این واقعیت است که هنرپیشههای سینما ـ آنها که دوربین، بیرحمانه «تصویرِ» لحظه به لحظه گذرِزمان را بر چهره و اندامشان ثبت میکند ـ بیش از بسیاری دیگر با اثرات ویرانگر منش جامعه امروز که در آن از همه سو «جستوجوی کمال و جوانی ابدی» معیار برتر «القا» میشود، درگیر هستند.
پروا داوری
این واقعیت است که هنرپیشههای سینما ـ آنها که دوربین، بیرحمانه «تصویرِ» لحظه به لحظه گذرِزمان را بر چهره و اندامشان ثبت میکند ـ بیش از بسیاری دیگر با اثرات ویرانگر منش جامعه امروز که در آن از همه سو «جستوجوی کمال و جوانی ابدی» معیار برتر «القا» میشود، درگیر هستند. همین نکته آنها را، بهویژه هنرپیشههای زن را ـ وامیدارد تا مشتریهای ثابت و پر و پا قرص همه راهها و شیوههایی باشند که جوانی و زیبایی ماناتر را وعده میدهند. این برای آنها در حکم افزایش مدت حضورشان بر پرده و ادامه فعالیتشان است.
آخرین ساخته فیلمساز فرانسوی اولیویه آسایاس، ابرهای سیلز ماریا، به سرنوشت بازیگران زن میپردازد: اثری دلمشغولِ گذر زمان، که بسیاری از زنان روزگار ما میتوانند انعکاس کابوسها و نگرانیهایشان را در آن ببینند.
ماریا اندرس (ژولیت بینوش)، یک ستاره بینالمللی است که در 20سالگی در تئاتری نقش دختر جوانی را ایفا کرده که زنی جاافتاده را اغوا میکند. 20 سال بعد، او، باز هم بر صحنه، نقش زنِ جاافتاده مورد بحث را بازی میکند، در حالیکه «استارلتی» (کلوئه گریس مورتز) ایفاگر نقش سابقش است: پرترهای در سه فصل از یک بازیگر زن درمرحله میانی زندگی، همراه با سه تصویر از زنانی برخاسته از دنیاهای مختلف و مرتبط شده با موضوع اجرا (بینوش، مورتز، کریستن استوارت)، محصول نگاهی که آسایاس به جهان معاصرش میافکند.
فیلم او، که اولین بار در بخش رسمی فستیوال کن اکران شد و چندی است در فرانسه به نمایش عمومی درآمده، نخستین اثری نیست که سن و سال بازیگران زن را دستمایه خود قرار میدهد. یکی از ماندگارترین آثار در این زمینه، بیتردید بولوار سانست بیلی وایلدر است که خیلی پیشتر از این، از ورای سرنوشت تکاندهنده یک ستاره سینمای صامت که در نهایت مرتکب عمل جبرانناپذیر قتل میشود، تصویرگر خشونت صنعت سینما در قبال بازیگران زن بوده است.
جذابیت رویکرد آسایاس با این همه شاید در این نکته نهفته است که بازیگر نقش زنِ جاافتاده فیلم او در نهایت اما با خودش به تفاهم میرسد.
مقابله با روند پیر شدن
صحبت کردن از جراحیهای زیبایی یا بوتاکس برای بسیاری از بازیگران دیری است که دیگر تابو به شمار نمیرود و در مقابل، تعداد اندکی میخواهند ایستادگی کنند: کیت وینسلت و اما تامپسون.
هنوز جوانند که شروع میکنند: امانوئل بئار، هنرپیشه ۵۱ ساله فرانسوی گفته که در ۲۷سالگی لبهای خود را به جراح سپرده است. البته هم او و هم برخی بازیگران دیگر امروز از کرده خود اظهار پشیمانی میکنند؛ همچنانکه نیکول کیدمن به دشواری اعتراف میکند استفاده از بوتاکس را متوقف کرده است؛ مادهای که به گفته او بر کارش بهعنوان بازیگر نیز تاثیر منفی داشته است.
اما آنان که بر ادامه استفاده از این روشها پای میفشرند، کم نیستند: سارا جسیکا پارکر و آنجلینا جولی از جمله این هنرپیشهها هستند. اسکارلت جوهانسون فاش میگوید که نمیخواهد به یک «پیرزن پرمدعای وحشتناک» بدل شود.
هر چه که هست، خود این هنرپیشهها و تصویری که از خود منتقل میکنند، ابزاری است برای استیلای «مسابقه جوان ماندن» در جامعه. جراحیهای زیبایی و تزریق بوتاکس و ژل به پدیدههایی همهگیر در جهان مبدل شدهاند. پرشمارند آنها که نمیخواهند از قافله جوانی عقب بمانند: در سال ۲۰۰۹، ۱۴درصد فرانسویها خود را به تیغ جراحان زیبایی سپردهاند.
در همین سال ۲۰۰۹، در جهان، در هر ثانیه در جهان یک عمل جراحی زیبایی صورت گرفته است. رسانههای ایران گزارش میدهند که بوتاکس، آمپولی است که روزانه در تهران بین سه تا چهار هزار نفر را به مطبها و کلینیکهای پوست و زیبایی میکشاند.
شاید تراژدی هنرپیشههای زن بیشتر در این باشد که آنها قربانی معیاری هستند که تصویر خودشان در پا گرفتنش در جامعه نقش داشته است. برای فرو نشاندن ولعِ مخاطبانی که با چنین معیارهایی مشخص شدهاند، تهیهکنندگان سینما چارهای ندارند جز رجوع به از راهرسیدگانی که مدام کمسالتر و کمسالتر میشوند. دور باطلی که سر بازایستادن ندارد.
منابع:
تو تمام شدهای!
ابرهای سیلز ماریا یک اثر زنانه است که بینوش، مورتز، و استوارت آن را به فیلمی تاملبرانگیز تبدیل میکنند: نمایشنامهای قرار است بازی شود که در آن، زندگی واقعی، بازیگران و نقشهاشان و زنها و حرفهشان، در هم تنیده میشود. آسایاس در انتخاب بازیگران خیلی قوی عمل میکند: او ژولیت بینوش را که به تازگی ۵۰ سالگیاش را جشن گرفته و نقش آفرینیاش در این فیلم نشان از شجاعتش دارد، برای نقش اصلی برگزیده است.
بینوش در این نقش با بیم و هراسهایی روبهرو میشود که هر زن بازیگری و در مقیاسی دیگر، هر زنی با آنها دست به گریبان است: پیری، فراموش شدن، انزجار (از خود و دیگران) و رقابت با جوانان در بازار سخت سینما (کار).
ماریا اندرسِ بازیگر (خواه ناخواه روی خط پیری) با دستیارش «وال» ـ با بازی کریستین استوارت، بازیگری که با گرگ و میش شناخته شد ـ رابطهای مبهم دارد، درست شبیه رابطه شخصیتهای نمایشی که قرار است بازی کند.
اما رویارویی مستقیم، میان ماریا اندرس و جو ان الیس (کلوئه گریس مورتز) صورت میگیرد. در صحنهای از فیلم، جایی که اندرس میخواهد درسی از بازیگری به «استارلت» نو رسیده بدهد، پاسخ جو ان الیس خردکننده است: «همه میدانند که او [بخوانید: تو که بیش از ۴۰ سال داری] تمام شده است [بخوانید: تمام شدهای].»
با همه این احوالات، ماریا اندرس دوام میآورد. آسایاس قهرمانش را به خودکشی وا نمیدارد. آخرین تصویر فیلم، روی چهره آرام ماریا پیش از ورود به صحنه برای اجرای اول نمایش، گواه آن است که او به سوی دیگر آینه گذر کرده است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.