اوژن یونسکو (fr:Eugène Ionesco) (زاده ۲۶ نوامبر ۱۹۰۹ – درگذشته ۲۸ مارس ۱۹۹۴) نمایشنامهنویس و نویسنده فرانسوی با اصلیت رومانیایی بود. او در سال ۱۹۷۰ به عضویت فرهنگستان فرانسه درآمد. او را بارزترین نماینده تئاتر آوانگارد فرانسه مینامند.
کتابشناسی
- صندلیها (۱۹۵۲) ترجمه احمد کامیابی مسک
- کرگدن (نمایشنامه) (۱۹۵۹) پنج ترجمهٔ متفاوت به ترتیب تاریخی از جلال آل احمد، پری صابری، مدیا کاشیگر، احمد کامیابی مسک، سحر داوری
- شاه میمیرد (۱۹۶۲) ترجمه احمد کامیابی مسک
- مکبت (یونسکو)|مکبت (۱۹۷۲)
- عابر هوایی ترجمه سحر داوری
- آوازخوان طاس: ضد تئاتر، ترجمه محمدتقی غیاثی، ویرایش جدید، تهران: فرهنگ جاوید، ۱۳۹۵.
- آوازهخوان طاس ترجمه داریوش مهرجویی
- آدمکش
- درس ترجمه داریوش مهرجویی
- دختر دمبخت، ۵ مقاله ۳ نمایشنامه، ترجمه محمدتقی غیاثی، تهران: کتاب نمونه، ۱۳۵۱.
- پاره یادداشتها (1967)(Journal en miettes)، ترجمه مژگان حسینی روزبهانی، نشر مرکز. این کتاب مجموعه یادداشتهای شخصی نویسنده است. یونسکو در این یادداشتها، در کنار موضوعات گوناگون به خوابها و تحلیل خوابهایش پرداخته، که از آنها در خلق بعضی نمایشنامهها مانند «مردی با چمدانهایش» بهره گرفتهاست.
- بازیهای کشتار همگانی ترجمه احمد کامیابی مسک و مونا عماد
- مردی با چمدانهایش ترجمه احمد کامیابی مسک
- بداهه گوی آلما ترجمه احمد کامیابی مسک
- پنج نمایشنامهٔ کوتاه ترجمه احمد کامیابی مسک
- ماجرای آلما یا آفتابپرست چوپان (یک نمایشنامهٔ فی البداهه) مترجم اسماعیل کرم نژاد. انتشارات برگ (حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی) سال انتشار ۱۳۷۸
در ایران
بیشتر آثار یونسکو به پارسی ترجمه شدهاست. مترجمین آثار یونسکو اغلب از نویسندگان و هنرمندان مشهور ایرانی بودهاند. بهمن محصص، جلال آل احمد، داریوش مهرجویی، احمد کامیابی مسک و پری صابری از آن جملهاند. مشهورترین نمایشنامهٔ یونسکو کرگدنها یا کرگدن است. این نمایشنامه را جلال آل احمد نخستین بار ترجمه کرد. مترجمهای متأخرتر پری صابری (برای اجرای حمید سمندریان) و مدیا کاشیگر میباشند. ترجمهای دیگر از احمد کامیابی مسک، از دوستان یونسکو[۳] است که انتشارات دانشگاه تهران در سال ۲۰۰۶ میلادی چاپ کردهاست.[۴] این کتاب ترجمهٔ داستان کوتاه «کرگدنها» را نیز شامل میشود که پیش تر ابوالحسن نجفی به پارسی برگردانده بود. کامیابی مسک نام نمایشنامه را «کرگدنها» ترجمه کرده که نسبت به برگردان مترجمین پیشین («کرگدن») درستتر میباشد.[۵] سحر داوری نیز این اثر را به پارسی برگردانده که در مجموعه آثار یونسکو به ترجمهٔ داوری در انتشارات تجربه چاپ شدهاست.
این نمایش با نام «کرگدن» بارها به پارسی در ایران روی صحنه رفته. از نخستین اجراها میشود اجرای حمید سمندریان در ۱۳۵۰ و از نوترینها اجرای فرهاد آئیش در ۱۳۸۷ را نام برد.[۶]
فیلم مستندی نیز با نام کرگدنها و ناکرگدنها به کارگردانی محسن زمانی به این نمایش و ارتباط یونسکو و ایدئولوژی آلمان نازی میپردازد.
کرگدن (به فرانسوی: Rhinocéros) نمایشنامهای است در سه پرده اثر اوژن یونسکو، نمایشنامهنویس فرانسوی رومانیاییتبار که در سال ۱۹۵۹ نوشته شد. از این اثر به عنوان یکی از مهمترین نمایشنامههای سده بیستم[۱] و در زُمره یکی از «نگینهای تئاتر دنیا در تمام اعصار» یاد میشود.[۲]
خلاصه نمایشنامه
در طول سه پرده نمایشنامه همه ساکنین شهر کوچکی در فرانسه به کرگدن تبدیل میشوند و تنها فردی که تسلیم این دگرگونی جمعی نمیشود، شخصیت اصلی داستان برنژه است، شخصیتی گیج و دستپاچه که در طول نمایشنامه به خاطر تأخیرها و نیز نوشیدنهایش مورد انتقاد قرار میگیرد. نمایشنامه بهطور کلی پاسخی به وقایع بعد از جنگ جهانی دوم و دربردارنده موضوعاتی مانند پیروی از رسوم و عقاید، فرهنگ، فلسفه و اخلاقیات است. نمایشنامه به سه پرده تقسیم میشود و هر پرده صحنهای از هجوم کرگدنها را نشان میدهد. کرگدن آزاد باعث تعجب شخصیتها میشود. ژان نمیتواند آنچه را که میبیند باور کند و میگوید: «نباید وجود داشته باشه». فروشنده فریاد میزند و همسرش با گربهای خون آلود بیرون میآید: «ما نمی تونیم بذاریم گربه هامونو یا هر چیز دیگهای از بین بره». شروع نمایشنامه با ترس افراد همراه است. مردم به کرگدن تبدیل میشوند. اولین مخالفت آغاز میشود، بوتار، مدیر مدرسه، خاطرنشان میسازد که «داستان پوچی» است. او باور نمیکند که کرگدنها واقعی باشند. او با وجود این مخالفتها خود نیز به کرگدن تغییر شکل میدهد. در ابتدا وجود کرگدنها در شهر برای ژان مزاحمت ایجاد میکند، اما او در برابر چشمان مستأصل دوستش برنژه تبدیل به کرگدن میشود. ژان رنگ پریده و بیحال میشود، شاخی روی پیشانی اش درمی آید، به صدای بلند نفس میکشد. پوستش سختتر و صدایش خشن میشود. نمیگذارد دوستش با دکتر تماس بگیرد، به اتاقش میرود و خود را محبوس میکند. مدعی است که هیچ چیز غیرعادی وجود ندارد: «کرگدنها موجوداتی مثل ما هستن و مثل ما حق زندگی دارن». او به ناگهان اعتراض میکند: «انسانیت تموم شده، همتون یه مشت احساساتی مسخره هستین». در پایان همه به جز برنژه، دودار و دیزی به کرگدن تبدیل شدهاند. دودارد تبدیل را بیاهمیت میداند و به کرگدن تغییر شکل میدهد. برنژه و دیزی توافق میکنند که تبدیل نشوند، ازدواج کنند و نسل بشر را حفظ کنند. اما خیلی زود دیزی از «نجات دنیا» صرف نظر میکند و کرگدن را زیبا میبیند و تبدیل به کرگدن میشود. برنژه تصمیم میگیرد که تسلیم نشود: «من آخرین انسانم. تا آخرش می مونم». و شروع به گریه میکند چراکه اگر بخواهد هم نمیتواند به کرگدن تبدیل شود.
اجرای نمایش
کرگدنها بارها در سراسر جهان از جمله ایران بر صحنه رفتهاست.
ژان لویی بارو نخستین کارگردان و بازیگر اصلی این نمایشنامه بودهاست. او نخستین بار در ژانویه ۱۹۶۰ این نمایش را در پاریس بر صحنه برد و نقش برنژه را بازی کرد.[۳] در ۱۹۷۸ او شماره ۹۷ دفترهای رونو-بارو چاپ انتشارات گالیمار را به این اثر اختصاص داد که در آن مقالاتی از آلبرت شولز ولینگهوسن، احمد کامیابی مسک و دیگران به چاپ رسید.[۴] این نمایشنامه چند ماه پس از نخستین اجرا در ژانویه، در آوریل سال ۱۹۶۰ نیز با کارگردانی اورسن ولز و بازی لارنس اولیویه، مایکل بیتس، مایلز ملسون، پیتر سالیس و جوآن پلورایت در لندنبه روی صحنه رفت.
اجراهای متعدّدی از این نمایش در ایران بر صحنه رفتهاست. از آن میان: حمید سمندریان این نمایش را با نام «کرگدن» در سال ۱۳۵۰ در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران اجرا کرد.[۵] فرهاد آییش در ۱۳۸۷ این نمایش را در تئاتر شهر بر صحنه برد.[۶]
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.