همایون شجریان خطاب یه کسانی که به مناسبت مرگ پدرش تجمع کرده اند و شعار مرگ بر دیکتاتور میدهند میگوید : دلم نمیخواهد اتفاقی که امروز رخ داد تبدیل به صحنه مسائل سیاسی بشود . جایگاه پدر از اینها بالاتر است. پدر نمیخواهد این اتفاق امروز تبدیل بشود به کارزار کشمکشهای سیاسی.
بهرنگ محمدی
همایون شجریان خطاب یه کسانی که به مناسبت مرگ پدرش تجمع کرده اند و شعار مرگ بر دیکتاتور میدهند میگوید : دلم نمیخواهد اتفاقی که امروز رخ داد تبدیل به صحنه مسائل سیاسی بشود . جایگاه پدر از اینها بالاتر است. پدر نمیخواهد این اتفاق امروز تبدیل بشود به کارزار کشمکشهای سیاسی. ایشان در کنسرت هایش هم اجازه نمی داد. به احترام پدر به این نکته توجه داشته باشیم که احترام هنر بالاتر از سیاست است.در همین جملات کوتاه چند نکته مهم نهفته است که در این یادداشت به آن پرداخته می شود. با این وجود قبل از پرداختن به هرگونه بحثی باید بگویم که شخصا از شیفتگان آواز شجریان بوده ام و حتی گاهی همایون را هم گوش داده ام و این نوشته به معنای نادیده گرفتن و انتقاد به موسیقی و هنر آوازخوانی نیست، کما اینکه سررشته ای هم در این زمینه ندارم. این یادداشت کوتاه بیشتر به دنبال کاوش در مورد ما به ازای مادی و اجتماعی فعالیتهایی است که هنرمند از خود به جا میگذارد و از جانب دیدگاهی نوشته میشود که هدف اجتماعی جز بهبود زندگی عینی طبقات پایین ندارد.همه چیز برای به او به رفع فقر و سرکوب و تبعیض خلاصه میشود و هیچ احترامی برای شخص و یا جریانی که به این وضعیت غیر انسانی حقارت بار دامن میزند قایل نیست.
اول:
اگر به عکس زیر نگاه کنید میفهمید همایون شجریان اتفاقا به شدت هم سیاسی است. یعنی هر جا لازم بوده با سیاسی ترین مقامات جمهوری اسلامی نشست و برخاست داشته و یا به حمایت از آنها برخاسته است. بنابراین احتمالا تعبیر او از غیر سیاسی بودن با آنچه خیلی از ما فکر می کند تفاوت میکند. اگر سیاست را شیوه و ساز و کار تصمیم گیری اجتماعی و تَبَع آن نحوه توزیع قدرت در جامعه فهم کنیم، در این صورت وقتی همایون میگوید من سیاسی نیستم قاعدتا به این معنی نیست که او درگیر سیاست نیست، بلکه منظورش این است که اراده ای برای در افتادن با قدرت ندارد، نه تنها اراده ای در درگیری و مبارزه با قدرت ندارد بلکه تمام تلاشش را هم میکند تا با همراهی کانون هایی از همین قدرت از رانتهای مختلف حکومتی بهره بگیرد، در این معنا همایون شجریان نه تنها سیاسی است بلکه در دسته یاری رسانندگان به سیاسیون قرار میگیرد. به سخن ساده اینکه او با این ادبیات همراهی با سرکوبگر را مجاز میداند اما مبارزه و درگیری با آن را هرگز. پس بی دلیل نیست که دقیقا در زمانه ای که فریدون فروغی و فرهاد در فقر و سرکوب انزوا جان میدهند عربده های همایون از هر گوشه و کناری به گوش می رسد. البته این سیاسی بودن هنر همایون شجریان در محتوای بسیاری از کارهایش هم نمود داشته است.محتوای ناسیونالیستی و ملی گرایانه بسیاری از کارهای او درست همان چیزی است که قدرتهای سیاسی به شدت به آن احتیاج دارند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.