طاهره دختر «آمنه خانم قزوینی»، زنی عالم و «ملاصلاح برغانی»، و عروس «شیخ محمد تقی» معروف به «شهید ثالث» بود. «سید کاظم رشتی» پیشوای شیخیه به وی لقب «قرةالعین» داد و بهاالله او را «طاهره» نامید. قرةالعین شاعری خوش ذوق بود و در میان زنان شاعر شهرت خاصی داشته و دارد.[۲] شیخیه او را «قرة العین» و بابیه «طاهره» لقب دادند. وی فرزند حاج صالح قزوینی و همسرملا محمدبرغائی بود. در سال ۱۲۳۳ هجری قمری در قزوین به دنیا آمد. فقه و اصول و کلام و ادبیات عرب را نزد پدر آموخت. آثار شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی را که رهبران مکتب شیخیه بودند، مطالعه کرد و با سید رشتی مکاتبه و ارتباط برقرار کرد و سید کاظم رشتی در رسائل خود او را قرةالعین نامید.
مطالعه آثار و عقاید شیخیه زندگانی او را دگرگون ساخت. دو پسر و یک دختر خود را به شوهر خود سپرد و به قصد دیدن سید رشتی به کربلا رفت. وقتی به آنجا رسید که سید در گذشته بود. قره العین در آن زمان ۲۹ سال داشت. در خانه سید اقامت گزید و از پس پرده به تدریس طلاب پرداخت.
طاهره ” قرةالعین” شاعری بزرگ و سرشناس بود و خواهان تساوی حقوق زن ومرد و مخالف با تعدد زوجات. طاهره ” قرةالعین ” در بدشت یک فرسنگی بسطام خود نقاب از چهره برداشت و بی حجاب و با لباس فاخر در جمع کثیری حاضر شد و به سخنرانی پرداخت و تا آنجا پیش رفت که سرانجام فتوای قتل وی را علما صادر کردند و در جوانی به چاه انداختند. طاهره طرفدار نهضت باب، اولین زن ایرانی است که مسئله تساوی حقوق زن و مرد را در سال 1848 مطرح نمود و در باره اش، خاصه در غرب بسیار نوشته اند. در باره طاهره تابحال بالغ بر دویست اثر به رشته تحریر درآمده و یا در انجمن اندیشمندان و دانشگاهها سخنرانی گردیده است و علم و قضل و جمال و کمال طاهره را ستوده اند یا سروده اند و عمدتا از سوی مستشرقان و نویسندگان غرب، مهدی قاسمی پژوهشگر واندیشمند ایرانی مینویسند: ” گمان من این است که در ماوراء مسائل مذهبی حق این بانوی ارجمند در قلمرو نوآوریها و ارزش های اجتماعی وسیاسی و فرهنگی، خاصه درروزگاربسته وتیره ای که او میزیست معطل مانده وحتی پایمال شده است. بر پژوهشگران تاریخ و جامعه شناسی فرض است که با پرهیز از تعصبات مذهبی و حذر از شیوه های یکسو نگری و یک بعدی این کاستی جبران شود و نیز در کتاب ” شیعی گری و ترقیخواهی ” چاپ سال 1999 درواشنگتن مینویسد:” حضور طاهره قرة العین” در آن روزگار ظلمت گرفته به پایه ای از شهرت و مقبولیت انجامید که حتی دشمنان نیز از پذیرش آن خود داری نتواستند کرد. قرة العین حواری پر دل، برجسته و با کمال بود که رفع حجاب را باقاطعیت پی گرفت و خود شخصاً آنرا رها کرد و بی پروا به نشر عقاید حود پرداخت و بر اثر همین آزادگی بود که جان خویش را از کف داد. محمود عنایت نویسنده صاحب نام نیز از سن دیاگو در کالیفرنیا مینویسد: ” من شرح حال قرةالعین را هر جا یافته ام با دقت و با علاقه و شوق خوانده ام و هنوز هم هر جا در این باب اثری ببینم و یا بشنوم باز خواهم شنید و این کار را مکرا کرده ام. قرةالعین یکی از شگفت ترین زنان تاریخ است، برای شناخت و شناساندن او بقدر کفایت کار نشده . قضاوت ما در باره “قرة العین” هر چه باشد یک نکته مسلم است و آن ثبات عقیده اوست. جامعه انسانی معمولا ثبات عقیده را قطع نظر از حقانیت یا عدم حقانیت آن میشناسد”.
اقبال لاهوری شاعر پاکستان و پارسی گوی در دیوان خود چندین جا از طاهره یاد کرده و به اشعار وی
اقتداء میکرد. اقبال در یک چکامه در شان و مقام طاهره با عنوان “خاتون عجم ” میسراید: “پیش خود دیدم سه روح پاکباز آتش اندر سینه شان گیتی نواز” “غالب و حلاج و خاتون عجم شورها افکنده در حال حرم” ” مشکل طاهره قرة العین :” تنها حکومت مذهبی در عصر قاجار و تودهای و ناآگاه و سنت گرانبود، بلکه خیل عظیم روحانیون، علما و حوزه ها در ایران و عراق بودند که قد برافراشتند و علیه وی به تبلیغ پرداختند آنچنانکه تاثیر آن بر جامعه تا امروز نیز بوضوح مشهود است از همین روست که طاهره بیش از آنکه حتی اندیشمندان و روشنفکران ایرانی نیز بنحوی تحت تلقینات قرار گرفتند مورد توجه و بررسی قرار گیرد و تنها جنبه شاعری طاهره را در نظر گیرند و به تمجید پردازند، عمدتا طرف توجه محققان غرب بوده است تااینکه هفتاد سال پیش بانوئی روزنامه نگار در استرالیا به کشتی نشست و به ایران و سپس به قزوین رفت تا در باره طاهره تحقیق کند و کتاب بنویسد، همینطور بانو “فن مایر” شاعر بزرگ و اصیل زاده اتریشی در یکصد و پنجاه سال پیش که کتاب “قرةالعین” را به رشته تحریر درآورد و در اتریش و مجارستان منتشر نمود. ماریانه هاینیخ مادر میکائیل های نیخ اولین رئیس جمهور اطریش از زنان بزرگ پیشگام نهضت زن در اروپا در خاطرات خود مینویسد: “طاهره آئینه تمام نمای کمال زن بود. کوشش کردم آنچه را او خواست برای زنان کشور خود انجام انجام دهد برای زنان هموطنم انجام دهم – کاش طاهره هم عصر و هم وسن من بود …”. ادوارد براون ایراندوست و خاورشناس معروف درمجله سلطنتی آسیا و نیز در تاریخ ادبیات ایران به تفصیل به شرح حیات و اشعار طاهره پرداخته مینویسد:” طاهره در کشور خود مورد بی مهری واقع شد، حتی از سوی دانشمندان و نویسندگان آن کشور که قدر و مقام این بانوی تاریخ را نشناختند و یا به اجمال، حال آنکه ظهور چنین بانوئی در هر عصر و مملکت که باشد موجب افتخار و سرفرازی آن کشور است، اگرآئین باب برای اثبات خود حجت دیگری نداشت ظهور و پروراندن چنین بانوئی در دامان خود کافی بود …”
بنقل از کتاب از باب تا بیت العدل
طاهره قرةالعین جزو ۱۸ نفر مومن اولیه به سید علی محمد باب بود. در بین این ۱۸ نفر که به حروف حی معروفند، او تنها زن بود. در مورد نحوه ایمان او به باب در کتاب حروف حی ذکر گشتهاست که او از طریق رویای صادقه به باب ایمان آوردهاست و بابی شدهاست.[۳]
بر طبق روایاتی که در دست است میتوان دریافت که طاهره زنی زیبارو بودهاست. با توجه به فضیلت، علم و هوشیاری طاهره، ناصرالدین شاه قاجار دلباخته او شده و از وی خواستگاری میکند.
ناصرالدین شاه و خواستگاری از طاهره
قرةالعین پیشنهاد ناصرالدین شاه را رد میکند و نمیپذیرد که از افکار و عقاید آزاداندیشانه اش دست کشیده و به ملکه دربار تبدیل شود و به حرمسرای پادشاهی برود. او در پاسخ به ناصرالدین شاه قاجار چنین گفتهاست[۴][۵]:
تو و ملک وجاه سکندری من و رسم و راه قلندری
اگر آن خوش است تو در خوری اگر این بد است ، مرا سزا
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.