تقریبا تمام ایرانیان هلندی شرکت کننده در این پژوهش مساله بکارت را یک مساله متعلق به زنان دانستند. اکثر پاسخ دهندگان پذیرش رابطه جنسی پیش از ازدواج توسط زنان را نشانه گذار از سنت به نوگرایی تلقی می کنند (فصل چهارم). بنابراین، در مباحثات مربوطه به بکارت، به سکسوآلیته زنانه نقش بسیار مهمی در تحقق ایده آل مدرنیته در سطح جمعی اختصاص داده می شود
نویسنده مطلب: تالیف:راحیل رودساز-ترجمه:آرسن نظریان
راحیل رودساز از پژوهشگران ایرانی مقیم هلند است. وی تحصیلات متوسطه و دانشگاهی خود را در هلند انجام داده و در رشته مردم شناسی دارای لیسانس و فوق لیسانس می باشد. اخیرا هم درجه دکترا در همان رشته را از دانشگاه رادباود نِیمِخن Radboud Universiteit Nijmegen کسب کرده است. رساله دکترای خانم رودساز تحت عنوان “ساختگری هویت جنسی در میان هلندیان ایرانی تبار”* ، که فشرده آنرا درزیر ملاحظه می کنید، به صورت کتابی (به زبان انگلیسی) منتشر شده است*. چکیده رساله از آن خود نویسنده است و برگردان فارسی آن (متن زیر) نیز به کتاب افزوده شده است.
در این پژوهش علاوه بر مصاحبه های متعدد با افراد و گروههای مختلف از مطالعات و تحقیقات جدید پژوهشگران ایرانی- اروپایی درمورد جوامع ایرانی کشورهای غربی نیز استفاده شده است.
خلاصه کتاب
در مباحثات اخیر درمورد کثرت گرایی فرهنگی۱ در جامعه هلندی موضوع سکسوآلیته۲ به عنوان یکی از ضابطه های امتزاج (انتگراسیون)٣ مهاجران مسلمان شناخته می شود. اتخاذ موضع آزاداندیشانه و باز نسبت به موضوع سکسوالیته دال بر پذیرش هنجارها و ارزشهای پیشرو جامعه هلندی تلقی می گردد و نداشتن چنین موضعی به اختلاف و تفارق فرهنگی غیرقابل عبوری نسبت داده می شود. ازدواجهای اجباری، انتقام کشی ناموسی و هم جنس دوستی ستیزی۴ نمونه های رفتارهایی است که ویژه فرهنگ اسلامی شناخته شده اند. به عکس، مدارا، رواداری و آزاداندیشی۵ مشخصه های هلند و هلندیان تلقی می شوند. ایرانیان هلندی که شمارشان به ٣۵٠٠٠ نفر بالغ می شود، یکی از اقلیتهای هلند هستند که پیشینه اسلامی دارند. جالب توجه است که ایرانیان هلندی در مقایسه با اقلیتهای دیگر، مثل ترکها یا مراکشی ها، از لحاظ سطح تحصیلات و مشارکت در زندگی اقتصادی، غالبا “خوب جذب شده” توصیف می شوند. تاآنجا که به تفاوتهای فرهنگی و نگرش نسبت به مساله سکسوآلیته مربوط می شود، به ندرت اتفاق می افتد که ایرانیان هلندی به عنوان یک اقلیت “مساله دار” معرفی شود.
بررسی کیفی حاضر می کوشد با تجزیه و تحلیل نگرش این گروه از شهروندان نسبت به موضوعات بِکارت، همجنس دوستی و هم خانگی۶ ، چیزی به ادبیات علمی بسیار اندک دراین زمینه بیفزاید. من خود این نگرشها و طرزفکرها را به عنوان ضابطه ای برای امتزاج و شاخصی برای اختلاف عمیق فرهنگی تلقی نمی کنم، بلکه اینها رابه صورت روایتهایی۷ که ایرانیان هلندی بدان وسیله خود را در پس زمینه اجتماعی- فرهنگی وسیعتری تعریف و توجیه می کنند و بدینطریق برای خود هویتی می سازند، به شمار می آورم. فرض براین است که روایتهای جنسی را می توان به عنوان گامهایی در جهت ساختن هویت تلقی کرد. پرسش اصلی در این پژوهش اینست: چگونه ایرانیان هلندی گفتمانهای مربوط به بکارت، هم جنس دوستی و هم خانگی(ازدواج سفید) را برای شکل بخشی و ساختگری٨ “خود”۹ به کار می گیرند.
من، ازمیان این مباحث، موضوعات و ایده های بحث انگیز، دیدگاهای مربوط به دگرگونی فرهنگی در چارچوب مهاجرت، نحوه درک و شناخت دیگران و تصویر “خود” ایدآل را مورد توجه قرارداده ام.
داده های این بررسی ازطریق مصاحبه های ژرف کاوانه۱۰ با ٣٠ نفر مرد و زن، ۵ گروه برای مباحثه درمورد موضوع خاص۱۱، شامل ٢٢ شرکت کننده، مشاهده توام با مشارکت۱۲ در محیطهای مختلف (٨ مورد منتخب برای تجزیه و تحلیل) و تجزیه وتحلیل متن بحثها و گفتگوهای آنلاین۱٣ (۶٠ متن انتخابی)، جمع آوری شده است.
مدرنیته مشروط
از تجزیه و تحلیل شرحها و روایتهای انفرادی شرکت کنندگان ایرانی-هلندی چنین برمی آید که در سطح جمعی سه چارچوب روایتی به کار برده می شود (رجوع شود به فصل چهارم). چارچوب مسلط دراین میان دارای این ویژگی است که مدرنیته به عنوان یک ایدآل و کمال مطلوب تلقی می شود. تقریبا نصف مصاحبه شوندگان به مدرنیته به عنوان الگویی برای انطباق و همسازی فرهنگ جنسی اشاره کردند.این دیدگاه، از نظر خودآنها بطور گریزناپذیری درحکم پذیرش رابطه جنسی پیش از ازدواج، هم جنس دوستی و هم خانگی می باشد. پاره ای از شرکت کنندگان اظهارداشتند که درنتیجه مهاجرت به هلند، درمقایسه با زندگی قبلی شان در ایران، تحول فکری مثبتی را تجربه نموده و آزاداندیش تر شده اند. بعضی دیگر خود را فردی نوگرا (مدرن) تعریف کردند تا بدین ترتیب بر تفاوت بین خود و سایر ایرانیان ویا اقلیتهای دیگر هلندی تاکید کرده باشند.
در همه این موارد، آنها تاحدی گفتمان مسلط در مباحثات هلند در باره کثرت گرایی فرهنگی و سکسوآلیته را بازتولید می نمودند، که ضمن آن بر تمایز تقابل گرایانه ای میان ویژگی های فرهنگی سنتی مهاجران مسلمان از یک طرف و فرهنگ جنسی آزاد هلندی از طرف دیگر تاکید می شود. لکن، آنان حدوحدودی هم برای این نوگرایی از لحاظ انطباق با مصالح و علایق خودشان قایلند. گرچه این مصاحبه شوندگان، رابطه جنسی پیش از ازدواج، هم جنس دوستی و هم خانگی را به عنوان نشانه ای از نوگرایی مثبت تلقی می کردند، درعین حال، ضوابطی را هم برای رفتار قابل قبول جنسی، مثل “منطقی بودن”، “علقه وایثارگری”، “ثبات”، “حمایت کودکان” و “عفت و پاکدامنی” ملحوظ می داشتند. آنها این ضوابط و معیارها را، نه به یک هنجار۱۱ تحمیلی از خارج، بلکه به اخلاق باطنی (ذاتی) ربط می دادند. در بحث و استدلالی که در “خود” و در درون ذهن شخص صورت می گیرد، زمینه ها و قلمروهای فرهنگی مختلف مورد سنجش واقع می شود و برای برداشتن فاصله فرهنگی از “استدلال” اخلاق باطنی استفاده می گردد. در این فراگرد، آنچه را که من “خودِ” مدرن مشروط” نامیده ام، پدیدار می گردد.
اصالت قائل شدن برای “خود”
گرچه، ایده آل نوگرایی مشخصه اظهارات بیشتر کسانی بود که دراین بررسی راجع به سکسوآلیته نظر دادند، اطلاعات و داده ها نشان می دهد که چارچوبهای نه چندان رایج دیگری هم به کار گرفته می شوند.
تقریبا یک چهارم پاسخ دهندگان در روایتهایشان مذهب و سنت را به عنوان عناصر مهم هویت خویش
معرفی کردند و از فرهنگ سکسوالیته آزاد فاصله گرفتند (رجوع شود به فصل پنجم). این دسته از ایرانیان هلندی گرایشی در جامعه خودشان به سوی ترک هنجارها و ارزشهای جنسی کهنه و جایگزین کردن آن با آلترناتیوهای مدرن مشاهده می نمایند. تعداد بالای موارد طلاق که غالبا به فاصله مدت کوتاهی از ورود به هلند به درخواست زنان صورت می گیرد و همچنین علاقه عمومی به ظاهر مدرن، نمونه هایی است که آنها در تعریف و توصیف جامعه خود معرفی می کنند. در اظهارنظر درمورد رفتارهای جنسی مثل آمیزش پیش از ازدواج، هم جنس دوستی و هم خانگی، به ضعف اخلاقی، تعدد روابط جنسی و فقدان کنترل اشاره می نمایند. آنها این رفتارهای جنسی را به عناوین و مقادیر مختلف مردود می شمارند.
طرفداران این بینش، که به ویژه در میان زنان پای بند به مذهب مشاهده می شود، تحول در زمینه سکسوالیته درمیان ایرانیان هلندی را با ازدست دادن “خود”همراه می دانند. این دسته از پاسخ دهندگان خود را در مقابل گروه اکثریت “گمراه” ایرانیان هلندی قرار می دهند و مدعی اصالت “خود”شان می گردند. این “خود”، در کوشش و تلاش عظیمی برای حفظ یا بازیابی هویت عمیقتری که با مذهب و سنت مرتبط است خلاصه می شود. “خود”ی که از چنین کوششی ناشی می شود، به گفته خودشان “اصیل”، “ناب” و “منضبط” است. در روایتهای انفرادی این شرکت کنندگان راجع به سکسوآلیته و “خود” آنها، یک چارچوب جمعی قابل تشخیص است، که “خود اصیل” در آن پدیدار می شود. برای رساندن مفهوم کامل این پروسه من اصطلاح “اصالت قائل شدن”۱۲ را انتخاب کرده ام. بدینسان، این “خود” گرچه حاوی اشاراتی به گذشته در شکل سنت و پس زمینه مذهبی است، بااین حال، در زمان حاضر و شرایط دیگر شکل می گیرد. درعین حال، همانطور که اطلاعات و داده ها نشان می دهد سنت و گرایش مذهبی این گروه در پس زمینه نوین فعلی بازسازی می شوند و اشکال تازه ای به خود می گیرند. این اشکال جدید سنت و مذهب بدین شکل بخشی از مدرنیته۱۴ و مرتبط با آن می باشند.
“خودِ” جنسی مرزشکن
درپاسخهای شمار اندک دیگری از شرکت کنندگان به پرسشهای مربوط به رابطه جنسی پیش از ازدواج، هم جنس دوستی و هم خانگی، شکستن هنجارها و نرمها به عنوان یک ایده آل مطرح می شود. رفتارها یا طرزفکرهای جنسی ای که این گروه از آن خود کرده اند، مانند جدانگهداشتن سکس از رمانس، عدم قبول طبقه بندی هویتی جنسی و ترجیح التذاذ جنسی نسبت به حس مسئولیت پدرومادری، از نظر خودشان تابوشکنانه است. از نظر این گروه نسبتا جوان ایرانیان هلندی عفت و پاکدامنی چیزی جزمحدود ساختن آزادی جنسی نیست. آنها شرکت در ارتباطات هم جنس دوستانه را بخشی از رفتار تجربه گرایانه به حساب می آورند و نه یک مساله هویتی. روابط تک همسرانه طولانی را، حتی زمانی که کودکانی هم درکار باشند، غیرواقع گرایانه و از دیدگاه جنسی محدودکننده می دانند. معذالک، به این علت که خصلت تابوشکنانه این طرزتفکر درباره سکسوآلیته از اشاره مداوم به نرمهای خاصی ناشی می شود، مانند آنچه که در تجزیه و تحلیل فصل ششم نشان داده شده، هنجارمندی۱٨ مورد انتقاد، درواقع هم بازتولید می شود وهم فراسوی آن می رود.
“خود”ی که در اظهارات مربوط به سکسوآلیته تابوشکن کمال مطلوب شناخته می شود، به گفته این گروه از مصاحبه شوندگان، “طغیان گر”، “آزاد” و “باشهامت” است. اینها، به دلیل رفتار جنسی بحث انگیزشان، مدعی چیزی که من آنرا “خودِ” مرزشکن”۱۷ نامیده ام هستند، که در مقوله های هنجارمند۱۹ نمی گنجد. بااینحال، در شیوه ای که این گروه خود را معرفی می کند، ازجمله به عنوان “آزاداندیش”، “مستقل” یا “دگرباش”، طرزفکرها و بینشهای انطباق و همسازی مشاهده می شود. علی رغم تظاهر به اتفاقی بودن “خود”، به نظر می رسد که “خود” مرزشکنانه ای که از گامها و طرزتفکرهای تابوشکنانه جنسی ناشی شده، وابسته به پس زمینه و زمینه اجتماعی بوده باشد. مفاهیم هنجارمند دگرجنس گرایانه، عفت و عصمت زنانه و علقه و ایثارگری پدرومادری یا دوستی زمینه هایی هستند که به وجود آمدن “خود” مرزشکن را امکان پذیر می سازند.
قلمروهای تنش اجتماعی- فرهنگی بکارت، هم جنس دوستی و هم خانگی
جالب توجه است که تقریبا تمام ایرانیان هلندی شرکت کننده در این پژوهش مساله بکارت را یک مساله متعلق به زنان دانستند. اکثر پاسخ دهندگان پذیرش رابطه جنسی پیش از ازدواج توسط زنان را نشانه گذار از سنت به نوگرایی تلقی می کنند (فصل چهارم). بنابراین، در مباحثات مربوطه به بکارت، به سکسوآلیته زنانه نقش بسیار مهمی در تحقق ایده آل مدرنیته در سطح جمعی اختصاص داده می شود. درعین حال، برای اینکه این ایده آل قابل قبول باشد، ازطریق قراردادن شروطی مثل عقلایی بودن، عفت و تقوی و ایثارگری، همان سکسوآلیته تعریف و مرزبندی می گردد.
درمیان ایرانیان هلندی، این دیدگاه که عفت و عصمت زنانه را نشانه ای از اصالت تلقی می کند و نوگرایی را مردود می شمارد (فصل پنجم) کمتر مشاهده می شود. دراینجا، احتراز از رابطه جنسی پیش از ازدواج به یک درک اخلاقی درونی ارتباط داده می شود. در گفتمان دیگری، هنجارشکنی درمورد عفت و عصمت زنانه به عنوان نمادی از مرزشکنی دررابطه با سکسوآلیته پیش از ازدواج و جداکردن سکس از رمانس شناخته شد (فصل ششم). درواقع، بحثها و گفتگوهای مربوط به بکارت درموضوع سکسوآلیته زنان مرز بین مدرنیته و سنت، بین اصالت و مدرنیته و بین مرزشکنی و هنجارمندی، را تشکیل می دهد.
در اظهارات اغلب شرکت کنندگان در باره هم جنس دوستی دینامیک مشابهی را می توان تشخیص داد. لکن، در اینجا برای این پدیده شرایط سخت تری قرار داده می شود تا برای بکارت یا هم خانگی. در چهارچوب مدرنیسم (نوگرایی)، هم جنس دوستی، به ویژه اگر ناشی از عوامل بیولوژیک باشد و لذا چاره ای برای آن نباشد، مورد قبول قرار می گیرد. بعضی وقتها، هم جنس دوستی به عنوان پدیده ای که به فرهنگ هلندی تعلق دارد و لذا باید مورد اغماض و مدارا قرارگیرد، به کناری گذاشته می شود. غالبا، موقعی که مساله پدرو مادر شدن در میان باشد، هم جنس دوستی مورد ایراد و اعتراض واقع می شود (فصل چهارم). درروایتهای جمعی که بر سنت و مذهب پا می فشارد، هم جنس دوستی معادل فساد اخلاقی شناخته می شود و نتیجه فرهنگ جنسی بیش از حد لاقیدانه تلقی می گردد (فصل پنجم). خلاف این دیدگاه، دیدگاهی است که شرکت در تجربه های هم جنس دوستانه و رد برچسب “هم جنس دوست” را با ایدآلیزه کردن رفتار تابوشکنانه، دلیل محکمی برای مرزشکنی می شناسد. به ویژه نزد پاره ای از مصاحبه شوندگان مرد جوان، داشتن رابطه هم جنس دوستانه درکنار ارتباطات دگرجنس خواهانه دلیلی است برای ادعای “خود” مرزشکنانه. این ارزش سمبلیک قوی برای هم جنس دوستی در فرآیندهای هویت یابی بین ایرانیان هلندی را باید با گفتمانهای وسیعتر همجنس دوستی در مباحثات مربوط به موقعیت اقلیتهای اسلامی در سطح جهانی و به ویژه در هلند مرتبط دانست. در این مباحثات حمایت از آزادی و حقوق هم جنس دوستان به عنوان حدفاصل مهمی بین “ما” و”شما” به کارگرفته می شود.
قسمت اعظم شرکت کنندگان دراین پژوهش موضوع هم خانگی (ازدواج سفید) را به عنوان موضوعی فاقد حساسیت تجربه کرده اند. بعضی ها براین نظر بودند که تعداد بالای موارد طلاق در میان ایرانیان را تا اندازه ای می توان از طریق هم خانگی پیشگیری کرد. بسیاری از مصاحبه شوندگان امکان آشنایی متقابل کافی طرفین با قصد ایجاد رابطه بلند مدت بایکدیگر را جنبه ای ارزشمند تلقی می کردند. درعین حال، آنها براین باورند که هم خانگی در حالت مطلوب باید به ازدواج بیانجامد، به ویژه اگر پای کودکانی هم در میان باشد. (فصل چهارم). از نظر شمار دیگری از پاسخ دهندگان پدیده هم خانگی حکایت از نبود علقه و وابستگی کافی بین طرفین در مقایسه با ازدواج دارد (فصل پنجم). شمار دیگری از پاسخ دهندگان پدیده هم خانگی را به طور کامل رد نمی کنند، بلکه آنرا عامل مشکل آفرینی مثل یک قاعده و قانون می دانند که آزادی جنسی را محدود می کند (فصل ششم). در این سه روایت جمعی، هم خانگی در مقایسه با موضوعات همجنس دوستی و بکارت با ساختگریهای هنجارمند جنسیتی ملازمه کمتری دارد. یک استثنا در این مورد، که در فصل ششم مورد بحث قرارگرفته، مواردی است که درآن مادرشدن یکی از معدود دلایل تشکیل خانه و زندگی نام برده می شود، در حالی که هم خانگی به عنوان رفتار هنجارمند سنتی بطور کلی مورد انتقاد واقع شده است.
کثرت گرایی فرهنگی و سکسوآلیته
نتایج این پژوهش نشان می دهد که شکل بخشی وساختگری سکسوآلیته در میان ایرانیان هلندی ناهمگن تر و ناایستا تر ازآنی است که عموما در مباحثات مربوط به سکسوالیته و انتگراسیون اقلیتهای اسلامی تصور می شود. به نظر می رسد که اعضای این اقلیت مدام در حال بحث و گفتگو، هم با جامعه هلندی و هم با اعضای جامعه خود و نیز با خودشان می باشند. در روند این بحثها و گفتگوها ضوابط رفتارجنسی دایما در حال ارزیابی، تجویز و درنوردیدن مرزهای قابل قبول و غیرقابل قبول می باشند.
بررسی نقش سکسوآلیته در مباحثات و روایتهای مربوطه به هویت جمعی ایرانیان در تاریخ عصر جدید (فصل سوم)، روشن می سازد که گفتمانها و نگرشهای فعلی ایرانیان هلندی راجع به سکسوآلیته را باید در پس زمینه تحولات تاریخی اخیر درک کرد.
در مباحثات و گفتمانهای فعلی راجع به کثرت گرایی فرهنگی و سکسوآلیته در هلند، که ضمن آن همه مسلمانان به عنوان یک گروه واحد با خصوصیات فرهنگی مشابه شناخته می شوند، به این ویژگی کمتر توجه می شود. در میان ایرانیان هلندی، سکسوالیته قلمرویی است که در آن ساختگری “خود” متناسب با زمینه های اجتماعی- فرهنگی متغیر امکان وقوع می یابد و مساله ای ریشه دار با هنجارها و ارزشهای غیرقابل تغییر تلقی نمی شود. پژوهشهای مشابه در مورد اقلیتهای اسلامی دیگرهلندی و یا هلندیان بومی می تواند درکها و بینشهای جدیدی را به ارمغان آورد که مجادله ساده انگارانه “ما و شما” را پشت سر بگذارد.
__________________________
۱ Multiculturalism چندفرهنگ گرایی
۲ Sexuality
٣ Integration جذب در یک جامعه /
۴ Homophobia
۵ Liberalism
۶ Non-marital cohabitation/ partnership / هم خانگی ، زندگی مشترک بدون ازدواج / ازدواج سفید
۷ Narratives
٨ Construction ساختگری، شکل بخشی /
۹ Self
۱۰ In-depth interviewing
۱۱ Focus group discussion
۱۲ Participant observation
۱٣ Text analysis
۱۴ Modernityتجدد، نوگرایی /
۱۵ Norm
۱۶ Authentication / اصیل شمردن
۱۷ Transgressive
۱٨. Normativitity
۱۹. Normative
__________________________________________________________________
پانویس مترجم:
● “Sexual Self-fashoning among the Iranian-Dutch”
برای دریافت کتاب می توانید با ایمیل rahil.roodsaz@gmail.com تماس بگیرید.
● در انتخاب برابرهای فارسی اصطلاحات تخصصی عمدتا از فرهنگ علوم اجتماعی داریوش آشوری استفاده شده است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.