مودب میرعلایی 
moaddabm@yahoo.com

شبه فیلسوفانه
گازی بزرگ به سیب می‌زنم. به شما هم می‌گفتند با دهان پر حرف نزن. یا به قول حافظ زبان باید خموش باشد وقتی دهان پر از عربی ست یا پر از سیب است. می‌گویند وقتی با هم حرف می‌زنیم ده درصد از آنچه را می‌خواهیم بگوییم به همدیگر می‌گوییم بقیه را ابهام، ایهام، زبان بدن نوع نگاه، سکوت و دهان پر، پر می‌کند.
در این لحظه تق تق تایپ کردن من هم نوعی ارتباط است و بعد که شما این مطلب را می‌خوانید، سکوتتان. البته می‌شود بلند بلند هم خواند. سکوت هم نوعی ارتباط است.
 
شاعرانه
مثل وقتی که
در فاصله دو سطر سفید
چشمان سیاهی رفت
یا
مثل وقتی که
سطری سفید
در سبزی چشمات
گم می‌شود
جمله قصارانه
یک خواننده خوب کسی ست که سطرهای سفید را هم بخواند
یک نویسنده خوب کسی ست که در سطرهای سفید چیزهایی پنهان کند
سیاستانه
گفتم ما در حالت عادی ده درصد از حرف‌هایمان را با هم می‌زنیم. در سیاست به نظر من نیم درصد است. مثلن این جمله ارشدترین مقام نظامی کشور را ببینید:” گونه‌ زردِ بیش از نیمی از مردم کشور که در تهران نیز کم نیستند از سرخی گونه ماست” حالا این سفیدی‌ها را که بین این واژه‌ها می‌بینید، این گونه باید معنا کرد: ” به توصیه پدر و مادرمان گوش ندادیم و با دهان پر حرف زدیم
مودبانه
سیبی را که گازی بزرگ به آن زدم شهلا برایم قاچ کرده‌است. بیشتر نیم ساعت است که با هم هیچ حرفی نزده‌ایم. از طریق همان نود درصد با هم ارتباط برقرار کرده‌ایم. فراموش نکنید انسان‌ها را با همین نود درصد باید سنجید وگرنه به قول قدیمی‌ها حرف باد هواست. یکی سیب قاچ می‌کند یکی به دندان می‌کشد.