ژان پل سارتر، یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان و روشنفکران قرن بیستم به شمار می‌رود. کمتر متفکری مانند او در صحنه‌ی فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی حضوری فعال و موثر داشته است. سارتر سی و پنج سال پیش در سن هفتاد و پنج سالگی درگذشت.

ژان پل سارتر کار خود را با انتشار رمان، نمایش‌نامه و مقاله آغاز کرد و از همان سال‌های جوانی در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی نیز فعال بود. از اوایل دهه‌ی سی میلادی رمان‌ها، نمایشنامه‌ها و مقاله‌های او برایش شهرتی فراوان به همراه آورد و در سال‌های پایانی جنگ دوم جهانی انتشار مهم‌ترین نوشته‌های فلسفی‌اش آغاز شد. حضور اجتماعی سارتر به عنوان «روشنفکر متعهد» از سال‌های میانی دهه‌ی چهل میلادی شروع و تا زمان مرگش ادامه یافت. از ویژگی‌های بزرگ سارتر، که نصیب کمتر فیلسوفی شده، تاثیر اندیشه‌های فلسفی او در زندگی اجتماعی دوران حیاتش بود. سارتر ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ در پاریس متولد شد و ۱۵ آوریل ۱۹۸۰ در همان شهر درگذشت.
فلسفه‌ی آزادی و مسئولیت فرد
سارتر، متاثر از فیلسوفانی چون هایدگر و هوسرل، به عنوان یکی از متفکران اکزیستانسیالیست شهرت دارد؛ فلسفه‌ای که بیش از دیگران با نام او شناخته می‌شود. هسته‌ی اصلی فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم را اغلب این‌گونه خلاصه می‌کنند که، تولد اتفاقی است که انسان را به عالم هستی پرتاب می‌کند و اوست که باید تلاش کند به زندگی‌اش معنا دهد. اصل اختیار و مسئولیت فردی در برابر کنش‌های اجتماعی و سیاسی و دفاع از آزادی فرد، از بنیادی‌ترین جنبه‌های تفکر سارتر به شمار می‌رود و هسته‌ی اصلی آثار و تئوری‌های ادبی او را نیز در بر گرفته است.
سیمون دوبووار، نویسنده و فمینیست فرانسوی، زندگی مشترک‌اش را تا پایان عمر سارتر، با او ادامه داد
سیمون دوبووار، نویسنده و فمینیست فرانسوی، زندگی مشترک‌اش را تا پایان عمر سارتر، با او ادامه داد
در سال‌های پس از جنگ دوم جهانی که دنیای غرب تشنه‌ی حرف نو و فهم کابوسی بود که هستی انسان مدرن را در هم نوردید، نوشته‌های سارتر در مرکز توجه روشنفکران و جوانان قرار گرفت؛ نمایشنامه‌های او بر صحنه‌ی تماشا‌خانه‌های فرانسه و دیگر شهرهای مهم اروپا اجرا می‌شد و کتاب‌هایش مورد استقبال بودند. او در همین دوران پایه‌گذار و منتشرکننده نشریه «عصر مدرن» بود که آثار مهم‌ترین روشنفکران فرانسوی در آن به چاپ می‌رسید. سال ۱۹۶۴ جایزه ادبی نوبل به سارتر تعلق گرفت، اما از پذیرفتن آن امتناع کرد.
رمان «تهوع» و مجموعه داستان «دیوار» که در اوایل سی سالگی نوشته شده‌اند، همچنان از مهم‌ترین آثار ادبی سارتر به شمار می‌آیند. نمایش‌نامه «مگس‌ها» که ۱۹۴۳ منتشر شد، سارتر را به عنوان یکی از چهره‌های شاخص این رشته معرفی کرد. انتشار نوشته‌های فلسفی او نیز از همان دهه‌ی سی میلادی آغاز شد. کار مهم و جوهر اصلی فلسفه‌ی سارتر در کتاب «هستی و نیستی» تشریح شده که نخستین بار ۱۹۴۳ انتشار یافت.
در جستجوی راه سوم
سارتر هرگز به عضویت حزب کمونیست فرانسه درنیامد، اما سال‌های طولانی هوادار منتقد این حزب بود. او اواخر دهه‌ی چهل میلادی از بنیان‌گذاران حزبی بود که «راه سوم»ی میان سوسیالیست‌ها و کمونیست‌ها می‌جست. نزدیکی بیشتر سارتر به حزب کمونیست که اوایل دهه‌ی پنجاه و به دنبال دستگیری رهبر این حزب صورت گرفت، بسیاری از دوستان قدیم او، از جمله آلبر کامو را به شدت ناراضی کرد و رنجاند.
رفتار خشونت‌آمیز حاکمان شوروی با مخالفان، سارتر را بار دیگر در مقابل حزب کمونیست قرار داد، گرچه بسیاری از او انتظار مخالفت‌های آشکارتری با حکومت شوروی داشتند. سارتر از سویی منتقد روش‌های خشونت‌بار استالینی در برخورد با دگراندیشان شوروی بود، و از سوی دیگر، به ویژه در دهه‌ی شصت، سرزنش می‌شد که در انتقاد از حکومت شوروی صراحت و قاطعیت لازم را ندارد. نزدیکی او به جنبش چپ همواره با تلاش برای یافتن راه‌های تازه‌ای که زمینه‌ی رشد دیکتاتوری و محدود شدن آزادی فردی را سد کند همراه بود.
صدای رسای اعتراض، از ویتنام تا ایران
تعلق خاطر و اعتقاد سارتر به اندیشه‌ی مارکسیسم، همچون نقش جامعه و شرایط اقتصادی بر زندگی و کنش اجتماعی فرد، در برخی موضع‌گیری‌ها و تئوری‌های او آشکار است. در کتاب «نقد خرد دیالکتیکی»، ژان پل سارتر، تلاش کرد دیالکتیک مارکسیستی را با هسته‌ی اصلی فلسفه‌ی اکزیستانسیالیستی، «اراده‌ی آزاد»، آشتی دهد.
سارتر تا آخر عمر در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی بسیار فعال بود و از جنبش‌هایی که سمت و سوی آنها را آزادی‌خواهانه می‌دید با تمام امکاناتش حمایت می‌کرد. در جریان جنبش دانشجویی سال ۱۹۶۸ در صف دانشجویان قرار داشت، از مبارزه مردم ویتنام در جنگ با آمریکا، و از مبارزه مردم ایران علیه شاه و آزادی زندانیان سیاسی، همچون مبارزه مردم شیلی علیه دیکتاتوری پینوشه حمایت می‌کرد. ژان پل سارتر بر روشنفکران کشورهای دیگر نیز، همچنان که بر روشنفکران ایرانی، تاثیری عمیق بر جا گذاشته است. بسیاری از نوشته‌های او به فارسی ترجمه شده و کتاب‌ها و نوشته‌های متعددی در مورد آثار و فلسفه‌ی او در ایران انتشار یافته است.
از فلسفه تا تئوری ادبی
در میان کارهای مهم سارتر انبوهی نقد ادبی و تک‌نگاری‌هایی قرار دارد که در آن به تحلیل آثار شاعران و نویسندگان بزرگ فرانسه، مانند بودلر، مالارمه، فلوبر و ژان ژنه پرداخته است. تلاش‌های او برای تدوین تئوری ادبی نیز در کتاب «ادبیات چیست» گردآوری شده که در آن به نقش و تعهد نویسنده در اجتماع توجه ویژه‌ای دارد. ارتقاء ادبیات به وسیله‌ای برای شناخت بهتر جهان و هستی و تغییر آن، جزیی از فلسفه‌ی سارتر و زیبایی‌شناسی پیشنهادی او محسوب می‌شود.
سارتر از ابتدای نیمه‌ی دوم قرن بیستم به شخصیتی تبدیل شد که بسیاری از آن به عنوان «وجدان بیدار» روشنفکری و پیش‌قراول روشنفکران اروپایی یاد کرده‌اند. فیلسوف و نویسنده‌ی فرانسوی با شهرت و اعتباری که هر روز افزایش می‌یافت، هر جا لازم می‌دید صدای خود را علیه نقض آزادی و حقوق انسان‌ها بلند می‌کرد و با نام، قلم و حضور خود به پشتیبانی از جنبش‌های اعتراضی برمی‌خاست. در این تلاش‌ها نابسامانی‌های درونی جامعه‌ی فرانسه به همان اندازه مورد توجه او بود که وضعیت مستعمره‌های این کشور. بعدتر نقض ابتدایی‌ترین حقوق انسان‌ها در کشورهای بلوک شرق، و در بسیاری کشورهای دیگر نیز از دغدغه‌های مهم سارتر شد.
فیلسوفی در میان جمع
رابطه زان پل سارتر و سیمون دوبووار آمیخته‌ای از عشق، دوستی و همکاری روشنفکرانه بود
رابطه زان پل سارتر و سیمون دوبووار آمیخته‌ای از عشق، دوستی و همکاری روشنفکرانه بود
«دست‌های آلوده»، «روسپی بزرگوار»، و «گوشه‌نشینان آلتونا» از آن دسته آثار ژان پل سارتر هستند که همچنان خوانده و تحسین می‌شوند. فیلسوف فرانسوی در زندگی خصوصی خود نیز توجه بسیاری را برانگیخت و برای عده‌ای سرمشق بود. رابطه‌ی او با سیمون دوبووار، نویسنده و فمینیست بزرگ فرانسوی، پنجاه سال ادامه داشت. این رابطه آمیخته‌ای از عشق، دوستی و همکاری روشنفکرانه بود که رعایت احترام و آزادی طرف مقابل، شرط پایداری آن محسوب می‌شد. این دو تقریبا تا سال‌های آخر زندگی سارتر یکدیگر را شما خطاب می‌کردند و روابط دیگری نیز داشتند. سارتر اواخر دهه‌ی چهل قصد داشت با یک دختر فرانسوی ازدواج کند، اما همانگونه که از بیست پنج سالگی با سیمون دوبوار زندگی مشترکی را آغاز کرده بود، آن را تا هنگام مرگ ادامه داد.
سارتر از جوانی از ضعف بینایی رنج می‌برد. او حتا از سال ۱۹۷۳ که تقریبا نابینا شده بود و قادر به خواندن و نوشتن نبود نیز از حضور اجتماعی خود نکاست. او با مصاحبه‌ها و دیدارهایش، و با حضور در نشست‌ها و گردهمایی‌های اعتراضی، همچنان تا سال ۱۹۸۰ که درگذشت، روشنفکری موثر در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی باقی ماند. هیچ فیلسوفی به اندازه سارتر در جنبش‌های اجتماعی و اعتراضی فعال نبوده است. در تشییع جنازه ژان پل سارتر بیش از پنجاه هزار نفر حضور یافتند.
بهزاد کشمیری‌پور
تحریریه: بابک بهمنش
دویچه وله