انحراف جنسی، افراط، و تخیلات و هوسهای هولناک و عجیب غریب ساد است که در کارهای هنرمندانی چون گویا، رودن، انگر، پیکاسو، ماکس ارنست، هانری ماسون و من ری منعکس شد است.
پرویز جاهد
200 سال از مرگ مارکی دو ساد میگذرد؛ نویسنده و فیلسوف فرانسوی که منادی بی بندوباری، لجامگسیختگی و آزادی مطلق جنسی بود و به خاطر ایدههای غیر متعارف و جسورانهاش که برخلاف قوانین اخلاقی و اجتماعی و مذهبی جامعهی فرانسهی قرن هجدهم بود.
بارها به زندان افتاد، تا پای گیوتین رفت و سی سال از عمرش را در زندانهای مختلف گذارند و سرانجام در تیمارستان زندان شارنتون درگذشت.
به همین مناسبت، موزهی دورسه پاریس، نمایشگاهی از نوشتهها، نقاشیها و فیلمهایی ترتیب داده که بر مبنای ایدههای ویرانگر مارکی دو ساد خلق شدهاند. در این نمایشگاه که از روز ۱۳ نوامبر با عنوان «ساد: حمله به خورشید» برپا شده و تا ۲۵ ژانویه ادامه دارد، چالش ساد و پیروان او در هنر و ادبیات با مذهب، اخلاق، قراردادهای اجتماعی، مرزها و محدودیتها و امیال جنسی افسارگسیختهی آدمی به نمایش گذاشته شده است.
گریز از قانون و قراردادهای اجتماعی، یورش به مذهب، اخلاق و پاکدامنی و هواداری از هرزگی و لذت جنسی و بیاعتقادی به عشق، مهمترین ویژگیهای تفکر ساد و آثار سادومازوخیستی اوست که در کتابهایی چون «فلسفه در اتاق خواب»، «ژوستین»، «داستان ژولیت»، نمایشنامهی «مکالمهی کشیش و مرد محتضر» و «۱۲۰ روز سودوم» بازتاب یافته است.
ساد یکی از تاثیرگذارترین چهرههای فلسفی، هنری و ادبی اواخر قرن هیجدهم بود که دامنهی تأثیر او به ادبیات و هنر قرن نوزدهم و بیستم نیز کشیده شده است. جنون، صراحت، بیپروایی و لجامگسیختگی ساد برای بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و متفکران جهان از گیوم آپولینر و پیکاسو و رودن گرفته تا فروید، آدورنو، لاکان، بونوئل، پازولینی و سوزان سونتاگ، جذاب و الهامبخش بود.
بازدید از این نمایشگاه به خاطر برخی تصاویر خشن، اروتیک و پورنوگرافیک آن برای افراد زیر ۱۶ سال ممنوع است. پوستر نمایشگاه، تابلویی است از فرانتس فون اشتوک، هنرمند سمبولیست آلمانی است با عنوان «جودیت و هولوفرن» که در سال ۱۹۲۷ بر مبنای یک افسانهی معروف عهد عتیق خلق شده است.
در این تابلو، جودیت برهنه با شمشیر بر بالین هولوفرن جنگجو که در خواب است، ایستاده و میخواهد سر او را از تن جدا کند.
انی لو برون، نویسندهی کتاب «ساد: یک ورطهی ناگهانی» که مسئولیت برگزاری این نمایشگاه را به عهده دارد، دربارهی اهداف این نمایشگاه به بیبیسی میگوید: «این نمایشگاه تاثیر انقلابی نوشتههای ساد را هدف قرار داده است. یکی از اهداف این نمایشگاه، این است که ضمن معرفی تأثیر ساد و اندیشههای او در دوران معاصر، جایگاه و اهمیت او در قرنهای هیجدهم و نوزدهم و حساسیت شدید او به عصرش را نیز نشان دهد، حساسیتی که باعث طرد و لعنت ساد و اندیشههایش از طرف جامعه شد.»
تمهای اصلی نمایشگاه، درندهخویی میل انسان، انحراف جنسی، افراط، و تخیلات و هوسهای هولناک و عجیب غریب ساد است که در کارهای هنرمندانی چون گویا، رودن، انگر، پیکاسو، ماکس ارنست، هانری ماسون و من ری منعکس شد است.
به گفتهی خانم لو برن، «نمایشگاه ساد نشان میدهد که چگونه هنرمندی مثل ساد توانست با طرح ایدههایی انقلابی و شجاعانه در زمینهی سکس و بدن انسان، اخلاق و مذهب، این جرأت را به هنرمندان و نویسندگان پس از خود ببخشد که آزادانه و بیپروا دربارهی موضوعهایی حرف بزنند که پیش از ساد امکانپذیر نبود.»
گی کوژه وال، مدیر موزهی دورسه نیز در مورد اهمیت این نمایشگاه میگوید: «این نمایشگاه، تکریم تاریخ هنر است و سعی ما این بوده که با نگاهی منصفانه، به عمق آثار ساد و اندیشههایش نفوذ کنیم. پیامی که امروز به واسطهی این نمایشگاه عمیق و پرشکوه به ما میرسد، تصویری از زندگی و تأثیر ساد بر هنر، ادبیات و اندیشه انسانی است.»
با گشت و گذاری در این نمایشگاه و از خلال آثار ارائه شده، به دامنهی عظیم و گستردهی تأثیر ساد بر ادبیات، سینما و هنرهای تجسمی در طول بیش از دو قرن پی میبریم.
سینمای سادیستی
ورودی نمایشگاه ساد، اتاق تاریکی است که از آن مونیتورهای بزرگی آویزان شده که هر کدام کلیپهایی از فیلمهایی را که با الهام از آثار مارکی دوساد ساخته شدهاند و یا درونمایه سادوماژوخیستی دارند، نشان میدهند.
فیلمهایی که برای نمایش در این نمایشگاه انتخاب شدهاند، بیانگر تأثیرپذیری یا تلاش فیلمسازان مختلف از سراسر جهان از اسپانیا گرفته تا بریتانیا و ژاپن برای ورود به دنیای ساد و به تصور کشیدن اندیشههای ویرانکنندهی اوست.
برخیاز فیلمها خیلی سطحی با آثار ساد مواجه شدهاند در حالی که فیلمهایی مثل «سالو» اثر پازولینی که بر مبنای رمان ناتمام «۱۲۰ روز سودوم» ساد ساخته شده، قساوت و ابتذال جمعی و فیلمی مثل «چشمان بدون صورت» ژرژ فرانژو، میل وحشتناک انسان به جنایت را به نمایش گذاشتهاند..
«تام چشم چران» مایکل پاول، دو نسخهی متفاوت از «دکتر جکیل و مستر هاید»، یکی ساختهی ویکتور فلمینگ و دیگری ساختهی روبن مامولیان، «عصر طلا» و «خاطرات یک مستخدم» از ساختههای لوئیس بونوئل و «امپراتوری هوس» ساختهی ناگیسا اوشیما، از فیلمهای انتخابشده برای این بخش است که دارای درونمایههای سادومازوخیستیاند.
«تغییر افق دید بیسابقه»
در بخشی از نمایشگاه با عنوان «تغییر افق دید بیسابقه»، آثار نقاشانی چون دگا، انگر، دورر و مارسل دوشان به نمایش گذاشته شده است.
آنها با الهام از اندیشههای ساد، به بازنمایی بدن انسان بدون در نظر گرفتن تابوها و تقدسها پرداختهاند. چیزی که ساد را از فیلسوفان عهد روشنگری متمایز میکند، این است که او افق دید گذشته را منهدم کرد. برای او تنها میل و شهوت است که هیچ مرزی ندارد و متوقف نمیشود.
قیام علیه خداوند
بخش «بیخدایی مطلق» نمایشگاه ساد، به آثاری اختصاص یافته که درونمایه آتهئیستی و کفرآمیز آثار ساد را دنبال کردهاند از جمله تابلوی «زن لعنتشده» اگوست فین پرین و عکس مشهور «نمازگزار» من ری (۱۹۳۰) که باسن برهنهی زنی در حال سجده را نشان میدهد و یا تابلوی «پنل ماسک برای ریشه جهان» اثر آندره ماسون که تقدسزدایانه و تجسم مادی عالم هستی است.
ساد بر خلاف آتهئیستهای محافظهکار دوران خود به اخلاق و دین شدیدا حمله میکند. هدف او انهدام دستگاه مسیحیت است. برای او تسلیم در برابر خداوند به منزلهی تسلیم در برابر کلیسا و قانون و پذیرش سرکوب میل و شهوت بود. میگفت: «ایدهی خداوند تنها ایدهی نادرستی است که نمیتوانم بر انسان ببخشم.»
نمایش میل، لذت و درد
به اعتقاد خانم انی لوبرن، سادیسم ابداع ساد نبود بلکه کار ساد این بود که آن را به رسمیت شناخت، تبلیغ کرد و به وسیله اروتیسم منحصر بفرد خود، وارد هنر و ادبیات کرد.
در واقع ساد خواهان خلق دوبارهی جهان در هنر و تغییر ماهیت آن بر مبنای میل بود. آثار اگوست رودن، ماکس ارنست، هانس بلمر و آلفرد کوبین، بیانگر میل و ایدههای لذتجویانه همراه با درد مارکی دو ساد است.
حتی عناوین برخی از این آثار بیانگر رابطه بین لذت و درد بود یعنی همان چیزی که ژان دومینیک انگر و دلاکروا در بازخوانی تاریخ و یا آثار ارسطو، دانته و شکسپیر جستجو میکردند. بارزترین شکل گرایش افراطی ساد را میتوان در تابلوی «مرگ سارداناپال» اثر دلاکروا مشاهده کرد.
شکنجه و خشونت جنسی
بخش مهمی از نمایشگاه ساد به تأثیر ایدههای سادومازوخیستی او و درک او از معنا و مرزهای بدن اختصاص یافته است. در نزد ساد، مرز بین انسانیت و ضد انسانیت و خیر و شر مخدوش است.
ساد، تنها تخیلات و فانتزیهای عجیب و غریب جنسی نداشت بلکه در زندگی واقعیاش هم همانگونه رفتار میکرد که میاندیشید. او گفته است: «تخیلات من همیشه از تواناییهای من فراتر رفته است. من ۱۰۰۰ برابر کارهایی که کردهام را در خواب دیدهام.»
ساد، روسپیهای جوان را در قصر خود حبس کرده و آنها را مورد تجاوز قرار میداد و یا مجبور به تحمل شکنجههای جنسی میکرد. اگرچه خشونت جنسی همیشه و حتی پیش از ساد دستمایهای برای آفرینش هنری بوده (به عنوان نمونه تابلوی «دزدیدن هلن» اثر جووانی باتیستا پیازتا) اما در نقاشیهای هنرمندان بعد از ساد مثل پل سزان، دگا، پیکاسو و هنری فوسلی، از قالب اسطورهایشان رها شده و شکل زمینیتر، عریانتر و بیرحمانهتری پیدا میکند. تابلوی «آدم ربایی» پل سزان (۱۸۶۷) که روایت مدرن او از اساطیر یونانی و داستان آدمربایی زئوس است و تابلوی «تجاوز به زنان سابین» اثر پیکاسو که روایت مدرن و کوبیستی پیکاسو از افسانهی تجاوز جنگجویان رومی به زنان سابینی است، بیانگر چنین گرایشی است.
تابلوی «آدمکش مورد تهدید»(۱۹۲۷) اثر رنه مگریت و آثار ایو تانگوی (هنرمند سورئالیست فرانسوی) نیز بیانگر دلبستگی سورئالیستها به خشونت و جنایتهای سادیستی است.
ساد و پورنوگرافی
در سالن بسیار تاریکی با عنوان «کابینهی انحراف»، تصاویر پورنوگرافیک که با الهام از افکار ساد خلق شده و در مورد آزاردهنده بودن تماشای آنها از قبل به بازدید کنندگان هشدار داده شده، به تماشا گذاشته شده است.
عکسی از زنی نیمه برهنه که صورتش با قفل و زنجیر پوشیده شده و استریسکی برای جلد کتاب «فلسفه اتاق خواب» مارکی دوساد که در ۱۹۴۳ منتشر شد طراحی کرد، از جملهی این آثار است.
نقاشی اروتیک «خواب» (۱۸۶۶) اثر گوستاو کوربه که دو زن جوان را نشان میدهد که بعد از آمیزش جنسی، برهنه روی تخت در آغوش هم به خواب رفتهاند، یکی از جسورانهترین تصاویر قرن نوزدهم است که موضوع همجنسخواهی زنانه را به شکل آشکاری مطرح کرده است.
نقاشیهای ژان ژاک لگو از آلتهای تناسلی مرد و زن و عکسها و نقاشیهایی از هنرمندانی گمنام که صحنههای آمیزش جنسی را بیپروا تصویر کردهاند، بخش دیگری از آثار به نمایش درآمده در این بخشاند.
هیولاها و تصاویر گروتسک
در بخش دیگری از نمایشگاه ساد، آثار گروتسک برخی هنرمندان با تصاویر هیولاها و موجودات فراطبیعی و عجیبالخلقه به نمایش گذاشته شده. غریبترین آنها نقاشیهای فوسلی و مجسمههای ژان بنو، مجسمهساز سوررئالیست کانادایی است با مجسمههایی ترسناک (مادمازل عقاب و بولداگ) که مستقیما از آثار کابوسگونهی ساد الهام گرفته شدهاند.
تابلوی «مخلوق اسطورهای» (۱۹۰۴) اثر آلفرد کوبین، نقاش و طراح اکسپرسیونیست اتریشی، حیوانی خیالی شبیه گرگ را در فضایی تاریک و هولناک تصویر کرده است.
تابلوی «کنیبال» از فرانسیس گویا نیز آدمخوارانی را نشان میدهد که قربانیان خود را برای سلاخی و خوردن آماده کردهاند.
در نمایشگاه ساد همچنین برخی از دستنوشتهها و نسخههای اولیهی کتابهای این نویسنده از جمله «ژوستین»، «داستان ژولیت»، «فلسفهی اتاق خواب» و «۱۲۰ روز سودوم»، در معرض دید عموم قرار گرفتهاند.
نمایشگاه ساد، نمایشگاهی معمولی نیست که از دیدن تصاویر آن بتوان لذت برد بلکه نمایشگاهی از خون، درد، شکنجه، جنازهها و بدنهای سلاخیشده، تصاویر پورنوگرافیک سادومازوخیستی، هیولاها و کابوسهاست.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.