وقتی با نوازشهایم او را آرام نمیگذاشتم، با شیرینزبانیهایم سرگرمش میکردم، احتیاج به حرف زدن داشتم. برای آنکه بهانهای برای این کار داشته باشم خودم را قانع کرده بودم که باید قبل از آنکه آگوستا همسر من بشود او را آموزش بدهم و راه و رسم حیات را به او بیاموزم. به او مهربانی، محبت و مخصوصأ وفاداری بعد از ازدواج را تعلیم میدادم. دقیقأ یادم نمیآید که چه چیزهایی به او میگفتم، اما برعکس، آگوستا یک کلمه از موعظههای مرا هم از خاطر نبرده است. هنوز هم گاهگاهی بعضی قسمتهای آن را برایم تعریف میکند. مطیع و سراپا گوش اندرزهای مرا میشنید. یک روز که سخت نطقم واشده بود به او گفتم که اگر خدای نکرده روزی به او خیانت کنم او هم حق دارد که عمل به مثل بکند. خیلی از این حرفم ناراحت شد و به اعتراض گفت که حتا با اجازه من هم قدرت چنین کاری را ندارد و خیانت من تنها یک حق به او میدهد، حق گریه کردن.
*
رمانِ: وجدانِ زِنو (داستانی از ادبیات ایتالیا) – نوشته: ایتالو اِسوِوو Italo Svevo- ترجمه زندهیاد: مرتضا کلانتریان (۱۳۱۱ – ۱۳۹۸) – ص ۱۹۳ – نشر بان (۹۷).
ایتالو اِزوِوُ (به ایتالیایی: Italo Svevo) نام مستعار آرون اتور اشمیتز (به ایتالیایی: Aron Ettore Schmitz) رماننویس معروف ایتالیایی است. معروفترین شاهکار او وجدان زنو یا اعترافات زنو است.
آرون اتور اشمیتز متخلص به ایتالو اِزوِوُ تاجر و نویسنده ایتالیایی در ۱۹ دسامبر ۱۸۶۱ در تریسته از مادری یهودی متولد شد. و در ۱۳ سپتامبر ۱۹۲۸ در یک تصادف اتومبیل از دنیا رفت. سهامدار یکی از بزرگترین شرکتهای صنعتی ایتالیا بود و در طول سی سال نویسندگی تنها سه رمان و چند داستان کوتاه و نمایشنامه منتشر کرد. اِزوِوُ رمان “وجدان زنو” (یا اعترافات زنو) را در سال ۱۹۲۳ منتشر کرد. کتاب، تشکیل شده از خاطرات زنو کاسینی که به اصرار روانپزشکش آن را نوشته و نشان دهنده علاقه نویسنده به تئوریهای زیگموند فروید است. این رمان هم مثل نوشتههای قبلی اِزوِوُ از طرف منتقدین و خوانندگان ایتالیایی کاملآ نادیده گرفته شد. به شکلی که اگر تلاشهای جیمز جویس برای ترجمه و چاپ آن در پاریس نبود شاید تا به حال از بین رفته بود. در واقع تلاشهای جویس برای معرفی کتاب به منتقدین فرانسوی و ستایشی که آنها از این اثر به عمل آوردند باعث توجه منتقدین ایتالیایی به آن شد.
نظر منتقدین
وقتی که از ادبیات جدید اروپا صحبت میکنیم و بلافاصله به یاد جیمز جویس، لوئیجی پیراندلو، فرانتس کافکا، مارسل پروست، دیوید هربرت لارنس، آندره ژید و توماس مان می افتیم، نباید فراموش کنیم که ایتالو اِزوِوُ چه از جهت اصالت سبک و چه از جهت غنای ادبی از زمره این پیشگامان ادبیات نوین اروپاست. و این سخن آندره تریو را در باره جدان زنو از یاد نبریم : ” یک شاهکار عظیم و باور نکردنی … در طول یک قرن احتمال دارد فقط پنج یا شش اثر به این غنا و عظمت خلق شود
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.