«که فرستادمش به قصه‌ی بدون چتر»

نهال نوریان:پایگاه اینترنتی سه‌پنج، خود را «صدای مستقل ادبیات ایران» می‌داند که چند سالی است به انتشار کتاب‌های الکترونیکی همت گماشته است. از میان کتاب‌هایی که سه‌پنج دست به پراکنش آن‌ها زده است، می‌توان تعدادی را برگزید و آن‌ها را طبق استانداردهای کیفی نشر و ادبیات مورد توجه قرار داد. «مُسری» نام مجموعه‌ی شعری از مجموعه‌ی آثار منتشر شده توسط این بنگاه نشر است که چاپ نخست ان، در اسفندماه 1389 به حوزه‌ی ادبیات ورود کرده است. «مُسری» برگزیده‌ی شعرهایی از الهام حیدری در فاصله‌ی سال‌های 1379 تا 1389 را شامل می‌شود. این کتاب در پنجاه و یک صفحه مدون شده است اگرچه می‌توانست کم‌حجم‌تر و گزیده‌تر نیز باشد و از این رهگذر گزینه‌ی بهتری برای خواندن ادبی را پیش نهد.
«کلمه در تو به نرم می‌رسد
کلمه در تو به لحن
من در تو خروس
به ریزهای درشت
که ماهور می‌شود     شور
و چای شیرین یا بوی داغی کاغذ»
این زبان‌بازی‌های کلمه، به شعر کمک نمی‌رساند تا از ساحت افتادگی به جانب غایب از کلیت شعر پرتاب نشود. این‌جا کلمه همان کلمه‌ای است که باید به سان یک شیء زینتی عمل کند مگر این‌که به‌ناچار و از اتفاق شاعر، حضور دیگری را به هم رساند و این‌گونه است که همین پراکنده‌گویی‌ها و گزینه‌های زبان‌آورانه، گاهی به اتفاق شاعرانه پهلو می‌زنند که اگرچه این اتفاق، رویداد مبارکی است ولی مادام که زبان در شعر به اتفاق هرازگاهی بسنده کند و چون مائده به آن اندیشیده شود، نمی‌تواند به شعر تشخص چیدمانی بدهد. شاعر گاهی مقهور بازی‌های کلمه می‌شود و این اغواگری در سطحی از بازی تمنا اتفاق می‌افتد که گویی ضرورت شعر، به حاشیه رانده می‌شود.
این حضور تمسک‌جویانه به لوندی و طراری زبان، گاهی به تبار زیست تاریخ-مند زبان سرک می‌کشد که می‌تواند حضور عینیتی را یادآور شود که در شاعران این نسل به‌نوعی قابل ردیابی است اگرچه دلیل این موضوع هنوز موهوم است. این عدم تبین و عدم تسلط، بر این مجرا حتا از سوی شاعر این روزگار، به تساهل و سهل‌انگاری‌ای دامن می‌زند که گاهی هم درخشش خودبه‌خودی‌ای را در پی خواهد داشت ولی اغلب به‌سامان نیست و شعر را از نمود شاعرانگی در آن خالی نگه می‌دارد.
«در عکس‌ها دوستم را دارد
در عکس‌ها دوستت را داری
دست‌ها از نیم‌کاسه‌های پشت پرده
دوست‌ها را در می‌آورند از شبکیه از شبکه‌ها
در شبکه‌ام مشخص است که
از دست‌های تو دوستم نمی‌آید»
شعر در زمانه‌ی ما دچار چنان مسایل درهم‌تنیده و گاه بی‌ربطی است که نمی‌توان همه‌ی آن‌ها را در یک بستر نقادانه مورد تحلیل قرار داد ولی آن‌چه در این میان محرض به نظر می‌رسد، سهل‌انگاری از سوی کلیت مجموعه‌ی درگیر در این میانه‌ است درست همین زمان که شعر و وابسته‌های شعری، نیازمند در نغلطیدن به جانب وانهادگی هستند، شعر وانهاده می‌شود و این وانهادگی تنها از سوی مخاطب اتفاق نمی‌افتد. نمونه‌ی این سهل‌انگاری را می‌توان در انبوه دفترها و مجموعه‌ی شعرهای پی‌دی‌افی سراغ گرفت که به هر دلیلی خود را پراکنده می‌کنند. وقتی شاعر یک مجموعه، نسبت به شعر خود و فضای قرارگیری آن، برخوردی حرفه‌ای ندارد، مسلم است که نمی‌توان از مجموعه‌های درگیر دیگر انتظار تناسب در رفتار را داشت. خارج از مساله‌ی رسانه‌ای شعر، این حوزه در پیشبرد و تکامل زبان نقش مهمی دارد و اگر به این نقش توجه نشود و یا بدتر از آن، خود حوزه‌ی شعر دست به تخریب زبان-مندانه بزند، خود حکایت دیگری است. باید تذکر داد که در این‌جا منظور از تخریب، درهم‌شکستن زبان نیست و این مفهوم صرفن به از کار افتادگی زبانی به‌واسطه‌ی ضعف در تالیف اشاره دارد ولی اگر بخواهیم واقع‌بینانه به شعر این روزها نگاه کنیم، خواهیم دید که این دوره‌ی شعری پیشنهادهای خوبی برای تبار شعر فارسی دارد و می‌تواند در بستر مناسب، چهره‌های خود را معرفی کند.
فایل پی‌دی‌اف را از اینجا دانلود کنید.
سرچشمه گرفته از رادیو کوچه 

«قطار همیشه به‌موقع نمی‌رسد»

«تکرار می‌کنم
من ادامه دارم تا ورق‌های بعدی
کتاب‌های بعدی
و حتا حروف من
همین شاهنامه را گشته است!
نگاه کنید
از هر طرف هم که می‌روید
تنها می‌رسید»
نهال نوریان:«من توی لوله‌های نفت آژیر قرمز را کشیدم» نام مجموعه‌ی شعرهای زینب حسن‌پور است. اگرچه نام این شاعر را کمابیش در آن‌سو و این‌سوی ادبیات شنیده‌ایم ولی این نخستین مجموعه‌ای است که از او منتشر شده است. در شناسنامه‌ی کتاب چنین می‌خوانیم که اگرچه این کتاب منتشرشده به سال 1391 است ولی شعرهای آمده در آن، تلاش شاعرانه‌ی شاعر در میانه‌ی سال‌های 1378 تا 1380 است. مجموعه‌ی شعرهای زینب حسن‌پور سی و چهارمین کتاب منتشر شده توسط نشر الکترونیکی سه‌پنج است که با مقدمه‌ای از ناما جعفری و به‌همراه برگردان انگلیسی شعرها توسط علی‌رضا بهنام آماده است تا خوانده شود. همان‌طور که ناما جعفری در مقدمه‌ی خود بر این کتاب می‌نویسد، همه‌ی آن‌هایی که در حوالی شعر پرسه می‌زنند می‌دانند که در همان سال‌های نخستین دهه‌ی هشتاد، جنوب ایران حرف‌های زیادی در زیست‌بوم شعر برای گفتن داشت ولی پرسش این‌جاست که چرا شعر نخستین سال‌های دهه‌ی هشتاد را باید اکنون خواند و چرا شاعری که در این زمان کتاب خود را منتشر می‌کند، شعرهای جدید خود را برای مخاطب خود رونمایی نمی‌کند؟
باید پرسید شعری که در سال‌های نخستین دهه‌ی هشتاد سروده شده است و در آن می‌توان نشانه‌هایی از آن دهه را یافت چرا باید چیزی را بازنماید که در تمام این سال‌ها قابل دیدن بوده است؟ باید پرسید چگونه است که شاعری ممنوع، بعد از این‌همه سال که از سرودن شعرها می‌گذرد به نتیجه‌ می‌رسد که باید آن‌ها را به دست نشر الکترونیک سپرد؟ باید از شاعر پرسید که این شعرها را در گنجه نگاه داشته است یا به‌سنت والت ویتمن عمل کرده و در این زمانه‌ی خاموشی آن‌ها را بازنویسی کرده است؟ باید پرسید که شاعر این شعرها در سروده‌های خود چه مولفه‌ی مازادی بر شعرهای دهه‌ی هشتاد یافته است که قصد بر انتشار آن‌ها کرده است؟ ‌شاید پرسیدن بسیاری از سوال‌ها و پیدا کردن پاسخ برای آن‌ها ضرورت داشته باشد. پرسش‌های زیادی پیرامون شعر حال حاضر وجود دارد و از سوی دیگر مشکل‌هایی که در حوزه‌ی شعر و در زمینه‌ی زیست آن و حواشی‌اش دیده می‌شود کم نیستند ولی این‌ها همه یک‌سوی ماجرا قرار دارند. سوی دیگر ماجرا و جدای از تمام این پرسش‌ها آن‌جا ست که کتاب را پیش روی می‌نهی و قصد می‌کنی که فقط شعر بخوانی و کلمه‌ها و تصویرها در مقابل است. بهتر است کتاب را باز کنید و خودتان رویاروی سی و پنج شعر شاعر جوان قرار گیرید.
«اتاق اگر شلوغ باشد
نیمی از شعر زن می‌شود
باقی هم خون من به اندوه‌ات!
نه؟!
توی دفتری که رفت
زیر آن‌های حیوانات که مرد!
شکسته‌هایم عاشقی بلد شدند
با ماءالشعیر که در مونث رقیق است!
بگوییم ادبیات لای موهایم مضطرب شده
عزیزم هم سرقت ادبی بود!»

فایل پی‌دی‌اف را از این‌جا دانلود کنید.
سرچشمه گرفته از رادیو کوچه

سینمایی نمانده که حوزه هنری به آن لطمه بزند

ناصر تقوایی روز گذشته در حاشیه اکران فیلم ‘ناخدا خورشید’ در پردیس سینمایی قلهک درباره سیاست‌های اکران فیلم در حوزه هنری که باعث اعتراض سینماگران زیادی شده است،گفت: به نظر من امروز سینمایی وجود ندارد که حوزه هنری بخواهد با سیاست هایش به آن آسیبی بزند.Naser-tagvayeh
او درباره آخرین فیلم ناتمام خود “چای تلخ” هم گفت: پرونده این فیلم شش سال قبل بسته شد و وقتی دو سال پس از قرارداد نویسنده با تهیه کننده، فیلمی ساخته نشود حقوق آن قانونا متعلق به تهیه کننده است و در حال حاضر اگر کسی بخواهد این فیلم را بسازد،باید از من اجازه بگیرد.
تقوایی افزود: متاسفانه دیگر امکان تولید این فیلم وجود ندارد و خود من هم قطعا آن را نخواهم ساخت. چون بازیگر اصلی من که برای این فیلم مناسب بود مرتضی احمدی بود که اکنون دیگر از نظرجسمانی توانایی بازیگری ندارد.ضمن این که بازیگرانی که ایفاگر نقش چهار کاراکتر اصلی فیلم بودند،حالا سنشان بالا رفته و دیگر مناسب این فیلم نیستند.
سازنده “ای ایران” تصریح کرد: متاسفانه تهیه کننده این فیلم آقای حاجی میری تنها به پولی که از این پروژه نصیبش می شد توجه داشت و اصلا دید هنری برای ساخت این کار در ایشان موجود نبود. اخبار جسته گریخته ای هم که از گوشه و کنار در مورد تولید مجدد این پروژه منتشر می شود، راه به جایی نخواهد برد.

اکران بی‌سرو صدای یک فیلم تابوشکن در سینماها

نگار آذربایجانی در فیلم آینه های روبرو با شجاعت و جسارت تحسین برانگیزی برای اولین بار در یک فیلم بلند سینمائی در ایران به موضوع ترنس سکشوآل ها یا همان دوجنسیتی ها می پردازد و از نگاهی نزدیک تر به زندگی اینگونه افراد و مشکلات آنها پرداخته است. طبق آمارهای رسمی از هر دو هزار کودک در امریکا یک کودک، دوجنسی به دنیا می آید و باز طبق آمار رسمی در ایران سه تا پنج هزار دوجنسیتی  وجود دارند.
اما به چه افرادی دو جنسه گفته می شود؟ عامل تغییر جنین به جنین مونث و مذکر هورمون تستوسترون می باشد. هنگامیکه جنین با این هورمون به اصطلاح شستشو می یابد به جنس مذکر تبدیل می شود اما در ارتباط با جنس مونث این عمل صورت نمی گیرد. به عبارت دیگر زمانی یک جنین تبدیل به جنین مونث می شود که هورمون تستوسترون از جنس ماده آزاد نشده باشد اما گاهی اوقات تقسیم ژنتیکی به صورت طبیعی رخ نمیدهد و کودکی به دنیا می آید که ویژگی های هر دوجنس را دارا می باشد یا به اصطلاح دوجنسی یا میان جنسی می باشد. خوشبختانه حکومت ایران با این مسئله همانطور که در طول فیلم هم به آن اشاره میشود به صورت علمی برخورد کرده و تغییر جنسیت از نظر پزشکی در ایران قانونی می باشد. اما آیا این موضوع در بین عامه مردم هم موضوع شناخته شده و پذیرفته شده  ای ست؟ نگار آذربایجانی در فیلم آینه های روبرو به همین مسئله و نگاه مردم و خانواده ها به آن می پردازد. آدینه که در ظاهر دختر است اما خلق و خو و گرایشات مردانه دارد؛ در سفری که به فرانسه داشته و طی جلسات مشاوره و تست های آزمایشگاهی پی می برد که یک ترنس سکشوآل است و تصمیم می گیرد برای رهایی از سردرگمی ای که سالها با آن دست و پنجه نرم کرده است دست به عمل تغییر جنسیت بزند و خود واقعی اش را پیدا کند اما پدر آدینه- با بازی همایون ارشادی- که به ظاهر انسانی ست متجدد و امروزی اما در باطن پدری ست مستبد و سنتی؛ برای فرار از حرف های مردم می خواهد به زور آدینه را به عقد پسرعمه اش دربیاورد. در طول داستان آدینه به طور اتفاقی با ” رعنا”  که زنی سنتی ست و برای امرار معاش و رهایی شوهرش از زندان مسافرکشی می کند، آشنا می شود. رعنا ابتدا آدینه را پس می زند. حتی وقتی به هویت واقعی اش پی می برد به صورتش سیلی می زند و  تغییر جنسیت را جنگیدن با مشیت خدا می داند اما با شناخت بیشتر آدینه و وقتی آدینه به او می گوید که در این دوجنسی بودنش همان قدر نقش داشته که تو در زن بودنت نقش داشته ای، تصمیم می گیرد برای تغییر جنسیت به او کمک کند.  فیلم آینه های روبرو را دوست داشتم. بیشتر به خاطر جسارتی که نگار آذربایجانی در پرداختن به این موضوع به خرج داده است. بازی ” شایسته ایرانی” در نقش آدینه و به تصویر کشیدن انزوا و تنهایی اینگونه افراد که مدام توسط جامعه و نزدیکانشان پس زده می شوند قابل تقدیر است. ” صابر ابر” هم که مثل همیشه عالی ست حتی اگر فقط و فقط در یک سکانس بازی کرده باشد؛ می توانی با همین یک سکانس تا آخر فیلم سایه بودن و حضورش را در فیلم و  زندگی زنی که عاشقانه دوستش دارد احساس کنی.

برای مطالعه بیشتر در مورد وضعیت دو جنسیتی ها درایران خواندن مقالات زیر پیشنهاد می شود:

سرچشمه گرفته از وبلاگ آبی

نامه‌ی تند بهروز افخمی به علی معلم و امیر قادری

چند روز پيش گفت‌وگويي با بهروز افخمي در سايت‌ “كافه سينما” منتشر شد كه اين فيلم‌ساز درباره موضوعات مختلفي از جمله چند فيلم‌‌ مطرح سينماي ايران و سانسور و … حرف‌هايي زده بود. بهروز افخمي پس از انتشار اين مصاحبه و به‌روز شدن حرف‌هايي در قالب «كامنت» زير اين مصاحبه، نامه‌اي در تكذيب اين حرف‌ها و گفت‌وگويش به آن رسانه فرستاد كه گويا هنوز پس از گذشت دو روز منتشر نشده است.

Behroozafkhami

افخمي به دليل اين تعلل در انتشار پاسخ و تكذيبيه‌اش، نسخه‌اي از آن را در اختيار ما گذاشته كه بي‌كم و كاست منتشر مي‌شود. اگر پاسخ يا نوشته و توضيحي هم از آن رسانه در اختيارمان قرار بگيرد، به رسم اداي وظيفه‌ي حرفه‌اي قطعاً با كمال ميل و احترام منتشرش خواهيم كرد. متن نامه‌ي بهروز افخمي به اين قرار است:
 
هوالحق
 
گردانندگان محترم کافه سینما
آقایان علی معلم و امیر قادری
 
با سلام و احترام
 
چندی پیش به من خبر دادند که در کافه سینما از قول من حرف‌هایی سراپا ساختگی نقل شده درباره‌ي ممیزی و در این مایه که گفته‌ام سانسور خیلی خوب است و ممیزی‌های موجود در ساخت فیلم راه درست را به فیلم‌ساز نشان می‌دهد و ممیزی در دنیا امری رایج و طبیعی است و خلاصــه همـه جای دنیا همین اسـت که اینجا هســت و فیلم‌سازان بـایــد بچـه‌های خــوبی باشـــند و آدم‌های «به به از آفتاب عالم‌تاب» باشند تا با موانع مواجه نشوند، وگرنه اشک کباب موجب طغیان آتش است و همین جور از قول ما هر چه دل‌تان خواسته منتشر کرده‌اید و بعد هم به عنوان «کامنت» هر چه دوست داشته‌اید در جواب حرف‌هایی که خودتان از قول من جعل کرده‌اید، آورده‌اید. من از خیلی وقت پیش با اینترنت وقتم را تلف نمی‌کنم، اما سعی کردم حرف‌هایی که به من نسبت داده‌اید‌ پیدا کنم و بخوانم تا ببینم چه گفته‌ام. معلوم شد شما مطلب را از بساط دروغ‌پردازی دیگری به نام «آوینی فیلم» (؟) نقل کرده‌اید که من نمی‌شناسم. اما من شما را خوب می‌شناسم و شما مرا این قدر می‌شناسید که بدانید خزعبلاتی که از قول من نقل شده، به عقاید و نظریات من شباهتی ندارد و گذشته از این اگر روزنامه‌نگاری یادتان نرفته بـود و به کلی کافه‌چـی نشـده بـودید، می‌دانستید که وظیفه دارید یک تلفن به من بزنید و از صحت و سقم مطلب با خبر شوید. 
 
آقایان! این راه و رسم کافه‌داری نیست که برای سرگرم‌کردن مشتری، یک مشت دروغ‌ جعل کنید و از قول آدمی که وقـت وبـ‌گردی و ولـ‌گردی و کافه‌نشینی ندارد منتشـر کنید و بعد از چند روز آن را پنهــان کنید و امیدوار باشــید که آن بنده خدا بی‌خبر و غــافل بماند. اما اگر خطا کرده و فــریب خورده‌اید، رسم ادب این اسـت که عذر‌خواهـی کنید و از این به بعـد بیش‌تر مراقـبت کنید که در کافه شمـا دروغ و جــعل و ناجـوانمردی روی صحنه نـرود. 
 
حـالا هم لطف بفــرمایید و بـرای رعایت اخلاق کافه‌داری حداقل همین چند سطر را بدون کم وکاست و تحریف منتشر کنید. 
 
والسلام ـ بهروز افخمی

کتاب هفته

باشگاه ادبیات منتشر کرد  از مجموعۀ آرشیو مجازی نشریات گهگاهی  کتاب هفته زیر نظر دکتر محسن هشترودی - احمد شاملو ناشر: سازمان چاپ و انتشارات کیهان  1-فیل در پرونده/برانیسلاو نوشیج http://www.mediafire.com/?pcg0mbb0loalxkx  2-بچه های عمو توم/ریچارد رایت http://www.mediafire.com/?r19iaf83fwyxa3u  3-بیگانه ای در دهکده/مارک تواین http://www.mediafire.com/?5m4g7ld99i96rrr  4-تپلی-فرار/موپاسان-اشتاین بک  5-باتلاق/میکا والتاری  6-کودک قهرمان/داستایوسکی  7-قرعه برای مرگ/واهه کاچا  8-اندیشه/لئونید آندریف  9-بی دلیل/دافنه دوموریه  10-مالی نی/تاگور  11-نشان درجه اول علمی/ابوالقاسم پاینده  12-ملکوت/بهرام صادقی http://www.mediafire.com/?29u22erd3l6teck  13-یخ ها آب می شود/میخائیل نعیمه  14-نردبان خطر/ویلیام آیریش  15-عشق نیمه کار/رسول پرویزی  16-گیل گمش/احمد شاملو  17-لبخند خونین/آندریف  18-سپیده دم/افسانه ای کهن از سرزمین هند http://www.mediafire.com/?y9c9hsm9x485cx4  اولین شماره این مجموعه فراموش نشدنی 16 مهرماه 1340 منتشر شد و انتشار آن تا دو سال بعد و شماره 104 ادامه یافت. هدف و خط مشی کتاب هفته را می توانید از ورای پیام سرپرست شورای نویسندگان و اعضای آن دریابید:  پیام دکتر محسن هشترودی(سرپرست شورای نویسندگان) گروه کثیری از نویسندگان سرشناس و مترجمان ورزیدهٔ کشور به گرد هم جمع آمده‌اند، و مؤسسهٔ عظیم مطبوعاتی کیهان، همهٔ امکانات خود را در اختیار آنان نهاده است تا وظیفهٔ خطیری را که بر عهدهٔ مردان دانش و فرهنگ است به انجام رسانند. این وظیفه، عبارت از ترفیع دانش و اطلاعات عمومی جوانان جامعه است از راه انتشار کتاب‌هائی که بر اساس همین هدف تدوین و تهیه می‌شود. لزوم انتشار کتاب‌هائی که این نیاز بزرگ را برآورد از دیرگاه ذهن مرا به خود معطوف کرده بود تا آنکه مؤسسهٔ کیهان بدین کار همت گماشت و از همهٔ دانشمندان و نویسندگان بزرگ کشور دعوتی به عمل آورد تا در این راه به همکاری برخیزند و با مساعی مشترک خویش انجام این مهم را برعهده گیرند. اکنون که نخستین جلد از کتاب هفته، نشر می‌شود و بدین وسیله اولین مادهٔ برنامهٔ انتشاراتی «کتاب کیهان» عملا زندگی خود را آغاز می‌کند، وظیفهٔ خود می‌دانم از همهٔ نویسندگان و دانشمندانی که ندای ما را پاسخ گفته‌اند و هچنین از جناب آقای دکتر مصباح‌زاده که با بذل توجه خاصی همهٔ امکانات مؤسسهٔ کیهان را به اختیار شورای نویسندگان کتاب هفته نهاده‌اند سپاس بگزارم. اما کوشش ما - اگر همهٔ مردم دانش‌دوست و علاقمند به فرهنگ عملا از آن به پشتیبانی برنخیزند، کوششی بی‌ثمر خواهد بود. این است که من در این فرصت همهٔ مردم فرهنگ‌خواه را به پشتیبانی از این تلاش پرثمر فرا می‌خوانم و امید بسیار دارم که با این پشتیبانی خواهیم توانست در این راه هرچه سریع‌تر و هرچه مطمئن‌تر گام برداریم.  پیام شورای نویسندگان ... و اینک، نخستین مجموعه از کتاب هفته در دست‌های شماست. کوشیده‌ایم که هر مجموعه، چیزی زیبا، خواندنی، سرگرم‌کننده و در عین حال، آموزنده باشد. و این نخستین جلد، بر اساس همین کوشش مدون شده است. در این مجموعه، با داستانهائی از برائیسلاو نوشیچ نویسندهٔ انتقادی یوگسلاو خوانندهٔ کتاب هفته با گوشه‌ئی از ادبیات کلاسیک یوگسلاوی آشنائی حاصل می‌کند؛ همچنانکه در مجلات دیگر نیز با نویسندگان برگزیدهٔ دیگر کشور‌های جهان آشنا خواهد شد. در نخستین صفحه کتاب، تابلو رنگینی قرار داده شده است. این، کاری است که در شماره‌های دیگر کتاب هفته نیز تکرار خواهد شد. قصد ما از افزودن این تابلوها به کتاب هفته، تنها آن نیست که هدیه‌ئی به خوانندگان خود داده باشیم: در بخش «اندیشه‌ها و خبرها» به تدریج، مکتب‌های نقاشی معرفی، و اصول کار بزرگان و نمایندگان هر مکتب تشریح می‌شود. تابلو ضمیمهٔ هر شماره، که از میان شاهکارهای پیغمبران مکتب‌های مختلف نقاشی انتخاب می‌گردد، در واقع نمونهٔ کاملی است که به وسیلهٔ آن، مختصات مکتبی که در همان شماره مورد بحث قرار گرفته است برای خوانندهٔ علاقه‌مند قابل لمس و قابل درک گردد. کتاب پلیسی خونخواهی اثر تامس دیوئی از همین نخستین جلد، در انتهای کتاب آغاز شده است و چاپ آن، به تدریج، در چندین جلد ادامه خواهد یافت.... گرچه هیجان آمیخته به انتظار و کششی که جنبهٔ تحقیقی پلیسی آن به سراسر داستان می‌بخشد، خود می‌توانسته است برای انتخاب این کتاب دلیل کافی به شمار رود، معذلک این کتاب بیشتر از لحاظ مسائلی انسانی که در آن مطرح است برگزیده شده. در قلمرو دانش بشر بخش دیگری از کتاب هفته است. در این بخش، خوانندگان ما به ساده‌ترین زبان ممکن در جریان آخرین پیشرفت‌های علوم قرن ما قرار می‌گیرند. خوانندگان می‌توانند در زمینهٔ دانش، هرگونه سئوالی را که بخواهند مطرح کنند و در صفحات این بخش جواب بگیرند. زیر عنوان کلی کتاب کوچه، از همین شماره به گردآوری و نشر ادبیات فولکلوریک زبان فارسی می‌پردازیم. در این زمینه، پیشرفت کار، جز با کوششی همه جانبه میسر نیست. و بدین جهت از خوانندگان تمنا می‌شود هرگاه صورت دیگری از متل‌ها، قصه‌ها، ترانه‌ها، دوبیتی‌ها، معماها، تصنیف‌ها، لغات و اصطلاحات عامیانه و سایر مطالبی که در این بخش از کتب درج می‌شود می‌شناسند یا به روایات دیگری از آنچه درج شده است دسترسی دارند، با ارسال آن‌ها ما را به پیشرفت در این امر یاری کنند. در آخرین بخش کتاب، بولتن اندیشه‌ها و خبر‌ها خواننده را در جریان آخرین حوادث جهان فرهنگ و ادبیات و هنر خواهد گذاشت. مجموع این بخش‌ها، کتاب هفته را به وجود می‌آورد. خواندنی سالمی که پدرها با اطمینان کامل از سلامت آن، می‌توانند در خانه خود را به روی آن بگشایند و آن را به دست دختران و پسران جوان خود دهند.  در صدد تهیه دیگر شماره های کتاب هفته هستیم تا نسخه الکترونیکی آن را در اختیار هموندان قرار دهیم. با اهدای حتی یک شماره از این هفته نامه وزین می توانید در این کار فرهنگی با ما همراه شوید.





کتاب هفته

زیر نظر دکتر محسن هشترودی – احمد شاملو

ناشر: سازمان چاپ و انتشارات کیهان







1-فیل در پرونده/برانیسلاو نوشیج

2-بچه های عمو توم/ریچارد رایت

3-بیگانه ای در دهکده/مارک تواین

4-تپلی-فرار/موپاسان-اشتاین بک

5-باتلاق/میکا والتاری

6-کودک قهرمان/داستایوسکی

7-قرعه برای مرگ/واهه کاچا

8-اندیشه/لئونید آندریف

9-بی دلیل/دافنه دوموریه

10-مالی نی/تاگور

11-نشان درجه اول علمی/ابوالقاسم پاینده

12-ملکوت/بهرام صادقی

13-یخ ها آب می شود/میخائیل نعیمه

14-نردبان خطر/ویلیام آیریش

15-عشق نیمه کار/رسول پرویزی

16-گیل گمش/احمد شاملو

17-لبخند خونین/آندریف

18-سپیده دم/افسانه ای کهن از سرزمین هند

اولین شماره این مجموعه فراموش نشدنی 16 مهرماه 1340 منتشر شد و انتشار آن تا دو سال بعد و شماره 104 ادامه یافت. هدف و خط مشی کتاب هفته را می توانید از ورای پیام سرپرست شورای نویسندگان و اعضای آن دریابید:

پیام دکتر محسن هشترودی(سرپرست شورای نویسندگان)

گروه کثیری از نویسندگان سرشناس و مترجمان ورزیدهٔ کشور به گرد هم جمع آمده‌اند، و مؤسسهٔ عظیم مطبوعاتی کیهان، همهٔ امکانات خود را در اختیار آنان نهاده است تا وظیفهٔ خطیری را که بر عهدهٔ مردان دانش و فرهنگ است به انجام رسانند.

این وظیفه، عبارت از ترفیع دانش و اطلاعات عمومی جوانان جامعه است از راه انتشار کتاب‌هائی که بر اساس همین هدف تدوین و تهیه می‌شود.

لزوم انتشار کتاب‌هائی که این نیاز بزرگ را برآورد از دیرگاه ذهن مرا به خود معطوف کرده بود تا آنکه مؤسسهٔ کیهان بدین کار همت گماشت و از همهٔ دانشمندان و نویسندگان بزرگ کشور دعوتی به عمل آورد تا در این راه به همکاری برخیزند و با مساعی مشترک خویش انجام این مهم را برعهده گیرند.

اکنون که نخستین جلد از کتاب هفته، نشر می‌شود و بدین وسیله اولین مادهٔ برنامهٔ انتشاراتی «کتاب کیهان» عملا زندگی خود را آغاز می‌کند، وظیفهٔ خود می‌دانم از همهٔ نویسندگان و دانشمندانی که ندای ما را پاسخ گفته‌اند و هچنین از جناب آقای دکتر مصباح‌زاده که با بذل توجه خاصی همهٔ امکانات مؤسسهٔ کیهان را به اختیار شورای نویسندگان کتاب هفته نهاده‌اند سپاس بگزارم.

اما کوشش ما – اگر همهٔ مردم دانش‌دوست و علاقمند به فرهنگ عملا از آن به پشتیبانی برنخیزند، کوششی بی‌ثمر خواهد بود. این است که من در این فرصت همهٔ مردم فرهنگ‌خواه را به پشتیبانی از این تلاش پرثمر فرا می‌خوانم و امید بسیار دارم که با این پشتیبانی خواهیم توانست در این راه هرچه سریع‌تر و هرچه مطمئن‌تر گام برداریم.

پیام شورای نویسندگان

… و اینک، نخستین مجموعه از کتاب هفته در دست‌های شماست.

کوشیده‌ایم که هر مجموعه، چیزی زیبا، خواندنی، سرگرم‌کننده و در عین حال، آموزنده باشد. و این نخستین جلد، بر اساس همین کوشش مدون شده است.

در این مجموعه، با داستانهائی از برائیسلاو نوشیچ نویسندهٔ انتقادی یوگسلاو خوانندهٔ کتاب هفته با گوشه‌ئی از ادبیات کلاسیک یوگسلاوی آشنائی حاصل می‌کند؛ همچنانکه در مجلات دیگر نیز با نویسندگان برگزیدهٔ دیگر کشور‌های جهان آشنا خواهد شد.

در نخستین صفحه کتاب، تابلو رنگینی قرار داده شده است.

این، کاری است که در شماره‌های دیگر کتاب هفته نیز تکرار خواهد شد.

قصد ما از افزودن این تابلوها به کتاب هفته، تنها آن نیست که هدیه‌ئی به خوانندگان خود داده باشیم: در بخش «اندیشه‌ها و خبرها» به تدریج، مکتب‌های نقاشی معرفی، و اصول کار بزرگان و نمایندگان هر مکتب تشریح می‌شود. تابلو ضمیمهٔ هر شماره، که از میان شاهکارهای پیغمبران مکتب‌های مختلف نقاشی انتخاب می‌گردد، در واقع نمونهٔ کاملی است که به وسیلهٔ آن، مختصات مکتبی که در همان شماره مورد بحث قرار گرفته است برای خوانندهٔ علاقه‌مند قابل لمس و قابل درک گردد.

کتاب پلیسی خونخواهی اثر تامس دیوئی از همین نخستین جلد، در انتهای کتاب آغاز شده است و چاپ آن، به تدریج، در چندین جلد ادامه خواهد یافت….

گرچه هیجان آمیخته به انتظار و کششی که جنبهٔ تحقیقی پلیسی آن به سراسر داستان می‌بخشد، خود می‌توانسته است برای انتخاب این کتاب دلیل کافی به شمار رود، معذلک این کتاب بیشتر از لحاظ مسائلی انسانی که در آن مطرح است برگزیده شده.

در قلمرو دانش بشر بخش دیگری از کتاب هفته است.

در این بخش، خوانندگان ما به ساده‌ترین زبان ممکن در جریان آخرین پیشرفت‌های علوم قرن ما قرار می‌گیرند.

خوانندگان می‌توانند در زمینهٔ دانش، هرگونه سئوالی را که بخواهند مطرح کنند و در صفحات این بخش جواب بگیرند.

زیر عنوان کلی کتاب کوچه، از همین شماره به گردآوری و نشر ادبیات فولکلوریک زبان فارسی می‌پردازیم.

در این زمینه، پیشرفت کار، جز با کوششی همه جانبه میسر نیست. و بدین جهت از خوانندگان تمنا می‌شود هرگاه صورت دیگری از متل‌ها، قصه‌ها، ترانه‌ها، دوبیتی‌ها، معماها، تصنیف‌ها، لغات و اصطلاحات عامیانه و سایر مطالبی که در این بخش از کتب درج می‌شود می‌شناسند یا به روایات دیگری از آنچه درج شده است دسترسی دارند، با ارسال آن‌ها ما را به پیشرفت در این امر یاری کنند.

در آخرین بخش کتاب، بولتن اندیشه‌ها و خبر‌ها خواننده را در جریان آخرین حوادث جهان فرهنگ و ادبیات و هنر خواهد گذاشت.

مجموع این بخش‌ها، کتاب هفته را به وجود می‌آورد. خواندنی سالمی که پدرها با اطمینان کامل از سلامت آن، می‌توانند در خانه خود را به روی آن بگشایند و آن را به دست دختران و پسران جوان خود دهند.

در صدد تهیه دیگر شماره های کتاب هفته هستیم تا نسخه الکترونیکی آن را در اختیار هموندان قرار دهیم. با اهدای حتی یک شماره از این هفته نامه وزین می توانید در این کار فرهنگی با ما همراه شوید.

رابطۀ ادبیات و سینما

برای اولین بار روی وب  رابطۀ ادبیات و سینما فریدون هویدا ترجمۀ شاپور رزم آرا http://www.mediafire.com/?f5145ifa9kc6beg این جزوه 32 صفحه ای به صورت ضمیمۀ شماره 23، سال 1354، مجله جوانان رستاخیز منتشر شده است.  هدیه عباس بهارلو به باشگاهرابطۀ ادبیات و سینما
فریدون هویدا
ترجمۀ شاپور رزم آرا

http://www.mediafire.com/?f5145ifa9kc6beg
این جزوه 32 صفحه ای به صورت ضمیمۀ شماره 23، سال 1354، مجله جوانان رستاخیز منتشر شده است. 

………………..

فریدون هویدا از جمله تدوین کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر است. از او دو کتاب سقوط شاه و قرنطینه به فارسی ترجمه شده است.از نقد های معروف اش در کایه می توان به مطلب چهارصد ضربه تروفو؛نقد دختر محفل از نیکلاس ری و مطالب تئوریک بسیاری اشاره کرد که تقریبا هیچ یک به فارسی درنیامده…رابطه ادبیات و سینما تنها متن مستقل سینمایی ست که از او به شکل جزوه به فارسی درامده.

تاریخ طبری

 
 
 
 
 

تاریخ الرسل و الملوک یا تاریخ الامم و الملوک معروف به تاریخ طبری کتابی است به زبان عربی که توسط محمد بن جریر طبری تاریخ‌نگار و پژوهش‌گرِ ایرانی مسلمان در اواخر سده سوم پس از هجرت به رشته تحریر درآمده‌است و یکی از بزرگترین و معتبرترین منابع دوره اسلامی است. طبری نویسندهٔ مشهورترین، مهم‌ترین و ارزشمندترین مجموعه‌های مفصل تاریخ عمومی اسلام و جهان به‌شمار می‌آید. این کتاب، تاریخ را از زمان خلقت شروع کرده و سپس به نقل داستان پیامبران و پادشاهان قدیمی می‌پردازد. در بخش بعدی کتاب طبری به نقل تاریخ پادشاهان ساسانی می‌پردازد، و از آنجا به نقل زندگی پیامبر اسلام، محمد می‌پردازد. در این کتاب وقایع پس از شروع تاریخ اسلامی (مقارن با هجرت به مدینه) به ترتیب سال تنظیم شده و تا سال ۲۹۳ هجری شمسی را در بر می‌گیرد.

تاریخ طبری شامل دو بخش کلی است:

تاریخ پیش از اسلام: بخش پیش از اسلام مشهورترین، مهم‌ترین قسمت آن است و نویسنده این بخش از کتاب را پس از پایان تفسیر طبری (تفسیر قرآنش) تألیف نمود.
پس از اسلام: در تاریخ پس از اسلام این کتاب، نویسنده وقایع را به صورت وقایع نگاری نقل می‌کند. این بخش (پس از اسلام) خود مشتمل بر سه بخش جداگانه دیگر است.
نکته در خور توجه این است که طبری از چه سالی شروع به نوشتن کتاب‌های خود کرده‌است ؟! برخی می‌گویند که او در سال ۲۱۰ ه‍.ق شروع به تحریر کتاب خود کرده‌است و برخی روایت‌ها حاکی از آن است که طبری بخش تاریخ عباسیان را در کتاب جداگانه‌ای به نام القطعین تألیف کرده‌است و این خود نشان دهنده این است که طبری تاریخ خود را فقط تا پایان دوره عباسیان نوشته‌است.

تاریخ طبری دارای ۱۶ جلد و مرجع عمده تاریخ ایران تا اول سده چهارم هجری است، همچنین این کتاب مأخذ عمده بسیاری از کسانی واقع شده‌است که بعد از طبری به تألیف تاریخ اسلام اهتمام ورزیده‌اند. همچنین تاریخ طبری در ۵ جلد چاپ شده که این را جزئیات می‌نامند

تاریخ طبری

یا تاریخ الرسل و الملوک
تالیف محمدبن جریر طبری
ترجمۀ ابوالقاسم پاینده

 

http://www.mediafire.com/?5du75asxrstaxv7