عباس کیارستمی چه درس‌هایی از سینما می‌دهد؟

“عباس کیارستمی و درس هایی از سینما ” نام کتاب تازه ای است که مجموعه ای جالب توجه از آموزشهای این سینماگر سرشناس را در بر می گیرد.این کتاب را محمودرضا ثانی نوشته و با دیباچه ژان کلود کاریر، فیلمنامه نویس سرشناس فرانسوی، توسط انتشارات معین روانه بازار شده است.

احمد طاهری/روزنامه‌نگار در حوزه فرهنگ و هنر/بی بی سی
“عباس کیارستمی و درس هایی از سینما ” نام کتاب تازه ای است که مجموعه ای جالب توجه از آموزشهای این سینماگر سرشناس را در بر می گیرد.
این کتاب را محمودرضا ثانی نوشته و با دیباچه ژان کلود کاریر، فیلمنامه نویس سرشناس فرانسوی، توسط انتشارات معین روانه بازار شده است.
                                                                  
                                                 لایک زنی فیس بوک ما

                                   توییتر سه پنج را به دوستان خود اضافه کنید
محمودرضا ثانی که خود فیلمساز است دو سال پی در پی در کارگاه فیلم کیارستمی در مورسیای اسپانیا حضور داشته و از نوشته های او این گونه بر می آید که با دقت، کلام و عمل او را پیگیری کرده است.
آقای ثانی که بیشتر در مستندسازی دست دارد، به شیوه ویژه و شخصی فیلمهای خود را تهیه می کند و به ساخت فیلم در ایران بسنده نکرده است. وی تاکنون در کشورهای گوناگون فیلم هایی را ساخته و در چند جشنواره بین الملی به عنوان داور حضور داشته است.
کارگاه فیلمسازی آقای کیارستمی در ماه مارس سال های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ در چارچوب جشنواره “ابن عربی” در مورسیا واقع در جنوب شرقی اسپانیا برپا شد و در مجموع بیش از ۸۰ فیلمساز جوان از کشورهای گوناگون در آن شرکت کردند.

این کتاب را همزمان با ایران در آمریکا نیز انتشارات هیوز پرس به زبان های انگلیسی و اسپانیایی منتشر کرده است

محمودرضا ثانی که در این دو سال رییس جشنواره بود، می گوید: “این کتاب در برگیرنده آموزه هایی از سینما و زندگی است، در کارگاه آقای کیارستمی درس های زیادی آموختم و وظیفه خود دانستم که در حد توانم آنها را به دیگران انتقال دهم؛ به ویژه کسانی که علاقمند به حضور در این کلاسها هستند اما امکانات و فرصت حضور را نداشته اند.”
عباس کیارستمی از حدود ۱۶ سال پیش برگزاری کارگاه های سینما را آغاز کرد و از آن زمان تاکنون به طور متوسط، هر سال دو کارگاه در کشورهای کوناگون هدایت کرده است.
نگاهی به کتاب “عباس کیارستمی و درس هایی از سینما ” آشکار می سازد که او در آموزش های خود علاقه ای به مباحث نظری ندارد بلکه سینماآموزان را وادار به عمل برای ساختن فیلم در مدتی کوتاه می کند و به آنها این جرات را می دهد که با کمترین امکانات و زمان زیاد فیلم بسازند و در بند خوب یا بد بودن آن نمانند و خود را در آموزه های متعارف در مدارس سینمایی گرفتار نسازند.

بخشی از مقدمه ژان کلود کریر بر کتاب

این فیلمنامه نویس ۸۳ ساله فرانسوی در مقدمه کتاب نوشته است: “تنها سینماگری می تواند درس سینما بدهد که خود درسی‌ نگرفته باشد. در غیر این صورت تنها توصیه‌هایی را تکرار خواهد کرد که از اساتید خود گرفته است، و همان فیلم‌هایی را خواهد ساخت که به عنوان الگو به او نشان داده اند و چنین سینمایی که در قالبی‌ غیر بارور محبوس شده است دیگر پیشرفتی نخواهد داشت.”
“نخستین درسی که ما از کیارستمی می آموزیم این است که هرگز نمی توانیم فیلمهایی را که او ساخته است بسازیم. این یعنی‌ نفی کپی برداری. هر کدام از فیلم‌های او بخشی مبتکرانه و توام با نوآوری دارد که تنها متعلق به اوست و به محض اینکه سعی‌ کنیم از آن تقلید کنیم، تبدیل به چیزی بسیار معمولی‌ می شود.”
“آنچه می‌باید از کیارستمی به خاطر سپرد، آنچه می‌باید از او تقلید کرد، تن ندادن به تقلید کردن است.”
“از خلال این درس‌ها باید دریابیم که این چگونه نیرویی است که به او این امکان را داده تا در میان انواع موفقیتها بتواند خود را با کمترین امکانات فنی و مالی‌ دائماً احیا کند. باید از او درس شهامت و همچنین درس نه گفتن گرفت و در وهله اول درس نه گفتن به تقلید از خود. خط شخم خویش را دائم عمیق تر کردن، خود را شگفت زده کردن، تا عمیق‌ترین و پنهان ترین زوایای خویش را کاویدن. درس اصلی‌ او همین است.”
Ads by SenseAd Options

آقای کیارستمی که ۱۷ سال پیش با “طعم گیلاس” نخل طلایی کن را به ایران برده، در این باره می گوید: “در این کلاسها چیزی که برای خود من مهم است بازگشت به دوره غیرحرفه ای بودن است؛ دوره ای که لذت بخش ترین زمان فیلمسازی است. در آن دوران فیلمساز هنوز برای تماشاگر یا برای فستیوال ها یا برای پول و شهرت کار نمی کند و فقط از نفس کارکردن لذت می برد.”
کارگردان “کپی برابر اصل” احساس خود در زمینه هدایت کارگاه های فیلمسازی را چنین تشریح می کند: “مهمترین انگیزه من از برپایی این گونه کارگاه ها در گوشه و کنار جهان این است که می بینم دانشجویان در این کلاسها ظرفیت های خودشان را می شناسند و با حداقل امکانات و کوتا ه ترین راه ممکن می توانند خلاقیت را جایگزین امکانات گسترده کنند.”
کارگاه کیارستمی بسیار پرتحرک است و بخش عمده ای از آن در خارج از دیوارهای کلاس سپری می شود. او حساسیت دارد که در بیشتر موارد، کنار سینما آموزان خود باشد. او معمولا فیلمهای شرکت کنندگان در کلاس را هنگام ادیت، بازبینی و آنها را راهنمایی می کند.
بیل ویولای آمریکایی که از برجسته ترین ویدیو آرت سازهای جهان است و ویکتور اریسه فیلمساز سرشناس اسپانیایی از جمله هنرمندانی بودند که در مورسیا به دیدار کارگاه کیارستمی آمدند و با شیوه کاراو آَشنا شدند.
پیش از این نیز کتاب یا گفتارهایی در زمینه کلاسهای عباس کیارستمی انتشار یافته اما نتوانسته بود رضایت او را فراهم آورد. با این حال به نظر می رسد که کار محمود رضا ثانی مورد توجه او قرار گرفته است.
آقای کیارستمی در باره کتاب می گوید: “کاری که محمود در کتاب انجام داده کامل است و همه چیز را بیان کرده است.”
او می گوید: “این کتاب حتی به علاقمندانی که نمی توانند در این کلاسها شرکت کنند، کمک می کند.”

چشم سومتان را باز کنید

بیل ویولا،‌ هنرمند سرشناس ویدئو آرت، در مورسیا به دیدار کارگاه کیارستمی رفت

“کیارستمی و درسهایی از سینما” ۱۷۰ صفحه است و ساختاری روایی دارد که در آن نویسنده ماجرای کارگاه، گفته ها و پاسخ و پرسشهای ” استاد و شاگردان” را همانند داستانی بیان می کند.
جملاتی همانند “کار هنر قضاوت کردن نیست. کار هنر به فکر واداشتن است.”، “باید زبان ارتباط برقرار کردن را یاد بگیریم” ،”زندگی بدون شعر نمی‌شود” یا ” وقتی که محدودیت داریم بیشتر کار می‌کنیم” از جمله سرفصلهای کتاب است.
در این میان جمله “چشم سومتان را باز کنید” اهمیت ویژه ای دارد. در این باره کیارستمی به شاگردانش می گوید: “همه آدم‌هایی که دارند کار دیگری انجام می‌دهند و با هنر هیچ رابطه‌ای ندارند چشم دارند ، همان دو چشمی که شما دارید. حتی با یک چشم هم زندگیشان را می‌کنند و اموراتشان را می‌چرخانند ولی شما به یک چیز دیگری احتیاج دارید و آن مدام جستجو کردن و نگاه کردن است. آنها هم می‌بینند اما شماها باید نگاه کنید. باید چشم سوممان را باز کنیم.”
اما برخی دیگراز این سرفصلها تخصصی تر است.” فیلم همیشه بی‌مقدمه شروع می‌شود”، “هدف‌هایمان را باید از طریق تصاویری که می‌دهیم بیان کنیم” یا “لذت‌بخش‌ترین کار در سینما تجربه کردن است.”

در اهمیت فیلم کوتاه

در این زمینه او از ساختن فیلمهای کوتاه دفاعی محکم می کند و می گوید: “خیلی‌ها فکر می‌کنند که فیلم کوتاه را برای این می‌سازند که یاد بگیرند و بعد بروند سراغ فیلم بلند و حرفه‌ای، درحالی که مطلقاً این‌طور نیست یا لااقل برای من اینطور نبوده است. من با فیلم کوتاه جرأت پیدا می ‌کنم برای اینکه فیلم بعدی‌ام را با شهامت بیشتری کار کنم. به من جرأت می‌دهد که موقع ساختن به تماشاگر و به تهیه‌کننده و سرمایه زیاد فکر نکنم.”
“چگونگی انتخاب هنرپیشه ها و عوامل فیلم” ار بحثهای داغ بین کیارستمی و شاگردانش در کارگاه مورسیا است. وی دراین باره تصریح می کند: “اساساً مهمترین چیزی که کار را تضمین می‌کند انتخاب درست است. مهمترین چیز این است که تمام سعی‌تان را بکنید که درست انتخاب بکنید و بعد از آن کارتان راحت است.”

کیارستمی در این باره اعتراف می کند که فیلمی ” مثل یک عاشق” که در ژاپن کار کرده برای او سخت‌ترین فیلمی بود که ساخته‌است و اضافه می کند: “آنقدر سخت بود که بعضی وقت‌ها نیمه شب رؤیای من این بود که چمدانم را بردارم و فرار کنم و برگردم به ایران و فیلم را ناتمام بگذارم. و این رؤیای فرار حالم را خوش می‌کرد. بعداً علتش را فهمیدم. برای اینکه دیدم من کشور را بد انتخاب کرده‌ام و بعد دیدم من گروه و اکیپ را هم در واقع انتخاب نکرده‌ام و آنها بودند که خودشان را به من تحمیل کردند.”
بخش قابل توجهی از کتاب به تعریف سناریوی فیلمهای سینما آموزان قبل از ساخت آنها اختصاص دارد زمانی که کیارستمی شاگردانش را وادار می سازد که صحنه به صحنه فیلم خود را قبل از کارکردن شرح دهند گویی که شنونده به تماشای فیلم نشسته است.
وی بر این ارتباط تاکید می کند: “سعی کنید ادیت شده حرف بزنید. فیلمسازانی را که ذهنی منسجم دارند و دقیقاً می‌دانند که می‌خواهند چکار کنند از همان ابتدا که می‌آیند قصه‌شان را تعریف کنند می‌توان شناخت.”
در جایی دیگر می گوید: “هرکسی که نتواند قصه‌اش را خوب تعریف کند من بعید می‌دانم که بتواند آن قصه را خوب بسازد.”
روایت نویسنده کتاب به گونه است که برخی از زوایای روحی و رفتاری کیارستمی را برای خواننده آشکار می سازد. “من در سینما به دنبال بازی‌های کودکی هستم” از جمله گفته ها است که انسان را به روحیه او نزدیک می سازد،روحیه و رفتاری که در این کلاسها سبب می شود تا در مدتی بسیار کوتاه ارتباطی صمیمی و عمیق بین استاد و شاگرد شکل گیرد.
قرار است به زودی این کتاب به زبانهای عربی و ترکی برگردانده شود.

دیدگاهتان را بنویسید