توقف انتشار «صد سال تنهایی»

رمان «صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز با ترجمه‌ی بهمن فرزانه که پس از سال‌ها تجدید چاپ شده بود، فعلا منتشر نمی‌شود.




1332.jpg
این مترجم پیشکسوت به خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران
(ایسنا)، گفت: چاپ جدید ترجمه‌ی رمان «صد سال تنهایی» اثر مارکز تمام شده، و
علی‌رغم این‌که کتاب اخیرا تجدید چاپ شده بود،‌ حالا می‌گویند فلان بخش از
کتاب را بزنید که این‌جوری عملا چیزی از آن باقی نمی‌ماند. بنابراین کتاب
فعلا و با این وضعیت تجدید چاپ نمی‌شود.




یکی از کتاب‌فروشان انتشارات امیر‌کبیر (ناشر کتاب) هم از تمام شدن چاپ این
کتاب خبر داد و گفت: چاپ کتاب را تمام کرده‌ایم و دیگر تجدید چاپ نمی‌شود.





ترجمه‌ی بهمن فرزانه از «صد سال تنهایی» که سال‌ها به صورت افست و در
خیابان به فروش می‌رسید، دی‌ماه سال گذشته بعد از 33 سال از سوی انتشارات
امیرکبیر تجدید چاپ شد. چاپ نخست این رمان در ایران به سال 1353 در نشر
یادشده با مدیریت عبدالرحیم جعفری انتشار یافته است.




بهمن فرزانه در هنگام اعلام خبر تجدید چاپ این رمان بعد از 33 سال به ایسنا
گفته بود: سرانجام آمدند با من قرارداد جدیدی بستند، مدیران نشر امیرکبیر
گفتند «صد سال تنهایی» را تجدید چاپ می‌کنیم و حالا ترجمه‌ی این رمان با
ویراستی جدید منتشر می‌شود. من هم از این‌که این کتابم تجدید چاپ می‌شود،
خوشحال‌ام و حس خوبی دارم از این‌که بالأخره بعد از سال‌ها، کتاب را تجدید
چاپ می‌کنند.





این مترجم در مقدمه‌ی کوتاه چاپ تازه‌ی «صد سال تنهایی» نوشته است: چیدن
چند شاخ برگ از این درخت تنومند چندان آسیب و صدمه‌ای به آن وارد نمی‌کند.





عموم جامعه‌ی فرهنگی – ادبی ایران، بهمن فرزانه را با ترجمه‌ی «صد سال
تنهایی» می‌شناسند؛ اما او نسبت به این مسأله گله دارد و می‌گوید: از من به
عنوان مترجم «صد سال تنهایی» در ایران یاد می‌کنند. این انتقاد به آن‌ها
وارد است که من بعد از «صد سال تنهایی»، کتاب‌های دیگری هم از این نویسنده
ترجمه کردم؛ مثلا «عشق در زمان وبا» را ترجمه کردم؛ اما این برچسب مترجم
«صد سال تنهایی» به من چسبیده است؛ ولی من معتقدم خوانندگان و منتقدان
نباید وسواس داشته باشند که به یک چیز بچسبند. یک نویسنده و مترجم را باید
آن‌طور که هست، شناخت؛ نه این‌که بر اساس یک کتابش او را قضاوت کرد. یعنی
این‌که در ایران مدام به من می‌گویند مترجم «صد سال تنهایی»، این البته
خوشایند است؛ ولی من آثار دیگری هم از مارکز ترجمه کرده‌ام.

دیدگاهتان را بنویسید