فیلمی در بازار فیلم های قاچاق و دست فروش ایران وجود دارد به نام برونو. این فیلم در ایران بر چسب فیلم های پورنو را خورده است. این فیلم سرگذشت واقعی دختری به نام راکول را به تصویر می کشد که در سن 18 سالگی از خانه فرار کرده و با نام مستعار برونو به یک فاحشه خانه می رود و پس از مدتی خود یک آپارتمان  شیک اجاره می کند و در آنجا با نام دختر موج سوار در اینترنت به تبلیغ می پردازد. روش کار راکول به این صورت است که مشتری های خود را بر اساس کیفیت ٱمیزش با آنان دسته بندی می کند و به آنها نمره می دهد و با افراد بازدید کننده از وبلاگ خویش به اشتراک می گزارد. به این صورت راکول رتبه اول پربیننده ترین سایت سال برزیل را کسب می کند و در ادامه با یکی از مشتری های اولیه خود پیوند عاطفی برقرار کرده و این پیوند باعث می شود که کار های سکس و غیر اخلاقی دست کشیده و به یک زندگی عادی روی بیاورد.
این فیلم آکنده از صحنه های هم آغوشی و سکس است، اما این تجربه برای بیننده بر عکس فیلم های پورنو بیشتر حس هم دردی و اشتراک با راکول را با خود دارد. این ژانر که در بعضی از فیلم های غربی وجود دارد، این تجربه را بیننده هم زمان با بازیگر در طی روال فیلم به دست می آورد، این تجربه، هم از جنس آگاهی هم از جنس لذت جنسی هم از جنس گناه کردن هم از زندگی کردن است و به این طریق کارگردان به بهترین وجه ممکنه پیام فیلم را به بیننده رسانده است.
ساختارفیلم ازسه قسمت تشکیل شده است. قسمت اول که زندگی راکول را در خانواده در مدرسه نشان می دهد در این قسمت راکول یک دختر معمولی است که بعضی مواقع توسط پسرها مورد سوء استفاده قرار می گیرد و مورد شماتت خانواده قرار می گیرد. قسمت دوم فیلم دوران انتخاب راه فاحشه گری و خود فروشی راکول را نمایش می دهد و قسمت سوم فیلم که در واقع پیام اصلی فیلم نیز می باشد بسیار کوتاه است. پیام در این بخش کاملا مشخص است و آن این موضوع است که درست است که راکول این مسیر بسیار خطرناک و غیر اخلاقی را برای زندگی انتخاب کرد اما همین مسیر بود که راکول را به خود شناساند، شخصیت و استعداد  و قدرت خلاقیت و عمل و همچنین حس رهایی یافتگی را و در یک کلام زندگی را برای راکول به ارمغان آورد. در واقع ما در زندگی هایمان اسیر جبر اجتماع و مسیر از پیش تعیین شده ای هستیم که خانواده، اخلاق، و دین برای ما ترسیم کرده اند، بدون اینکه خواسته باشیم با این امر مخالفت کرده باشیم با اینکه آزادیم خود باشیم ولی خود نیستیم با اینکه گمان می کنیم انسان های شریفی هستیم اما این شرافت را در بی شرافتی باز نجسته ایم کما اینکه اگر فرصت کنیم اگر به نامعقول بودن این زندگی آگاه شویم اگر زمانه قدرت و فرصت کافی را در اختیارما قرار دهد امکان دارد که به ناشریفترین انسان ها تبدیل شویم. این فیلم برتری خود شناسی را بر روابط تصنعی اخلاق و اجتماع نشان می دهد. این فیلم برتری زندگی ساختن را بر زندگی کردن نشان می دهد. این فیلم پورنو نیست!

سرچشمه گرفته از وبلاگ روح یک جهان بی روح