آلبر کامو و ماریا کاسارس در 6 ژوئن سال 1944 میلادی برای نخستین بار یکدیگر را ملاقات کردند؛ روزی که نیروهای متفقین در سواحل نورماندی فرود آمدند تا عملیات آزادسازی فرانسه را آغاز کنند. آن زمان فرانسه هنوز در اشغال نازیها بود. ماریا کاسارس 22 ساله بود که با کامو آشنا شد؛ درست سالهای پایانی جنگ جهانی دوم و زمانی که پاریس در اشغال نیروهای نازی بود. ماجرای آشنایی آنها خیلی زود در تمام شهر پخش شد. آنها میخواستند بعد از پایان جنگ با یکدیگر به مکزیکو فرار کنند.
روزنامه لوموند، انتشارات گالیمار نامههای آلبر کامو به ماریا کاسارس، کمدین اسپانیایی که توسط دختر کامو جمعآوری شده است را منتشر کرد.
این مجموعه حاوی بیش از 860 نامه با محتوای عشقی سوزان و آتشین است که کامو به کاسارس نوشته؛ زنی که نقش مهمی در زندگی کامو داشت. این نامهها را پس از مرگ کامو، کاترین کامو دختر نویسنده نوبلیست برای انتشار در اختیار انتشارات گالیمار قرار داد.
این نامهها که دیروز (19 آبانماه) در قالب کتابی منتشر و توزیع شدند برای نخستین بار در تاریخ ادبیات فرانسه راز جزئیات عشقی بزرگ را بین یک نویسنده بزرگ و بازیگری سرشناس برملا میکند.
کاترین کامو، در مقدمه این کتاب 1300 صفحهای نوشته است: «نامههای آن دو گویا جهان را بزرگتر و روشنتر میسازد و هوا را سبکتر میکند، فقط به این خاطر که آنها وجود داشتهاند.»
آلبر کامو و ماریا کاسارس در 6 ژوئن سال 1944 میلادی برای نخستین بار یکدیگر را ملاقات کردند؛ روزی که نیروهای متفقین در سواحل نورماندی فرود آمدند تا عملیات آزادسازی فرانسه را آغاز کنند. آن زمان فرانسه هنوز در اشغال نازیها بود.
ماریا کاسارس 22 ساله بود که با کامو آشنا شد؛ درست سالهای پایانی جنگ جهانی دوم و زمانی که پاریس در اشغال نیروهای نازی بود. ماجرای آشنایی آنها خیلی زود در تمام شهر پخش شد. آنها میخواستند بعد از پایان جنگ با یکدیگر به مکزیکو فرار کنند.
کامو در یکی از نامههای خود که ظاهراً مربوط به بعد از جداییاش از کاسارس است خطاب به او مینویسد: «به هر طرف که نگاه میکنم فقط تاریکی میبینم. بدون تو من توانم را از دست دادهام. می خواهم بمیرم.»
ماریا کاسارس بعدها پس از مرگ آلبر کامو خاطرات خود را از روزهای زندگی با کامو منتشر کرد. کاسارس در برخی از نمایشنامههای کامو مانند «سوءتفاهم» بازی میکرد. این بازیگر اسپانیایی سال 1996 درگذشت.
کاسارس در بخشی از خاطرات خود درباره کامو نوشته بود: «او هرگز تلاش نکرد حتی یکی از تناقضهای خود را حل کند. هیچگاه نمیخواست زندگی و هستی را محدود کند.»
نامههای بین کامو و کاسارس در سالهای دوستیشان تقریباً به صورت روزانه رد و بدل میشده است. کتابی که منتشر شده نشان میدهد آنها در نامههای خود از کارها و دوستانشان صحبت میکردهاند. با این حال آنچه در این نامهها بیشتر دربارهاش نوشته شده «عشق» بوده و اینکه چگونه میتوانند ان را تداوم ببخشند.
کامو هنگامی که تعطیلات ژانویه را در سال 1960 پشتسر میگذاشت در نامهای به کاسارس آرزو کرده بود او را به زودی در پاریس ببیند ولی تصادف ناگهانی کامو و ناشرش در جاده باعث شد آخرین دیدار حاصل نشود.
آثار متعددی از کامو به فارسی ترجمه شده که مهمترینشان رمانهای «بیگانه» و «طاعون» هستند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.