لق اخطار | کلام: رُک

لق اخطار
کلام: رُک
آهنگ: چنگ
میکس و مسترینگ: مطرب
١ آبان ١۴٠٢
———————————-
بخش اول
لا انگشتامی جا کلیدی
گشنه ای برا پاچه گیری
تو خفا می‌بلعمت انگل
میشه پاره پیرهن تنت و چفیت

باس وصول شه طلب ما
من تخمامو گذاشتم صدقه راه
شما بپا دستات نلرزه
پیش کشت بگی فلکه پا

همه رد میشن زیر تیغ رپم
طفل شیرخوار تا پیر محل
برا زدنتون کشیدم از پیله سرک
منو اینطوری بار آورد گیر غلط

لباس شخصی سپاه هر چی
کف گیر میخوره یجا ته دیگ
هند که سهله
باس بیارین امام از چین

قدر ترسی میاری دست به کمر
انتحاری لفظ میام رو قلب خطر
مژده گونی بزار برا دست چپم
خرج میندازه برات قد حرم

زبونم دفن‌ِ زیر خاکستر
شعلشو میکشم من پا بیرق
شَکو کاشتین پا چهرم
تو گورم میگامتون تا زندم

همخوان
لق اخطار
من میشم با تهدید تحریک
در میاد خرجیم از جیب
نمیشه بهم تزریق از دین (۲)

بخش دوم
کشیدم بیرون از جایی
راه برگشت نداشت اللهی
میگفتن این از ما نی
من پی رپ اونا پی مداحی

امیر تیم نمیشد با تیم خلخالی
با اینکه زیر پرس بود سینه چندسالی
نگاها روم بیشتر از جیب زنجانی
حتی کعبم بشی زیر پرگاری

اینه ماهیت حوزه و حوزوی
یه مشت عشق روضه و خودزنی
بی اشتیاق بینشون بری لو نری
مخبرا رو میکنه قم خرید

منو در نکردن کردم خودم ترک
به دهن بز اخفش میدم لغت تلخ
جایی من رد شم میشه گسل سبز
بگو عمامه درآرن بلند شن

کجا حاجی هنوز داریم کار باهم
باید شاخ به شاخ شیم رو راه آهن
امشو شبشه میزنیم شام با هم
قدر ده سال دارم آمار کارنامت

میگن یکی شده قاضی یکی امام جمعه
میگن انقدر گنده شده شده سپاه تخمش
بپا بغلت نیفته خشاب لختش
هر جایی فک نزن حجاب عرفه

همخوان
لق اخطار
من میشم با تهدید تحریک
در میاد خرجیم از جیب
نمیشه بهم تزریق از دین(۲)

بخش سوم
یکی شفا بگیره میگین بیست تا مسجد
بچه هایی کور شدن چرا نیست لا حرفت
چیه میترسی بشی خلع لباس
تو لال بمون من میخونم کر شه نظام

کل هنرتون دوتا چیز
عمامه بخوره رو سر یا رو پا پیچ
دشداشت میشه خوراک تیر
سر نفس کشیدن میشین سوال پیچ

اینجا فتوا متوا ملاک نی
پامون کرده تو رکاب گیر
شعارا روی دیوار شاه بیتن
میشن شعرای کف بیت خایه فنگ

انقلاب میشه بالغ تر
بچه طلبه  طالب امر
این پیریا سقط میشن خاطر جمع
ایرونی داده آمپر رد

عمرا بشه طاقتم طاق ایرونی نمیگذره راحت از خاک
عمرا بشه طاقتم طاق ایرونی نمیگذره راحت از خاک
عمرا بشه طاقتم طاق ایرونی نمیگذره راحت از خاک
رگ گردنِ فاصلم بات میدم نذری پخش کنن لایه حلوات

همخوان 
لق اخطار
من میشم با تهدید تحریک
در میاد خرجیم از جیب
نمیشه بهم تزریق از دین(۲)

رُک
بپا نشه عبات سرخ زکات خور
به وسعت وادی السلام قراره بشه مزار پر
از آسمون کویر گرفته شهاب گُر

مرگ بر کل نظام | مهدیار آقاجانی

Words: Shapur
Music: Mahdyar

فرمانده خدافظ خوش‌اومدی بدرود
بفرما عزرائیل منتظره
برای سقوط این نظام امروز
کل ایران متحده

تابلو شدین داره بوش در میاد
خون شماس رو جدول الان دیگه
به‌به بوی سوختن میاد
داره آخوند رو منقل کباب می‌شه 
کشورو رو سرتون خراب می‌کنیم
کُشتین فکر کردین ثواب می‌کنین؟
حالا مامور عقده‌ای ترسیدی چرا پس؟
بگو چرا داری فرار می‌کنی؟ ها؟
مردم ریختن
تو خیابون شورتتون آویخته‌س
جمع شید پیش هم
هستیم از کلتون ما بیشتر 
پالون جیب محکمه‌س قاضیش خر
دو تا مصرع بسه پاپیچ شم
می‌شه یه بیت که رهبر هم قاطیش هست
می‌گم این بیت‌و باس آتیش زد 
سرد بشه می‌ره پاس مجتبی روی آتیش
این قتل عام باید ثبت بشه توی تاریخ
رو پولتون حساب می‌کنی
ولی تا بجنبی دیگه پولی تو حساب نیست
مردم واستادن روبروت
اون باتوم‌و می‌کنن تو گلوت
خیابونا مال ماست 
روی زمین نمی‌مونه خونمون
می‌گیم

امسال می‌ده کشته سپاه
مرگ بر کل نظام

انتقام همه کولبریاس این
برای اون توسریاس
خواستین زن‌و زندانی کنین
حالا روی هوا می‌چرخن روسریا
شما تش سه نفر بشه صف حلواتون
یه کوچه رو می‌بندم من تنها
حقتون‌و می‌ذاریم کف دستاتون
زن یعنی مادر همه مردا
ما می‌جنگیم حتی با سنگ و چماق 
سیم برق و بزاق
همه یه‌پارچه با همدیگه فریاد می‌زنیم
برا ایران آوردین ننگ‌و شما
نیمکتا می‌رن هوا سر کلاس
چون تو مدرسه با چرند سرا پر می‌شه
ببین کفن سفید می‌کنیم تن سپاه
چون تو پاسگاه به معترض تجاوز می‌شه
اینجا حتی می‌شه چپه زانتیا
پایگاه رو می‌سوزونیم بعد لاستیکا
مردم کف خیابونن 
توله‌مزدورا کف آمریکا
سِدعلی این سری بد می‌خوری
شنیدم ترسیدی رفتی پلیس
هر اسمی که بهمون اضافه می‌شه
در ازاش پنج تا سپاهی سر می‌بریم

امسال می‌ده کشته سپاه
مرگ بر کل نظام

بسیجی، نظامی
تیکه‌تیکه‌تون می‌کنیم
سپاهی، سِدعلی
تیکه‌تیکه‌تون می‌کنیم

هیچکس | این یکی هم واسه

این واسه مهساست این یکیم واسه انجام وظیفه

مامورای دریده هرکی تو جنایتش شریکه

آویزون تون میکنیم از میله این واسه دار واسه تیر واسه داد

مثل شیر مثل شب واسه بید واسه باد

این واسه همه رانتیا واسه بدهی

کوکتلا میرن تو هوا چشای زرهی

این واسه آزادی بعد لالایی جنگ

واسه همه خندهای قاچاقی

فرقی نمیکنه ناجا باشی یا بسیجی

با ماشین از روتون رد میشیم

این واسه ارتشی که با نظامه با ما نی

واسه متجاوزا ماموراعه تا قاضی

امام جمعه انتحاری واسه همه نفرتی که تو دل همه جا دادی

واسه رسیدن به همین لحظات پایانی

این واسه آزادیه ایران اشغالی عوض کردن مجرمو شاکی

شماره پزشک کنار شماره ساقی انقلاب تنها راهیه که داریم

این واسه سوریه واسه عراق واسه شب واسه خاموشیه چراغ

این واسه کابوس های جای باتوما بطری خالی لای بنزین صابونا

مامورا هارو آتیش میزنیم جای فانوسا

ریخت تو شلنگ زد رو زمین

این واسه روزایی که سگ دو زدیم

این واسه حق

واسه خوب

واسه بد

واسه زیر

واسه بم

واسه خون

واسه تن

نگو نگفتی ما پیروزیم ما هنو نمردیم

این واسه همه فریادای که میزدیم

تلفات بی دلیل

این یکیم واسه فقر تحمیلی

واسه حوادث طبیعی

واسه هر تبعیضی که فکر بکنی

واسه تبعیدی

واسه پیروزی جلو پلیدی

این واسه ترس واسه جیغ واسه حذف

همه چی که نیس همه چی که هست

این واسه نازیای اسلام

به شوق مقصد امامه ای که مثل جوراب تو دهنه یا دور گردن

این واسه ازادیه بازار انحصاری

اعتصاب پول نقد همه چی انقلابی

ما از شما بیزاریم این واسه یه روز خوبیه که ما میاریم

واسه بی شماره های که یگانه میشن

ادامه میدن تا مغزتون روی دیوار گراتیدی شن

در ازای هر کشته هزاران هزار نیکا اضافه میشن

هشتادیا | شاهین نجفی 

کینه‌ی ما یه دونه بود، شما کاشتین تا این خنجر درآد
این خنجر غم تو سینه‌شه عطش داره هنوز خون
حیف که از جنس شب‌اید و حاکم به خاک تنم
خار شم اگه یه روزی از خاکم دل بکنم

شاهین نجفی
موزیک: بابک رضوانی
کاور: علی باغبان

…………………..


حیف که از جنس شب‌اید و حاکم به خاک تنم
خار شم اگه یه روزی از خاکم دل بکنم 
چی بپوش چی بخور چی بزن چی بگو
دیوث 
خستم ازت 
دست و پامو بستی از ازل 
تو می‌کنی و من میشم هول؟
کی زد تو گوش کی از اول 
وقتی که من گیرم سر محل
بیزارم از توجیه و توضیح و رد شدم از تو بگذر ازم
من بدپوشم تو رو سننه 
من می‌زنمو‌ لول شم تو رو سننه
حال می‌کنم توشم تو رو سننه
من عاشقم بوشم تو رو سننه
ها چیه نگاه می‌کنی به دستام خط می‌ندازه رو چشات تتوام 
تیغم داره باز پاش میام 
بپیچی به پام من از اون لاشیام
که پارت می‌کنمو بازداش میام

هیژده ساله هیژده تا خط 
دهه‌ی هشتادی قاتل خشتک
می‌کشم رو سرت 
شورشی دختر 
مامورا جلوم انداختن سپر
میگی رد دادی اره کاملا 
روبرو لشکر همه قاتلن
فرصت بدی از سر حاملن 
رخصت بده دوستام همه قابلن

هشتاد ساله سرت توی خشتک منه
دامن کوتاه بپوشم؟ زشته که نه نه
من هرجوری عشقمه آزادیمه
بکش بیرون از ما که ریختم سرت
شاشیدم توی اون اعتقاد و باور که بخواد بم فرمون بده
من پاشیدم روی اون انقلاب و اصلی که بخواد منو پنهون کنه
خود خشمم خیابون مال ماس 
داداشیا پشتم، هیبت باراباس
لاستیک بده بابا جون، آتیش
از ته بزنم بکنم ریششش‌

روسری می‌سوزه واسه مهسا 
حرف مفت واسم دیگه باقی بحثا
متحد منسجم سرپا 
ایرانو می‌سازیم توی ده سال

من بدپوشم تو رو سننه 
من می‌زنمو‌ لول شم تو رو سننه
حال می‌کنم توشم تو رو سننه
من عاشقم بوشم تو رو سننه
صدا می‌مونه و تنم
فدا برای میهنم
کینه‌ی ما یه دونه بود، شما کاشتین تا این خنجر درآد
این خنجر غم تو سینه‌شه عطش داره هنوز خون
حیف که از جنس شب‌اید و حاکم به خاک تنم
خار شم اگه یه روزی از خاکم دل بکنم

بگو آزادی آزادی آزادی

Koorosh – MA (feat. Sami Low) | ORIGINAL AUDIO

Beat: Flex Beatz
Mastering: Sami Low

بگو آزادی آزادی آزادی
بگو آزادی آزادی آزادی
بگو آزادی آزادی آزادی
بگو آزادی آزادی آزادی

بگو
آزادی آزادی آزادی

بگو آزادی آزادی آزادی
بگو آزادی آزادی آزادی
بگو آزادی آزادی آزادی

وای از آن روز که من و تو ما شویم
قطره قطره جمع چو دریا شویم
اين شب تلخ گرچه دير مى گذرد
آيد آن روز كه صبح فردا شويم

بسیجیا کردن خواهرا و داداشامو دوره
اگه ولت کردن نصفه شب چون بازداشگاها پره
کارگر نون نداره ولی جیب حاج آقا تپله
پول ملتو تولش میبره کانادا بخوره
هر روز میمیره گلی از این باغو
اینجا ایران توش میجنگن با پلیس عراقو
زیاد فرقی نمیکنه دیگه داعش با این رژیم
برای زندان شریف تا دانشگاه اوین
توو مدرسه ها همه کردن عکساتونو پاره
نخبه فراری سرمایه ملی سطلای زباله
این پاییز باید به حالتون از ابرا خون بباره
یه روز همتون میمیرید ولی مهسا موندگاره
من باید ببینم آزادی وطنو به چشام
پره تنفره صدام بهش نگید اعتراض
این دفعه هدف خود نظامه
سید علی کوشی؟
مرده باشی هم اومدم بدلاتو *گام

بگو آزادی آزادی آزادی
بگو آزادی آزادی آزادی
بگو آزادی آزادی آزادی
بگو آزادی آزادی آزادی

رژیم یه اتوبوس توو جاده مرگ میچرخونتش
یکی با یه دست بخونید فاتحش
برای دختر آزادی خواه که میگن فاحشس
یه روز میاره خبر آزادی قاصدک
برا سنندج برای قتل عام مردم
سید علی بسته انقدر خون نسل ما رو نخور
تو ديكتاتورى بستى دست هرچى شاه اَ پشت
دم کورونا گرم حداقل بچه هارو نکشت
حاجی عروسی تولشونه تووال ای میره کاخ
برعکس نیکا هفده سالگیشو جشن گرفت زیر خاک
انگار هم کری هم به کل کوری
ببین هشتاد میلیون دارن میگن نه به جمهوری
برای شاعرا که میچینن توی بند ردیف
یه مصرعشون می ارزه به بیت رهبریت
برای اشتباه پنجاه و هفت
زنده باد انقلاب نسل هشتاد و زن

بگو آزادی آزادی آزادی
بگو آزادی آزادی آزادی
بگو آزادی آزادی آزادی
بگو آزادی آزادی آزادی

وای از آن روز که من و تو ما شویم
قطره قطره جمع چو دریا شویم
اين شب تلخ گرچه دير مى گذرد
آيد آن روز كه صبح فردا شويم

Listen On YT Music: bit.ly/36rCjNg
Listen On Spotify: spoti.fi/3rGbxYX
Get On iTunes/AppleMusic: apple.co/3OqiTcY
Listen On Deezer: bit.ly/3ErbDsC
Buy From Amazon: amzn.to/3KXxtX3

►Follow Koorosh Online: 
Subscribe: bit.ly/3rCVFGG
Instagram: bit.ly/3Md6Yx6
Telegram: bit.ly/3MdZWs3
Twitter: bit.ly/3rBhiac

#MA #Koorosh #SamiLow

برای گیسوان دختران انقلاب | قسم به ظلم رفته بر تن زنانگی

| زن، زندگی، آزادی |

در صحنه‌ای از فیلم دختران خورشید با بازی گلشیفته فراهانی، بهار، فرمانده ایزدی واحد زنان «دختران آفتاب» قبل از آغاز یک عملیات علیه داعش برای دادن روحیه به رفقایش فریاد می‌زند برای زن، برای زندگی و برای آزادی.
عاطفه نبوی، زندانی سیاسی سابق در توئیتی نوشته: شعار زن، زندگی، آزادی را بار اول در زندان اوین از شیرین علم‌هولی شنیدم. نوشته بود زده بود روی دیوار کنار تختش. شیرین در اردیبهشت ۱۳۸۹ اعدام شد. شیرین علم‌هولی اردیبهشت ۱۳۸۹ به اتهام ارتباط با حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) همراه فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان در زندان اوین اعدام شد.

نخستین استفاده از این شعار توسط معترضان در ایران به اعتراضات در ایران در واکنش به کشته‌شدن مهسا امینی بازمی‌گردد. این شعار نخستین بار در مراسم تدفین مهسا امینی در گورستان آیچی شهر سقز و سپس در اعتراضات شعر سنندج پس از مراسم تدفین سر داده شد و سپس به اعتراضات دانشجویان در دانشگاه تهران و پس از آن به اعتراضات سایر شهرهای ایران در روزهای بعد نیز راه یافت. دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز در تجمع ۶ مهر شعار «زن، زندگی، آزادی؛ مرد، میهن، آبادی» سر دادند.
در پی گسترش اعتراضات ایرانیان به سایر شهرهای جهان، تجمعاتی در شهرهای مختلف برگزار شد و معترضان در این تجمعات نیز از شعار «زن، زندگی، آزادی» استفاده کردند. در پی اعتراضات گستردهٔ ایرانیان در سطح جهان، روزنامهٔ فرانسوی لیبراسیون نیز این شعار را در صفحهٔ نخست شمارهٔ ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۲ خود به‌همراه ترجمهٔ فرانسوی آن و تصویری از اعتراضات مردم در ایران به چاپ رساند.

……………………………………………………………………………………………….

به نام دختران سرزمین آفتاب

به نام رهروان حق، به نام انقلاب

به پاس خون سرخ‌، به رأی زندگی

قسم به ظلم رفته بر تن زنانگی

گذر کن از تمام روزهای غرق خواب

گذر کن از تمام لحظه‌های اضطراب

ز طوق بندگی، به شوق زندگی

برون شو از جهان سرد و تلخ بردگی

دست در دست هم، دریا می‌شویم

طوفان می‌شویم، می‌خروشیم

دست در دست هم، مشت‌های محکمیم

فریاد می‌زنیم، آزادی

برای گیسوان دختران انقلاب

برای مردمان من، به رسم انتخاب

نترس و دم بزن

برای حق زن

بیا برافکنیم درفش جور اهرمن

که فردای روشنی در انتظار ماست

فسانه‌ی گذشته بر لبان بچه‌هاست

طنین خنده‌ها، بلند و یک صداست

شعار زن، زندگی، پیام نسل ماست

دست در دست هم، دریا می‌شویم

طوفان می‌شویم، می‌خروشیم

دست در دست هم‌، مشت‌های محکمیم

فریاد می‌زنیم، آزادی

ای آزادی، ای آزادی

زن زندگی آزادی

سوراخ موش از توماج صالحی

نام اثر: سوراخ موش

کلام و اجرا: توماج

ضرب آهنگ: بهزاد

تصویر: افراسیاب

تدوین: ژوبین

اگه دیدی درد مردم رو ولی چشماتو بستی
ظلمِ به مظلوم رو دیدی و از کنارش رفتی
اگه از ترس یا واسه منفعتت خدعه کردی
تو هم همدست ظالم هستی، تو هم مجرم هستی
اگه خودتو به خواب زدی وقتی که خونها رو میریختن
گرفتار کسبتی وقتی جون جوونها رو می‌گیرن
اگه وسط بازی یا وسط بودی و گفتی سیاست چی هست
بدون رای سفید نداریم بی‌طرف نداره این جنگ
اگه دست رو چشمات گذاشتی دستات خونی‌ان
خائنی اگه تریبون داری و حرفات بو میدن
دوری از وطن و دوربینای ما کم سو نیستن
یادت باشه کثافتای پشت ابر لو میرن
اگه سرپوش گذاشتی رو قتل تو هم قاتلی
واسه پوشوندن جنایت باید رو خون راه بری
بدونِ ماله کشیدنِ تو این سیستم کامل نیست
ایران انقدر زندان داره که همتون جا بشین

ژورنالیست بازاری مخبر دو زاری
هنرمند درباری سوراخ موش بخر
مامور معذور از بالا دستور
جلادِ مجبور سوراخ موش بخر
سوپاپ اطمینان منصوبِ بی‌اختیار
اصلاح طلبِ حزب باد سوراخ موش بخر
صادراتی نایاکی زیر و رو کش چارتایی
بده هرچی دلار داری سوراخ موش بخر

چه هنرمندی که خبر از نون بُری نداری
شاشیدم به اسکارت اگه مردمی نباشی
پاره میکنم کلافت رو که دیگه چرند نبافی
چه شهابِ دولتی باشی چه اصغر فرهادی
چه بازیکنِ حکومتی و چفیه لیسی
چه بازیگرِ صادراتی و الهه هیکسی
شما خودفروشِ پولین هرزه‌ی مقامِ فیکسین
حیف زالو جیره‌خورا شما از خلایق نیستین
لاشی کارون با آبِ معدنی که پر نمیشه
خوزستان ژتون نمی‌خواد صاحبِ کل میزه
آزادی گرونه؟ باشه آزاده کشته میده
یادتون باشه خون فقط با خون شسته میشه
تیر بزن از پشتِ سر بکش تشنه‌ها رو
به قتلِ حق‌خواهِ نا مسلح افتخار کن
بیرون مرز به جنایت بزن رنگ و لعاب رو
بگیر از من مژده‌ی فردا و تقاص رو

ژورنالیست بازاری مخبر دو زاری
هنرمند درباری سوراخ موش بخر
مامور معذور از بالا دستور
جلادِ مجبور سوراخ موش بخر
سوپاپ اطمینان منصوبِ بی‌اختیار
اصلاح طلبِ حزب باد سوراخ موش بخر
صادراتی نایاکی زیر و رو کش چارتایی
بده هرچی دلار داری سوراخ موش بخر

منتظر ناجی نباش خبری تو راه نیست
نجات دهنده خودتی خودت قهرمانی
من و تو اگه ما بشیم… بیکرانیم
ما منجیِ زمانه‌ایم امامِ زمانیم

من درد می‌کنم.

مرد تنها (صدای بی‌صدا)

شعر ترانه: شهیار قنبری

آهنگ: اسفندیار منفردزاده

ترانه‌خوان: فرهاد مهراد

فرهاد مِهراد (۲۹ دی ۱۳۲۲ در تهران – ۹ شهریور ۱۳۸۱ در پاریس) معروف به فرهاد، خواننده، آهنگ‌ساز و نوازندهٔ پاپ راک اهل ایران بود. وی از خوانندگان صاحب نام راک ایرانی بود که نخستین آلبوم راک اند رول انگلیسی ایران را منتشر کرد.

آنچه که او را از دیگر خوانندگان هم نسلش متمایز می‌کند، خواندن ترانه‌های اجتماعی است که در آثار موسیقی او متبلور شده‌است. این عنصر در مضامین تمامی ترانه‌های او کاملاً به چشم می‌خورد.

همچنین او را به عنوان یکی از اولین خوانندگان سیاسی ایران نیز می‌شناسند. وی در اوایل دهه ۱۳۵۰ ترانه‌هایی با مضامین سیاسی، انتقادی می‌خواند و در زمستان ۱۳۵۷ ترانه انقلابی «وحدت» را خواند، اما پس از انقلاب تا سال ۱۳۷۲ از ادامه کار منع شد.

از معروف‌ترین آهنگ‌های او می‌توان به «مرد تنها»، «بوی عیدی»، «جمعه»، «آیینه‌ها»، «خسته»، «اسیر شب»، «هفته خاکستری»، «شبانه ۱ و ۲»، «گنجشکک اشی مشی»، «کودکانه»، «سقف»، «آوار»، «وحدت»، «نجواها»، «کوچ بنفشه‌ها»، «برف»، «مرغ سحر»، «گل یخ»، «شب تیره» و… اشاره کرد. وی آهنگ‌هایی نیز به زبان‌های غیرفارسی دارد.

سیزده به اضافه یک :
به یاد فرهاد 
یک ؛
صورت ومعنی اش ، ترجمان ِ درد ِ یک نسل بود وچنین یکه و وارث این خصلت بودن کار سهلی نیست، خیلی ها خواستند که این چنین باشند و نشد، شاید به عبارتی اصلن اینکاره نبودند؛ …به جان رسیده باید باشی و از جان گذشته چون آرش ،که تیر آخرش را کمان کرد و تو بگیر ” فرهاد ” هم ،صدای ِ جان خسته اش را برای آن نسل ،فریادِ آخر کرد …
دو ؛
“فرهاد ” در گفتگویی به صراحت گفت که : “تحریر نمی داند و بلد نیست ” ؛ و تحریر یعنی احساساتی شدن ! صدای ” فرهاد به احساس های عاشقانه ربطی نداشت و یکسره عصیان بود و درد.
سه ؛
“پوراندخت” – همسر فرهاد – برایم می گوید که ترجیع بند آن سالهای ِ تلخ ِ ” فرهاد ” ، این جمله بود :« من درد می کنم »
چهار ؛
باور کنید” فرهاد ” هنوز هم برای عموم دوستدارانش ناشناخته است ، علیرغم قلم فرسایی های بی حدومرز و ابراز رفاقت های جعلی ِ با او ، پس از مرگش .
پنج ؛
هر دوره ای از تاریخ ، خنیاگر و عصیانگر خودش را دارد ومقتدای “فرهاد ” در ترانه خوانی ” عارف قزوینی ” بود و او این راهیچ وقت انکار نکرد. همیشه یادش بود که سر منشا عصیانش از کجاست.
شش ؛
سیزده سال و یک روز از نبودن ” فرهاد ” گذشت و داغ ش هنوز تازه است اما…

مرد تنها (صدای بی‌صدا)
شعر ترانه: شهیار قنبری
آهنگ: اسفندیار منفردزاده
ترانه‌خوان: فرهاد مهراد

با صدای بی‌صدا،
مث یه کوه بلند،
مث یه خواب کوتاه،
یه مرد بود، یه مرد.

با دست‌های فقیر،
با چشم‌های محروم،
با پاهای خسته،
یه مرد بود، یه مرد.

شب، با تابوت سیاه،
نشست توی چشم‌هاش؛
خاموش شد ستاره،
افتاد روی خاک.

سایه‌ش هم نمی‌موند
هرگز پشت سرش؛
غمگین بود و خسته،
تنهای تنها.

با لب‌های تشنه
به عکس یه چشمه
نرسید تا ببینه
قطره
قطره
قطره‌ی آب
قطره‌ی آب.

در شب بی‌تپش
این‌طرف، اون‌طرف
می‌افتاد تا بشنفه
صدا
صدا
صدای پا
صدای پا.

* * *

قهرمان، لی‌لی حوضک

تقی کیارستمی: قهرمان (کانون پرورش فکری)

قهرمان
نوشتۀ: تقی کیارستمی
موسیقی متن:   شیدا قرچه‌داغی
تهیه شده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۱

برزگری برای شکستن هیزم به جنگل می‌رود و هنگام شکستن یک درخت خشک بلوط صدایی می‌شنود. صدا از شاخه‌یی برخاسته که بچه‌ی کوچکی‌ست. برزگر که آرزومند بچه‌دار شدن بوده، بچه را برمی‌دارد و به ده می‌برد. برزگر و زنش شادی می‌کنند و برای بچه اسمی می‌گذارند: «بچه بلوط».

اما این بچه بلوط برای آنها و مردم ده دردسر بزرگی می‌شود. روز به روز به‌طور غیرطبیعی بزرگ می‌شود ـ غول می‌شود ـ محصول ده را می‌خورد، مزرعه‌ها را ویران می‌کند، مردم از ترس غول در دشت و کوه پراکنده می‌شوند.

مدت‌ها می‌گذرد، یک‌روز مردم به‌رسم هر سال، برای جشن «سیزده بدر» کنار بیشه جمع می‌شوند، و متوجه می‌شوند که بیهوده چشم به‌راه قهرمانی مانده‌اند. یک قهرمان تک، که بتواند مشکل آن‌ها را حل کند. مردم، همه با هم راه می‌افتند ،غول از شنیدن فریاد آن‌ها از ترس آب می‌شود، و باز به همان شاخه‌ی خشک بلوط مبدل می‌شود. [برگرفته از: توی جلد صفحۀ «قهرمان» از مجموعۀ صدا برای کودکان.]

* * *

با صدای:
نیکو خردمند: قصه‌گو
آذر دانشی: زن برزگر
بهزاد فراهانی: پیرمرد
مظفر مقدم: برزگر
کیومرث مبشری: درخت
وفا لاهیجی: پسر (قهرمان)
فرح کاظمی: بلبل

م. آزاد ـ لی‌لی حوضک (کانون پرورش فکری)

لی‌لی لی‌لی حوضک
بازآفرینی: م. آزاد
موسیقی متن:  شیدا قرچه‌داغی
تهیه‌شده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. تهران، سال ۱۳۵۱

تا آنجا که یادم می‌آید در ترانه‌های کودکانه و قدیمی ایرانی، سه متل شناخته شده وجود دارد که «آب» و «افتادن» وجه مشترک آنهاست.

یکی «گنجشکک اشی‌مشی» است و پرهیز او از اینکه مبادا «لب بوم ما» بنشیند، چرا که «می‌افتی توی حوض نقاشی»، یکی هم آن «فیل» که «اومد آب بخوره، افتاد و دندونش شکست»، و بالاخره «جوجو» [جوجه] که او هم آمده بود «آب بخوره، افتاد تو حوضک».

آنچه که بین «جوجو» و «گنجشکک اشی‌مشی» مشترک است اما، ترتیبی است که در ترتیب دادن این دو اتفاق می‌افتد.

برای «گنجشکک»: کی ‌می‌گیره؟ «فراش‌باشی»، کی می‌کُشه: «قصاب‌باشی» و کی می‌خوره؟ «حکیم‌باشی».

و برای «جوجو»، در بازی کودکانۀ «لی‌لی‌ حوضک» وقتی کف دست کودک را (حوضک) قلقلک می‌دهند و انگشت‌های دست او را یکی‌یکی جمع می‌کنند ترتیب این است که: این کُشت‌ش ، این پُخت‌ش، و کی خوردش؟ «منِ منِ کله‌گُنده!»

«اسفندیار منفردزاده» در دو ترانه از ساخته‌های خود (گنجشکک اشی‌مشی با صدای «فرهاد مهراد») و (لی‌لی حوضک، با صدای «گیتی پاشایی») هر دو متل را به شکلی که بوده و خوانده می‌شده در نظر داشته است.

«محمود مشرف آزاد تهرانی» (م. آزاد) اما در روایتی که از این متل قدیمی دارد، از منظر دیگری به قضیۀ «در حوض افتادن جوجو» نگاه کرده است. این شعر کودکانه که بر مبنای آن متل قدیمی سروده شده، اول در شکل کتاب با نقاشی «محمد عدنانی» و بعد در اجرایی گفتاری ـ شنیداری، از سوی «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» منتشر شد.

* * *

با صدای:
نیکو خردمند: قصه‌گو
پروین چهره‌نگار: مرغ
شیوا گورانی: جوجه
رضا بابک: خروس
علی‌اصغر عسگریان: زاغ
پیروز چهره‌نگار: غاز
ثریا قاسمی: گربه
بهزاد فراهانی: بُزی