خودکشی «رابین ویلیامز»، کمدین مشهور هالیوود در سن ۶۳ سالگی اهالی سینمای جهان را شوکه کرد. شخصی که بارها در فهرست پردرآمدترین بازیگران هالیوود قرار گرفته بود و همواره بازیش در نقشهای کمدی و شاد، شاید این تصور را که او بر اثر افسردگی شدید اقدام به خودکشی کرده، غیرقابل باور کند ولی آنچه که
شخصی که بارها در فهرست پردرآمدترین بازیگران هالیوود قرار گرفته بود و همواره بازیش در نقشهای کمدی و شاد، شاید این تصور را که او بر اثر افسردگی شدید اقدام به خودکشی کرده، غیرقابل باور کند ولی آنچه که این مسئله را باور پذیر میکند، مرور تاریخچه مرگهای مشکوک در هالیوود است، مرگهایی که برخی، آنها را یک قتل دانسته و برخی دیگر خودکشی.
*رابین ویلیامز، کمدین هالیوود:
«رابین ویلیامز»، ظهر روز گذشته به وقت محلی در کالیفرنیا و در سن ۶۳ سالگی درگذشت.
منابع آمریکایی اعلام کردهاند که «رابین ویلیامز» به خاطر درگیری با بیماری افسردگی اقدام به خودکشی کرده است.
بنابر این گزارش رابین ویلیامز بیهوش و بدون علائم تنفسی در خانه شخصیاش در تیبورن کالیفرنیا پیدا شده است.
*تونی اسکات، کارگردان هالیوود (برادر ریدلی اسکات):
این کارگردان شناخته شده هالیوود که مدتی بود با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکرد، براثر افسردگی خود را از بالای یک پل در لسآنجلس به پایین پرت کرد و جسد او کمتر سه ساعت بعد از آب گرفته شد.
فیلمهای «پلیس بورلی هیلز ۲»،«انتقام»، «روزهای تندر»، «دشمن کشور» و «توقفناپذیر» از دیگر آثار «تونی اسکات» است.
*«دیوید کارادین»، بازیگر هالیوود (بیل را بکش):
جنازه دیوید کارادین، ستاره مجموعههای رزمی دهه ۱۹۷۰ آمریکا و همچنین بازیگر فیلم «بیل را بکش»، ژوئن سال ۲۰۰۹ میلادی در هتلی در بانگوک مرکز تایلند پیدا شد که به گفته پلیس مرگ او به احتمال زیاد خودکشی بوده است.
او در مجموع در بیش از ۱۰۰ فیلم نقشآفرینی کرد و مقابل دوربین فیلمسازانی چون «مارتین اسکورسیزی»،«اینگمار برگمان» و «هال اشبی» رفت. کارادین عمده شهرت خود را مدیون بازی در نقش اصلی مجموعه تلویزیونی «کنگ فو» در سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵ بود.
کارادین در سالهای آخر عمرش با بازی در نقش اصلی دو قسمت از فیلم سینمایی «بیل را بکش» ساخته «کوئنیتن تارانتینو» بار دیگر به روزهای اوج بازگشته بود.
*«کارول لندیس»،بازیگر هالیوود:
«لندیس» یکم ژانویه سال ۱۹۱۹ در آمریکا متولد شد، دوران کودکی او با فقر و تجاوزات جنسی متعدد همراه بود، او در سن ۱۵ سالگی ازدواج کرد که تنها پس از چند ماه به دلیل رابطه با فردی جدید، از همسر خود طلاق گرفت، ولی ازدواج بعدی او نیز تنها چند سال به طول انجامید.
«لندیس» در ۱۵ سالگی مدرسه را رها کرد و به خاطر زیبایی خدادادی که داشت در چند شوی تلویزیونی مشغول به کار شد و همزمان در یک کلوب شبانه به عنوان خواننده کار میکرد تا آنکه سرانجام در سال ۱۹۳۷ توسط «ویلیام ای ولمن»، کارگردان هالیوودی برای بازی در فیلم «یک ستاره متولد میشود»، بازی کرد، او در این فیلم در نقش «جانت گینور» دختر جوانی بازی میکند که با آرزوی بازیگری به هالیوود سفر مینماید.
همزمان با به شهرت رسیدن «لندیس» شایعاتی درباره فساد اخلافی او بر سر زبانها میافتد که باعث میشود تا او از آن زمان به بعد موهایش را بلوند کند و نام خود را از «فرانسیس لیلیان ماری» به «کارول لندیس» تغییر دهد. «لندیس» در دهه ۴۰ همچنان در چند فیلم سینمایی درخشید، البته درخشش او در عرصه سینما همزمان بود با روابط غیراخلاقی او با «داریل فرانیس زانوک»، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده برنده اسکار هالیوود.
او طی مدت زمان کوتاهی چند ازدواج ناموفق دیگر هم داشت، زندگی او چنان با افسردگی و شکستهای پیاپی همراه شده بود که در سالهای ۱۹۴۴ و ۱۹۴۶ دو بار خودکشی کرد و سرانجام در سال ۱۹۴۸ جسد وی در حالیکه باردار بود در خانهاش یافت شد، که بعدها گفته شد که مرگ او خودکشی نبوده و به ادعای مادر و خواهرش، «کری هریسون» بازیگر مشهور هالیوود که در آنزمان با لندیس رابطه داشته، او را به قتل رسانده ولی هیچگاه اتهام او ثابت نشد.
«لوپه ولز» ۱۳ دسامبر سال ۱۹۰۸ در مکزیک متولد شد، او اولین بار در سن ۱۹ سالگی با بازی در فیلم «گائوچو» ساخته «داگلاس فیربانکز»، وارد عرصه سینما شد.
پدر ولز یک نظامی بود و به شدت با ورود او به هالیوود مخالف بود، به همین دلیل او همواره از برای بازی در فیلمهایش، نام خانوادگی مادرش استفاده میکرد. یک سال بعد وی از سوی موسسه «ومپاس بیبی استار» (WAMPAS BABAY STAR) به عنوان یکی از ۱۳ بازیگر زن جوان برگزیده سال انتخاب شد.
این کمپانی بازیگران جوان و زیبا را هرساله مورد تقدیر قرار میداد که یکی از علل پیشرفت بازیگران در آینده به شمار میآمد. این کمپانی در سال ۱۹۳۴ به دلیل انتقادهای فراوانی که بدان میشد منحل شد.
«ولز»، از آن پس به سرعت پلههای شهرت را پیمود، ولی علیرغم زندگی حرفهای موفقی که داشت، در زندگی شخصیاش چندان موفق نبود، آنچنان که تنها طی مدت زمانی کوتاه چندین ازدواج ناموفق داشت. او در سن ۳۶ سالگی در اواسط دهه ۴۰ با بازیگری جوان به نام «هارالد مارش»، رابطه غیراخلاقی برقرار کرد ولی کمی بعد او که تمایلات مذهبی کاتولیکی داشت، شرمگین از روابط غیراخلاقی خود و فرزند نامشروعش، دست به خودکشی زد و این نامه را از خود به جا گذاشت: خطاب به هارالد، خداوند من و تو را ببخشد ولی من ترجیح میدهم که پیش از آنکه فرزندم را با شرمندگی به دنیا آورم و یا به زندگی او پایان دهم، خودم را بکشم.
*«مرلین مونرو»،بازیگر و مدل هالیوود:
او یکم ژوئن سال ۱۹۲۶ با نام «نورما جین مورتنسون»،در لسآنجلس بدنیا آمد، پدرش پیش از تولد او خانواده را ترک کرده بود و مادرش در پی شکست در رابطهای غیراخلاقی به دلیل مشکلات روحی راهی تیمارستان شد و «نورما جین» از همان زمان به پرورشگاه سپرده شد.
«مونرو» در سن ۱۶ سالگی برای رهایی از زندگی در پرورشگاه، مجبور میشود تا با کارگر یک کارخانه ازدواج کند ولی تنها ۴ سال بعد با ورود به هالیوود، از همسرش جدا میشود و از همان زمان نام خود را به «مرلین مونرو» تغییر میدهد.
او در اوج شهرت و در سن ۲۹ سالگی با «آرتور میلر»، نمایشنامهنویس آمریکایی ازدواج میکند و از همان زمان به آیین یهودیت میپیوندد ولی این ازدواج نیز تنها ۶ سال به طول میانجامد.
*«الیزابت شورت»،بازیگر نوپای هالیوود:
او در همان مدت کم از سوی رسانهها به داشتن روابط غیراخلاقی متعدد متهم شده بود. اگرچه هیچگاه راز قتل او کشف نشد ولی هالیوود از روی داستان زندگیاش فیلم «کوکب سیاه» را ساخت که جنجال زیادی به پا کرد.
*«فرانسیس فارمر»، بازیگر هالیوود و مجری تلویزیونی:
«فارمر» با آنکه در خانوادهای مرفه بزرگ شد و در دانشگاه واشنگتن در بهترین شرایط، رشته خبرنگاری و تئاتر خواند ولی خیلی زودی داستان افسردگیاش سوژه رسانهها شد و او در اوج شهرت، نه تنها نتوانست بر افسردگی غلبه کند بلکه به خاطر شایعاتی که او را احاطه کرده بودند، روز به روز افسردهتر شد، آنچنانکه سرانجام کارش به بیمارستان روانی کشید و پس از مدتی طولانی مرخص شد.
افسردگی و غم زدگی زندگی فرانسیس فارمر باعث شد که نماد غم و رنج را در هالیوود از آن خود کند و بسیاری از آهنگ ها و کتاب ها در توصیف و تحلیل از زندگی و حالات روحی اش روانه بازار شود؛ حتی گروه نیروانا آهنگی را با نام «فرانسیس فارمر انتقام خود را در سیاتل خواهد گرفت» با مضمونی پر از تنهایی و تقاضای آرامش و رهایی در آلبوم خود گنجاند.
فارمر برای دومین بار پس از هفت سال به درخواست خانوادهاش به تیمارستان فرستاده شد ولی نه تنها خوب نشد بلکه بیماری سرطان نیز بر دردهایش افزوده شد و سرانجام در حالیکه اعتیاد داشت، در سن ۵۷ سالگی درگذشت،زندگی و مرگ او همواره در هالهای از ابهام است.
*«پگ انتویستیل»،بازیگر هالیوود که پس از مرگش به شهرت رسید:
این بازیگر سینما و تلویزیون انگلستان را به امید رسیدن به سراب خوشبختی در هالیوود ترک کرد ولی ناکامیهای این صنعت سینمایی آنچنان به او فشار آورد که در سال ۱۹۳۲ در عنفوان جوانی در سن ۲۴ سالگی خود را از کلمه H نماد HOLLYWOOD خود را به پایین پرت کرد و پس از آن به شهرتی که هالیوود نتوانسته بود آنرا به او بدهد، دست یافت ولی به قیمت جانش.
افسردگی و غم زدگی زندگی فرانسیس فارمر باعث شد که نماد غم و رنج را در هالیوود از آن خود کند و بسیاری از آهنگ ها و کتاب ها در توصیف و تحلیل از زندگی و حالات روحی اش روانه بازار شود؛ حتی گروه نیروانا آهنگی را با نام «فرانسیس فارمر انتقام خود را در سیاتل خواهد گرفت» با مضمونی پر از تنهایی و تقاضای آرامش و رهایی در آلبوم خود گنجاند.
شاید هم او قربانی جبری شد که در زمان و مکان نامناسبی گیر افتاده بود، چرا که دهه های ۴۰ و ۵۰ که اوج شگفتی ها و رقابت های روانپزشکی بود، چهره ستاره تازه متولد شده هالیوود ابزار جذابی برای نشان دادن قدرت افراد بود اما هالیوود رویایی و زیبا این بار زیاد با کودک نوظهورش خوب رفتار نکرد. هجمه عظیم شایعات نه تنها اوضاع را برای فرانسیس جوان بهتر نکرد، بلکه چاه زندگی اش را گودتر کرد. (جالب است که زوال یک ستاره در مذاق مردم خوش تر می آید، بگذارید به حساب اینکه مردم از اینکه پول و شهرت و زیبایی، تیغش را در گردن یک ستاره فرو می کند، لذت می برند.)
او حتی از کمک ها و همراهی دوستان و خانواده اش بازماند؛ دومین بار پس از هفت سال به درخواست خانواده اش دوباره به تیمارستان فرستاده شد؛ تیمارستان هایی که حتی پست تر از یک حیوان با او برخورد شد. او حتی زمانی هم که در خانه به سر می برد، پر از وحشت و هراس آزمایش های تیمارستان بود.
*شارون تیت،بازیگر هالیوود (همسر رومن پولانسکی):
۹آگوست سال ۱۹۶۹،زمانیکه «رومن پولانسکی»برای پیش تولید فیلم «روز دلفین» به لندن مسافرت کرده بود، همسرش «شارون تیت»، در حالی که هشت ماه و نیمه باردار بود، همراه سه دوست دیگرش به شکل دردناکی به قتل می رسند.
مهارتش در ایفای نقش های کمدی توجه منتقدان را جلب کرد و به عنوان چهره ای جدید به هالیوود معرفی شد. در سال ۱۹۶۷، برای بازی در فیلم «دره عروسک ها» نامزد دریافت جایزه گلدن گلاب شد و پس از آن، یعنی درست یک سال پیش از مرگش، در «قاتلان بی باک خون آشام» رومن پولانسکی بازی کرد.
پس از آن، یعنی درست یک سال پیش از مرگش، در «قاتلان بی باک خون آشام» رومن پولانسکی بازی کرد. پس از اتمام این فیلم، شارون با رومن پولانسکی در لندن ازدواج کردند و پس از مدت کوتاهی برای زندگی به آمریکا بازگشتند.
شارون در شب حادثه با دوستانش به رستوران مورد علاقهاش میرود و به خاطر وضعیت بارداری اش از ساعت ۱۰:۳۰ به خانه برمیگردد. بعد از ظهر همان روز پولانسکی تاخیر در بازگشتش از لندن را به شارون خبر داده بود، بنابراین از دوستانش می خواهد شب را با او بگذرانند. آنها در نیمه های همان شب توسط گروه جنایتکاری به نام «خانواده همنسون» با ضربات چاقو به قتل می رسند.
یکی از دوستان شارون، در پارکینگ با گلوله به قتل رسیده بود، و دو نفر دیگر همراه شارون در حالی که طنابی بر گردنشان پیچیده شده بود، با ضربات متعدد چاقو و به شکل وحشیانه ای کشته شده بودند. جسد آنها را نزدیک صبح شناسایی کردند؛ با اینکه صدای گلوله توجه همسایگان را جلب کرده بود، پلیس ساعت ها پس از جنایت، مطلع شده بود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.