قهرمان ترین قهرمانان و شجاع ترین شجاعان آن رزمندگانی هستند که هیچگاه نامشان جایی نیست، با آغوش باز و مملو از تواضع به استقبال شهادت می روند، در نبردهای „ظاهرن کوچک“ خیابانی به خاک می افتند و اجسادشان شناسایی نشده در گورهای ناشناخته مدفون میگردد، در میدان های اعدام به گونه ای „ظاهرن عادی“ معدوم میگردند اما حتی در واپسین لحظات نام خود را به جلادشان نمی گویند و اثری از ایشان حتی در „لیست اعدام شدگان…„هم نیست، در شورش های کارگری „ظاهرن تصادفی“ مغزشان متلاشی می شود و بزرگترین „افتخاری“ که نصیب شان میگردد عنوان “ رفیق شهید کارگر…“ است ولی باز در شورش ها و اعتصاب ها و تظاهرات شرکت می جویند، آری این رزمندگان به خود نارنجک می بندند و به قلب دشمن می زنند، هرگز تسلیم نمی شوند و در پایان هر نبرد نافرجام_ که به هر حال نوید روز پیروزی را به همراه دارد_ با بمب دستی، دینامیت و قرص سیانور خود را با قاطعیت و ایمان از میان بر می دارند. اینان چه «فدایی» باشند چه «مجاهد» و یا «وحدتی» و یا حتی کارگر ساده یی که هوادار هیچ سازمانی هم نیست، فرق نمی کند، حقیقی ترین، زنده ترین و دلاورترین انسان ها هستند.
قطعه زیر را به یاد این شهدای بی نام و نشان، که با هویت ترین فرزندان این عصرند، ترجمه کرده ام.
نیوشا فرهی
«ماه خون» سال 1360
ینگه دنیا
از ایرانشهر شماره 28 جمعه دهم مهرماه 1360
***
برده! کیست انکه رهایت خواهد ساخت؟
آنها در اعماق تاریکی ها غوطه ورند،
همرزم، اینها فقط تو را می بینند،
اینها تنها ندبه هایت را می شنوند،
تنها بردگانند که توان رها ساختنت رادارند، رفیق.
همه چیز یا هیچ چیز، همه مان یا هیچکداممان.
یکی تنها سرنوشتش بهتر نتواند شد.
یا اسلحه یا کند و زنجیر.
همه چیز یا هیچ چیز، همه مان یا هیچکداممان.
_ گرسنه ! کیست آنکه قوتت خواهد داد؟
اگر نان است آنچه که تقسیم خواهی کرد،
با ما باش که ما نیز گرسنه ایم،
با ما باش و بگذار ما رهنمودت باشیم،
تنها مردان گرسنه اند که توان قوت دادنت را دارند.
همه چیز یا هیچ چیز، همه مان یا هیچکداممان.
یکی تنها سرنوشتش بهتر نتواند شد.
یا اسلحه یا کند و زنجیر.
همه چیز یا هیچ چیز، همه مان یا هیچکداممان.
از پا افتاده ! کیست آنکه انتقامت را خواهد ستاند؟
تو، آنکه ضربه ها بر او فرود می آید،
که ندای برادران زخمی اش را می شنود.
ناتوانی به ما نیرو می بخشد تا به تو وامش دهیم.
همرزم، بیا، ما انتقامت را خواهیم ستاند
همه چیز یا هیچ چیز، همه مان یا هیچکداممان.
یکی تنها سرنوشتش بهتر نتواند شد.
یا اسلحه یا کند و زنجیر.
همه چیز یا هیچ چیز، همه مان یا هیچکداممان.
_ درمانده ! کیست آنکه جرات خواهد کرد؟
آنکه دیگر تاب نتواند آورد
که می شمارد ضرباتی که تجهیز می کند روحش را
که از ره نیاز و اندوه آموخته که وفتش رسیده
و ضربه را امروز می زند نه فردا
همه چیز یا هیچ چیز، همه مان یا هیچکداممان.
یکی تنها سرنوشتش بهتر نتواند شد.
یا اسلحه یا کند و زنجیر.
همه چیز یا هیچ چیز، همه مان یا هیچکداممان
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.