شام آخر با بهرام صادقی

بهرام حدود ساعت نه و نیم به منزل آمد. دخترها خواب بودند. برای صرف شام با بهرام به آشپزخانه‎ رفتیم (شام آن شب باقلاپلو با گوشت بود) . در حین صرف شام، بهرام درباره‎ی کرم بهداشتی بپانتن و قدرت پیش‎گیرندگی قرص‎های آن در ریزش موی سر حرف می‎زد.

منبع این مطلب خوابگرد
نویسنده مطلب: حسن محمودی
بهرام حدود ساعت نه و نیم به منزل آمد. دخترها خواب بودند. برای صرف شام با بهرام به آشپزخانه‎ رفتیم (شام آن شب باقلاپلو با گوشت بود) . در حین صرف شام، بهرام درباره‎ی کرم بهداشتی بپانتن و قدرت پیش‎گیرندگی قرص‎های آن در ریزش موی سر حرف می‎زد. ناگهان کلامش قطع شد، دستی‎ که قاشق در آن بود، در فاصله میان زمین و دهان، در هوا خشک شد و خودش هم انگار به خواب رفت. چند لحظه‎ای هاج و واج نگاهش کردم و وقتی به او دست زدم مانند کودکی به زمین افتاد. جیغ کشیدم‎ و عمه‎جان را صدا کردم. با ماشین همسایه‌ی روبه‌رو او را به بیمارستان بردیم. در بیمارستان فهمیدیم‎ بهرام در منزل تمام کرده بود. لحظه‎ای که خبر مرگ بهرام را شنیدم به یاد لحظه‎های پایانی فیلم‎ها افتادم. دوست داشتم که زمان به پایان می‎رسید.
آن‌چه خواندید روایت ژیلا پیر مرادی، همسر بهرام صادقی ست از شام آخر با او. و آن‌چه در ادامه می‌آید، تقویم فشرده‌ی زندگی و آثار بهرام صادقی ست که ۴۸ سال بیشتر زندگی نکرد اما قله‌‌نشین داستان کوتاه فارسی شد. وقتی مرد، هوشنگ گلشیری در مراسم بزرگداشت او گفت: او هم‌چنان دارد با ما شوخی می‌کند. من می‌دانم که این هم یکی از شوخی‌های او ست.
شام آخر با بهرام صادقی

سال‌شمار زندگی و آثار بهرام صادقی

۱۵ دی ماه ۱۳۱۵: تولد در نجف‎آباد
مهر ماه ۱۳۲۲: آغاز دوره‌ی ابتدایی در دبستان‎ دهقان نجف‎آباد
خرداد ماه ۱۳۲۸ : اتمام دوره‌ی ابتدایی با معدل ۱۷ و ۳۸صدم
مهرماه ۱۳۲۹: سفر به اصفهان به همراه خانواده‎ و ادامه‌ی تحصیل در دبیرستان ادب اصفهان و آشنایی در این دبیرستان با منوچهر بدیعی، مصطفی‎پور، رامین فرزاد، ایرج باقرپور و محمد حقوقی و چاپ اشعاری در این دوره
۱۳۳۱: ارسال اشعار برای مجله‌ی روشنفکر
۱۴ خرداد ماه ۱۳۳۴: چاپ شعری با نام «پیام» در شماره‌ی ۲۵ هفته‎نامه‌ی امید ایران
۱۳۳۴: اتمام دوره‌ی دبیرستان با مدرک دیپلم‎ از دبیرستان ادب اصفهان
۱۳۳۴: قبولی در کنکور پزشکی و قبولی در دانشگاه‎های اصفهان و تهران و راهی تهران شدن‎ برای تحصیل در رشته‌ی پزشکی

دی‎ماه ۱۳۳۵ : چاپ داستان «فردا در راه‎ است» در مجله‌ی سخن
۲۵بهمن ۱۳۳۵: نگارش داستان «وسواس»
۱۴ اسفند ۱۳۳۵: نگارش داستان «کلاف‎ سردرگم»
فروردین ماه ۱۳۳۶: چاپ داستان «وسواس» در مجله‌ی سخن
نوروز ۱۳۳۶: چاپ داستان «کلاف‎ سردرگم» در مجله‌ی سخن
آبان ماه ۱۳۳۶: نگارش و چاپ داستان «داستان‎ برای کودکان» در مجله‌ی سخن
بهمن ۱۳۳۶: چاپ داستان «نمایش در دو پرده» در مجله‌ی سخن
۱۳۳۷: عضویت در هیئت نویسندگان مجله‌ی‎ صدف

خرداد ماه ۱۳۳۷: نگارش و چاپ داستان‎ «سنگر و قمقمه‎های خالی» در مجله‌ی سخن
خرداد ماه ۱۳۳۷: چاپ داستان «اقدام میهن‌دوستان» در مجله‌ی صدف
خرداد ماه ۱۳۳۷: چاپ شعر «ظهر» در مجله‌ی‎ صدف شماره‌ی ۸
مرداد ماه ۱۳۳۷: چاپ نامه‎ها، یادداشتی بر داستان‎های خوانندگان از جمله ابوالقاسم‎ فقیری، حسن نکوروح و محسن یلفانی، صدر در مجله صدف
۲۵مرداد ۱۳۳۷: نگارش داستان «با کمال‎ تأسف»

مرداد ماه ۱۳۳۷: چاپ شعر «کولی‎ها» با نام‎ مستعار صهبا مقداری در مجله‌ی صدف
مهر ماه ۱۳۳۷: چاپ داستان «با کمال تأسف» در مجله‌ی صدف
دی ماه ۱۳۳۷: چاپ داستان «غیر منتظر» در مجله‌ی سخن
۲اسفند ماه ۱۳۳۷: نگارش داستان «آقای‎ نویسنده تازه‎کار است»
اردیبهشت ۱۳۳۸: چاپ داستان «سراسر حادثه» در مجله‌ی سخن
۳۲ تیر ۱۳۳۸: نگارش داستان «زنجیر»
شهریور ۱۳۳۸: چاپ داستان «در این شماره» در مجله‌ی سخن
۱مهر ۱۳۳۸: حضور در جلسه‌ی انجمن ادبی‎ صائب در اصفهان
آذر ۱۳۳۸: چاپ داستان «قریب‌الوقوع» در مجله‌ی سخن

۱۳۳۸: خودکشی چنگیز مشیری از دوستان‎ و هم‎دانشگاهی‎های بهرام صادقی که علاوه‎ بر تحصیل در رشته‌ی پزشکی، کارشناس موسیقی نیز بود و کتابی نیز در این زمینه منتشر کرده بود.
فروردین ۱۳۳۹: نگارش داستان «تدریس‎ در بهار دل‎انگیز»
خرداد ۱۳۳۹: چاپ داستان «هفت گیسوی‎ خونین» در مجله‌ی سخن
۲۱ مهر ۱۳۳۹: نقد مجموعه شعر «حماسه‌ی‎ مرگ… حماسه‌ی زندگی…» سروده‌ی بهمن شعله‎ور در نامه‎ای خطاب به او
۱۵ مهر ۱۳۳۹ :پاسخ بهمن شعله‎ور به نقد بهرام صادقی طی یک نامه
۲۴مهر ۱۳۳۹: نگارش داستان «تأثیرات متقابل»
آبان ۱۳۳۹: خودکشی یکی از دوستان‎ نزدیک بهرام صادقی به نام منوچهر فاتحی که‎ داستان «آوازی غمناک برای یک شب مهتابی» را به‎ یاد این دوست نوشت

آبان ۱۳۳۹: چاپ داستان «اذان غروب» در مجله‌ی سخن
۱۳۴۰: چاپ بخش نخست داستان «آقای‎ نویسنده تازه‎کار است» در جنگ چگن
۱۳۴۰: چاپ شعر «زاینده‌رود عقیم‎» با نام‎ صهبا مقداری
۱۳۴۰: چاپ داستان «چاپ دوم» در جنگ چگن
۳ دی۱۳۴۰: چاپ رمان «ملکوت» در شماره‌ی نهم کیهان هفته

۱۳۴۱: آشنایی با فریدون مختاریان از فعالان‎ سیاسی اصفهان
فروردین ۱۴۳۱: چاپ داستان «یک روز صبح اتفاق افتاد» در مجله‌ی سخن
۲۸مرداد۱۳۴۱: چاپ داستان «آقای‎ نویسنده تازه‎کار است» در کیهان هفته
۲۸ آبان ۱۳۴۱: نگارش داستان «برای یک‎ شب بی‎مهتاب»
آبان ۱۳۴۱: چاپ داستان «صراحت و قاطعیت» در کیهان هفته
آبان ۱۳۴۱: چاپ داستان «آوازی غمناک‎ برای شب بی‎مهتاب» در کیهان هفته
بهمن ۱۳۴۱: چاپ داستان «زنجیر» در کیهان هفته
۲۸ اسفند ۱۳۴۱: چاپ داستان «تدریس در بهار دل‎انگیز» در مجله‌ی سخن
۱۳۴۲:چاپ نمایش‎نامه‌ی «جاده‌ی نمناک» در کتاب هفته

مهر ۱۳۴۴: چاپ داستان «مهمان ناخوانده‎ در شهر بزرگ» در مجله‌ی سخن
زمستان ۱۳۴۴: چاپ داستان «ورود» به‎ عنوان مقدمه‌ی داستان بلند «خانه‎هایی از گل» در مجله چگن
۱ خرداد ۱۳۴۵: چاپ داستان «گردهم» در مجله‌ی فردوسی
خرداد ۱۳۴۵: چاپ داستان «شب به‎ تدریج» در مجله‌ی جهان نو

۱۳۴۵-اعزام به خدمت سربازی در منطقه‌ی‎ سروک یاسوج
۱۳۴۵-چاپ گفتگوی چند قسمتی علی‎ اصغر ضرابی با بهرام صادقی، مجله‌ی فردوسی
دی ۱۳۴۵: فوت پدر بهرام صادقی
تیر ۱۳۴۶: نگارش داستان «عافیت»

مرداد ۱۳۴۶: انتشار مجموعه داستان «سنگر و قمقمه‎های خالی» در انتشارات زمان
(داستان «ملکوت» در چاپ نخست یکی از داستان‌های «سنگر و قمقمه های خالی» بود، اما از چاپ دوم به بعد خود کتابی مستقل شد)
۱۳۴۶: دیدار با سیمین دانشور، آل‎احمد و رضا براهنی در کتابفروشی نیل
۱۳۴۹: چاپ گفتگوی بهرام صادقی با روزنامه‌ی آیندگان
فروردین ۱۳۵۰: چاپ داستان “۹۴-۰۵” در جنگ فلک افلاک؛ تحریر دیگری از داستان‎ «چاپ دوم»
۱۳۵۰: چاپ مجدد شعر «کولی‎ها» در مجله‌ی فردوسی

شهریور ۱۳۵۰: نگارش داستان «آدرس: خیابان انشاد خانه‌ی شماره‌ی ۵۵۵»
خرداد ۱۳۵۱: چاپ داستان «آدرس: خیابان‎ انشاد خانه‌ی شماره‌ی ۵۵۵” در جنگ اصفهان
۲۵ بهمن ۱۳۵۴: برنده‌ی جایزه‌ی ادبی فروغ‎ فرخزاد
۱۳۵۵: ساخته شدن فیلم ملکوت براساس رمان‎ «ملکوت» با کارگردانی خسرو هریتاش
۱۳۵۵: چاپ داستان «وعده‌ی دیدار با جوجو جتسو» در روزنامه‌ی کیهان

اسفند ۱۳۵۵ : تولد دختر اول
۱۳۵۶: شرکت در ضبط برنامه‎ای تلویزیونی‎ به همراه محمد تقی غیاثی و عمران صلاحی به‎ دعوت تورج رهنما. این برنامه به دلیل مشکل‎دار بودن حرف‎های بهرام صادقی، هیچ‎گاه پخش‎ نشد.
۱۷مرداد ۱۳۵۷: چاپ گفتگو با بهرام صادقی‎ در ماهنامه‌ی بنیاد
فروردین ۱۳۵۸: آخرین دیدار با غلامحسین‎ ساعدی
اسفند ۱۳۶۰ : تولد فرزند دختر دوم

۱۳۶۲: اعزام به منطقه‌ی جنگی دزفول به مدت‎ یک ماه به عنوان پزشک
۲۱ آذر ۱۳۶۳: فوت در تهران، خیابان‎ دامپزشکی، جیحون

دیدگاهتان را بنویسید