“در بازار سکس” ایران،فیلمی با نمایی باز

پوستر فیلم مستند

 

یکی از این خواهرها: «پیش از کار، دستی به سر و رویم می‌کشم.»Bildunterschrift: یکی از این خواهرها: «پیش از کار، دستی به سر و رویم می‌کشم.»

 

فیلم مستند “در بازار سکس”، با ندای اذان و نمایی در غروب شهری شلوغ آغاز می‌شود. در یکی از خیابان‌های این شهر، مردی هم‌زمان، تلفنی مشغول “قرار و مدار گذاشتن” با زنی است که “مهمون” دارد و از پذیرفتن او، خودداری می‌کند.

 

آخوند عاقد فیلم Bildunterschrift: آخوند عاقد فیلم “در بازار سکس” در ایران که در مستند “حاج آقا” نامیده می‌شود، در این صحنه مشغول بحث با جوانی است که مسئول صفحه‌ی اینترنتی “همسریابی اسلامی” است. او خاطرات دوران دبیرستان خود را در این زمینه با “حاج آقا” در میان می‌گذارد: «آقا تو مدرسه، پسرها همه‌جا، سر کلاس، تو زنگ تفریح، تو حیاط، همه‌جا، فقط از سکس حرف می‌زدند.»

“در بازار سکس”، عنوان فیلم مستندی از سودابه مرتضایی، کارگردان ایرانی ـ اتریشی است که رابطه‌ی جنسی بین زن و مرد را در چارچوب “عقد متعه”، موسوم به “ازدواج موقت” در ایران دستمایه قرار داده است. سودابه مرتضایی، در مستند خود به چند و چونی فرهنگی ـ نظری این مسئله نمی‌پردازد، بلکه آن را به عنوان پدیده‌ای که از طریق قانون به نهادی اجتماعی بدل شده، به تصویر می‌کشد.

مستند “در بازار سکس”، با ندای اذان و نمایی در غروب شهری شلوغ آغاز می‌شود. نمایش متن ماده‌های قانونی ممنوعیت “نزدیکی بین زن و مرد، خارج از چارچوب ازدواج” و مجازات‌های شلاق و سنگسار در صورت سرپیچی از آن‌‌ها، پیش‌زمینه‌ی دستمایه‌ی فیلم را (“عقد متعه”) مشخص می‌کند. مکالمه‌ی تلفنی مردی مضطرب و با زنی که در صحنه غایب است، درجه‌ی اعتبار اجرایی این قوانین و مقررات را به نمایش می‌گذارد. زن می‌گوید: «نه، نه امشب نیا”». مرد می‌پرسد: «مهمون داری؟ ساعت ۱۲ هم نمی‌شه؟» زن سرانجام حرف آخر را می‌زند: «آره، مهمون دارم. گفتم نه، فردا تلفن کن.»

“عقد متعه” حلال مشکلات جنسی

سودابه مرتضایی، در فیلم “در بازار سکس”، “عقد متعه” را به عنوان “در پشتی” ورود به منطقه‌ی ممنوعه‌ی برقراری رابطه‌ی جنسی بین زن و مرد در ایران معرفی می‌کند. “حاج آقا”، آخوند عاقدی که برای “حمایت از خانم‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست” دفتری دایر کرده، در اولین نمای فیلم این مسئله را به روشنی توضیح می‌دهد. این روحانی که بار اصلی انتقال شناسه‌‌های “عقد متعه” را به بیننده‌ (به ویژه بیننده‌ی غربی) به عهده دارد، در نماهای بعدی نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با “خرج پول”، جواز ورود از آن “در پشتی” را به “بهشت رابطه‌ها” به‌دست آورد.
کارگردان فیلم “در بازار سکس”، بدون تأویل و تفسیر این “حاج آقا” را، کوچه به کوچه و منزل به منزل دنبال می‌کند: در مسجد، در خیابان، در راه قم، در صحن حرم “حضرت معصومه”: «خانم، “عقد متعه” حلال مشکلات جنسی است…»

آن روی سکه

این صحنه‌ها با نماهایی که زندگی روزمره‌ی “خانم‌های بی‌سرپرست یا بدسرپرست” را نشان می‌دهند، تکمیل می‌شوند. دو خواهری که در فیلم داستان زندگی خود را بازگو می‌کنند، نمونه‌های بارز این “خانم‌ها” هستند. سودابه مرتضایی، در مورد این “زوج‌‌های موقتی” می‌گوید: «معمولاً مردها کمی جاافتاده‌‌اند و مزدوج. ممکنست بچه‌ هم داشته باشند. این‌ مردها اغلب در دوره‌ی بحران سنی خود به دنبال گرفتن معشوقه یا داشتن رابطه‌های جنسی گذرا هستند. زن‌ها اغلب طلاق گرفته‌اند یا همسر خود را خیلی زود از دست داده‌اند. اینان معمولاً جوانند، مثلاً بیست و پنج سال و در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که در هفده ـ هجده سالگی ازدواج کرده‌اند. پژوهش‌های من نشان می‌دهند که همه تقریباً سرگذشت واحدی داشته‌اند؛ این که مرد معتاد بوده یا دست بزن داشته یا هر دو.» این زن‌ها داستان زندگی خود را در برابر دوربین، وقت خرید، هنگام دیدار دوستان در سلمانی محل، در دفتر “حاج‌ آقا”ی عاقد و در چاردیواری امن خانه، در کنار فرزند و دوستان خود و بی‌ روسری بازگو می‌کنند.
سودابه مرتضایی، کارگردان ایرانی ـ اتریشی فیلم  Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  سودابه مرتضایی، کارگردان ایرانی ـ اتریشی فیلم “در بازار سکس”
کام‌جویی آزاد و قانونی

سودابه مرتضایی، در مستند خود، “عقد متعه” را از زاویه‌ی دید این دو گروه باز می‌نمایاند و در پرداختش مثلاً به سراغ منتقدان از این “نهاد حقوقی” نمی‌رود؛ کسانی که از جمله، حتی با اطلاق “ازدواج موقت” به “عقد متعه” به عنوان شکلی از ازدواج مخالفند. عقد، به دید این گروه، به معنای قرارداد و پیمان و متعه، به مفهوم “تمتع” و در این چارچوب “کام‌جویی” است و با هدف ازدواج که تشکیل خانواده است، مغایرت دارد. روحانی‌ای که در فیلم به برقراری رابطه‌ی جنسی بین یک مرد و زن (شهرام و نسرین) جنبه‌ی قانونی می‌بخشد، نیز در خطبه‌ی خود از “عقد متعه” یاد می‌کند و نه “ازدواج موقت”.

در مستند “در بازار سکس”، هم‌چنین دیدگاه گروهی که این نوع رابطه‌ی آزاد جنسی قانونی‌شده را مغایر با حقوق زنان و خانواده می‌دانند و آن را با “روسپی‌گری” یک ‌سان می‌خوانند، نیز غایب است. با این‌حال مرتضایی، این امکان را که برخی از مردها و زن‌ها از “عقد متعه” برای رسمیت بخشیدن به رابطه‌ی آزاد خود بهره بگیرند، منتفی نمی‌داند: «پیش می‌آید که از عقد متعه در همه‌ی قشرها و سن‌های مختلف به عنوان وسیله‌ای برای قانونی‌کردن رابطه‌ی جنسی بین زن و مرد هم استفاده شود.»

“در بازار سکس”، دومین فیلم مستند سودابه مرتضایی است. اولین کار او با عنوان “بچه‌های پیامبر” نیز در ایران فیلم‌برداری شده است. “در بازار سکس”، که تا کنون در بیش از ۱۰ جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم به نمایش درآمده است، نامزد دریافت جایزه‌ی اول “آکادمی فیلم اتریش” در سال ۲۰۱۱ نیز شده است. این فیلم از ۴ اوت در سینماهای آلمان به نمایش در می‌آید.

حاج‌ آقای عاقد، خود Bildunterschrift: حاج‌ آقای عاقد، خود “برای فیض بردن از محضر امام جمعه‌ی محل، گاهی به حضور او” می‌رسد. امام جمعه در این نمای فیلم درباره‌ی فواید “عقد متعه” و “تعدد زوجات” داد سخن می‌دهد: «چهار همسری چرا بد است؟ خیلی هم برای مرد خوب است. اگر مثلاً یکی از زن‌ها مریض بشود، آن سه تای دیگر او را به دکتر می‌برند. دیگر مرد راحت است. نباید کار و زندگیش را ول کند و زن را ببرد دکتر.» 

شهرام، مرد متأهلی است که به دفتر Bildunterschrift: شهرام، مرد متأهلی است که به دفتر “حاج آقا” مراجعه کرده تا نسرین، “خانمی که دیده و پسندیده” را به مدت یک سال با مهریه‌ی پنج سکه‌ی طلا به “عقد متعه” خود در آورد. این روحانی پس از جاری کردن “صیغه‌ی عقد”، بین حاضران نقل و نبات و شیرینی پخش می‌کند. 

این دو خواهر برای Bildunterschrift: این دو خواهر برای “صیغه شدن” به دفتر حاج آقا مراجعه و ثبت نام کرده‌اند، تا “مرد مناسبی” پیدا شود و آن‌ها به “عقد متعه”‌ی او در بیایند. این دو که زمانی در یک بیمارستان به عنوان “کمک پرستار” کار می‌کردند، در فیلم داستان غم‌انگیز زندگی خود را برای کارگردان بازگو می‌کنند. همسران هر دو خواهر، معتاد بودند و اغلب “با شلاق” به سراغ آن‌ها می‌رفتند.
این زن تازه از دفتر Bildunterschrift: این زن تازه از دفتر “حاج‌ آقا”ی عاقد بازگشته است و در چاردیواری امن خانه، در کنار فرزندش، از “بدبختی”های زندگی خود صحبت می‌کند: «برای تأمین زندگی خود و پسرم، مجبور به این کار شدم.»

دیدگاهتان را بنویسید