ناصرغیاثی(صفحه فیس بوک)
امروز صد و سی‌امین سال‌روز تولد کافکاست. راینر شتاخ، بزرگ‌ترین و
مهم‌ترین زندگی‌نامه‌نویس او می‌نویسد، چهل متن ادبی کامل از کافکا باقی مانده که بنا
بر یک تعریف بسیار سخاوتمندانه از داستان، می‌توان 9 تای آن‌ها را داستان خواند.
آن تعداد از این آثار باقی‌مانده که از نظر خود کافکا کامل‌اند، 350 صفحه را
دربرمی‌گیرد. 46 اثر در زمان حیات خود او انتشار یافته‌اند. علاوه بر این‌ها 3400
صفحه یادداشت روزانه و
1500 نامه از او باقی مانده است که 511 نامه
و کارت پستال خطاب به فلیسه است
.

بخشی از یکی آخرین و طولانی‌ترین نامه‌های
کافکا به فلیسه را (اواخر اکتبر، اوایل نوامبر 1914) ترجمه کرده‌ام
:

دو نفر در درون‌ام هستند و بودند که با هم می‌جنگند.
یکی کم و بیش همان‌طوری است که تو می‌خواستی و می‌تواند آن‌چه را که برای برآوردن آروزهای
تو ندارد، در طول تکامل‌اش به دست بیاورد.[…] آن یکی اما فقط به فکر کار است،
کار تنها نگرانی اوست. کار باعث می‌شود رذیلانه‌ترین تصورات نیز برای او بیگانه
نباشد. مرگ ِ به‌ترین دوست‌اش قبل از هر چیز به نظراش مانعی گیرم موقتی می‌آید.
تاوان این رذالت این است که ممکن است برای کاراش رنج هم ببرد. این دو با هم می‌جنگند،
اما این جنگ، جنگی واقعی نیست که در آن هر یک دیگری را با دو دست به باد کتک
بگیرد. اولی وابسته به دومی است
. این یکی هرگز، به دلایل درونی هرگز، توانایی از
پا درآوردن آن یکی را ندارد، برعکس زمانی خوش‌بخت است که دومی خوش‌بخت باشد و اگر
دومی به ظاهر جنگ را ببازد، اولی در برابرش زانو می‌زند و نمی‌خواهد چیز دیگری غیر
او را ببیند. چنین است فلیسه. […] این دو با هم می‌جنگند و هر دو می‌توانند مال
تو باشند، فقط نمی‌توان چیزی را در آن‌ها تغییر داد، مگر درهم‌کوبیدن جفت‌شان
.