داریوش شایگان فیلسوف فرهنگ است.در شب بخارا که به رونمایی کتاب «در جستوجوی فضاهای گمشده»، تازهترین اثر داریوش شایگان، اختصاص داشت و با حضور افرادی همچون عباس کیارستمی همراه بود، بهاءالدین خرمشاهی، مصطفی ملکیان، کامران فانی، ایرج پارسینژاد، علی دهباشی، تورج اتحادیه و محمدمنصور هاشمی سخنرانی کردند.
در رونمایی از کتاب «در جستوجوی فضاهای گمشده» عنوان شد: داریوش شایگان فیلسوف فرهنگ است.
به گزارش خبرنگار کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در شب بخارا که به رونمایی کتاب «در جستوجوی فضاهای گمشده»، تازهترین اثر داریوش شایگان، اختصاص داشت و با حضور افرادی همچون عباس کیارستمی همراه بود، بهاءالدین خرمشاهی، مصطفی ملکیان، کامران فانی، ایرج پارسینژاد، علی دهباشی، تورج اتحادیه و محمدمنصور هاشمی سخنرانی کردند.
در ابتدا، تورج اتحادیه درباره همکاری شایگان با نشر فرزان روز و فعالیتهای این نشر سخن گفت.
همچنین علی دهباشی در سخنانی اظهار کرد: نیم قرن است دکتر شایگان با نگاه تاریخی فلسفی، گاه عرفانیاش واقعیتهای پیچیده و متناقض دوران و جامعه ایران را به ما نمایانده است. آثار دکتر شایگان در یک حوزه پژوهشی معین نبوده، ولی در هر زمینهای کار کرده، آثار درخشانی خلق کرده است. اگر به معماری پرداخته، بهترینها را برای معماری ایران و فاجعهای را که برایش پیش آمده، نوشته است. شهرت دکتر شایگان در داخل کشور شکل دیگری از آثارش را مینمایاند. ولی خارج ایران در درجهی اول ناشی از شناختی است که ایشان بسیار موشکافانه در مفهومسازهایی برای درک والاتر از وضعیت انسان در جهان کنونی به دست میدهد که در بسیاری جهات مسأله ایران و کشاکش سنت و مدرنیته است. 45 سال پیش «آسیا در برابر غرب» را منتشر کرد و اکنون به نگاه «شکسته» و «افسونزدگی» رسیده است. سرانجام بخشی از دکترین استاد شایگان در زمینه مسائل هنری اعم از نقاشی، عکاسی، معماری و فلسفه هنر در کتاب «در جستوجوی فضاهای گمشده» نهفته است که امشب رونمایی میکنیم. در اینجا دکتر شایگان به واقع به عنوان یک فیلسوف فلسفه هنر در حد و معیار جهانی، به مسائل هنر و معماری و نقاشی و شعر سرزمین خود نگریسته است.
بهاءالدین خرمشاهی هم دربارهی داریوش شایگان گفت: من نام آقای شایگان را گذاشتهام «وارثِ جام جم» و چرا این نام را گذاشتهام؟!
او با استناد بیتی از غزل حافظ تصریح کرد: ایشان وارثِ جام جماند؛ جامی که حافظ هم وارثش بود و از سههزار سال اساطیر ایرانی گرفته و زنده کرده بود و خودش هم این جام جهانبین را داشت. کل دیوان حافظ یک نگرش جهاننگرانه اسطورهیی، تاریخی، فراتاریخی، حِکمی و همهگونه است. با آنکه استاد شایگان کتابی درباره حافظ ننوشتهاند، ولی مقالهها و حتا اشارهای بسیار بسیار ارزشمند درباره حافظ دارند، اگر چه شاید 50 کلمه باشد. به جناب شایگان، میگویند وحیدِ عصر و فریدِ دهر. اگر آنها تعارف میکردند، من تعارف نمیکنم. آن سعه صدر و وسعت نظر و ژرفاندیشی که ایشان دارند، مایه افتخار روشنفکری 50 سال اخیر ایران است.
خرمشاهی در بخشی دیگر از صحبتش با تأکید براینکه داریوش شایگان فیلسوف است، متذکر شد: ایشان فرهنگها را به خوبی میشناسند، چون فیلسوف فرهنگ هستند. فرهنگ ایران باستان را که خیلی خوب میشناسند و بعد هندشناس هم هستند. ما دو هندشناس برجسته بیشتر نداریم؛ یکی ایشان، دیگری استاد فتحالله مجتبایی. یونان را هم که طبیعتا خیلی خوب میشناسند و یکی از رشتههایی که ایشان منفردند در آن، غربشناسی است. ما چه کسی از ایشان غربشناستر داریم؟ البته شرقشناس هم هستند. «آسیا در برابر غرب» هم یکی از آثار ایشان هست که نمونهای از نگرش ایشان است.
او در ادامه درباره کتاب «در جستوجوی فضاهای گمشده» گفت: این کتاب دیدهگشاست و خواننده را با بینشهای حیرتآور ایشان درگیر میکند. ایشان یک بینشور بزرگ هستند و به عنوان آخرین عرضم، میپرسم این جهانهای گمشده در اثرش کجا هستند؟ البته بیشتر جهان واقعاً گم شده است. چگونه گم شده؟! ایشان چهار شهر را بیشتر نور میتابانند و دربارهشان بحث میکنند: وین، رُم و پاریس قرن نوزدهم و اصفهان. اصفهان هنوز نصف جهان هست و هنوز سر جایش هست. فضاهایش هم اگر بیننده، بیننده باشد، هنوز از دست نرفته، ولی به گفته خودشان گسلهای تاریخی و جابهجاییهای هستیشناختی رخ داده است. در واقع نه تنها مکانها گم شدهاند که زمانها هم گم شدهاند. ایشان به زمان و مکان اشاره دارند و امروزِ اصفهان خودش حاجبِ خودش است. از شدت ترافیک نمیشود چهارباغ را، آثار عظیم تاریخی اصفهان را دید، چون آن فضا گم شده. ایشان خیلی سعی میکنند در بازسازی و بازآفرینی آن روح و جان تا آن رازِ گمشده در همه اینها را بازسازی کنند. همچنین مقاله کوتاه ایشان درباره درهایی که آقای کیارستمی عکاسی کردند و درباره نقاشیهای آقای آغداشلو هست و غالبا هم مقدمهای بر آن آلبومها و مجموعههای هنرمندان نوشتهاند. هنگام خواندن این کتاب آرزو کردم که ای کاش میتوانستم کتابی درباره ایشان بنویسم که چگونه از دیدگاه خیامی به نگاه حافظانه میرسند.
مصطفی ملکیان نیز درباره داریوش شایگان و اندیشههایش گفت: در آثار دکتر شایگان تا آنجایی که مطالعه کردهام، ما توصیف به وفور هر چه تمامتر از وجوه فرهنگی جامعه جهانی و جامعه ایرانی میبینیم. یعنی شما هر کدام از آثار دکتر شایگان را که بررسی میکنید، در مقاله، رساله و کتاب، میبینید توصیفهای فراوانی از فرهنگ ایرانی و جهانی، شرق و غرب در آثارش هست. در این توصیفها، انصافا ما کم و کاستی نمیبینیم. یعنی توصیفها غنی، کاملاً رنگارنگ، متنوع و کاملاً پذیرفتنی و دلنشیناند. از این لحاظ کاملاً درست است که استاد بهاءالدین خرمشاهی گفتند که میشود از دکتر شایگان به عنوان یک فیلسوف فرهنگ نام برد.
او در بخشی دیگر از صحبتهایش به تشریح دیدگاهش درباره رویکردهای توصیفی شایگان در آثارش پرداخت.
همچنین کامران فانی از تفاوت میان جستارنویس و مقالهنویس سخن گفت و اظهار کرد: کتاب «در جستوجوی فضاهای گمشده» مجموعه مقالههایی به قلم متفکری یکه است.
او با تشریح تفاوت مقاله و جستارنویسی، تصریح کرد: در کتاب «در جستوجوی فضاهای گمشده» همانقدر که مطالب زیادی میآموزید، به مراتب بیشتر از همه و مهمتر اینکه خود نویسنده را بهتر از همه میشناسید. در واقع در اِسی خود نویسنده است که جلوهگری میکند و خودش را در ابعاد مختلف نشان میدهد. به همین دلیل است که وقتی خوانندهای آن را میخواند، احساس نوعی صداقت و خلوص نیت میکند. نوشتارهای دکتر شایگان عموماً اِسی یا همان جستار هستند و در قالب خشک مقاله متوقف نمیشوند. در اسی دریچهای باز میشود به روی خواننده، چنانکه در اول دریچهای بود به روی خود نویسنده. نویسنده در اِسی به دنبال تحمیل عقیده نیست، به دنبال حتا نتیجهگیری هم نیست. یعنی در تمام اینها سعی میکند بیان آن چیزی که خواسته در یک فضای آزاد بگوید و به خواننده منتقل کند و در همینجاست که کار اِسیایست متفاوت میشود. آن کیمیایی که مقاله را به جستار تبدیل میکند، یا آرتیکل را به اِسی، همان اکسیر هنر است. در واقع اِسی کم کم تبدیل به یک اثر هنری میشود. درست مثل این که شما به یک قطعه موسیقی گوش میکنید، یا به یک نقاشی نگاه میکنید. مقالههای شایگان جز اطلاعاتی که به خواننده میدهد، شما را در برابر یک اثر هنری قرار میدهد که باید شیفتهاش بشوید.
ایرج کلانتری هم در سخنانی گفت: من این کتاب دکتر شایگان را دستاورد بسیار مهمی برای ادبیات نقد در حوزه هنر میدانم. در شرایطی که من فکر میکنم جامعه فعال هنری ما رابطه سیستماتیکی با آموزش عالی و آکادمیک ندارند، ادبیات نقد بسیار مثمرثمر است. این کتاب بسیار آموزنده است اگر اعضای علمی دانشگاهها، اشخاصی که علاقهمند به تحقیق در رشتههای مختلف هنری هستند، به این کتاب با تأمل نگاه بکنند. البته به عنوان یک اشکال کوچک دکتر شایگان به حوزههای محدودی در این اثر پرداخته است؛ به هنرهای تجسمی و بخصوص در حوزه شعر وارد شده است. به هر جهت، این کتاب، ادبیات بسیار زیبایی دارد و میتواند سرمشق فوقالعادهای باشد برای افرادی که وارد موضوعهای نقد میشوند.
ایرج پارسینژاد نیز به شرح نخستین دیدارش با شایگان پرداخت و گفت: داریوش شایگان در ایران و جهان یک نام است. این را با علم و آگاهی میگویم. ایشان سال 1342 آمدند به ایران. ایشان هندشناس بودند و آیین هند و عرفان اسلامی موضوع رساله دکتری ایشان بود. وقتی من رفتم به آکسفورد در همان ورودی کالج به یک مرد انگلیسی که عضو کالج بود، برخوردم که ایشان گفت شما ایرانی هستید، گفتم بله. گفت شما باید داریوش را بشناسید، و منظورش داریوش شایگان بود. گفت، شما باید افتخار کنید به داریوش شایگان. غرضم این است که هر جا که رفتم، در آفاق عالم، آدمی دیدم صاحب کمالات و علم و دانش، از من سراغ داریوش شایگان را میگرفت و من واقعاً حس کردم چه ایرانی باافتخاری هستم.
او در ادامه دیدگاه را درباره مقالههای کتاب گفت.
محمدمنصور هاشمی هم در سخنرانیاش اظهار کرد: «در جستوجوی فضاهای گمشده» اثری درباره هنر و کتابی تکوینیافته در حال و هوای هنر و آثار هنری است. شایگان متفکر است و نگاه متفکر با امور و اوضاع و اشیا به گفتوگو مینشیند و به آنها بُعد میدهد. در این کتاب آنچه مجال این گفتوگو و ژرفنگری را فراهم آورده، نه سیاست و اجتماعیات، که هنر بوده است و این تناسب تام دارد با نحوه نگاه شایگان و شیوه نگارش او و بخش قابل توجهی از دغدغههای فرهنگیاش. از این جهت انتشار این مجموعه مقالهها در قالب کتاب فرصت مناسبی است برای آشنایی بیشتر و بهتر با دید و نگرش شایگان. عنوان کتاب که برگرفته از یکی از مقالههای مشهور آن است، در اصل تلمیحی دارد به رمان بزرگ مارسل پروست: در جستوجوی زمان از دسترفته یا گمشده. کتاب شایگان در جستوجوی مکانهای از دسترفته و گمشده است و البته مکانها و اشیا ظرفی است برای رها شدن زمانهای مستتر در آنها؛ زمانهایی که تاریخها را میسازند و به عبارت دقیقتر همان تاریخهایند و تاریخهایی که فرهنگها را میسازند و به عبارت بهتر همان فرهنگهایند. شایگان فیلسوف فرهنگ است و در این کتاب هنر – اعم از معماری و عکاسی و نقاشی و شعر – محل تأملات او درباره فرهنگها و تفاوتهای آنها با یکدیگر بوده است.
در پایان این مراسم داریوش شایگان نیز درباره نگارش این کتاب گفت: بیشتر مقالههایی که در این کتاب گردآوری شدهاند، در اصل به زبان فرانسه به نگارش درآمده و طی دهههای اخیر در مجلهها و مجموعههای مختلف فرانسهزبان به چاپ رسیدهاند، برخی دیگر مستقیما به زبان فارسی به رشته تحریر درآمدهاند. 20 سال پیش در واشنگتن به دیدار نمایشگاهی در گالری ملی هنر رفتم که به مناسبت پانصدمین سالگرد کشف قاره آمریکا توسط کریستف کلمب برپا بود. در این نمایشگاه همه فرهنگهای مقارن با پایان قرن پانزدهم از سرتاسر کره زمین در طیفی گسترده یکجا گرد آمده بودند. در برابر وفور، غنا و شکوه اشیای به نمایش درآمده به راستی مبهوت بودم و بیش از همه در برابر لئوناردو داوینچی مبهوت شدم. جناب خرمشاهی مرا شرمنده کردند که دارنده جامجم دانستند و ای کاش میداشتم. کسی که این جام را داشت، دوست من است که از دست رفته، شاهرخ مسکوب. من همیشه دعاگو هستم. من شاعر نبودم، اما شاعران را خیلی دوست دارم. البته شاعران ایران که معلوم است، خیام و حافظ و مولوی و اخیراً هم خیلی به سعدی علاقهمند شدهام که یکی از بزرگان ماست و من معتقدم به او بیانصافی شده و تحتالشعاع دیگران قرار گرفته است. بله من از بودلر خیلی چیز یاد گرفتم مخصوصاً درباره شهر. والتر بنیامین یک کتاب دارد درباره بودلر که میگوید بودلر واقعا شاعر مدرنیته است. از شاعران ایران با سپهری دوست بودم و با کمک خودش اشعارش را به فرانسه ترجمه کردم.
در این مراسم همچنین سیدآرش شهریاری، آهنگساز و نوازنده تنبور، و علی گرامی، نوازنده سازهای کوبهیی، به اجرای قعطههایی از غزلهای حافظ پرداختند.
انتهای پیام
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.