در هفته اول روی کار آمدن حسن روحانی، بازگشایی نهاد دولت ساخته «خانه سینما» به عنوان «سمبل جامعه مدنی» با بزرگنمایی گسترده جناح اعتدال و کارگزاران تبلیغاتی آن همراه شد. 











در پی اعتراض نیروهای اصلاح طلب به ثبت نام گسترده هنرپیشه‌ها و ورزشکاران و خیریه‌چی‌ها در انتخابات شورای شهر، بد نیست این هشت نکته را مرور کنیم:
1-کارکرد «سلبریتی» و «خیریه» در کشورهایی که باندهای قدرت نسخه اقتصاد «نولیبرال»را اجرا می‌کنند و تحت لوای «خصوصی‌سازی» به «غارت منابع عمومی» مشغول‌اند، تنها در فرآیند «پولشویی» محسوس است، اما در ایران آنها کارکردی سیاسی نیز پیدا کردند. 

2-در هفته اول روی کار آمدن حسن روحانی، بازگشایی نهاد دولت ساخته «خانه سینما» به عنوان «سمبل جامعه مدنی» با بزرگنمایی گسترده جناح اعتدال و کارگزاران تبلیغاتی آن همراه شد. 
3-همزمان با تقلیل جامعه مدنی به «خانه سینما»، موج بی‌سابقه ای از راه اندازی «خیریه»های متکی بر چهره‌های سینمایی و ورزشی نیز به راه افتاد. 
4-تمرکز بر «خانه سینما» و «خیریه» حکایت از اتکای گفتار اعتدال به «جامعه مدنی»ای داشت که نه نمادی از مطالبات «صنفی» گروه‌های اجتماعی باشد و نه بازتابی از مطالبات «سیاسی»، بلکه تنها کاریکاتوری از آنها را بازنمایی کند.
5-در دوران اعتدال قرار بود همه آنچه که در دوران اصلاحات و البته نه به میانجی عناصر اصلاح‌طلب بلکه به واسطه نیروی آزاد شده از بطن جامعه ساخته شد و سپس در دوران سیاه احمدی نژاد ویران گشت، به شکلی «جعلی»، «باسمه‌ای»، «قابل کنترل»، «بی‌خطر» و «متکی بر پول و باندبازی» بازسازی شود. به این معنا اگر منظور از «جامعه‌مدنی» در دوران اصلاحات «جنبش دانشجویی» و «مطبوعات مستقل» بود (که البته آنها نیز از دل حذف غیرخودی‌ها قد کشیده بودند)، در دوران اعتدال قرار بود جای آنها را «سلبریتی‌ها»، «سینماگران»، «فعالان خیریه» و «مطبوعات زرد» بگیرند. «کلک مرغابی»ای که باند رقیب اعتدال نیز با آن موافق بود چون هم جای خالی جامعه مدنی‌ را به شکلی «بی‌خطر» و «جعلی» پر می‌کرد و هم گوش به فرمان و پولکی بود.
6- بها دادن و «خرج کردن» منابع ملی به پای «سلبریتی»ها و «خیریه»ها، خرید جوایز بین‌المللی برای آنها، دستور به رسانه‌های داخلی (از روزنامه‌های مثلا سیاسی گرفته تا مجلات قطور شبه تئوریک) و لابی با رسانه‌های خارج از کشور برای «مردمی»، «خیرخواه» و «مهم» جلوه دادن آنها در طی سال‌های اخیر بی‌وقفه ادامه داشته و کماکان ادامه دارد.
7-بارزترین نشانه اتکاء و «همزیستی متقابل» جناح اعتدال و سلبریتی‌ها و «خیریه»ها را می‌توان در تبلیغ سازمانیافته «لیست امید»، «ماستمالی» ماجرای «گورخوابی» توسط نامه‌نگاری‌های اصغر فرهادی، راه‌اندازی کمپین‌های جعلی «نجات دریاچه ارومیه با ارسال یک پیامک به شماره 30004070»، «دیوار مهربانی»، «عکس سلفی با کودکان کار» و…مشاهده کرد. 
8-سرمایه‌گذاری گستره اصلاح‌طلبان معتدل شده بر «سلبریتی»ها و جا زدن آنها به عنوان نماد «جامعه مدنی»، اکنون گریبان آنها را گرفته است. صف طویل ثبت نام «سلبریتی»ها و فعالان «خیریه» در انتخابات شوراها در کنار پولشویان و آقازاده‌هایی که همواره «اسپانسر»مالی خیریه‌ها و سلبریتی‌ها بوده‌اند و به میانجی نام آنها ثروت نامشروع خود را «پاک» جلوه داده‌اند، نشان می‌دهد که آنها رشد بادکنکی و دوپینگی خود را باور کرده و سهم‌شان از «سفره انقلاب» را می‌خواهند؛ چیزی که اصلاح طلبان را خشمگین کرده است و اینبار برخلاف همیشه می‌گویند «به سلبریتی‌ها و آقازاده‌ها رای ندهید!».
هر چند هنوز کسی فاطمه حسینیِ «لیست امید»، و ماجرای گنجاندن افخمی، ساعی،مختاباد و دانشور(خیریه مهرآفرن) را در فهرست‌های انتخاباتی مجلس و شورای شهر فراموش نکرده است، جز خود اصلاح‌طلبان اعتدالی.