به فرهاد؛ خواننده، آهنگساز و نوازندهٔ پاپ راک اهل ایران بود.
رول ایران را منتشر کرد.آنچه فرهاد را از دیگر همدورههایش
متمایز میکند، ترانههای
پوچگرا و فرهنگ خیابانی است که در موسیقی او متبلور شدهاست.
این عناصر در ترانه مشهور «کودکانه» که با نام «بوی عیدی» نیز شناخته میشود بیش
از پیش نمود دارد.
فرهاد در اوایل دهه ۱۳۵۰ شعرهایی با مضامین سیاسی میخواند، و مدتی زندانی سیاسی
بود.فرهاد بعداً از انقلابیون شدو در زمستان ۱۳۵۷ ترانه انقلابی «وحدت» را خواند،
اما پس از انقلاب تا سال ۱۳۷۲ از ادامه کار منع شد.
«وحدت»، «گنجشکک اشی مشی»، «شبانه» اشاره کرد. فرهاد آهنگهایی
نیز به زبانهای غیرفارسی
دارد.
آهنگ: اسفندیار منفردزاده
ترانهخوان: فرهاد مهراد
رستنیها کم نیست،
من و تو کم بودیم؛
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم.
گفتنیها کم نیست،
من و تو کم گفتیم؛
مثل هذیان دم مرگ
از آغاز
چنین درهم و برهم گفتیم.
دیدنیها کم نیست،
من و تو کم دیدیم؛
بیسبب از پاییز
جای میلاد اقاقیها را پرسیدیم.
چیدنیها کم نیست،
من و تو کم چیدیم؛
وقت گل دادن عشق
روی دار قالی
بیسبب حتی
پرتاب گل سرخی را ترسیدیم.
خواندنیها کم نیست،
من و تو کم خواندیم؛
من و تو سادهترین شکل سرودن را
در معبر باد
با دهانی بسته وا ماندیم.
من و تو، کم خواندیم.
من و تو، وا ماندیم.
من و تو، کم دیدیم.
من و تو، کم چیدیم.
من و تو، کم گفتیم
وقت بیداری فریاد
چه سنگین خفتیم!
من و تو، کم بودیم
من و تو، اما
در میدانها
اینک اندازهی «ما» میخوانیم.
ما به اندازهی «ما» میبینیم.
ما به اندازهی «ما» میچینیم.
ما به اندازهی «ما» میگوییم.
ما به اندازهی «ما» میروییم.
من و تو
خم نه و
در هم نه و
کم هم نه
که میباید با هم باشیم.
من تو حق داریم
در شب این جنبش
نبض آدم باشیم.
من و تو حق داریم
که به اندازهی «ما» هم شده،
با هم باشیم.
گفتنیها کم نیست . . .
تهران 1979