سرزمین کهن؛ اعتراض و توقیف، درامی که باز تکرار شد

سال ۱۳۹۲ در حالی پایان می یابد که تکلیف یکی از جنجال برانگیزترین برنامه های تلویزیونی در ایران روشن نشده است. پخش سرزمین کهن که با واکنش های زیادی رو به رو شد، موقتا متوقف شد و در آخرین روزهای سال صدا و سیما گفته است که قصد ندارد که پخش این مجموعه پر سر و صدا را از سر گیرد.

الهه گل‌پری
کارشناس نمایش
سال ۱۳۹۲ در حالی پایان می یابد که تکلیف یکی از جنجال برانگیزترین برنامه های تلویزیونی در ایران روشن نشده است. پخش سرزمین کهن که با واکنش های زیادی رو به رو شد، موقتا متوقف شد و در آخرین روزهای سال صدا و سیما گفته است که قصد ندارد که پخش این مجموعه پر سر و صدا را از سر گیرد.
“سرزمین کهن” ساخته کمال تبریزی مانند بیشتر فیلم ها و سریال های پیشین این فیلمساز، اثری جنجال برانگیز شد. پخش این مجموعه تاریخی تلویزیونی اعتراض های گسترده مردم بختیاری، نمایندگان بختیاری مجلس و امامان جمعه شهرها و استان های محل سکونت بختیاری ها را به همراه داشت.
دلیل این اعتراض ها توهین به قوم بختیاری و تحریف شخصیت تاریخی علی‌قلی‌خان بختیاری معروف به سردار اسعد بختیاری و پسرش جعفرقلی خان از رهبران مشروطه خواه ایران عنوان شد. در نهایت ۶ نماینده مجلس در تذکر کتبی خواستار توقف سریال سرزمین کهن و برخورد قاطعانه با سازنده آن شدند.
در این میان نه توضیح کارگردان و نه تمایل آن بخشی از مخاطبان که به دور از تعصبات قومی علاقمند به تماشای ادامه این سریال بودند، مانع از توقف پخش آن نشد. چندی بعد محمود رضا تخشید نیز از مدیریت گروه شبکه سه برکنار شد..
حساسیت برانگیزترین صحنه این سریال مربوط به مجادله ای است که بین اردکانی، معلمی با گرایشهای چپ و خواهر ناتنی اش اقدس بختیاری بر سر تملک “رهی” پسر بچه قهرمان داستان ، در می گیرد.
گفتگویی که اغلب نه تنها از سوی معترضان بلکه از سوی بخشی از نشریات و رسانه ها، “یکسویه” مانند یک تک گویی از سوی معلم توده ای نقل می شود. این نقل قول و تکرار پیاپی آن، این صحنه را از گفتگویی دراماتیک خارج و تبدیل به بیانیه ای از سوی سازنده اثر کرده است.
اما جدا از حاشیه هایی که موجب توقف پخش سرزمین کهن شد، این مجموعه به بررسی تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران از سال ۱۳۲۰ تا انقلاب ۱۳۵۷ در بستر زندگی یک پسربچه بنام رهی می‌پردازد.
رهی نوزاد بعد از بمباران دهکده محل سکونت‌شان توسط نیروهای متفقین از زیر آوار بیرون کشیده می‌شود. پدر رهی در بمباران مفقود می شود و رهی پس از چند روز مراقبت توسط مادرش به تهران منتقل می شود.
سال‌ها بعد او را در یک خانواده توده‌ای می بینیم. حضور مادر بزرگ سنتی و مومن در این خانواده و همزیستی مسالمت آمیز آنها با هم، گویای نگاه انسانی نویسنده و فیلمساز به امکان برقرای رابطه انسانی ورای اختلاف های عقیدتی است.
خانواده ای که پیش از مواجهه رهی با زنی که او را عمه می خواند، خوشبخت به نظر می رسند. اقدس بختیاری که نشانی های چهره پسر گمشده اش را در رهی می جوید، او را نسبت هویت خود کنجکاو می کند. همچنین او می کوشد الفتی بین رهی و شاپرک نوه خود برقرار کند. رهی که در نقاشی استعداد فراوانی دارد با رنگهایی که عمه به او هدیه داده است، چهره شاپرک را نقاشی می کند. این نقاشی توسط پدرخوانده اش کشف می شود و زمینه ساز مجادله ای که بین او و خواهر ناتنی اش در می گیرد.
این مجموعه علی رغم کاشت دراماتیک جذابی که در نخستین قسمت فیلمنامه دارد اما ضعف اجرا در صحنه پردازی ها و بازی تصنعی بسیاری از بازیگران، از جذابیت آن کاسته است. ولی با پیشرفت داستان در قسمتهای بعد شاهد صحنه پردازی های حرفه ای تر و بازی های باور پذیرتری هستیم که مخاطب را بیشتر ترغیب به تماشای این مجموعه می کند، به ویژه نقش آفرینی امیر آقایی در نقش اردکانی از نقاط قوت این مجموعه است. شاید همین بازی باور پذیر است که تاثیر کلام نقش را برای مخاطبین معترض حساسیت برانگیز می کند.
علاوه بر آن استناد به برخی از کتابهای تاریخی در جای جای قسمت های این مجموعه، جنبه مستندگونه این روایت را تقویت کرده است. با این همه داوری درباره ساختار یک سریال و نتیجه گیری درباره ی محتوای آن، چه از سوی منتقیدن و چه از سوی تماشاگران، مستلزم تماشای تمام و کمال یک مجموعه است و تنها با دیدن چهار قسمت از آن نمی توان درباره آن قضاوت کرد.

رئیس صدا و سیما با لباس بختیاری ها در میان مردم مسجدسلیمان حضور یافت
اگر چه اعتراض های قومی و صنفی به یک مجموعه تلویزیونی در ایران اتفاق تازه ای نیست اما به نظر می رسد صدا و سیما در برخورد با چنین انتقادهایی تصمیم های متفاوتی می‌گیرد، برخی از انتقادها در حد اظهار نظرهایی کوتاه و گله‌مندی از سوی مردم و مدیران باقی می‌ماند و برخی دیگر به اعتراض های گسترده، متوقف شدن پخش مجموعه و بازخواست سازندگان آن می انجامد.
همچنین برخی از قوم ها و صنف ها یا طبقات اجتماع که در اقلیت هستند و یا حضور آنان از سوی نظام به رسمت شناخته نمی شود، در موقعیت های مشابه نه تنها اجازه اعتراض ندارند بلکه گاه آشکارا، در یک دوره و یا پی در پی در مجموعه های تلویزیونی به عنوان شخصت های منفی مطرح می شوند و یا باورها، مذهب، طرز حرف زدن و پوشش آنان دستمایه طنزها و شوخی های گوناگون قرار می گیرد.
اما جدا از دلایل و سیاست های متغیر تلویزیون در واکنش به اینگونه اعتراض ها، روحیه و حساسیت های گروه وسیعی از مردم در واکنش به یک مجموعه تلویزیونی قابل تامل و بررسی است.

حاشیه سازان

نام سریال/کارگردان دلیل اعتراض
شهریار، کمال تبریزی غیرواقعی دانستن شخصیت محمد حسین شهریار، شاعر تبریزی. اعتراض مریم بهجت دختر شهریار منجر به حذف پنجاه دقیقه از قسمت نوزدهم سریال شد.
اغما، سیروس مقدم ترویج خرافه پرستی.، با اعتراض جمعی از پرستاران و پزشکان مواجه شد
بچه های نسبتا بد، سیروس مقدم
پرستاران بیمارستان هاشمی نژاد نسبت به بخشی از سریال که یک پرستار را رشوه گیر نشان می دهد، اعتراض کردند.
پایتخت ۲ ، سیروس مقدم
شخصیت های اصلی به لهجه مازندرانی صحبت می کنند که همین واکنش برخی از مازندرانی ها را برانگیخت و احمدعلی مقیمی (نماینده شرق مازندران) به دلیل تمسخر اقوام مختلف، اعتراض کرد.
پژمان، سروش صحت
به دلیل آنچه بی سواد نشان دادن شخصیت های فوتبالیست این مجموعه خوانده شد، عده ای از فوتبالیست مانند خداداد عزیزی، نیما نکیسا و علی انصاریان اعتراض کردند.
۵ کیلومتر تا بهشت، علیرضا افخمی اعتراض به دلیل مرگ یک کودک که متاثر از تماشای این سریال خودش را حلق آویز کرد تا به روح تبدیل شود.
خداحافظ بچه، منوچهر هادی
این سریال به دلیل نشان دادن چگونگی پذیرفتن فرزند از بهزیستی مورد انتقاد این سازمان بهزیستی قرار گرفت.
در مسیر زاینده رود، حسن فتحی استفاده از لهجه اصفهانی در این مجموعه. محمدتقی رهبر نماینده اصفهان در مجلس ایران با تذکر به رئیس صدا و سیما این مجموعه را “توهین” به مردم اصفهان خواند. استاندار اصفهان نیز خواستار توقف پخش این مجموعه شد.
ساعت شنی، بهرام بهرامیان به دلیل اعتراض طرح مسئله رحم واسط یا اجاره ای مورد اعتراض بسیاری از جلمه غلامحسین الهام، سخنگوی وقت دولت و وزیر دادگستری محمود احندی نژاد قرار گرفت.
مختارنامه، داود میرباقری اعتراض بسیاری از مراجع تقلید شیعه نسبت به احتمال نمایش چهره عباس بن علی. همچنین اعتراض گروهی از سنی ها به دلیل آنچه توهین به یکی از صحابه پیامبر اسلام خوانده شد.
مرد هزار چهره، مهران مدیری
اداره ثبت احوال استان فارس خواستار اعاده حیثیت و دریافت ۲۱ میلیارد ریال به عنوان خسارت معنوی وارد شده به مجموعه ثبت احوال شیراز شد. علت اعتراض: انتصاب شخصیت اصلی داستان به عنوان شخص کلاهبردار شیاد و متقلب در مجموعه ثبت احوال شیراز، ارائه فضای بی‌نظم و خارج از شان اداری در ثبت احوال شیراز و القای سوءاستفاده از موقعیت شغلی توسط کارکنان اداره کل ثبت احوال شیراز.
بزنگاه، رضا عطاران
دستور توقف پخش از سوی شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما. دلیل این دستور ، انتقادات شدید مردم و هنجارشکنی‌های این سریال اعلام شد. “تمسخر غیرمستقیم مراسم عزاداری و نیز سوگواری پیشوایان اسلامی، لوث کردن آئین و مراسم تشییع جنازه و عزاداری مسلمانان، توهین به اذکار و مفاهیم دینی، نمایش تصویری مذموم از بانوان چادری، نمایش چهره ای مذموم و زشت از طبقات متوسط و پایین اقتصادی” از جمله اشکالاتی بود که جمعی از نمایندگان مجلس در نامه ای به رئیس صدا و سیما ذکر کرده بودند.
کلاه پهلوی، ضیا الدین دری
“طرح و عادی سازی مسئله خیانت، ایراد دیالوگ های زننده، پوشش های نامناسب و تطهیر برخی چهره های بی بند و بار” از جمله موارد اعتراضی بود که نسبت به این سریال مطرح شد. نهایتا شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما با انتقاد از “نمایش عریان و قبح شکنانه مفاسد اخلاقی” خواهان اصلاح بخش هایی از این مجموعه شد.

دیدگاهتان را بنویسید