راهنمای تدفين در بهشت زهرا | شعر | عباس صفاری

نظم

محشر تر از این نمی شود .

مرده ی خود را با خیال راحت

به اداره ی اموات بسپارید ،

مرده شور هم که نباشد

مرده ها خودشان

نوبت را رعایت می کنند .

در سایه درخت های غسالخانه

فاصله ای سپید خواهید داشت .

آنرا می توانید با یک سیگار و

همهمه ی گنجشکها پر کنید

اما جیک جیک شادمانه ی آنها را

جدی نگیرید .

گنجشکها فقط یک نت بلدند

آنرا هم برای دل خودشان می خوانند

رفتار غریب آنها

هیچ ربطی به مرده ی شما ندارد

از نگاه پی در پی

به ساعت خود بپرهیزید .

دایره ی تدفین

کار امروزش را هرگز

به فردا نمی افکند .

حواس پرتی مرحوم

و دست پاچگی بازماندگان را

به حساب گورستان نگذارید ،

تقصیر باجه ی تحویل نیست ،

اگر موبایل مرده شما

در جیب بارانی اش هنوز

زنگ می زند .

ترازوی مرگ از دم

فقط بیست و یک گرم

از وزن مسافران ابدی می کاهد

شما اما

شانه هایتان را

برای سبک ترین بار دنیا

آماده کنید .

فوریت خاک

در هیچ مرحله ای

تاخیر پذیر نیست .

به تکبیر هفتم نرسیده

آمبولانس در گشوده ای

انتظارتان را می کشد

انگار آمده است مسافرتان را

به فرودگاه برساند .

مرده ی خود را

با آدرس جدیدش

به او بسپارید

و یقین داشته باشید

خونسردی راننده

به هیچ وجه مسری نیست .

کنار خاک که نشستید

سبکی ی مرطوب آنرا

در دستهای ولرم خود بیازمائید

و ترسی از آن به دل راه ندهید .

اصلن خاک ار

دیوار فرو افتاده ای فرض کنید

که مردگان ما آنسویش

در قاب های تمام قد

انتظارمان رو می کشند .

فراموشی تدریجی نیز

از خواص بی شمار خاک است

حالا با خیال تخت

به خانه باز گردید

و یادتان باشد

خاکسپرده ی شما

هیچ عکسی از آخرت خویش

برایتان پست نخواهد کرد .

دیدگاهتان را بنویسید