نهال نوریان:پایگاه اینترنتی سهپنج، خود را «صدای مستقل ادبیات ایران» میداند که چند سالی است به انتشار کتابهای الکترونیکی همت گماشته است. از میان کتابهایی که سهپنج دست به پراکنش آنها زده است، میتوان تعدادی را برگزید و آنها را طبق استانداردهای کیفی نشر و ادبیات مورد توجه قرار داد. «مُسری» نام مجموعهی شعری از مجموعهی آثار منتشر شده توسط این بنگاه نشر است که چاپ نخست ان، در اسفندماه 1389 به حوزهی ادبیات ورود کرده است. «مُسری» برگزیدهی شعرهایی از الهام حیدری در فاصلهی سالهای 1379 تا 1389 را شامل میشود. این کتاب در پنجاه و یک صفحه مدون شده است اگرچه میتوانست کمحجمتر و گزیدهتر نیز باشد و از این رهگذر گزینهی بهتری برای خواندن ادبی را پیش نهد.
«کلمه در تو به نرم میرسد
کلمه در تو به لحن
من در تو خروس
به ریزهای درشت
که ماهور میشود شور
و چای شیرین یا بوی داغی کاغذ»
این زبانبازیهای کلمه، به شعر کمک نمیرساند تا از ساحت افتادگی به جانب غایب از کلیت شعر پرتاب نشود. اینجا کلمه همان کلمهای است که باید به سان یک شیء زینتی عمل کند مگر اینکه بهناچار و از اتفاق شاعر، حضور دیگری را به هم رساند و اینگونه است که همین پراکندهگوییها و گزینههای زبانآورانه، گاهی به اتفاق شاعرانه پهلو میزنند که اگرچه این اتفاق، رویداد مبارکی است ولی مادام که زبان در شعر به اتفاق هرازگاهی بسنده کند و چون مائده به آن اندیشیده شود، نمیتواند به شعر تشخص چیدمانی بدهد. شاعر گاهی مقهور بازیهای کلمه میشود و این اغواگری در سطحی از بازی تمنا اتفاق میافتد که گویی ضرورت شعر، به حاشیه رانده میشود.
این حضور تمسکجویانه به لوندی و طراری زبان، گاهی به تبار زیست تاریخ-مند زبان سرک میکشد که میتواند حضور عینیتی را یادآور شود که در شاعران این نسل بهنوعی قابل ردیابی است اگرچه دلیل این موضوع هنوز موهوم است. این عدم تبین و عدم تسلط، بر این مجرا حتا از سوی شاعر این روزگار، به تساهل و سهلانگاریای دامن میزند که گاهی هم درخشش خودبهخودیای را در پی خواهد داشت ولی اغلب بهسامان نیست و شعر را از نمود شاعرانگی در آن خالی نگه میدارد.
«در عکسها دوستم را دارد
در عکسها دوستت را داری
دستها از نیمکاسههای پشت پرده
دوستها را در میآورند از شبکیه از شبکهها
در شبکهام مشخص است که
از دستهای تو دوستم نمیآید»
شعر در زمانهی ما دچار چنان مسایل درهمتنیده و گاه بیربطی است که نمیتوان همهی آنها را در یک بستر نقادانه مورد تحلیل قرار داد ولی آنچه در این میان محرض به نظر میرسد، سهلانگاری از سوی کلیت مجموعهی درگیر در این میانه است درست همین زمان که شعر و وابستههای شعری، نیازمند در نغلطیدن به جانب وانهادگی هستند، شعر وانهاده میشود و این وانهادگی تنها از سوی مخاطب اتفاق نمیافتد. نمونهی این سهلانگاری را میتوان در انبوه دفترها و مجموعهی شعرهای پیدیافی سراغ گرفت که به هر دلیلی خود را پراکنده میکنند. وقتی شاعر یک مجموعه، نسبت به شعر خود و فضای قرارگیری آن، برخوردی حرفهای ندارد، مسلم است که نمیتوان از مجموعههای درگیر دیگر انتظار تناسب در رفتار را داشت. خارج از مسالهی رسانهای شعر، این حوزه در پیشبرد و تکامل زبان نقش مهمی دارد و اگر به این نقش توجه نشود و یا بدتر از آن، خود حوزهی شعر دست به تخریب زبان-مندانه بزند، خود حکایت دیگری است. باید تذکر داد که در اینجا منظور از تخریب، درهمشکستن زبان نیست و این مفهوم صرفن به از کار افتادگی زبانی بهواسطهی ضعف در تالیف اشاره دارد ولی اگر بخواهیم واقعبینانه به شعر این روزها نگاه کنیم، خواهیم دید که این دورهی شعری پیشنهادهای خوبی برای تبار شعر فارسی دارد و میتواند در بستر مناسب، چهرههای خود را معرفی کند.
فایل پیدیاف را از اینجا دانلود کنید.
سرچشمه گرفته از رادیو کوچه
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.