خلاصه مطلب : یک روز پس از انتقاد حسين سناپور نویسنده رمان «لب بر تيغ» از بهمن فرمانآرا به دلیل عدم گفتگو و هماهنگی با نویسنده این رمان جهت ساخت نسخه سینمایی آن، کارگردان مطرح سینمای ایران با نگارش یادداشتی به این اعتراض واکنش نشان داده و رسما “بازنشستهگی خود را تا اطلاع ثانوی” اعلام کرد. |
یک روز پس از انتقاد حسين سناپور نویسنده رمان «لب بر تيغ» از بهمن فرمانآرا به دلیل عدم گفتگو وهماهنگی با نویسنده این رمان جهت ساخت نسخه سینمایی آن، کارگردان مطرح سینمای ایران با نگارش یادداشتی به این اعتراض واکنش نشان داده و رسما “بازنشستهگی خود را تا اطلاع ثانوی” اعلام کرد.
متن یادداشت بهمن فرمانآرا که در روزنامه اعتماد چاپ شده است، به شرح زیر است: ديروز وقتي يادداشت آقاي سناپور را در روزنامه اعتماد خواندم، ابتدا مرا به ياد خاطرهيي انداخت. دوستي ميگفت كه برادركوچكش معمولا سرغذاخوردن قهر ميكرد و وقتي ميشنيد كه مادرمان ميگويد اين غذا را براي فلاني بگذاريد، برادر كوچك ميگفت كه من نميدانم اين غذا را براي هركسي گذاشتهايد كم است. روزي كه رمان «لب بر تيغ» سناپور را خواندم به ايشان زنگ زدم و گفتم به نظرم كار خوبي است. در چندين مصاحبه وقتي از من پرسيدند كه در آينده دلتان ميخواهد، چه كاري را جلوي دوربين ببريد، من به خاطر حرفي كه به آقاي سناپور زده بودم، باز هم از رمان ايشان تعريف كردم ولي چون قبلا اعلام كردهام كه من براي چهار سال، فيلمي نميسازم، طبيعتا هم صحبتي راجع به خريد حقوق سينمايي رمان نكردم. مثلا من بر اساس سه رمان نويسنده معروف، اسماعيل فصيح فيلمنامه نوشتم. «زمستان 62»، «داستان جاويد» و «باده كهن» و هميشه قرار اين بود كه اگر فيلمنامه اجازه ساخت گرفت آن موقع حقوق سينمايي فيلم را هم رسما خريداري كنم. به نظر من حق با آقاي سناپور است. من غلط كردهام كه از رمان ايشان خوشم آمده، بدون اجازه ايشان از رمان «لب بر تيغ» تعريف كردهام. خبري كه در روزنامه سينمايي چاپ شده بود، من بايد آن را تكذيب ميكردم، چون طوري آن خبر جعلي نوشته شده بود كه من شبانهروز روي سناريو مشغول كارم و به جرات ميخواهم به دست مسوولان سينمايي برسانم. ولي اگر تكذيب نكردم به خاطر اين بود كه هركس مرا ميشناسد، ميداند اين خبر قلابي است. به اين دليل اينجا رسما اعلام ميكنم كه من تا اطلاع ثانوي بازنشستهام، من حقوق هيچيك از داستانهاي آقاي سناپور را براي فيلم نخريدهام كه طبيعتا رمان خوب «لب بر تيغ» هم جزو آنهاست. |
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.