صدای مادرم هنوز توی گوش‌ام است: صبر کن الان تموم می‌شه، زود تموم می‌شه.وقت‌هایی که مادرم هم بود فقط من را به صبر و جیغ نزدن دعوت می‌کرد. شاهد تجاوزم بود. آن مرد مادرم را تهدید می‌کرد که اگر نگذاری با صفورا بخوابم تو را ترک می‌کنم. مادرم حاضر بود شاهد تجاوز او به من باشد ولی آن مرد ترک‌اش نکند.



«صدای مادرم هنوز توی گوش‌ام است: صبر کن الان تموم می‌شه، زود تموم می‌شه». این جمله‌ی اول زنی است که او را در این گزارش صفورا می‌خوانیم؛ برای روایت آن‌چه بر او در ۱۲ تا ۱۵ سالگی گذشته است. هفت سال از آن ماجرا گذشته و صفورا از «او» با صدایی که نه لرزان و گریان بلکه محکم و آمیخته به خشم است با عنوان «همسر مادرم» یاد می‌کند، پدرخوانده‌اش، مردی که دست‌کم هفته‌ای یک بار به او تجاوز کرده، گاهی حتی در حضور مادرش: «نه معتاد بودند، نه بی‌سواد. مریض بودند. وقت‌هایی که مادرم هم بود فقط من را به صبر و جیغ نزدن دعوت می‌کرد. شاهد تجاوزم بود. آن مرد مادرم را تهدید می‌کرد که اگر نگذاری با صفورا بخوابم تو را ترک می‌کنم. مادرم حاضر بود شاهد تجاوز او به من باشد ولی آن مرد ترک‌اش نکند. هرگز نفهمیدم چرا و چطور‌. هر روز ذوب می‌شدم، نوجوان خجولی بودم که کارش کز کردن بود، تنها امیدم تماس‌های گاه‌به‌گاه پدرم از فرانسه بود و این‌که بالاخره کارها را درست می‌کند و من را می‌برد.»
حالا صفورا در اروپا زندگی می‌کند، با مادرش تماسی ندارد، مطلقا هیچ، با پدرش زندگی می‌کند و مدت‌هاست که نزد روان‌کاو می‌رود: «هنوز عصبانی‌ام، حسی که دارم غم نیست، خشم است، تنفر است از مادرم، از کودکی‌ام و هر چیز مربوط به آن.» صفورا می‌گوید یک سال بعد از آن‌که به فرانسه رفته با کمک مشاور توانسته ماجرا به پدرش بگوید با یک شرط: «همین یک بار درباره‌اش حرف می‌زنیم بعد از این هیچ اشاره‌ای به این ماجرا نخواهیم کرد.» صفورا می‌گوید سال‌هایی که ایران بوده هرگز به شکایت فکر نکرده و برای او بدیهی بوده که این موضوع باید تا همیشه مخفی بماند.
بر اساس آمارهای جهانی از هر چهار دختر یک نفر و از هر ۶ پسر یک نفر پیش از ۱۸ سالگی مورد سواستفاده‌ی جنسی قرار می‌گیرد. بیش از ۹۰ درصد قربانیان، شخص متجاوز را از پیش می‌شناخته‌اند. ترس و نگرانی از عدم باور کردن والدین، وحشت از مجازات، احساس گناه، تهدید متجاوز، خجالت و.. از دلایلی است که کودکان را وادار به سکوت می‌کند. اما تحقیقات نشان می‌دهد بسیاری از والدین حتی پس از باور کردن کودک اقدام قانونی نکرده و یا حتی در مواردی کودک را از نزدیکی متجاوز دور نمی‌کنند. مونیکا نادی، وکیل پایه یک دادگستری و عضو انجمن حمایت از کودکان ایران در گفت‌وگو با مجله‌ی تابلو عامل اصلی مخفی‌کاری کودکان و خانواده‌ها را «حیا» عنوان می‌کند، نه شرع و قانون:«یک مانع عرفی به نام «حیا» وجود دارد،‌ خجالت می‌کشند از این‌که بیان کنند. حتی اگر آزاری از سوی یک غریبه به کودک وارد شود سعی می‌کنند آن را پنهان کنند و روی آن سرپوش بگذارند. اگر متجاوز عضو خانواده باشد سعی بر پنهان‌کاری شدیدتر هم می‌شود. در حالی که حتی در اسلام به وضوح توضیحات لازم وجود دارد و در قانون هم جرم‌انگاری شده است.»
اما وضع وقتی وخیم‌تر می‌شود که متجاوز کودک در یک خانه با او زندگی کند، افرادی مثل پدر، برادر، پدرخوانده در این مواقع سختی کودک چند برابر می‌شود، راه فراری ندارد و یکی از کسانی که می‌تواند در مواقع دیگر به او پناه ببرد، آزارگر و متجاوز اوست.
دختر ۱۶ ساله‌ای که چندی پیش با انجمن حمایت از کودکان ایران تماس گرفت تا بلکه راهی برای فرار از خانه و چهار سال تجاوز مداوم پدرش پیدا کند، یکی از این کودکان است. مونیکا نادی در توضیح شرایط او می‌گوید: «هیچ مقاومتی نداشت، تسلیم محض بود. هر قدر تلاش کردیم راضی نشد شکایت بکند چون از پیامدهایش می ترسید.» دختربچه‌ای که خانم نادی از او حرف می‌زند از ۱۲ سالگی مورد تجاوز پدرش قرار گرفته است: «می خواست در ۱۶ سالگی ازدواج کند و پدرش این اجازه را به او نمی‌داد، به صرافت افتاده بود که راهی پیدا کند که بتواند از پیش او برود اما حاضر نبود شکایت هم بکند، همزمان در همان خانه زندگی می‌کرد و مورد تجاوز قرار می‌گرفت. پس از آن‌که دید راه و چاره‌ای جز شکایت نیست دیگر با ما تماسی نگرفت و تلاش‌های ما برای خبر گرفتن از او هم بی‌نتیجه ماند.»
این وکیل دادگستری می‌گوید در کنار نداشتن فرهنگ گزارش دادن کودک‌آزاری، اثبات کودک‌آزاری به‌ویژه کودک‌آزاری جنسی در روند قضایی کشور کار پیچیده‌ای است: «در مورد جرایم جنسی علیه کودکان همیشه این پیچیدگی وجود دارد که به چه شکلی این جرم را ثابت کنیم، چرا که اظهارات خود کودک معتبر نیست.»
صرف‌نظر از قابل استناد نبودن اظهارات کودک، حتی اگر «دخول» هم به طور قطعی از طریق پزشک قانونی ثابت بشود، باید در عین حال به اثبات برسد که شخص متهم این کار را انجام داده است.
او می‌گوید درست است که اصل بر برائت است و شاکی باید ثابت کند متهم جرمی مرتکب شده اما در مورد کودک ماجرا متفاوت است. با توجه به آسیب‌پذیری کودک و این‌که کودک به واقع توانایی دفاع از خود را به هیچ‌وجه ندارد باید ادله‌ی اثباتی جرایم علیه کودک خاص باشد و از روش‌های دیگر برای اثبات جرم هم استفاده کرد، نه تنها دلایل شرعی.

یکی دیگر از معضلاتی که حقوق‌دانان و فعالان حقوق کودک به آن اشاره می‌کنند این است که وقتی علیه پدر یا افرادی که با کودک زندگی می‌کنند شکایتی طرح شود و نتوان آن را اثبات کرد اغلب فرد دوباره به جای قبلی در کنار کودک باز می‌گردد و پیش‌بینی جدا کردن متهم از کودک در قانون موجود ندارد.
به نتیجه نرسیدن شکایت‌ها اغلب کودک را در معرض آسیب بیش‌تری قرار می‌‌دهد. پسر شش ساله‌ای مدت‌ها مورد تجاوز شوهر خواهرش قرار می‌گرفته و حالا مونیکا نادی وکیل او و مادرش است نمونه‌ی روشنی از این مساله است: «کودک همراه مادرش در کرج زندکی می‌کرد، مادر به خاطر شرایط زندگی بچه‌ را گاهی خانه‌ی دخترش (خواهر کودک) در تهران می‌گذاشت، خواهر بچه معتاد بود، شوهر خواهر وحشیانه‌ترین آزارها را به بچه می‌رساند، او را می‌گذاشت کنج دیوار به او دارت می‌زد، مکررا کتک‌اش می‌زد و به او تجاوز می‌کرد. بعد از مدتی مادر متوجه شد و شکایت کرد، پزشک قانونی تجاوز و دخول را تایید کرد و امارات هم بود، ولی تجاوز برای قاضی مسجل نشد. صرفا کودک‌آزاری محسوب شد. ما (انجمن حمایت از حقوق کودک) بعد از رای قاضی به پرونده رسیدیم و هنوز مشغول پی‌گیری هستیم.»
او می‌گوید با وجود رای قاطع پزشک قانونی و اظهارات کودک متهم نهایتا به شش ماه حبس محکوم شد که آن هم به خاطر سیستم تخفیفی و تعلیقی به سه ماه حبس کاهش پیدا کرد.
متهمی که پس از آزادی به تکرار تجاوز و آزار کودک اصرار بیش‌تری پیدا کرد: «از زندان آمد بیرون، آزارهای مجدد شروع شد. می‌رفت مدرسه کودک، سر راه‌اش ظاهر می‌شد و انواع مزحمت‌ها را برای او ایجاد می‌کرد.»
مونیکا نادی می‌گوید برخی قضات سلیقه‌ای عمل می‌کنند: «قانون در بعضی نقاط دست قضات را باز گذاشته که تفاسیر مختلفی از متن قانون داشته باشند.»
این وکیل دادگستری در عین حال تاکید می‌کند موارد بسیاری هم بوده که پرونده‌ها به نتیجه رسیده و قاضی تفاوت جرم علیه کودک را درک کرده و متهم مجازات شده است.
خانم نادی امیدوار است لایحه‌ی حمایت از کودکان و نوجوانان که از سال ۱۳۹۱ ارایه شده است در مجلس دهم به تصویب برسد، لایحه‌ای که در صورت تبدیل به قانون حمایت بیش‌تری از کودکان را تضمین می‌کند و برای مثال جدایی کودک از شخص آزارگر در محیط خانه و خانواده در آن پیش‌بینی شده است. حدود شش سال از ورود این لایحه به مجلس می‌گذرد، مشخص نیست چه زمانی نمایندگان و سپس شورای نگهبان آن را تصویب خواهند کرد و تا آن زمان چند کودک قربانی نبود قانون حمایت‌گر از حقوق کودک خواهند شد.
صفورا می‌گوید: «اگر درهمان نوجوانی می‌دانستم راه نجاتی وجود دارد، می‌دانستم می‌شود از آن جهنم فرار کرد، حتما آن راه را می‌رفتم. اما بی‌پناه‌ترین بودم، می‌ترسیدم بگویم،‌ خیلی احمقانه می‌ترسیدم خودم را زندانی کنند، نوجوانی بودم که کم‌ترین اطلاعات را برای محافظت از خودم داشتم و مادری داشتم که نه تنها حامی من نبود بلکه شاهد تجاوز به من بود. من، تنهاترین بودم.»

نیوشا صارمی | مجله تابلو