معروف ترین نویسندگانی که هیچگاه جایزه ای نبردند!
در زندگی باید به سان تمبر بود، به یک هدف چسبید و آن را به مقصد رساند، اگر زندگی بارها آدمی را در هم بکوبد، باید دوباره ایستاد، جنگید و تلاش کرد و در آخر موفقیت با کسی است که هیچ گاه تسلیم نمی شود.
خیلی از اوقات هم هست که حجم بی توجهی به تلاش انسان بیداد میکند، این اتفاق در هر حوزهای رخ میدهد و به هزار و یک دلیل انسانی که کار بزرگی را انجام داده است دیده نمیشود. مقصود این گزارش شناساندن نویسندگان برتری است که مورد بی مهری همنوعان خود واقع شدند.
کتابی که خوب باشد، هیچ گاه در تاریخ گم نخواهد شد و به عنوان شاهکاری بی بدیل همواره پا بر جا خواهد ماند، اما کتاب هایی هست که امروزه به عنوان گنجینه های ادبیات به شمار می آیند اما در زمان خودشان مورد توجه زیادی حتی توسط صاحبان قلم و آشنایان ادب، قرار نگرفتند و از خالقشان تقدیر درخوری صورت نگرفت.
از میان نویسندگانی که از اخذ جوایز ادبی مهجور ماندند می توان به «ویرجینیا وولف» اشاره کرد که هیچ گاه نامش در میان کاندیداهای جایزه نوبل ادبیات قرار نگرفت. این بانوی نویسنده کتابهای ارزنده ای چون «خانوم دالووی»، «به سوی فانوس دریایی» و «اتاقی از آن خود» را به رشته تحریر در آورده است که برای هیچ یک از آن ها جایزه ای دریافت نکرد.
«امیل زولا» نویسنده دیگری بود که کاندیدای نوبل شد اما از اخذ آن محروم ماند. این نویسنده طبیعت گرای فرانسوی در سال 1902 یعنی درست یک سال پیش از مرگش، در لیست شایستگان دریافت جایزه نوبل قرار گرفت، اما چون دبیر وقت کمیته نوبل فکر می کرد که ادبیات باید سمت و سوی معنوی داشته باشد، این جایزه به زولا تعلق نگرفت.
«لئو تولستوی» هم از نویسندگان بزرگی است که با انتقادی که از دولت و کلیسای آن زمان کرد، از دریافت نوبل محروم شد و کمیته نوبل اعلام کرد که آثار تولستوی با معیار جایزه یعنی «معنویت والا و وارسته» مطابقت ندارد و به این ترتیب این نویسنده قربانی برداشت و عقاید آکادمی نوبل شد.
نویسنده ایرلندی خالق «اولیس»، جیمز جویس هم از اخذ جایزه بازماند و هیچ گاه مورد توجه اعضای آکادمی اسکار قرار نگرفت.
گوست استریندبرگ، فرانتس کافکا، مارسل پروست، گراهام گرین، هنریک ایبسن و خورخه لوئیس بورخس، دیگر نویسندگانی هستند که هیچ گاه جایزه ای به تملکشان نرسید.
به جایزه نرسیدن و مورد تشویق قرار نگرفتن این نویسندگانی که هرکدامشان صاحب نامند گواه این امر است که چیزی که خوب و درست است، در آخر می ماند و خوبی اش را به رخ همگان میکشاند.
تنها چیزی که میتواند مانع خلق یک شاهکار شود، خالق آن است که اگر به نجواهای نومیدکننده اطرافیان گوش بسپارد اثر خود را به تباهی می کشاند، اما اگر صبر را پیشه خود سازد و استقامت داشته باشد، بالاخره روزی به پاداش خود خواهد رسید، چون هیچ کس توانایی از بین بردن شخصی که می خواهد رشد کند را ندارد. حتی اگر او را خاک کنند؛ هم این انسان با اراده مانند بذر سر از خاک بیرون می آورد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.