اصغر فرهادی و اظهارات بی‌شرمانه‌ی آن نماینده‌ی مجلس

اصغر فرهادی ” لباسی را که در سال ۲۰۱۲ در هشتاد و چهارمین دوره جوایز اسکار به تن داشت به نفع کودکان، به بالاترین قیمت حراج گذاشته است “. این را باید گذاشت کنار اظهارات بی‌شرمانه‌ی آن نماینده‌ی مجلس که گفته است: ” چه اشکال دارد فردی که در فقر به سر می برد و با دریافت ۲۰ تا ۳۰ میلیون، زندگی‌اش متحول می‌شود، کلیه بفروشد.”





Mohammad Ghaznavian

الف: اصغر فرهادی ” لباسی را که در سال ۲۰۱۲ در هشتاد و چهارمین دوره جوایز اسکار به تن داشت به نفع کودکان، به بالاترین قیمت حراج گذاشته است “. این را باید گذاشت کنار اظهارات بی‌شرمانه‌ی آن نماینده‌ی مجلس که گفته است: ” چه اشکال دارد فردی که در فقر به سر می برد و با دریافت ۲۰ تا ۳۰ میلیون، زندگی‌اش متحول می‌شود، کلیه بفروشد.”

ب: می‌بینید! به همین راحتی می‌شود به مصافِ فقر رفت. فقیر، کلیه‌ی مازاد و سرمایه‌دار، کت و شلوار مازادش را بفروشد تا تضاد و تخاصم طبقاتی حل شود برود پی کارش.‌ این دقیقا همان “آرمان گمشده” ای است که فرهای بعد از ماجرای “گورخوابها” سراغش را از روحانی گرفته بود. آرمانِ اینها نه ” لغو کار کودک ” است و نه ” برابری اجتماعی “. آرمان اینها عادی سازیِ از فاصله‌ی طبقاتی و ازلی جلوه دادن آن است. آرمانِ واقعیِ آنها بازتعریفِ نابرابری اجتماعی همچون یک حقیقت تاریخی است. بنابراین خواستِ تغییرات بنیادینِ شرایط سیاسی-اقتصادیِ، توهم و “جشن عاطفه‌ها” و ” دیوار مهربانی” ، واقعیت است. 

ج: به جایِ پرداختن به منطق سیاسیِ جوایز اسکار با این ادبیات نخ‌نما شده که فرهادی “فرستاده‌ی رژیم است” یا حتی قیاس مضحکِ فرهادی با فلینی، باید خودِ فرهادی را بمثابه‌ی مهم‌ترین فیگورِ مدافع وضع موجود در ایران درک کرد.‌ مدلِ بومی شده‌ی “آنجلینا جولی ” و شرکاء که به جایِ اعتراض به دلایل نابرابری در جهان، به سرزمینِ قحطی زدگانِ جهان سفر و دست نوازش کشیدن بر سر فقرا را جایگزین اراده برای قطعِ دست غارتگرانِ منابعِ آنها می‌کنند. فرهادی “مهره” ی رژیم نیست، بلکه یکی از ارتش سلبریتی‌هایِ “مدافعِ حرم” سرمایه داران است. 
د: پس راه حل احقاقِ حقوق کارگران اخراجی تجمع اعتراضی در خیابان نیست. آنها باید آرامش خود را حفظ کنند تا علی معلم و رضا کیانیان فراخوانی برای تجمع مایه‌دارها در یک گالری بدهند و لباس و کفش مندرس سلبریتی‌ها را به نفع خانواده‌ی گرسنه‌ی کارگران حراج کنند. وقتی همه چیز اینهمه شیک و آرام روبراه می‌شود، عجیب نیست که برخی از “انقلابیون” سابق از مشارکت در انقلاب پشیمان هستند؛ وقتی که میشده با فروش آت و آشغالهایِ گوشه‌ی خانه‌های گوگوش و ستار، حکومت قبلی را هم اصلاح و از خشونت اجتناب کرد! حالا وقت آن است که پرچمهای سرخ را گذاشت کنار و شلوار آقای فرهادی را روی دست گرفت!

دیدگاهتان را بنویسید