تحمیل سکوت در شرایطی که هر دم بر رنج مردم افزوده می شود، فوران خشم و برخاستن فریاد اعتراض را به دنبال دارد و این همان اتفاقی است که اکنون در حال روی دادن است.
اعتراض به هر اجحاف و ستم، بخشی از آزادی بیان و حق مردم است؛ مقابله با آن با دستبند و باتوم و گلوله، گرچه روال معمول حاکمیت در چند دهه اخیر بوده است، این بار شدتی بیش تر یافته طوری که فقط در پنج روز نخست صدها کشته و هزاران زخمی و بازداشتی بر جا گذاشته است.
اعتراض به هر اجحاف و ستم، بخشی از آزادی بیان و حق مردم است؛ مقابله با آن با دستبند و باتوم و گلوله، گرچه روال معمول حاکمیت در چند دهه اخیر بوده است، این بار شدتی بیش تر یافته طوری که فقط در پنج روز نخست صدها کشته و هزاران زخمی و بازداشتی بر جا گذاشته است.
برآمدن دوره ای اعتراض های گسترده در ایران گواه حل نشدن مسایل و مصایب مزمنی است که گریبان جامعه را در چنگ گرفته است. هر بار که صاحبان قدرت با استفاده از قوهی قهریه اعتراض ها را پس زده اند، زمانی دیگر، با توان، سرعت و خشم بیشتر سر برآورده است؛ چنان که دور تازه اعتراض مردم که از ۲۴ آبان آغاز شده، به سرعت گسترش یافت و دامنهاش در کم تر از ۲۴ ساعت به ده ها شهر کوچک و بزرگ رسید.
با اعلام ضربتی افزایش چند برابری قیمت بنزین، مردم به جان آمده از فقر و تبعیض و سرکوب، همان ها که به اقرار دست اندرکاران دولت، توان تامین معاش خانواده را ندارند و نزدیک به ۸۰ درصدند، صدای اعتراض خود را بلند کردند؛ آن ها که کوچکی سفره شان، جای دستبردی دیگر نداشت، رنج تلنبار شده در دل و جان شان را به خیابان بردند مگر گوش شنوایی بیابند؛ اما این بار نیز با ضرب و جرح و بازداشت و گلوله پاسخ گرفتند.
همان طور که در چهار دهه گذشته هرگاه کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان و نویسندگان و فعالان مدنی و سیاسی مستقل برای بیان مطالبات خود، حتی مطالبات جزیی صنفی، ناگزیر دست به اعتراض زدند یا تشکلی ایجاد کردند، با انگهایی چون «اخلالگر»، «وابسته به بیگانه»، «مخل امنیت ملی» و با یورش ماموران امنیتی و انتظامی و زندان مواجه شدند.
هم اکنون پرونده های امنیتی که برای فعالان عرصه های گوناگون ساخته شده، از شمار خارج است. نتیجهی این واکنش ها خفه کردن صدای مردم بوده است. تحمیل سکوت در شرایطی که هر دم بر رنج مردم افزوده می شود، فوران خشم و برخاستن فریاد اعتراض را به دنبال دارد و این همان اتفاقی است که اکنون در حال روی دادن است.
اعتراض به هر اجحاف و ستم، بخشی از آزادی بیان و حق مردم است؛ مقابله با آن با دستبند و باتوم و گلوله، گرچه روال معمول حاکمیت در چند دهه اخیر بوده است، این بار شدتی بیش تر یافته طوری که فقط در پنج روز نخست صدها کشته و هزاران زخمی و بازداشتی بر جا گذاشته است.
قطع سراسری اینترنت و محروم کردن مردم ایران و جهان از دسترسی به اخبار رویدادها، شگردی دیگر برای سرکوب اعتراضها دور از چشم جهانیان و شکلی دیگر از سانسور است. طرفه آن که در همین وضع، مقامات پشت تریبون ها از حق قانونی مردم برای اعتراض داد سخن میدهند! با تبدیل کردن خیابانهای شهرها به میدان جنگ و با استفاده از خشونت و بگیر و ببند و قطع اینترنت شاید بتوان آتش مطالبات مردم را زیر خاکستر برد، اما قطعا نمی توان آن را خاموش کرد.
کانون نویسندگان ایران مقابله خشونتبار با آزادی بیان مردم را محکوم می کند و خواهان رهایی همه بازداشتشدگان اعتراض های اخیر است و هشدار می دهد: حاکمان به جای تحقیر، تهدید و سرکوب معترضانی که جز فریاد سلاحی ندارند، به حق آزادی بیان آن ها تمکین کنند، نیروهای امنیتی و انتظامی را با آلات و ادوات سرکوبگری شان از خیابان ها جمع کنند و به مردم فرصت اعتراض و بیان خواستههایشان را بدهند.
کانون نویسندگان ایران
۲۹ آبان ۱۳۹۸
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.