داستان «Daisy Miller»، اثر هنری جیمز، سرگذشت دخترِ یک
سرمایه دار نوکیسه امریکایی در اواخر قرن ۱۹ میلادی است که به همراه مادر و
برادر کوچکش به اروپا فرستاده شد تا بتواند به مدد ثروت تازه انباشت شده،
فرهنگ و مرام اشرافی را تجربه کند. در این داستان، هنری جیمز توانست کشمکش
دنیای قدیمی اشراف با نسل مدرن امریکا را توصیف کند.
سرمایه دار نوکیسه امریکایی در اواخر قرن ۱۹ میلادی است که به همراه مادر و
برادر کوچکش به اروپا فرستاده شد تا بتواند به مدد ثروت تازه انباشت شده،
فرهنگ و مرام اشرافی را تجربه کند. در این داستان، هنری جیمز توانست کشمکش
دنیای قدیمی اشراف با نسل مدرن امریکا را توصیف کند.
«
Daisy» دختر جذاب، پرشور و سادهٔ امریکایی، با روحیهای سرشار از جسارت و
کنجکاوی «دهاتی» گونه، در اولین روزهای اقامت در هتلی گرانقیمت، با نجیب
زادهای جوان به نام «Winterbourne» آشنا میگردد، جوان دانشجویی که به یمن
ثروت موروثی در اروپا مشغول گذرانِ زندگی کمابیش اشرافی است.
Daisy» دختر جذاب، پرشور و سادهٔ امریکایی، با روحیهای سرشار از جسارت و
کنجکاوی «دهاتی» گونه، در اولین روزهای اقامت در هتلی گرانقیمت، با نجیب
زادهای جوان به نام «Winterbourne» آشنا میگردد، جوان دانشجویی که به یمن
ثروت موروثی در اروپا مشغول گذرانِ زندگی کمابیش اشرافی است.
آشنایی
دیذی که اسم یک گل وحشی را با خود یدک میکشد با مرد جوانی که اسم آشکار و
زمخت «زمستانزاده» را بر خود دارد بلافاصله حکایت از رویارویی آشکار بین
پولداران نوکیسه و ثروت اشرافی میکند که بارها در داستانهای دیگر هنری
جیمز تکرار شده است.
دیذی که اسم یک گل وحشی را با خود یدک میکشد با مرد جوانی که اسم آشکار و
زمخت «زمستانزاده» را بر خود دارد بلافاصله حکایت از رویارویی آشکار بین
پولداران نوکیسه و ثروت اشرافی میکند که بارها در داستانهای دیگر هنری
جیمز تکرار شده است.
گلِ وحشی داستان، «دیذی»، دخترِ
امریکایی بیشیله و پیلهای است که بدون ریا و تظاهر نشان میدهد از
همصحبتی و ملاقات با نجیبزادهٔ «عصا قورت داده» که البته با سواد و خوش
سلیقه نیز میباشد خرسند شده است. او با کنجکاوی و سماجت از Winterbourne
میخواهد تا به بهانهٔ دیدن یک قصر معروف، یک روز تمام را با هم بگذرانند.
امریکایی بیشیله و پیلهای است که بدون ریا و تظاهر نشان میدهد از
همصحبتی و ملاقات با نجیبزادهٔ «عصا قورت داده» که البته با سواد و خوش
سلیقه نیز میباشد خرسند شده است. او با کنجکاوی و سماجت از Winterbourne
میخواهد تا به بهانهٔ دیدن یک قصر معروف، یک روز تمام را با هم بگذرانند.
دختر
امریکایی به «فرشتهٔ سبکبالی» تشبیه میشود که «روح آزادی دارد». راوی
دودل پا را فراتر میگذارد و از بیغل و غش بودن دختر جوان حرف به میان
میاورد و اشاره میکند که با وجود آنکه زیبایی افسونگر «دیذی» همهٔ چشمها
را به سمت او کشانده است ولی دختر امریکایی «اهمیتی به نگاههای ستایش
آمیز دیگران نمیدهد».
امریکایی به «فرشتهٔ سبکبالی» تشبیه میشود که «روح آزادی دارد». راوی
دودل پا را فراتر میگذارد و از بیغل و غش بودن دختر جوان حرف به میان
میاورد و اشاره میکند که با وجود آنکه زیبایی افسونگر «دیذی» همهٔ چشمها
را به سمت او کشانده است ولی دختر امریکایی «اهمیتی به نگاههای ستایش
آمیز دیگران نمیدهد».
صحنه ملاقات اولیه زوج تازه
آشنا شده سرشار است از کلماتی که شخصیت اشرافزاده سرزنش گر را به رخ می
کشد «او از انتظار بدش میاید، این چه جایی است برای قرار ملاقات؟، چرا
مردم به ما زُل میزنند؟».
آشنا شده سرشار است از کلماتی که شخصیت اشرافزاده سرزنش گر را به رخ می
کشد «او از انتظار بدش میاید، این چه جایی است برای قرار ملاقات؟، چرا
مردم به ما زُل میزنند؟».
توصیفات و لحن مملو از تردید، فضای دشواری را در داستان ایجاد می کند که بیش از هر چیز، نجیبزاده جوان، Winterbourne را دستخوش
تلاطم نامطبوعی میکند که با احساس غریزی او نسبت به دختر امریکایی مغایرت
دارد. «وینتربورن» سرزنشگر که قبل از آشنایی با دختر امریکایی هرگز با این
شدت احساس علاقه نسبت به هیچ زن دیگر را تجربه نکرده بود با امیدواری حدس
می زند که: «ماجرایی آشنایی شان ممکن است به رابطهٔ جدی ختم شود».
تلاطم نامطبوعی میکند که با احساس غریزی او نسبت به دختر امریکایی مغایرت
دارد. «وینتربورن» سرزنشگر که قبل از آشنایی با دختر امریکایی هرگز با این
شدت احساس علاقه نسبت به هیچ زن دیگر را تجربه نکرده بود با امیدواری حدس
می زند که: «ماجرایی آشنایی شان ممکن است به رابطهٔ جدی ختم شود».
اشرافزاده
جوان در همان حین، تحمل رفتار آزاد و بدون ادا و اصول «دیذی» را ندارد و
به تعبیر خودش رفتار «دهاتی گونه» دختر را متضاد با پرنسیپ و پیشفرضهایی
میداند که با آن بزرگ شده است.
جوان در همان حین، تحمل رفتار آزاد و بدون ادا و اصول «دیذی» را ندارد و
به تعبیر خودش رفتار «دهاتی گونه» دختر را متضاد با پرنسیپ و پیشفرضهایی
میداند که با آن بزرگ شده است.
«دیذی» نماینده دنیای
مدرن نیز با معصومیتی شکننده، تاب تحمل شخصیت اشرافزاده را نداشت. «دیذی»
در یکی از گردشهای توریستی و بعد از به بن بست رسیدن رابطهاش با
نجیبزاده جوان، در درون یک بنای بسیار باستانی دچار نوعی «تبِ اروپایی»
میشود و میمیرد.
مدرن نیز با معصومیتی شکننده، تاب تحمل شخصیت اشرافزاده را نداشت. «دیذی»
در یکی از گردشهای توریستی و بعد از به بن بست رسیدن رابطهاش با
نجیبزاده جوان، در درون یک بنای بسیار باستانی دچار نوعی «تبِ اروپایی»
میشود و میمیرد.
گوینده قصه به خوبی از عهدهٔ
مسئولیت خویش برای گستردنِ سایهٔ شک و تردید در قصه موفق بود. هنری جیمز
وقتی داستان «دیذی میلر» را به رشته تحریر در آورد که هنوز جامعهٔ امریکا،
به تصمیم قطعی در بارهٔ مسیر آیندهٔ کشور و انتخابِ بین مدرنیته و سنت نائل
نشده بود.
مسئولیت خویش برای گستردنِ سایهٔ شک و تردید در قصه موفق بود. هنری جیمز
وقتی داستان «دیذی میلر» را به رشته تحریر در آورد که هنوز جامعهٔ امریکا،
به تصمیم قطعی در بارهٔ مسیر آیندهٔ کشور و انتخابِ بین مدرنیته و سنت نائل
نشده بود.
۱-Henry James, Daisy Miller
ونداد زمانی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.