در یک جزیره



دیوید جون گیلمور (به انگلیسی: David Jon Gilmour) (زاده ۶ مارس ۱۹۴۶) موسیقیدان، خواننده، ترانه‌نویس و نوازنده انگلیسی است. او بیشتر به دلیل حضورش به عنوان گیتاریست و خواننده در گروه پراگرسیو راک پینک فلوید شناخته می‌شود. تا سال ۲۰۱۲ برآورد می‌شود که این گروه موسیقی بیش از ۲۵۰ میلیون نسخه از آثارش را در سراسر جهان به فروش رسانده باشد که از این مقدار ۷۴٬۵ نسخه تنها در ایالات متحده به فروش رسیده‌اند.

گیلمور علاوه بر حضورش در پینک فلوید، به صورت تک‌نفره نیز کارنامه موفقی از آثارش به جای گذاشته‌است. او همچنین به صورت فعالانه در برنامه‌های خیرخواهانه شرکت داشته‌است. در سال ۲۰۰۵، گیلمور به دلیل خدماتش به موسیقی، به درجهٔ عالی‌ترین رتبهٔ امپراتوری بریتانیا دست یافت. در سال ۲۰۱۱، مجله معتبر رولینگ استون، او را در رتبهٔ ۱۴ برترین گیتاریست‌های تمام دوران‌ها قرار داد.


دیوید جان گیلمور در ۶ مارس ۱۹۴۶ میلادی در گرنتچستر در اطراف کمبریج به دنیا آمد. او از همان دوران کودکی به موسیقی علاقه داشت وباشنیدن Rock Around the Clock از ۱۳ سالگی نواختن گیتار را آموخت. برادر کوچکتر دیوید نیز درعرصهٔ موسیقی فعالیت دارد. گیلمورمسلط به زبان فرانسه می‌باشد.

وی با سید برت(به انگلیسی: Syd Barrett) بنیان‌گذار گروه پینک فلوید در دانشگاه کمبریج دوست بود و در سال ۱۹۶۸ جایگزین سید برت (که به علت مصرف زیاد ال‌اس‌دی دچار مشکل روانی شده بود) شد. در سال ۱۹۶۷ نیک میسون ازدیوید گیلموردرخواست کرد تا به پینک فلوید ملحق شود. دراجراهای زنده و هنگامی که رفتارهای غیرعادی سید برت او را از نواختن بازمی‌داشت، دیوید گیلور به نواختن گیتار می‌پرداخت.

او در خوانندگی و آهنگسازی و نواختن گیتار و نوشتن متن موسیقی در گروه پینک فلوید نقش داشت. گیلمور بخاطر امور بشردوستانه و شرکت در خیریه‌ها در تمام طول دوران حرفه‌ای خود، شهرت یافته‌است. این هنرمند و عضو سابق گروه پینک فلوید، ۴ آلبوم انفرادی را تهیه و ضبط کرده و ۶ تک‌آهنگ را نیز در کارنامه فعالیت خود دارد. گلیمور اکثر ترانه‌های آلبوم‌های خود را با کمک همسر خود پالی سمسون که یک روزنامه‌نگار و نویسنده می‌باشد سروده‌است. گیلیمور شخصیت بسیار خجالتی داشت به‌طوری‌که در سال‌های اول عضویت در پینک فلوید بیشتر در روی صحنه پشت به مردم گیتار می‌نواخت و می‌خواند. مجله رولینگ استون در سال ۲۰۱۱ و در رده‌بندی ۱۰۰ گیتاریست برتر تمامی دوران دیوید گیلمور را در رتبه ۱۴ قرار داد.

در سال ۲۰۰۷ خوانندگان مجلهٔ Guitar World تک‌نوازی‌های دیوید گیلمور را در ۳ اثر از پینک فلوید جزو ۱۰۰ تک‌نوازی برتر گیتار در جهان انتخاب کردند. دیوید گیلمور در سال ۱۹۷۰درجریان تورپینک فلوید با همسراول خود جینجر (ویرجینیا) که یک هنرمند می‌باشد آشنا شد. جینجرگیلمورآشنایی خود با دیوید گیلور راعشق درنگاه اول توصیف کرد. آن‌ها در سال ۱۹۷۵ با یکدیگرازدواج کردند وصاحب ۴فرزند(۳ دختر و۱پسر) می‌باشند. در سال ۱۹۹۰ دیوید وجینجر گیلمور از یکدیگر جدا شدند. گیلمور در سال ۱۹۹۴ با پالی سمسون ازدواج کرد. حاصل این ازدواج ۴ فرزند(۳پسر و۱دختر) می‌باشد. پسربزرگتر (چارلی گیلمور) پسر پالی سمسون و هیتکات ویلیامز می‌باشد که گیلمور او را به فرزند خواندگی پذیرفت. صدای چارلی درانتهای «امیدهای والا» شنیده می‌شود. در سال ۲۰۰۹ میلادی، گیلمورمدرک دکترای افتخاری خودرا از دانشگاه آنگیلا راسکین دریافت کرد.

سبک موسیقایی
گیلمور به عنوان یک لید گیتاریست شناخته می‌شود. سبک کلی سولوهای گیتار او از بلوز الهام گرفته و شامل نت‌های پرشور و رسا می‌شود. تکنیک وی در نواختن گیتار الکتریک همواره الهام بخش نوازندگان مطرح معاصر بوده است. در سال ۲۰۱۱، گیلمور به عنوان چهاردهمین گیتاریست برتر تاریخ از سوی مجله رولینگ استون برگزیده شد. در ژانویه ۲۰۰۷، خوانندگان گیتار ورلد سولوهای گیتار گیلمور در «بی‌حس و راحت»، «پول» و «زمان» را برای فهرست ۱۰۰ تک‌نوازی گیتار برتر تاریخ برگزیدند. («بی‌حس و راحت» رتبه ۴، «زمان» رتبه ۲۱ و «پول» رتبه ۶۲ را در این فهرست به خود اختصاص دادند).

در زمانی همکاریش با پینک فلوید، گیلمور از فندر استرتوکسترهای بسیاری استفاده نمود. او تک‌نوازی گیتارش در آجری دیگر در دیوار (بخش ۲) را در یک برداشت و بدون هیچ‌گونه ویرایش یا میکس بعدی، با استفاده از یک گیبسون لس پال و یک پیک‌آپ پی-۹۰ به ضبط رساند. در ۱۹۹۶، گیلمور به عنوان عضوی از پینک فلوید به تالار مشاهیر راک اند رول راه یافت. تک‌نوازی گیتار او در «بی‌حس و راحت» همواره و توسط نظرسنجی‌ها و نقدهای بسیاری به عنوان یکی از برترین‌ها در نوع خود شناخته شده‌است.

با این وجود که گیلمور به دلیل نواختن گیتار به شهرت رسید، اما یک نوازنده چندسازه چیره‌دست نیز هست. او در ترانه‌های پینک فلوید گاهی گیتار بیس، کیبورد، سینث‌سایزر، بانجو، لپ استیل، ماندولین، ساز دهنی نیز نواخته و در ترانهٔ «دومینوها» از پروژه شخصی سید برت به عنوان نوازنده درامز ظاهر شده‌است. او همچنین ساکسوفون نیز می‌نوازد.

منتقدان بسیاری گیملور و سبک گیتارنوازی وی را تحسین نموده‌اند، منتقد موسیقی، آلن دی‌پرنا، گیلمور را، به عنوان بخش مهمی از موسیقی پینک فلوید، ستایش نمود. رولینگ استون گیلمور را در رتبه ۱۴ فهرست «۱۰۰ گیتارسیت برتر تمام دوران‌ها» ی خود قرار داد و دی‌پرنا وی را «حلقهٔ گمشده بین جیمی هدریکس و ون‌هیلن» و مهم‌ترین گیتاریست دههٔ ۷۰ لقب داد. مصاحبه‌ای در سال ۲۰۰۶ با او ترتیب داده شد که گیلمور در این مصاحبه پیرامون سبک گیتارنوازی‌اش گفت: «انگشت‌های [من] صدای مشخصی تولید می‌کنند… [آن‌ها] خیلی سریع نیستند، اما فکر می‌کنم که به سرعت تشخیص می‌دهم… نوعی که ملودی‌ها را می‌نوازم با چیزهایی مثل هنک ماروین و شدووز در ارتباط است».

در سال ۲۰۰۶، نویسندهٔ گیتار وورلد، جیمی براون، تکنیک گیتارنوازی گیلمور را «ساده ساخته شده، با ریف‌های عظیم، شجاعانه، به همراه سولوهایی با گام مناسب و پشتیبانی امبینت غنی» توصیف کرد. او در ادامه تک‌نوازی‌های گیلمور در «پول»، «زمان» و «خلسه دلپذیر» را مانند اشعهٔ لیزر در توده‌ای از مه دانست. او همچنین تک‌نوازی‌های گیلمور در «زمان» را این‌گونه توصیف کرد: «گیلمور به آرامی پیش می‌رود و ایدهٔ اولیه خود را قدم به قدم به سمت گام بالاتر پیش می‌راند.». گیلمور در مورد اینکه چگونه صدای منحصر به فرد گیتارش را ایجاد می‌کند می‌گوید: «من اغلب از یک فوز باکس، یک پدال دیلی و یک برایت ای‌کیو استفاده می‌کنم… [تا] نواختن را تقویت کنم… شما نیاز دارید تا بلند بنوازید-یا کمی بالاتر از آستانه شنوایی. برای من راحت‌تر است که… نت‌ها را به سوی شما خم کنم تا مانند یک تیغه برنده در شما فرورود.»

ترانه‌شناسی دیوید گیلمور
عقب‌گرد
در یک جزیره
کره‌های فلزی (همراه با د اُرب)
صدای آن قفل را در بیاور

Faces of stones 
David Gilmour 
صورتهاى سنگی
دیوید گیلمور
این ترانه دهم از آلبوم 
Rattle That Lock 
است که در سال ۲۰۱۵ اجرا شد.
دیوید درباره این ترانه گفت: ابن ترانه را برای مادرم نوشتم و از انجایی که مادرم به خاطر یک حمله مغزی دچارالزایمر و فراموشی شد به مدت نه ماه قبل از مرگ در کنار من بود و از سوی دیگر دختر من تازه تولد شده بود. و این سردرگمی احساسی بین مرگ مادر و تولد دخترم در این ترانه آمده است. من هیچ گاه فرزند دلخواهی نبودم، چیزی که در نهایت سعی کردم باشم ولی همواره رابطه خاصی با مادرم داشتم و پیاده روی ما در پارک و دیدن صورتهای سنگی و تصاویر تنها نگاههای مادرم را به خاطر میاورد که آنها را نمیشناسند یا از یاد برده است.
فکر کردم شاید انسان‌های زیادی همچون من این احساس و تجربه را داشته اند.
دیوید گیلمور
این ترانه برای تجربه مشابه خودم و مرگ مادرم به علت بیماری مشابه ترجمه شده است.
شریان

دیدگاهتان را بنویسید