میهن ـ قوام آرامون: هنگامی که بیش از ۸۰۰ هنرمند سینمای ایران، در جریان تبلیغات انتخاباتی سال ۸۸ از یک کاندیدای ریاست جمهوری حمایت کردند، نه مخالفان حکومتی دخالت هنرمندان در سیاست توانستند به این مساله خرده بگیرند و نه برخی از خود هنرمندان که همواره هنر را مردمی و جدا از سیاست می خوانند، به این نقش آفرینی، وصله سیاسی بودن را چسبیده می دیدند. دولتیان و روزنامه های طرفدار دولت، از آنجا که خود، سعی داشته و توانسته بودند تعدادی هرچند اندک از هنرمندان را در حمایت از کاندیدای محبوبشان، یعنی احمدی نژاد گرد آوردند؛ دیگر هنرمندان را خود فروخته و در خدمت منافع سیاسی و فرهنگی خطاب نمی کردند و هنرمندان همیشه سیاست گریز هم، حمایت از میر حسین موسوی را صرفا همراهی با مردم – نه عملی سیاسی- می پنداشتند. البته این همراهی ها اندکی بعد با حضور برخی از هنرمندان در اعتراضهای خیابانی و و مخالفت با دولت روی کار آمده هم ادامه داشت، تا زمانی که تهدیدات تلفنی و ای‌میلی شدت یافت و پس از مدتی اولین دستگیری ها در مورد برخی هنرمندان فعال در ستادهای تبلیغاتی موسوی صورت گرفت و رسما نیز اعلام شد؛ بازداشت‌ها مدت زمان طولانی طول نکشید به طوریکه دستگیری‌هایی که در مراسم یادبود ندا آقا سلطان نیز اتفاق افتاده بود به سرعت به آزادی هنرمندان ختم شد.
اولین مورد این دستگیری‌ها که به آزادی نیانجامید، بازداشت “جعفر پناهی” و “محمد رسول اف”، در هنگام ساخت فیلمی در رابطه با انتخابات و مردم بود که نه در خیابان، بلکه در منزل پناهی صورت می‌گرفت.
بعد از بازداشت طولانی آنان که به اعتصاب غذای پناهی انجامید و علی رغم تلاشهای بسیاری از فعالان هنری و سیاسی و نهاد های حقوق بشری در خارج از کشور، برای رهایی آن دو از بند؛ از سوی هنرمندان داخل کشور که تا مدتی قبل از آن به دنبال احقاق حقوق صنفی خود از طریق انتخابات و حمایت از کاندیدای مورد نظر بودند، هیچ تلاشی جهت حمایت از دو هم صنفی دربند گرفتار آمده ی خود صورت نگرفت و فقط، بیانه ای با امضای حدودا ۵۰ هنرمند مستقل و جوان کشور، در حمایت از آزادی آنان منتشر شد که از سوی دیگر اهالی سینما، مورد استقبال و تکثیر و تکثر امضاء، واقع نشد.
در حالی که پناهی و رسول اف همچنان در آمد و رفت بین زندان، خانه و دادگاه بودند؛ “مجتبی میر طهماسب” و “فاطمه معتمد آریا” نیز به تازه گی توانسته بودند بعد از چند سوال و جواب پس دادن، مجوز خروج از کشور را بدست آورند؛ هنرمندان غیر سینمایی دیگری چون “محمد رضا شجریان” و “شهرام ناظری”، از هنرمندان منتقد دولت، در بازگشت از سفرهای خارجی خود با بازجویی و ارعاب مواجه شدند و باز هم کسی نبود که از داخل به دفاع از حق نقد برای یک هنرمند، که همیشه و در تمام سرگذشت سپری شده از هنر در تاریخ همه جای جهان، بارزترین وجهه ی کاری هنر می باشد، بپردازد.
اینچنین شد که هنرمندی همچون “رامین پرچمی” که بعدها در جریان ادامه ی اعتراضات خیابانی در کنار مردم به خیابان آمده بود، سریع دستگیر شود و اندکی بعد همچون پناهی و رسول اف که احکام حبس و ممنوعیت کاری طولانی مدت برایشان صادر شده بود، او نیز به ۲ سال حبس محکوم شود این در حالی‌ است که خانه ی سینما به عنوان نهادی غیر دولتی، درگیر مساله ی بیمه کردن هنرمندان با دولت بود بنابراین  صدای اعتراضی از سوی هیچ هنرمند یا نهاد هنری غیر نیز به گوش نرسید و قوه ی قضاییه هم، دیگر احکامش را نمی شکاند و نیروهای امنیتی بدون آنکه این مساله رسانه ای شود به احضار و تهدید برخی سینماگران ادامه دادند.
“مهناز محمدی”، سینماگر مستند ساز که علی رغم بازجویی های متعدد، همچنان به نقد رفتار دولت، چه در خارج و چه در داخل کشور ادامه داده بود، در ماه اخیر بازداشت شد و علی رغم شرایط نامساعدی روحی ای که دارد و اطلاعاتی که بسیاری از دوستان و همکاران و هم‌صنفان وی از بیماری خاص او دارند؛ بازهم هیچ حرکتی جهت  درخواست آزادی او از جانب سینماگران و هم صنفی ها صورت نمی گیرد.
بازداشت و زندانی شدن “پگاه آهنگرانی”، بازیگر سینمای ایران که دستی هم در موسیقی و هم به تازه گی در فیلمسازی دارد و فرزند یک زوج منتقد کارگردان سینماست که از فعالان شناخته شده ی گروه مدافعان میر حسین موسوی و نیز اصلاح طلبان در انتخابات  نیز به شمار می‌آیند، آخرین مورد دستگیری هنرمندان سینمای ایران است.
اکنون نه انتخاباتی در کار است، نه تجمعات بعد از انتخابات و گفته می شود که نیروهای امنیتی به جهت اقدام وی برای ساخت فیلم و گزارش و نیز وجهه ی لحاظ شده ی انتقادی وی در نگاه و آثار ساخته شده و نشده اش؛ مورد بازجویی و سپس بازداشت قرار گرفته و این در حالی ست که بازهم هیچ حمایتی از سوی سینماگران آزادی و فضای باز هنری‌طلب در سینمای ایران، دیده نمی شود و تنها اخیرا چند مورد حمایت در جهت ایجاد کمپینی برای آزادی پگاه آهنگرانی در شبکه ی اجتماعی فیس بوک توسط برخی بازیگران در حال شکل گیری می باشد.
در روزهایی که بسیاری از هنرمندان، هنوز جز در مواردی استثنایی، سیاست را سیاست و هنر را صرفا هنر می دانند، چند هنرمند سینمای ایران در زندان  یا در انتظار زندان رفتن به سر می برند؛ یکی دیگر از آنها که مدتی پیش از ایران خارج شده، دلیل خروج خود از ایران را نه سیاسی، بلکه آن می داند که فقط می خواهد کار کند و دیگر در ایران شرایط کار برایش مهیا نبوده است.
“امید آهنگر”، بازیگر نقش “علی کوچولو” در سریال معروف تلویزیونی که در دهه ی ۶۰ خورشیدی پخش می شد و در خاطر بسیاری از کودکان و نوجوانان آن دوران مانده، در حالی آن خاطرات را با خود از ایران کنده و همراه با همسر بازیگر خود “نوشین خانی”، به کمپ پناهنده گی در کشور هلند برده، که سینمای ایران، هنوز نه در بین اصناف و نه در بین هنرمندان غیر سیاسی، نتوانسته به تعریف واضحی از “هنر مردمی بدون سیاست” و نیز “چگونگی دفاع سیاسی یا حتی غیر سیاسی از حقوق همکاران گرفتار شده توسط احکام سیاسی ” دست یابد.