بربرهای خاورمیانه هرگز اسطوره را بر نمیتابند چون این دین است که به آنها وجاهت و مشروعیت میدهد، فتوای مفتی اردوغان در مباح دانستن خون “کوردهای زندقه و کافر” ، در واقع تایید حضور ضحاک در عصری است که دین و بربریت و سرمایه، این سهگانه مقدس، بی همپوشانی هم هرگز امکان حیات ندارند.
فرهاد گوران
بربرهای خاورمیانه هرگز اسطوره را بر نمیتابند چون این دین است که به آنها وجاهت و مشروعیت میدهد، فتوای مفتی اردوغان در مباح دانستن خون “کوردهای زندقه و کافر” ، در واقع تایید حضور ضحاک در عصری است که دین و بربریت و سرمایه، این سهگانه مقدس، بی همپوشانی هم هرگز امکان حیات ندارند.
این پیوستار مهم را هم باید یادآوری کنم؛ کاوه در آیین یارسان دارنده فره حقیقت است، و اصلا یکی از مقامات کلامی و حقانی تنبور در وصف و ستایش او تکوین یافته به دوران شاخوشین، قرن چهارم ه.ش و نیز در دورهی باباناووس. ضمن اینکه هر هفتن پدیدآورندگان آیین یارسان در دورهی پردیوری ( قرن هفتم و هشتم ه.ش) در “دفاتر پیروز یارسان” گواهی میدهند که یک “دوون” یا کالبد نمادین خود را در شانامه فردوسی سپری کردهاند، کاوه، دوون و نشان حقیقت و رستگاری است، و سیاوش دوون بابایادگار، سیمرغ، دوون رمزبار و … کوردهای عفرین هم عمدتا علوی هستند، یعنی شاخه دیگری از یارسان ایران، چنانکه در عراق و ترکیه (درسیم) و آذربایجان و کلاردشت و نقاطی از گیلان و قزوین و همدان ایران نیز آنها را کاکهای و بکتاشی و علوی و گوران و اهل حق نامیدهاند. پایین کشیدن تندیس کاوه به گاه نوروز در واقع تاکید بر برانداختن مردمانی تاریخمند و حقیقتخواه است که خویشتن را پیوسته در پیوند با اساطیر رستگاریبخششان بازآفرینی و تمدید کردهاند و همچنان خواهند کرد.
در دفاتر یارسان آمده است:
کاوهم هی هی کاوهی آهنگرم
پرچم و دفتر رستگاری در دستش… ا
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.