هوشنگ چالنگی – ناما جعفری
الف
و گزارش این علف بی رنگ به همراه تو این گونه ست
اگر این شب ست
اگر این نسیم به همراه تو نواده ی خوابالود هم
سیاهی ی تنها خود تویی
بهین شب تنها که خود می سازی و
آبها که در پای تو می خسبند
رنگ می گیرد.
ب
نمی گذارمت که بنشینی که درختانت بینند
چون از میانه بگذاری و راز درمیان باشی
وانکوت که به یاد آرد خود تویی
نا گشوده ی ایام
و ماه بی رفتار
گاه که نمی گذاریم که بنشینم
پ
و به گاه که بر تو هایل شود
گر ازو پرسی
به دیدگان سربین
با تو سخن می دارد
و می گذارد که نسیم قلب تو واکند
میان این همه روز
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.