حقیقت ذاتی این تفکر، این اعتقاد است که موسیقی به هیچوجه پدیدهای ایستا نیست که توسط حقایق همیشگی و اصول کلاسیک تعریف شود. بلکه پدیدهای است ذاتاً تاریخی و تکاملی. در حالیکه اعتقاد به پیشرفت موسیقایی یا اصل نوآوری در مدرنیسم، تازه و یکتا نیستند بلکه مانند ارزشهایی هستند که بهطور ویژه در مواضع زیباییشناختی نوگرایی اهمیت دارند.
موسیقی مدرن یا نوگرایی در موسیقی، به دیدگاهی فلسفی و زیباییشناسانه اشاره دارد که برگرفته از تغییر در زبان موسیقایی و توسعه آن در سالهای پایانی سده ۱۹ میلادی و ابتدای سده ۲۰، است. در این دوره، واکنشهای مختلفی برای به چالش کشیدن و تفسیر دستهبندیهای قدیمیتر موسیقی رخ داد به شکلی که نوآوریهایی برای گشودن راهی تازه در سازماندهی و رسیدن به دیدگاههای ملودیک، هارمونیک و صدایی تازه در موسیقی پدید آمدند و نگاه جهانی زیباییشناسانه را در ارتباطی نزدیک با دورهای بزرگتر، قابلشناسایی و هویت دار از نوگرایی در هنر آن زمان، تغییر دادند. نوآوری، بهترین و عملگرایانهترین کلمهای است که برای این اتفاق میتوان ذکر کرد. از ویژگیهای برجسته این دوره، کثرت در زبان موسیقی است که نشان میدهد هیچ سبک موسیقایی تاکنون، در موضع غالب نبوده است.
میتوان به ارزشمند بودن کار آرنولد شونبرگ در رد تونالیته در آثار پساتونال کروماتیک و موسیقی دوازدهنغمهای او و حرکت ایگور استراوینسکی به سمت دوری کردن از ضربآهنگ اشاره کرد.
جیمز پُل مککارتنی (به انگلیسی: James Paul McCartney)، (متولد ۱۸ ژوئن ۱۹۴۲) خواننده و آهنگساز موسیقی راک انگلیسی و عضو گروه افسانهای بیتلز، از برترین آهنگسازان موسیقی راک سده بیستم میلادی است. در ابتدا، آوازهخوانی و نوازندگی در گروه بیتلز، که او یکی از اعضای اصلی آن بود، موجب شهرتش شد و به همراه جان لنون، به یکی از تأثیرگذارترین و موفقترین همکاریها در دنیای آهنگسازی شکل بخشید. تعدادی از محبوبترین ترانههای دههٔ شصت میلادی و دنیای موسیقی «راک اند رول» همچون: «دیروز» (۱۹۶۵)، «الِنور ریگبی» (۱۹۶۶)، «پنی لِین» (۱۹۶۷)، «هی جود» (۱۹۶۸)،«برگرد» (۱۹۶۹)،«بگذار باشد» (۱۹۷۰)، حاصل این هارمونی است. پس از ترک گروه «بیتلز»، مککارتنی با انتشار اولین آلبوم انفرادی و پرفروشش در سال ۱۹۷۰ و سپس تشکیل گروه موسیقی «وینگز» (Wings)، به همراه همسر خویش «لیندا ایستمن» و ترانهسرایی بهنام «دِنی لین»، در ۱۹۷۱ فعالیت شخصی موفقی را آغاز نمود.
در کتاب رکوردهای جهانی گینس، از مککارتنی به خاطر دریافت شصت لوح طلایی و فروش صد میلیون نسخه از تکآهنگهایش، با عنوان موفقترین موسیقیدان و ترانهسرای موسیقی، نام برده شدهاست. ترانه «دیروز» که از ساختههای او برای گروه «بیتلز» است، بیش از هفت میلیون بار در رادیو و تلویزیون ایالات متحده، پخش شده و بیش از هر ترانه دیگری، نسخهای از آن توسط خوانندگان و نوازندگان دیگر، ارائه گشتهاست.
گذشته از فعالیت در دنیای موسیقی، مککارتنی همچنین یک نقاش، هنرپیشه و حامی حقوق حیوانات، گیاهخواری و آموزش موسیقی است. به سال ۱۹۹۶، وی به پاس یک عمر فعالیت در موسیقی، موفق به دریافت لقب شوالیه شد.
دوران عضویت در گروه کوآریمن به زمانی برمیگردد که پل با جان لنون دیدار کرد(۱۹۵۸) در آن زمان جان عضو گروه کواریمن بود که بعدها به بیتلز تغییر پیدا میکند. در سال ۱۹۵۸ جان و پل به فکر ایجاد یک گروه راک میافتد که به بیتلز تغییر میکند
بیتلز بیتلز در سال ۱۹۶۰ پا به عرصه موسیقی گذاشت. در آن موقع جان لنون و جرج هریسون نیز به گروه پیوسته بود. پل با انتشار تکآهنگ موفق دوستم بدار بیتلز را جهانی کرد. در آن لحظات پل هم میزد و هم مینوشت. در سال ۱۹۶۲ با پیوستن رینگو استار به گروه، گروه تکمیل شد و هرگز تغییری در اعضای بیتلز پیش نیامد. از دیگر خدمات پل مک کارتنی به غیر از ملودی سرا بودن میتوان به خواند آهنگهای موفقی همچون دیروز، و من او را دوست دارم و هی جود اشاره کرد. در سال ۱۹۷۰ گروه به علت نا سازگاریهای پل از هم پاشید.
تصویری از ویگن و پل مک کارتنی (از گروه بیتلز) هنگام سفرش به ایران در سال ۱۳۴۷. سمت راست پل، کارو برادر ویگن است.
وینگز و بعد از آن یکی از علتهای فروپاشی بیتلز دوگانگی سبک خواسته پل مککارتنی و دیگر اعضا بود. همچنین شرکت ندادن زن پل مک کارتنی به نام [[لیندا ایستمن]] یکی دیگر از علل جدایی پل از بیتلز بود. بعد از بیتلز پل درصدد ایجاد یک گروه جدید با همراهی زنش تصمیم به ایجاد وینگز شد. گر چه وینگز موفقیت بیتلز را برای پل تکرار نکرد اما محبوبیت او بیشتر شد. دوران عضویت در وینگز از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۱ بود. در این گروه پل هم خواننده و هم ملودی سرا و رهبر گروه بود. بعد از سال ۱۹۸۱ و جدایی از وینگز پل فعالیت انفرادی خود را ادامه داد و تکآهنگهای زیادی نیز به اجرا پرداخت. او حتی به مایکل جکسون نیز کمک میکرده و برای آن ترانه میساخته و نیز از ترانهها ساخته ئ جرج مایکل استفاده میکردهاست. او با خیلیهای دیگر نیز همکاری داشته.
آلبومهای بعد از وینگز تیراندازی جنگ (۱۹۸۲) لولههای صلح (۱۹۸۳) سلامم را به خیابان براد برسانید (۱۹۸۴) برای پخش فشار دهید (۱۹۸۶) چوبا ب سی سی سی پی (۱۹۸۸) گلهای در خاک (۱۹۸۹) جدا از زمین (۱۹۹۳) پای آتش گرفته(۱۹۹۷) فرار کن شیطان فرار کن (۱۹۹۹) راندن باران (۲۰۰۱) هرج و مرج و آفریدن در حیاط خلوط (۲۰۰۵) حافظه تقریباً در است (۲۰۰۷) بوسیدنهای پایین (۲۰۱۲) جدید (۲۰۱۳) ایستگاه مصر (۲۰۱۸)
یوتو (U2) یک گروه موسیقی راک ایرلندی است که در سال ۱۹۷۶ در دوبلین شکل گرفت، و امروزه بهعنوان یکی از معروفترین، محبوبترین و پرافتخارترین گروههای موسیقی محسوب میشود. اعضای گروه یوتو شامل پال دیوید هیوسن معروف به بونو، دیوید هاول ایوانز معروف به اِدج، آدام کلیتون و لری مولن جونیور میباشد.
گروه یوتو تاکنون بیش از ۵۱ میلیون آلبوم تنها در آمریکا و بیش از ۱۷۰ میلیون آلبوم در سرتاسر جهان فروخته است
تاکنون ۶ بار آلبومهای گروه یوتو (U2) پرفروشترین آلبوم آمریکا و ۹ بار هم پرفروشترین آلبوم در بریتانیا بودهاست. گروه مشهور یوتو همچنین ۲۲ بار برنده جایزه گرمی که مهمترین جایزه بینالمللی در عرصه موسیقی است شدهاست. گفتنی است هیچ گروه موسیقی تاکنون در جهان برنده چنین تعدادی از جوایز گرامی نشدهاست.
شهرت این گروه به حدی اوج یافت که مجله رولینگ استون از یو۲ بهعنوان “تنها گروهی که اهمیت دارد” یاد کرد.
اعضا پال دیوید هیوسن: گیتار الکتریک، فلوت، آواز دیوید هاول ایوانز: گیتار الکتریک، کیبورد، همخوانی آدام کلیتون : گیتار بیس لری مولن جونیور: درام، در بعضی مواقع همخوانی
مبارزهها و فعالیتها گروه یوتو در جریان جنبش سبز از مردم ایران حمایت میکنند.
گروه U2 ترانه یکشنبه خونین Sunday Bloody Sunday را در استادیوم نیوکمپ بارسلونا، بزرگترین استادیوم اروپا، در جهت همبستگی با مردم ایران و با نوشتن اشعار فارسی بروی پرده سبز اجراء کرد.
آلبومهای استودیو تاریخ عرضه عنوان ۲۰ اکتبر، ۱۹۸۰ پسر (Boy) ۲۰ اکتبر، ۱۹۸۱ اکتبر (October) ۲۸ فوریه, ۱۹۸۳ جنگ (War ) ۱ اکتبر, ۱۹۸۴ آتش فراموش نشدنی (The Unforgettable Fire) ۹ مارس, ۱۹۸۷ درخت جوشوا (The Joshua Tree) ۱۰ اکتبر, ۱۹۸۸ هیاهو و همهمه (Rattle and Hum بازآمیزی از آلبومهای زنده و استودیو) ۱۹ نوامبر, ۱۹۹۱ آختونگ بِیبی (Achtung Baby) ۶ ژوئیه, ۱۹۹۳ زوروپا (Zooropa) ۴ مارس, ۱۹۹۷ پاپ (Pop) ۳۰ اکتبر, ۲۰۰۰ تمام چیزهایی که نمیتوانی پشت سر بگذاری (All That You Can’t Leave Behind) ۲۲ نوامبر, ۲۰۰۴ چگونه یک بمب اتمی را خنثی کنیم (How to Dismantle an Atomic Bomb) ۲۷ فوریه, ۲۰۰۹ خطی در افق نیست (No Line on the Horizon) ۲۰۱۴ ترانههای بیگناهی (“Songs of Innocence”) ۲۰۱۷ ترانههای تجربه (“”Songs Of Experience””)
آلبومهای زنده ۱۹۸۳ – Under a Blood Red Sky (زیر آسمان قرمز خونین) ۱۹۸۸ – Rattle and Hum (تق تق و من من) ۲۰۰۰ – Hasta La Vista Baby! ۲۰۰۴ – “Live from the Point Depot (زنده از پوینت دیپات)” ۲۰۰۵ – U2.Communication (ارتباط یوتو) ۲۰۰۶ – “Zoo TV Live (زو تی وی زنده)” ۲۰۰۷ – “Live from Paris (زنده از پاریس)”
آلبومهای بهترینها ۱۹۹۵ – “Melon: Remixes for Propaganda” ۱۹۹۸ – The Best of ۱۹۸۰-۱۹۹۰ ۲۰۰۲ – The Best of ۱۹۹۰-۲۰۰۰ ۲۰۰۴ – “Unreleased and Rare” ۲۰۰۶ – “U218 Singles” ۲۰۰۹ – “Medium, Rare and Remastered” ۲۰۱۰ – “Artificial Horizon” ۲۰۱۰ – “Best of U2” ۲۰۱۰ – “Duels”
سایر آثار ۱۹۷۹ – Three (EP) ۱۹۸۵ – Wide Awake in America ۱۹۹۳ – Melon ۱۹۹۵ – Original Soundtracks No. ۱ ۱۹۹۷ – “Please: PopHeart Live EP” ۲۰۰۰ – Million Dollar Hotel Soundtrack ۲۰۰۲ – ۷ (EP) ۲۰۰۳ – “Exclusive” ۲۰۰۳ – “Early Demos” ۲۰۰۴ – “Live from Under the Brooklyn Bridge” ۲۰۰۴ – The Complete U۲
اطلاعات عمومی یو تو آهنگ Pride را تقدیم به مارتین لوتر کینگ نمود. آهنگ Where The Streets Have No Name اول بار بهطور زنده و اعلام نشده در ۲۷ مارس ۱۹۸۷ بر روی پشت بام ساختمانی در یکی از محلات مرکزی شهر لس آنجلس اجرا گردید. ۳۵۰۰۰ عابر پیاده جهت دیدن این فرصت از گذر باز ایستاده و عبور و مرور شهر را در هم ریختند. آهنگ Sunday Bloody Sunday در اعتراض به گشودن آتش بر روی تظاهر کنندگان ایرلندی توسط پلیس انگستان ساخته گردید. آهنگ Gloria اولین ویدئوی این گروه بود. قسمتهایی از آهنگ به زبان لاتین خوانده شده و آهنگ تقدیم به همسر بونو گردید. بونو تا کنون چندین بار با کوفی عنان جهت بحث در مورد چگونگی بخشش بدهیهای کشورهای فقیر جهان دیدار و گفتگو نموده. سبک منحصربهفرد گیتاریست گروه (دی اج) بهخوبی در آهنگ In God’s country («در کشور خداوند») هویدا است. این آهنگ تقدیم به مردم و کشور آمریکا گردیده. آهنگ Seconds در اعتراض به مسابقه تسلیحات هستهای ساخته شد. آهنگ Mysterious Ways در کشور مراکش ساخته شد. یوتو با خواننده محبوب و نامی کانتری جانی کش آهنگی ساخت به نام The Wanderer
بیتلز (به انگلیسی: The Beatles) گروه انگلیسی راک / پاپ اهل لیورپول بود که گروه آنها شامل جان لنون، پل مککارتنی، جورج هریسون، و رینگو استار میشد و در دهه ۱۹۶۰ فعالیت موسیقی خود را آغاز کردند. آنها بعد از ۱۰ سال همکاری، در سال ۱۹۷۰ میلادی به دلایلی از هم جدا شدند.
بیتلز پر فروشترین و بزرگترین گروه موسیقی در جهان با فروشی بیش از ششصد میلیون دلار میباشند. (فهرست پرفروشترین هنرمندان موسیقی) آنها تنها در کشور بریتانیا بیش از چهل تکآهنگ و آلبوم به بازار ارائه دادند که در رتبهٔ ۱ جدول موسیقی انگلستان قرار گرفتند. این موفقیت در بسیاری از کشورهای دیگر نیز تکرار شد. بیتلز با فروش جهانی ۶۰۰ میلیون نسخه از آثار، پرفروشترین گروه موسیقی جهان و یکی از پرفروشترینهای موسیقی جهان هست. انجمن صنعت ضبط آمریکا در سال ۱۹۹۹، بیتلز را با فروش بیش از ۱۰۶ میلیون نسخه از آثار، پرفروشترین گروه موسیقی قرن ۲۰ در آمریکا اعلام کردهاست. آنها با تاثیر بسیار از خوانندگانی مانند چاک بری، کارل پرکینز و… پیشرفت کردند. کمتر گروهی توانسته حتی نیمی از موفقیت گروه بیتلز را تجربه کنند. از جمله کسانی که ترانههای بیتلز را کاور کردهاند میتوان به:اروسمیث، بی جیز، باب دیلن، جیمی هندریکس، دیوید بویی و حتی خوانندگان فارسیزبان مثل فرهاد مهراد و صدها خواننده و گروه از زبانهای مختلف اشاره کرد. این گروه در مجموع، برندهٔ ۷ جایزه گرمی شدهاست. همچنین نام آنها در فهرست ۱۰۰ شخصیت تأثیرگذار قرن ۲۰ مجله تایم نیز آمدهاست. بیتلز و اعضای آن همچنین در لیستهای مجلهٔ معتبر رولینگ استون حضور دارند؛ گروه بیتلز به عنوان بهترین هنرمند(ان) تاریخ، پل مکارتنی و جان لنون به ترتیب یازدهمین و پنجمین خوانندگان تاریخ جان لنون نیز در لیست ۱۰۰ بریتانیایی کبیر که در سال ۲۰۰۲ توسط بیبیسی منتشر شد به عنوان هشتمین فرد بریتانیایی تأثیرگذار در تاریخ شناخته شد. فعالیت این گروه راک موجب محبوبیت شهر لیورپول شدهاست. آنها با ترانه هایی نظیر Helter skelter و Revolution توانستند از پیشگامان موسیقی هارد راک و هوی متال باشند. با اینکه سبک اصلی آنها موسیقی راک بود.
تاریخچه بیتلها در ابتدای کار با اجرا در سالنهای کوچک شهر هامبورگ، آلمان تلاش میکردند پایههای کاری خود را محکم کنند. در سال ۱۹۶۱ میلادی، بیتلها نخستین قرارداد ضبط موسیقیشان را در هامبورگ و با شرکت آلمانی پولیدور امضا کردند.
در مارس ۱۹۵۷، جان لنون گروه اسکیفلی را به نام گروه کواریمن (که با نام بلکجکس هم شناخته میشوند) تشکیل داد. در آن موقع جان لنون فقط ۱۶ سال داشت. در ۶ ژوئیه همان سال جان لنون پل مککارتنی را ملاقات کرد. پل مککارتنی در آن موقع پانزده ساله بود. در ۲۰ ژوئیه همان سال یعنی ۱۴ روز پس از اولین دیدار وی با جان لنون به گروه پیوست. در ۶ فوریه ۱۹۵۸، گیتاریست جوانی به نام جورج هریسون این گروه را ملاقات کرد و عضو این گروه شد. وی از همه جوانتر بود. تعدادی ترانه از این سه در آن دوره به جای ماندهاست. در این مدت افراد متعددی به این گروه اضافه و کم میشدند اما تنها جان لنون و پل مککارتنی و جورج هریسون اعضای ثابت آن بودند.
گروه کواریمن بهنامهای مختلفی تغییر یافت که در این میان میتوان به جانی و مونداگز، جان بزرگ و بیتلز، بیتلز نقرهای، برادران بیت اشاره کرد که سرانجام نام بیتلز (The Beatles) را که نگارش اشتباه کلمه The Beetles (به معنی سوسکها) است را برگزیدند.
در سال ۱۹۶۰ بیتلز به شمال شرقی اسکاتلند به عنوان گروه پشتیبان جانی جنتل سفر کردند و قبل از اولین اجرای موسیقی خود او را ملاقات کردند و پل مککارتنی به عنوان باتجربهترین فرد گروه شناخته میشد. درامر آنان در آن زمان تامی مورد بود.
درامر بعدی آنان نورمن چپمن بود، اما تنها برای چند هفته و تا موقعی که باید به خدمت اجباری میرفت. این یک مشکل برای آنان بود و آلن ویلیامز، مدیر غیررسمی گروه، آنها را به باشگاههایی در هامبورگ، آلمان فرستاد. (پل مککارتنی همواره میگفت که اگر قرار باشد اعضای بیتلز به خدمت اجباری فراخوانده شوند آنها هیچوقت وجود نخواهند داشت، به دلیل اختلاف سنی آنها) در سال ۱۹۶۰ پل مککارتنی پس از مشاهده کار پیت بست در گروه بلکجکس به او پیشنهاد داد که درامر گروه آنان شود.
بیتلز در سال ۱۹۶۲ پیت بست رفت و بهجای او رینگو استار (نام اصلی: ریچارد استارکی) به این گروه پیوست. به این ترتیب میتوان گفت که فعالیت بیتلز رسماً آغاز شد. استار درامر گروهی لیورپولی بود و چند دفعهای در هامبورگ با بیتلز کار کرده بود. از ابتدا هم جرج مارتین از عملکرد بست راضی نبود علیرغم اینکه بست فرد محبوبی نزد بسیاری از زنان بود.
یکی از آخرین آلبومهایی که بیتلها به عنوان یک گروه ضبط کردند اَبی رود بود. تصویر جلد این آلبوم یکی از تأثیر گذارترین و حتی تاریخیترین تصویر جلد آلبوم میباشد. عکس آن توسط یک عکاس اسکاتلندی از روی یک نردبان در حالی گرفته شد که وی تنها ۱۰ دقیقه برای بستن این خیابان پرتردد وقت داشت. او توانست از بیتلها در حالی که به آرامی از خیابان میگذشتند ۶ فریم عکس بیندازد. این خیابان همچنان به همان شکل در انگلستان باقی ماندهاست و استودیوی ابی رود هم همچنان همانجا باقیست. این شاید تنها نقطهای باشد که طرفداران بیتلها بتوانند به آنجا بروند و خاطرات قریب به ۴۰ سال پیش خود را زنده کنند. همواره طرفداران بیتلها در این خیابان باعث ترافیک میشوند. هر کس به نوعی سعی میکند تا عکسی مانند عکس روی جلد آلبوم به عنوان یادگاری از «اَبی رود» بگیرد البته تاکنون هیچکس نتوانسته از زاویه درست این عکس را بازآفرینی کند زیرا اگر به دقت به کادر عکس نگاه کنید متوجه میشوید که نسبتاً از زاویه بالا انداخته شده.
از هم پاشیدن بیتلز عوامل زیادی در از هم پاشیدن بیتلز نقش داشتند، از اتمام اجراهای زنده تا مرگ مدیر برنامههای آنها برایان اپستاین.
آخرین کنسرتِ بیتلز در ۵ دسامبر ۱۹۶۵، در تالار امپایر شهر لیورپول اجرا شد.
برایان اپستاین را میتوان موثرترین فرد در تبدیل شدن بیتلز به یک گروه مشهور در سراسر دنیا نامید. او همچنین گروه را پیش هم نگاه میداشت و از همه مهمتر امور مالی گروه در دست او بود. وقتی اپستاین در سال ۱۹۶۷ به علت مصرف بیش از اندازه مواد مخدر از دنیا رفت، خلأئی در گروه بهوجود آمد. جان لنون از همه به اپستاین نزدیکتر بود و از همه بیشتر تحت تأثیر مرگ او قرار گرفت. پل مکارتنی نیز که وضع آشفته گروه را میدید سعی کرد پروژههای جدید گروه را شروع کند. دیگر اعضای بیتلز از افزایش تسلط مکارتنی بر جنبه موسیقایی و نیز جنبه اقتصادی گروه آشفته و ناراحت شدند. لنون بعدها گفت که فعالیتهای مکارتنی برای بقای گروه حیاتی بودند.
نقش برایان اپستاین به عنوان مدیر برنامهها و رهبر گروه هیچگاه جایگزین نشد و به یکی از عوامل از هم پاشیده شدن بیتلز تبدیل شد.
در ابتدای کار گروه، مکارتنی و لنون خوانندگان و آهنگ نویسان اصلی گروه بودند و جرج هریسون و رینگو استار نقشهای تکمیلی داشتند. روند کار برای هر آلبوم معمولاً این بود که مکارتنی و لنون یک ترانه برای استار مینوشتند تا بخواند و هریسون نیز یا یک ترانه قدیمی را بازخوانی میکرد یا خودش ترانهای مینوشت و میخواند؛ ولی از سال ۱۹۶۵ به بعد، ترانههای هریسون با کیفیت تر و بهتر شدند و دیگر اعضای گروه استعداد او را در ترانهنویسی دیدند. هریسون به یک ترانهنویس قهار تبدیل شد، ولی همچنان خیلی از ترانههایی که مینوشت توسط دیگر اعضا رد میشدند. هریسون آزرده شد و به یکی دیگر از عوامل از هم پاشیدن بیتلز تبدیل شد.
بعد از سال ۱۹۶۶ که بیتلز اجرای زنده را کنار گذاشتند، هر یک از اعضا به سمت سلیقههای متفاوت خود در موسیقی رفتند و وقتی گروه دوباره برای ضبظ پیش هم جمع شدند، این تفاوت سلیقهها بارز تر شد. مکارتنی، بیش از بقیه تفاوت سلیقه داشت و بیشتر به دنبال سبک پاپ که هم در بریتانیا و هم در ایالات متحده محبوب بود، رفت؛ در حالیکه لنون بیشتر به سبکهای جدید و آزمایشی و خلاقانه علاقه داشت و هریسون به سبکهای هندی. این تفاوت سلیقهها به ضبظ شدن چند آهنگ انفرادی در بیتلز (آلبوم) تبدیل شد و از اتحاد گروه کاست.
یوکو اونو نیز نقشی در از هم پاشیده شدن بیلتز داشت. اونو، موزیسین آمریکایی-ژاپنی، بعدها به دومین همسر جان لنون تبدیل شد. جان لنون در حالی که همسرش (در آن زمان)، سینتیا، در سفر بود، با یوکو اونو دوست شد و به او علاقه پیدا کرد. بعد از مدتی، یوکو اونو تقریباً همیشه با لنون بود، از جمله زمانی که بیتلها در حال ضبط بودند و این بر خلاف قانون بیتلها مبنی بر نیاوردن دوست دخترها و همسران به مکان ضبط بود. این نیز به عاملی برای از هم پاشیدن بیتلز تبدیل شد.
سرانجام پل مکارتنی در سال ۱۹۷۰ از هم پاشیده شدن بیتلز را رسماً اعلام کرد و این گروه بعد از ۱۰ سال فعالیت از هم پاشید.
آلبومها لطفاً مرا خشنود کن و با بیتلز اولین فصل ضبط بیتلز در ژوئن ۱۹۶۲ بود که مارتین را راضی نکرد، اما در دومین اجرای آنها در سپتامبر ۱۹۶۲ ترانهای در انگلیس به نام «دوستم بدار» ساخته شد که ترانهای موفق بود. («دوستم بدار» در فهرست تا هجده ماه بعد یعنی تا مه ۱۹۶۴ در نمودار تکآهنگهای برتر در آمریکا قرار داشت) سه ماه بعد آنها اولین آلبوم خود را به ضبط رساندند که لطفاً مرا خشنود کن (به انگلیسی Please Please Me) نام داشت. این آلبوم میکس ترانههای لنون و مککارتنی همراه با تکآهنگ دوستم بدار بود. این گروه اولین برنامه تلویزیونی خود را تحت نام مردم و مکانها(people and places) بهطور زنده در منچستر و در ایستگاه تلویزیونی گرانادا در ۱۷ اکتبر ۱۹۶۲ به اجرا گذاشتند. «لطفاً مرا خشنود کن» شامل ۱۰ آهنگ بود. ضبط این آلبوم موفقیتی زودهنگام برای بیتلها به ارمغان آورد و تبدیل به یکی از موفقترین آلبوم آنها شد. این آلبوم شمارهٔ ۳۹ را از ۵۰۰ آلبوم برتر تمام دوران توسط مجلهٔ رولینگ استون کسب کرد. آلبوم بعدی آنها یعنی با بیتلز موفقیتی دیگر برای این گروه بود و این آلبوم شمارهٔ ۴۲۰ را از ۵۰۰ آلبوم برتر تمام دوران توسط مجلهٔ رولینگ استون کسب کرد. جلد این آلبوم از برترین جلد هاست.
شب یک روز سخت آلبوم بعدی گروه هم نام با یک فیلم به همین نام بود که خود اعضا در این فیلم بازی میکنند؛ و ترانههای این آلبوم در فیلم استفاده میشد یا اصطلاحاً سند تراک فیلم بود.. نام فیلم و آلبوم شب یک روز سخت بود (به انگلیسی:A hard Day’s night)
ناشر این آلبوم پارلفون بود و تهیهکننده آن نیز باز مارتین بود. این آلبوم برای بیتلز مقدمهای بر بیتلمانیا بود که در آن بیتلز به آمریکا (نیویورک) رفت و به نوازندگی پرداخت و روزها در آمریکا بود. مجلهٔ کیو این آلبوم را در سال ۲۰۰۰ این آلبوم را شمارهٔ ۵ برترین آلبومهای انگلیسی تمام دوران و مجلهٔ رولینگ استون در بخش ۵۰۰ آلبوم برتر این آلبوم را در رتبهٔ ۳۰۷ قرار داد.
مک کارتنی، هریسون، خواننده سوئدی لیل بابز و لنون در برنامهٔ سوئدی Drop-in بیتلز برای فروش، کمک! و روح پلاستیکی چهارمین آلبوم پر آهنگه گروه بیتلز برای فروش (به انگلیسی:Beatles for sale)بود. آنها وسط اوت و اکتبر سال ۱۹۶۴ (میلادی) مشغول به ضبط شدند. آلبوم در ۴ دسامبر ۱۹۶۴ (میلادی) عرضه گردید. این آلبوم در شماره یک چارت انگلیس ماند و به مدت ۴۶ هفته در بیستهای اول این لیست بود. سپس افراد برای پروژه بعدی آماده شدند. یکی از چالش برانگیزترین اتفاقها در این دوران این بود که دندان پزشک هریسون و لنون به قهوه آنها LSD که یکی از مواد مخدر بود افزود. لنون بعدها گفت: «ابتدا خیلی وحشتناک بود؛ ولی جالب بود. من تا یکی دو ماه بهت زده شده بودم». سپس گروه برای ضبط آلبوم کمک! (به انگلیسی:!Help) آماده شدند. آهنگهای این آلبوم را در فیلم کمک استفاده کردند. یکی از بهترین آهنگهای کمک! و حتی بیتلز آهنگ دیروز (به انگلیسی:Yesterday) است که باعث شد بزرگسالان هم طرفدار بیتلز شوند. در آن موقع فقط جوانها طرفدار بیتلز بودند. این آهنگ بیش از هر آهنگ دیگری در تاریخ موسیقی بازخوانی شده و رکورد گینس بیشترین آهنگ بازخوانی شده را به نام بیتلها ثبت کرد. در ژوین ۱۹۶۵ هر چهار عضو بیتلز موفق به دریافت لقب رتبه امپراتوری بریتانیا(MBE) از سوی ملکه الیزابت دوم شدند. آنها آلبوم روح پلاستیکی (به انگلیسی:Rubber soul) را هم ضبط کرده بودند که برای آنها موفقیت زیادی همراه آورد و جزو برترین آلبومهای موسیقی در تمام تاریخ شد (همانند بیشتر آلبوم آنها).
هفت تیر و گروه کلوپ بی کسان گروهبان فلفل دو آلبوم هفت تیر و گروه کلوپ بیکسان گروهبان فلفل برترین آلبومهای این گروه میباشند. به گفته موسیقیدانان بار موسیقی در این آلبومها بسیار زیبا است. هفت تیر (به انگلیسی:Revolver) اولین آلبوم در تاریخ جهان موسیقی بود که در آن از نهانسازی در برگردان(Backmasking)استفاده شد. آلبوم هفت تیر موفقیت بسیاری را برای بیتلز به ثبت رساند. این آلبوم در مجله برترین ۱۰۰۰ آلبوم تمام تاریخ موسیقی شماره ۱ شد و در مجله رولینگ استون شماره ۳ را بدست آورد. از برترین آهنگهای این آلبوم میتوان به النور ریگبی که یکی از برترین کارهای پل مککارتنی است اشاره کرد که در مجله رولینگ استون در بخش برترین آهنگهای تمام دورانهای تاریخ موسیقی نیز قرار دارد. گروه کلوپ بی کسان گروهبان فلفلی چهار جایزه گرمی و سه نامزد جایزه گرمی شد و در مجله رولینگ استون برترین آلبوم تاریخ جهان موسیقی شناخته شد. از جمله برترین آهنگهای این آلبوم که در لیست برترین ترانههای از طرف مجله رولینگ استون شناخته شد میتوان به روزی از زندگی اشاره کرد.
زیر دریایی زرد، تور اسرارآمیز و جادویی و بیتلز تور اسرارآمیز و جادویی (به انگلیسی Magical Mystery Tour) نام یک آلبوم پرآهنگ دوطرفه و یک آلبوم چندآهنگه بیتلز، تولید شده توسط سر جرج مارتین است. آلبوم پر آهنگ شامل یازده آهنگ است که شش آهنگ آن، آلبوم چند آهنگه را تشکیل میدهند. از این شش آهنگ مشترک در هر دو آلبوم، برای موسیقی متن فیلمی همنام با نام آلبومها استفاده شد. بیتلها در این فیلم نقش آفرینی کردند. زیر دریایی زرد نیز آلبومی است که در آن از دو آهنگ النر ریگبی و و زیر دریایی زرد که در آلبوم هفت تیر ساخته شده بود استفاده کردند. بیتلز یا آلبوم سفید آلبومی است که از تعداد زیادی آهنگ تشکیل شدهاست.
اعضا جان لنون: (نوازنده گیتار الکتریک، خواننده) پل مککارتنی: (نوازنده گیتار بیس، خواننده) جورج هریسون: (نوازنده گیتار الکتریک، خواننده) رینگو استار (نام اصلی: ریچاد استارکی): (نوازنده درام، خواننده) بهترینهای بیتلز گروه بیتلز ماندگارترین گروه جهان و همینطور پر فروشترین خواننده در قرن ۲۰ میباشد. از این رو بسیاری از سایتها و شرکتها در صدد مشخص کردن بهترین آهنگهای بیتلز میباشند. در بقیه مطلب رتبهبندیهای میبینید که بر اساس دو سایت و شرکت غول نام و بزرگ مجله رولینگ استون و Aol radio blog تهیه و تنظیم شدهاست. برای اطلاعات بیشتر و آشنایی با چگونگی رتبهبندی به بخش اطلاعات رجوع کنید. روش رتبه دادن هر دو شرکت (سایت) کاملاً با هم متفاوت ولی هر دو قبول شده و مطرح میباشد. روش مجله رولینگ استون به صورت رای دادن داورها و روش سایت Aol radio blog به صورت رای دادن مردم به تکآهنگهای مطرح بیتلز میباشد. هر دوی این سایتها روزی از زندگی را به عنوان بهترین آهنگ بیتلز یا شمارهٔ ۱ از تمام آهنگهای بیتلز معرفی کردهاند. همانطور که بزرگان موسیقی نیز آهنگ روزی از زندگی را به عنوان بهترین آهنگ بیتلها معرفی کردهاند.
تأثیرات
خواننده اصلی و نوازنده بیس پل مککارتنی گروه بیتلز تحت تأثیر خوانندگان متعددی قرار گرفتند که برخی از آنها عبارتاند از:
الویس پریسلی؛ چاک بری؛ آنها تعدادی از ترانههای چاک بری به نام «Roll Over Beethoven» و «Rock and Roll Music» را در بعضی از آلبومهایشان به ضبط رساندند. بیبی کینگ راری استورم ادی کاچران، کارل پرکینز برخی از خوانندگان موتاون. آنها برخی از ترانههای خود را بهطور واضح از روی آهنگهای موتاون برت استرانگ کپی میکردند از جمله «Money (That’s What I Want)» و ترانههای موتاون «Please Mr. Postman». لیتل ریچارد باب دیلان سازها
گیتاریست اصلی و خواننده جورج هریسون. (عکس توسط جان کلی، ۱۹۶۸) ریکنباکر، گرش، اپیفون، گیبسن و گیتارهای فندر درامهای لادویگ استاینوی و پیانوهای بلاثنر هافنر، فندر و بسهای ریکنباکر هاموند، وکس فندر ردز، ورلیتزر میکروفون فیلم مستند بیتلها فریدا کلی، منشی بیتلها، سوژه مستندی است که با رضایت اعضای باقیمانده از گروه بیتلها ساخته شد. رایان وایت کارگردان مستند فریدا، یادش بخیر (به انگلیسی: Good Ol’ Freda) دربارهٔ فریدا کلی گفتهاست: «در دنیایی که به دست آوردن ۱۵ دقیقه معروفیت کاذب و کسب درآمد از شهرت دیگران به آسانی انجام میگیرد، متقاعد کردن فریدا که در منشیگری به شیوه قدیمی حفظ اسرار، وفادار باقی ماندهاست کار آسانی نبود. برای من بررسی این نوع وفاداری یکی از انگیزههای اصلی ساختن این فیلم بودهاست.» فریدا کلی در سال ۱۹۶۳ یک ماشیننویس ۱۷ ساله ساکن لیورپول بود.
فیلم سال ۲۰۱۳ یکی از برگزیدههای اصلی فستیوال جنوب در جنوب غربی تگزاس بود.
موضوعات فیلم فیلم ۸۶ دقیقهای «فریدا، یادش بخیر» در واقع تصویری است که فریدا کلی از بیتلها و برایان اپستاین (مدیر برنامههای بیتلها) معروف به «اپسی» در اختیار تماشاگر میگذارد. فیلم با صحنههایی از زندگی امروز فریدا آغاز میشود که هنوز هم به عنوان منشی در ادارهای در لیورپول مشغول به کار است.
داستانهایی از دوران کار و دوستی فریدا با بیتلها را از زبان او و اغلب در همان اماکنی که این وقایع در آن رخ دادهاست (درگوشه و کنار شهر لیورپول) میشنویم.
فیلم در لحظههایی ردپای بیتلها را در نخستین بازگشت پیروزمندانه آنها به شهر زادگاهشان پس از یک معروفیت جهانی دنبال میکند.
در تالار کنسرت مهم و بزرگ «امپایر»، لوژ ویژهٔ اپسی و منشیاش فریدا را میبینیم و روی بالکن وسیعی میرویم که بیتلها در آن زمان از بالای آن برای هزاران تن از هواداران خود دست تکان دادهاند.
در صحنههایی دیگر به اتاق زیرشیروانی فریدا میرویم و در گشت و گذاری درگذشتههای نیمقرن پیش، آلبوم عکسهای یادگاری او با بیتلها را ورق میزنیم. صفحههای ۴۵ دور تکآهنگی آنها را روی یک گرامافون قدیمی گوش میکنیم با صدای بیتلهای نوجوان که میخوانند: «… و من او را دیدم که آنجا ایستادهاست.»
اولین مستند بیتلز به زبان فارسی با اینکه مستندهایی دربارهٔ جان لنون، ترور جان لنون، رقابتهای بیتلز و رولینگ استونز و از این قبیل به فارسی ترجمه شدهاند اما تا سال ۱۳۹۶ هیچ مستندی دقیقاً دربارهٔ سرگذشت بیتلها به فارسی ترجمه یا ساخته نشده بود. در شهریورماه سال ۱۳۹۶ علی همتی مستندی کوتاه (بیست دقیقه ای) تحت عنوان “مستند گروه بیتلز” تهیه، تدوین و منتشر کرد. سازنده در این مستند میپردازد به: مقدمه بهوجود آمدن بیتلز معرفی آلبومها و آهنگها بازخوانیها از آهنگهای بیتلز از هم پاشیدن بیتلها و سر گذشت بیتلها پس بیتلز این مستند به شکل رایگان در سایت آپارات در اختیار مردم قرار گرفت
ترانهشناسی بیتلز آلبومهای اصلی بیتلز که در انگلستان ساخته شدند عبارتاند از:
لطفاً مرا خشنود کن (۱۹۶۳) با بیتلز ۱۹۶۳ شب یک روز سخت (۱۹۶۴) بیتلز برای فروش (۱۹۶۴) کمک! (۱۹۶۵) سول لاستیکی ۱۹۶۵ هفتتیر (۱۹۶۶) گروه کلوپ بیکسان گروهبان فلفل (۱۹۶۷) بیتلز (۱۹۶۸) زیردریایی زرد (۱۹۶۹) اَبی رُود (۱۹۶۹) بگذار باشد (۱۹۷۰) جستارهای وابسته
دیوید رابرت جونز (به انگلیسی: David Robert Jones) (زادهٔ ۸ ژانویه ۱۹۴۷ – درگذشتهٔ ۱۰ ژانویه ۲۰۱۶) که با نام هنری دیوید بویی (به انگلیسی: David Bowie) شناخته میشود، موسیقیدان، خواننده، تهیهکننده، آهنگساز، نقاش و بازیگر مشهور انگلیسی بود. او در ۵ دهه جزو یکی از شخصیتهای محبوب موسیقی عامهپسند بود و به خصوص در طول دههٔ ۷۰ به شهرت فراوان دست پیدا کرد. کارهای وی با اختراع و ارائهٔ بصری مشخص شده بود، و همچنین موسیقی و صحنهسازیاش موسیقی عامهپسند را به شدت تحت تأثیر قرار داد. بویی در طول عمرش بیش از ۱۴۰ میلیون رکورد در سراسر جهان به فروش رسانید و در انگلستان موفق به دریافت ۹ گواهینامه آلبوم پلاتین، ۱۱ طلا و هشت نقره شد. در ایالات متحده نیز پنج پلاتین و هفت گواهینامهٔ طلا دریافت کرد. او در سال ۱۹۹۶ به تالار مشاهیر راک اند رول دعوت شد.
در یک نظرسنجی در سال ۲۰۰۲ که توسط بیبیسی و برای انتخاب “۱۰۰ بریتانیایی بزرگ تاریخ” صورت گرفت، دیوید بویی در جایگاه ۲۹ام قرار گرفت. بویی در ردهبندی مجله رولینگ استون در رده ۳۹ام جدول “۱۰۰ هنرمند بزرگ تاریخ موسیقی راک ” و همچنین در رده ۲۳ام جدول “بهترین خوانندگان تمام دورانهاً ایستاده است.
روز تولد بویی با الویس پریسلی یکی است.او ناهمرنگی چشمانش را در سال ١٩۶۲ پس از آنکه بهترین دوستش، جرج آندروود در جریان زد و خورد بر سر یک دختر یک مشت حواله صورتش کرد بدست آورد.این مشت ماهیچههای عنبیه چشم چپ او را فلج کرد و او را به ناهمرنگی عنبیه مبتلا کرد.
وی در سال ۱۹۹۲ با ایمان عبدالمجید، مانکن مشهور سومالیاییتبار ازدواج کرد.
دیوید بویی در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۶ پس از ماهها مبارزه با سرطان در خانه خود در نیویورک جان سپرد.
آلبومها
دیوید بویی (۱۹۶۷) دیوید بویی (۱۹۶۹) مردی که دنیا را فروخت (۱۹۷۰) رضایتمندانه (۱۹۷۱) ظهور و سقوط زیگی استارداست و عنکبوتها از مریخ (۱۹۷۲) علاءالدین سالم (۱۹۷۳) پینآپها (۱۹۷۳) سگهای الماسی (۱۹۷۴) آمریکاییهای جوان (۱۹۷۵) ایستگاه به ایستگاه (۱۹۷۶) کم (۱۹۷۷) قهرمانان (۱۹۷۷) مستأجر (۱۹۷۹) هیولاهای ترسناک (و سوپر وحشتناکها) (۱۹۸۰) بیا برقصیم (۱۹۸۳) امشب (۱۹۸۴) هیچ وقت ناامیدم نکن (۱۹۸۷) کراوات سیاه بینی سفید (۱۹۹۳) بودای حومهٔ شهر (۱۹۹۳) بیرون (۱۹۹۵) زمینی (آلبوم) (۱۹۹۷) ساعتها… (۱۹۹۹) ناباور (۲۰۰۲) واقعیت (۲۰۰۳) روز بعد (آلبوم) (۲۰۱۳) ستاره سیاه (آلبوم دیوید بوئی) (۲۰۱۶)
اِلویس آرون پرسلی (به انگلیسی: Elvis Aaron Presley) (۸ ژانویه ۱۹۳۵ – ۱۶ اوت ۱۹۷۷) خواننده و هنرپیشهٔ آمریکایی بود. او به عنوان یکی از چهرههای شاخص هنری سده بیستم شناخته میشود. بهطور معمول از پرسلی با لقب «سلطان راک اند رول» یا به اختصار «سلطان» یاد میشود.[۱] پرسلی از سال ۱۹۵۶ به بعد با اجرای ۴۵ ترانه با فروش بیش از یک میلیون نسخه و با بازی در ۳۳ فیلم سینمایی، به موفقیت اقتصادی رکورد شکنی رسید. مرگ پرسلی در سن ۴۲ سالگی به محبوبیت و فروش موفق آثارش خاتمه نداد. فروش بین ۶۰۰ میلیون تا یک میلیارد نسخه از آثار، نام او را در کنار گروه بیتلز و مایکل جکسون، در فهرست پرفروشترین هنرمندان موسیقی سبک دودولز قرار میدهد.
الویس پرسلی در ۸ ژانویهٔ ۱۹۳۵ در خانهٔ دوخوابهای در توپلوو در ایالت میسیسیپی زاده شد. او پسر ورنون الویس پرسلی و گلادیس لاو اسمیت بود و برادر دوقلوی او جس گارون در هنگام تولد از دنیا رفت. خانواده او در سال ۱۹۴۹ (هنگامی که او ۱۴ سال داشت) از توپِلو نقل مکان کرده و به مِمفیس در ایالت تنسی رفتند؛ جایی که پرسلی جوان برای تحصیل به دبیرستان «اِل. سی هیومز» L.C. Humes رفته و در سال ۱۹۵۱ درسش تمام شد. در تابستان آن سال وقتی او برای ضبط یک ترانه شخصی به نام «شادمانی من» (My Happiness) به همراه ترانه «اینجاست که اندوهت آغاز میشود» (That’s When Your Heartaches Begin) بهعنوان هدیهای برای مادرش به شرکت سان رکوردز رفته بود مورد توجه رئیس آنجا قرار گرفت. پرسلی یک سال پس از آن، نخستین ضبط موسیقی خود را در این شرکت به انجام رساند و سرهنگ تام پارکر که مدیریت کارهای او را در این مدت بر عهده گرفته بود برنامه حضور او در صحنه را سازماندهی کرد.
آغاز حرفه موسیقی شرکت آرسیاِی ویکتور (RCA Victor) در سال ۱۹۵۵ قرارداد ضبط موسیقی پرسلی را از فیلیپس خریداری کرد. فروش بالای ترانه «هتل دلشکستگان» در سال ۱۹۵۶، مایه شهرت الویس پرسلی شد. نخستین فیلم سینمایی او به نام «بهملاطفت دوستم بدار» در همان سال اکران شد.
خدمت اجباری در ۲۰ دسامبر سال ۱۹۵۸، الویس نامهای از طرف ارتش ایالات متحده برای اعزام به خدمت ضروری به مدت دو سال دریافت کرد. او پس از گذشت چندی از اعزام به خدمت با عنوان سرباز صفر نیروی دریایی به آلمان فرستاده شد و به عنوان راننده کامیون، خدمت سربازی خود را به پایان رساند. پرسلی در ۲ مارس ۱۹۶۰ به آمریکا بازگشت و سه روز بعد از آن درجه خود را دریافت کرد.
زندگی شخصی الویس پرسلی در ۱ مهٔ ۱۹۶۷ با پریسیلا پریسلی ازدواج کرد. در ۱ فوریهٔ ۱۹۶۸ تنها فرزند آنها لیسا مری متولد شد. پریسیلا در ۱۹۷۳ از الویس جدا شد. الویس پس از آن دیگر ازدواج نکرد.
سالهای پایانی الویس پس از جدا شدن همسرش، رفته رفته گوشهنشین شد. او که به مشکل اضافه وزن در سالهای پایانی عمر خود دچار شده بود، از داروهای تجویزشده گوناگونی برای مقابله با آن استفاده میکرد. سرانجام ۱۶ اوت ۱۹۷۷ (هنگامی که او ۴۲ سال سن داشت) در شهر ممفیس پیکر بیجان الویس را در حمام پیدا کردند که باعث تأثر بسیار در بین هوادارانش در سراسر جهان شد. علت مرگ وی حمله قلبی اعلام شد.
میراث هنری
تمبر یادبود الویس پرسلی – انتشار در سال ۲۰۰۵ – آمریکا در جام جهانی فوتبال سال ۲۰۰۲ جی اکس ال در فیلم تبلیغاتی نایکی (که در آن فوتبالیستهای معروف از قبیل دیوید بکام و لوئیس فیگو و…) ترانهٔ «A Little Less Conversation» را میکس و از آن استفاده کرد، و این ترانه به عنوان بهترین ترانه معرفی شد.
در انگلستان در سال ۲۰۱۵ برای اولین بار ارکستر فیلارمونیک سلطنتی ترانههای الویس پریسلی را با صدای او بازسازی کرد و در تاریخ ۶ نوامبر ۲۰۱۵ در آلبومی به نام If I Can Dream منتشر شد که موفق شد به مدت ۲ هفته در مقام آلبوم شماره ۱ در چارت انگلستان باقی بماند؛ و بار دوم در سال ۲۰۱۶ این گروه آلبوم دومی به نام Wonder of You را در ۲۸ اکتبر ۲۰۱۶ منتشر کرد که این آلبوم نیز به مدت یک هفته در صدر چارت انگلستان بود.
هواداران وفادار الویس پرسلی همهساله برای او سالگرد تولد و وفات میگیرند.
برترینها در آثار وی ۱۰۴ تکآهنگ که در لیست چهلتایی موسیقیهای برتر قرار دارند. ۱۷ ترانهٔ برتر که برترین آمار را در تعداد ترانههای برتر دارد. ۷۹ هفته را بهعنوان بهترین خواننده گذراند. (مقام بعد از وی ماریا کری با ۷۷ هفته) از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۲ بهترین رکورد را در ترانههای برتر با ۳۶ ترانه داشت. (مقام بعد بیتلها) رکورد اجرای بزرگترین کنسرت جهان به «الویس» تعلق دارد. کنسرت سال ۱۹۷۳ هاوایی با نام Aloha from Hawaii که بهطور زنده و مستقیم از تلویزیون اکثر کشورهای جهان پخش شد با مخاطب بیش از یک میلیارد نفر در سرتاسر جهان به عنوان بزرگترین کنسرت جهان در کتاب رکوردهای جهانی گینس به ثبت رسیدهاست.
افتخارات دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در ۱۶ نوامبر ۲۰۱۸ به الویس پریسلی بالاترین نشان افتخار آزادی رئیسجمهوری را اهدا کرد. این نشان، بالاترین نشان افتخار غیرنظامی در ایالات متحده آمریکا به حساب می آید.
فیلمها در دهه ۵۰ و ۶۰ الویس با حضور در فیلمهای زیر شهرت یافت:
۱۹۵۶ – به ملاطفت دوستم بدار (Love Me Tender) ۱۹۵۷ – دوست داشتن تو ۱۹۵۷ – راک در زندان / زندان سنگی (Jailhouse Rock) ۱۹۵۸ – شاه کروئل (King Creole) ۱۹۶۰ – جاز ارتش (خاطرات سربازی) (G.I. Blues) ۱۹۶۰ – ستاره سوزان (Flaming Star) ۱۹۶۱ – وحشی در دهکده ۱۹۶۱ – هاوایی آبی (Blue Hawaii) ۱۹۶۲ – آن رؤیا را دنبال کن ۱۹۶۲ – کید گالاهاد ۱۹۶۲ – دختران! دختران! دختران! ۱۹۶۳ – در نمایشگاه جهانی اتفاق افتاد ۱۹۶۳ – تفریح در آکاپولکو ۱۹۶۴ – بوسه دختر عمو ۱۹۶۴ – زنده باد لاس وگاس (Viva Las Vegas) ۱۹۶۴ – ولگرد ۱۹۶۵ – شیفته دخترها ۱۹۶۵ – غلغلکم بده
الویس جوان در فیلم راک در زندان سال ۱۹۵۷ ۱۹۶۶ – فرانکی و جانی ۱۹۶۶ – بهشت به سبک هاوایی ۱۹۶۶ – چرخش بیرونی ۱۹۶۷ – باد آورده را باد میبرد ۱۹۶۷ – دردسر مضاعف ۱۹۶۸ – بایست جو ۱۹۶۸ – جاده سریعالسیر ۱۹۶۸ – یک زندگی کوچک – یک عشق کوچک ۱۹۶۸ – شرو ۱۹۶۸ – پیکنیک ۱۹۶۹ – دردسر با دخترها ۱۹۶۹ – تغییر عادت ۱۹۷۰ – الویس همانگونه که هست (کنسرت سال ۱۹۷۰) ۱۹۷۲ – الویس در مسافرت (میلادی) – بی پروا
باب دیلَن (به انگلیسی: Bob Dylan) (با نام کامل رابرت آلن زیمرمن Robert Allen Zimmerman زاده ۲۴ مه ۱۹۴۱ در دولوث، مینهسوتا)، خواننده، آهنگساز، شاعر، و نویسندهٔ آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۶است. وی که در سبک موسیقی بومی آمریکا به فعالیت میپرداخت، در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی به سبک راک روی آورد و اشعار عاشقانهٔ راک اند رول روز را با اشعار ادبی و روشنفکرانهٔ کلاسیک در هم آمیخت. دیلن در پدیدار شدن سبکی در موسیقی به نام راک بومی (Folk Rock) در اواسط دههٔ شصت بسیار تأثیرگذار بود و به شکسپیر همنسلان خود شهرت یافت. بعضی از کارهای دیلن به عنوان سرود جنبشهای اجتماعیِ دههٔ ۶۰ مطرح شدهاست. دیلن در پنج دهه اخیر در موسیقی آمریکا به عنوان یک پدیده مطرح بوده و یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در موسیقی معاصر آمریکا به حساب میآید.
باب دیلن سال ۲۰۱۶ جایزه نوبل ادبیات را به خاطر آفرینش بیانی تازه در ترانهسرایی آمریکا دریافت کرد که موجی از واکنشهای مثبت و منفی را دربرداشت.
زندگی رابرت آلن زیمرمن در ۲۴ مه ۱۹۴۱ در بیمارستان سنتماری شهر دلوث، مینهسوتا به دنیا آمد. وی به خانواده یهودی از طبقه متوسط جامعه تعلق داشت. در سال ۱۹۴۷ به علت آن که پدر شغلش را از دست داد، به هیبینگ، مینهسوتا نقل مکان کردند. در دهه ۱۹۵۰ باب، مثل بسیاری از کودکان و نوجوانان آمریکایی از طریق وسیله ارتباطی جدیدی که رادیو ترانزیستوری نام داشت، عاشق موسیقی شد. او در نوجوانی زادگاه خود را ترک کرد و برای اینکه دیگر با گذشتهاش ارتباطی نداشتهباشد, نام خود را نیز تغییر داد. معروف است که او نام هنری خود را از نام شاعر اهل ولز بریتانیا، دیلن تامس گرفتهاست.
باب دیلن یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در موسیقی معاصر آمریکا بودهاست. ترانه معروف او «چون یک خانهبهدوش» توسط مجله رولینگ استون به عنوان برترین ترانه تمام زمانها انتخاب شد.
برخی از ترانههای او توسط بسیاری از خوانندگان مشهور بازخوانی شدهاست که از جمله آنها میتوان به «کوبیدن بر در بهشت» که توسط گروه گانز ان روزز اجرا شد و «در مسیر برج دیدهبانی» که توسط جیمی هندریکس اجرا شد، اشاره کرد. مارتین اسکورسیزی فیلم مستند «راهی به خانه نیست» را در مورد باب دیلن ساختهاست. همچنین فیلم «من آنجا نیستم» ساخته تاد هینز برگرفته از زندگی این هنرمند است.
او به خاطر ترانههای نغز و پرمفهومش بارها نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شده که در نهایت سال ۲۰۱۶ این جایزه را کسب نمودهاست. دیلن یک گیاهخوار نیز هست.
اعتراض و آن روی سکه
در می ۱۹۶۳، وجههٔ سیاسی دیلن با حضور و تمرین در اد سولیوان شو افزایش یافت، دیلن توسط «رئیس برنامههای تمرینی» سیبیاس متوجه شده بود که آهنگی که برنامه داشت اجرایش کند، حرفهای پارانوئید جان بریچ، بهطور بالقوه برای بنیاد جان بریچ توهینآمیز است. دیلن نیز به دلیل تن ندادن به سانسور از اجرای این آهنگ صرفنظر کرد. تا این زمان، دیلن و جوآن بائز هر دور از اعضای برجسته جنبش حقوق مدنی بودند و با یکدیگر در راهپیمائی در واشینگتن در ۲۸ اوت ۱۹۶۳ خوانده بودند. آلبوم سوم دیلن، زمانه در تغییر است، بازگوکنندهٔ وجه سیاسی و بدبینانه دیلن بود. آهنگها غالباً به موضوعات روز و داستانهای دنیای واقعی اختصاص داشت، «تنها بازیچهای در دست آنها» به قتل فعال حقوق مدنی مدگار اورز؛ و آهنگ برشتی مرگ ملالتبار هتی کرول به مرگ کارگر سیاهپوست میخانه هتی کرول توسط ویلیام زاتزینگر سفیدپوست و معروف اشاره میکرد. در معنایی عامتر آهنگهای شعر هولیس براون و نورث کانتری بلوز به باروری ناامیدکننده جوامع کشاورزی و کارگری اشاره میکرد. اینگونه تمهای سیاسی در این آلبوم با دو آهنگ عاشقانه به نامهای «چکمههای چرمی اسپانیایی» و «از آن صبحهای پشیمانی» همراه بود.
باب دیلن و جُون بایز در حال اجرای ترانهای در راهپیمایی به سوی واشینگتن برای کار و آزادی به تاریخ ۲۸ اوت ۱۹۶۳ میلادی. در پایان سال ۱۹۶۳ دیلن احساس میکرد که توسط جریانهای ملی فرهنگی و اعتراضی احاطه شدهاست. این احساس زمانی خودش را بهطور عمومی نشان داد که بلافاصله بعد از قتل جان اف. کندی، جایزه تام پین را از کمیته آزادیهای مدنیِ ضروری و ملی دریافت کرد، دیلن از خود بیخود شده بلافاصله نقش کمیته را زیر سؤال برد و اعضای آن را پیر و طاس خواند و ادعا کرد ردی از خودش (و همه) در قتل کندی توسط لی هاروی اسوالد میبیند.
آلبوم روی دیگر باب دیلن در یک بعد از ظهر ماه ژوئن در ۱۹۶۴ ضبط شد و حال و هوای سبک تری نسبت به آلبوم قبلی داشت. وجه سوررئال و فکاهی دیلن دوباره در آهنگهای «آزاد خواهم بود شماره ۱۰” و “کابوس دیوانه موتور» ظاهر شده بود. حادثه اسپانیایی هارلم و به رامُنا آهنگهایی رمانتیک بودند، درحالی که دلتنگیهای زاغ سیاه و باورت نمیکنم (اون جوری رفتار میکنه انگار همو اصلاً ندیدیم) نوید چیرگی راکاندرول بر موسیقی دیلن را میدادند. اونی که میخواهی من نیستم عزیز، که ظاهراً دربارهٔ پشتپا زدن به عشق است، به عنوان پشتپازدن دیلن به اعتبار و اعتمادی است که بدست آورده بود. جهتگیری جدید او در دو آهنگ طولانی نمایان شد: آهنگ امپرسیونیستی زنگهای آزادی که المانهای تفسیر اجتماعیاش را علیه چشمانداز استعارهای متراکمی، که بعدها توسط آلن گینزبرگ صورتبندی شد قرار میداد و بهسان زنجیرهای تصاویر براق و روزگار گذشته من که به سادگی و جدیت آهنگهای موضوعی گذشته خودش حمله میکرد و به نظر میرسید که پیشبینیای بود برای واکنش شدید او به مواجههاش با شهرت قبلیاش و مسیر تازهای که در پیش گرفته بود.
در نیمه دوم سال ۱۹۶۴ و سال ۱۹۶۵ ظاهر دیلن و سبک موسیقیاش به سرعت تغییر کرد، همانطور که از آهنگهایی پیشرو با مضامین معاصر و مایههای بومی به سمت فولک-راک موسیقی پاپ رفت. جینهای ژولیده و تیشرتهای کهنهای که میپوشید با لباسهای خیابان کارنابی، عینک آفتابیهای روز یا شب و «چکمههای بیتلزی» نوکدار عوض شد. یک گزارشگر لندنی نوشت: «موهایی با لبههای شانهخورده. یک تیشرت با طرحهای شلوغ که نورش از لامپهای نئونی میدان لستر هم بیشتر است. او شبیه یک طوطی سوءتغذیهگرفته شده.» دیلن همچنین بهطور فزاینده و عجیبی در مصاحبههایش مشاجره میکرد. در شوی تلویزیونی لس کرین ظاهر شد و دربارهٔ فیلمی که قرار بود در آن بازی کند مورد سؤال قرار گرفت و به کرین گفت که احتمالاً یک فیلم کابویی ترسناک باشد. وقتی از او پرسیدند که آیا قرار است نقش کابوی را بازی کند در جواب گفت: «نه، من نقش مادرم را بازی میکنم.»
آثار او در سال ۱۹۸۲ به تالار مشاهیر ترانهسرایان و در سال ۱۹۸۸ به تالار مشاهیر راک اند رول راه یافت. برخی آلبومها و تکترانههای او نظیر بزرگراه ۶۱ دیدار دوباره، بلوند بر بلوند، آقای تمبورین من، چون یک خانهبهدوش و دمیدن در باد در تالار مشاهیر گرمی قرار گرفتهاند. در سال ۲۰۰۸ دیلن جایزه ویژه پولیتزر را برای «تأثیر ژرفی که با آفرینش اشعاری با قدرت شاعرانه فوقالعاده بر موسیقی عامهپسند و فرهنگ آمریکا گذاشت» به دست آورد.
مهارت کلامی، شوخطبعی، تفسیر شرایط اجتماعی، کاربرد ماهرانه قافیه و استعاره از ویژگیهای بارز اشعار دیلن است. او نه تنها بر موسیقیدانان بلکه بر نویسندگانی نظیر آلن گینزبرگ و جویس کرول اوتس نیز تأثیر عمیقی گذاشتهاست. آهنگ کوبیدن بر در بهشت از کارهای غمناک و زیبای باب دیلن است، شرححال فردی نظامی که از عنوان و وظیفهاش که کشتار است خسته شدهاست. بعد از انتشار این آهنگ توسط باب دیلن خوانندههای متعددی از جمله گروه گانز ان رزز، این آهنگ را بازخوانی کردهاند.∗
هنرهای دیگر باب دیلن طراح و نقاش نیز هست. کتاب «طرحهای توخالی» (Drawn Blank) دیلن را رندوم هاوس در سال ۱۹۹۴ منتشر کرد و در سال ۲۰۰۷ برخی از آثارش در نمایشگاهی در آلمان در کنار آثار نقاشان بزرگ اروپا از جمله پیکاسو به نمایش درآمد.
جایزه نوبل او به تماسهای مکرر مسئولان جوایز نوبل پاسخ نداده و مسئولان نوبل میگویند که تلاش خود را برای پیدا کردن باب دیلن، خواننده و ترانهسرای آمریکایی که امسال برنده نوبل ادبیات شده متوقف کردهاند. اعطای جایزه نوبل ادبیات به باب دیلن تعجب بسیاری را برانگیخت. اما از آن زمان باب دیلن هیچ واکنشی از خود نشان ندادهاست. بلافاصله پس از آنکه نام این خواننده-آهنگساز ۷۵ ساله به عنوان برنده نوبل اعلام شد، او در لاس وگاس به روی صحنه رفت اما هیچ اشارهای به این جایزه نکرد. در ۲۱ اکتبر ۲۰۱۶ تنها اشاره جزیی که به عنوان «برنده جایزه نوبل ادبی» در یک مقاله مربوط به نقد کتابش در وبسایت رسمی باب دیلن وجود داشت به توصیه او از وبسایتش پاک شد تا هیچ اشارهای به این جایزه در وبسایت او نباشد. در ۲۵ اکتبر ۲۰۱۶ آکادمی ویژه نوبل در سوئد بار دیگر اعلام کرد که هنوز هم موفق به تماس با ترانهسرای نامدار نشدهاست. دبیرخانه نوبل گفت که تاکنون به هیچ ایمیلی جواب داده نشده و در تلفن پیام «این شماره دیگر معتبر نیست» شنیده میشود. در ۲۷ اکتبر ۲۰۱۶ روزنامه «نیویورک تایمز» در مقالهای بیتفاوتی مطلق باب دیلن نسبت به جایزه ادبی نوبل را «برخوردی سارتری» ارزیابی کردهاست. ژان پل سارتر، نویسنده نامدار فرانسوی، در سال ۱۹۶۴ جایزه ادبی نوبل را رد کرد. فیلسوف نامدار در اطلاعیهای توضیح داد نمیتواند بزرگترین جایزه عالم ادبیات را قبول کند، زیرا عقیده دارد که یک نویسنده نباید تحتتأثیر نهادهای فرهنگی و سیاسی قرار گیرد. به گفته نویسنده «نیویورک تایمز»، باب دیلن حتی یک قدم از فیلسوف اگزیستانسیالیست فراتر گذاشته، زیرا نه تنها جایزه را رد کرده، بلکه عملاً آن را نادیده گرفته و اینگونه آن را مطلقاً بیاهمیت تلقی کردهاست. نویسنده نیویورک تایمز تأکید میکند که شاید باب دیلن از معنای و بار فلسفی اقدام خود بیخبر باشد، اما این از اهمیت «واکنش» او نمیکاهد. در ۲۸ اکتبر ۲۰۱۶ باب دیلن بالاخره بعد از چندین روز سکوت، اعلام کرد جایزه نوبل ادبیات را میپذیرد و برای دریافت آن شخصاً به اروپا سفر خواهد کرد. او گفت خبر اهدای جایزه نوبل ادبیات به او، زبانش را بند آورده بودهاست. در ۱۶ نوامبر ۲۰۱۶ آکادمی سوئد اعلام کرده که باب دیلن ماه آینده شخصاً برای گرفتن جایزه نوبل به استکهلم نخواهد رفت. این آکادمی گفت که دیلن، برنده نوبل ادبیات امسال در «نامهای شخصی» اعلام کرده به علت «تعهدات از پیش تعیین شده» برایش مقدور نیست که در مراسم اهدای جایزه حضور یابد. در روز ۱۰ دسامبر ۲۰۱۶ آزیتا راجی سفیر آمریکا در سوئد متن سخنرانی و پیام تشکری را که باب دیلن نوشته بود در غیاب وی در جریان مراسم اعطای جایزه نوبل قرائت کرد.
جستارهای وابسته چون یک خانهبهدوش تام پتی اند د هارتبریکرز ترَولینگ ویلبریز زمانه در تغییر است
دیوار (به انگلیسی: The Wall) نام یک آلبوم دو دیسکهٔ مفهومی/راک اپرا از گروه موسیقی پراگرسیو راک انگلیسی، پینک فلوید است که در سال ۱۹۷۹ به عنوان یازدهمین آلبوم رسمی گروه، عرضه شد.
با پیروی از خط سیر آلبومهای پیشینشان، دیوار یک آلبوم مفهومی است – خصوصاً این آلبوم به طرز وسیعی با موضوع انزوا از دوستان یک شخص سروکار دارد. این موضوع تا درجهٔ زیادی از توری که در سال ۱۹۷۷ برای تبلیغ آلبوم جانوران گذاشته شده بود الهام گرفته شد؛ با ملاحظه به حادثهای که در آن هنگامی که تشویش راجر واترز از شخصی که در حال بالا آمدن از تور سیمی بود، موجب شد که او از گروه و تماشاگران جدا شود و به نقطهای برسد که با یک سیلی به صورت هوادار زند. این موضوع او را به اینجا رساند که از وجود چنین دیواری به شدت تاسف خورَد و درعوض باعث شد که او آلبوم بعدی گروه را بر اساس موضوع انزوا از دیگران بنا گذارد. با این موضوع بارز تیرهتر، دیوار شامل یک صدای شاخص ناخوشایندتر و تئاتریتر نسبت به آثار قبلی آنان بود.
دیوار یک آلبوم اپرای راکی است که بر شخصیت «پینک» متمرکز شدهاست. در این آلبوم که تا حد زیادی به زندگی شخصی راجر واترز مرتبط است، پینک در زندگی از سالهای اولیه کشمکشهایی دارد؛ پدرش را در جنگ از دست میدهد (یخ نازک)، از طرف معلمان بدرفتاری میبیند (خشتی دیگر در دیوار)، به وسیلهٔ یک مادر بیش از حد حفاظتی تربیت میشود (مادر)، و زنش او را ترک میکند (اکنون مرا ترک مکن) – که همگی عواملی برای انزوای پینک از جامعه هستند؛ که بهطور سمبلیک به «دیوار» ربط داده میشوند.
محتویات ۱ مفهوم و خط سیر داستانی ۲ فهرست آهنگها ۳ جایگاه در نمودار فروش ۴ گزیدهای از میزان فروش در کشورها ۵ جستارهای وابسته ۶ منابع مفهوم و خط سیر داستانی موضوعهای برجستهٔ آلبوم، علل و دلالتهای ضمنی انزوای بر خود تحمیل شدهاست، که با عنوان سمبلیک دیوار، نمادپردازی شدهاست. آهنگهای آلبوم، خط سیر بسیار نزدیکی را خلق میکنند؛ که طرح کلی حوادث را در زندگی قهرمان داستان، پینک، نمایش میدهند. پینک پدر خود را در بچگی از دست میدهد (پدر خود واترز در انزیو در طی جنگ جهانی دوم کشته شد)، به وسیلهٔ مادر بیش از حد حفاظتیاش خاموش نگه داشته میشود، و در مدرسه از طرف معلمان مستبد و توهینگر، مورد ستم قرار میگیرد، که هر کدام از اینها ضربهٔ روحی شدیدی به او میزند و به «آجری دیگر در دیوار» تبدیل میشود. در بزرگسالی، پینک به یک ستارهٔ راک تبدیل میشود، اما روابط او با بدعهدی و طغیانهای خشونت، صدمه میبیند. هنگامی که ازدواج او از هم میپاشد، پینک ساختن دیوار را خاتمه میدهد و انزوای خود را از تماسهای انسانی تکمیل میکند.
اوضاع پینک در پشت دیوار تکمیلشدهٔ تازهاش وخیم میشود، که با بحران شخصیاش در طی یک اجرای روی صحنه به حداکثر میرسد. با وضعیت هذیانگوییاش، پینک باور میکند که او یک دیکتاتور فاشیست است، و کنسرتهای او به مانند دوباره اجتماع کردن و تجدید قوای نئونازیها است که او در آن نیروها یا هوادارانش را که بیارزش میپندارد، جمع و مرتب میکند تنها به این خاطر که وجدانش در این مورد شورش کند و او را در موقعیتی آزمایشی قرار دهد و قاضی درونش به او دستور دهد که «دیوار را فرو ریزد» تا خود را به جهان بیرونی رها کند. در این لحظه، پایان آلبوم به نقطهٔ آغازی آن، با کلمات نهایی «آیا اینجا، جایی نیست که…» برخورد میکند؛ اولین آهنگ آلبوم، «بشخصه؟» با کلمات «… به آن وارد شدیم؟» آغاز میشود – با یک استمرار ملودی آخرین آهنگ، «بیرون دیوار» – که این مطلب را در مورد طبع چرخشی موضوع واترز میرساند.
فهرست آهنگها تمامی اشعار و آهنگها توسط راجر واترز نوشته شدهاست، به جز آنهایی که در کنار آهنگها عنوان شدهاست. طرف اول شماره نام خواننده(ها) مدت ۱. «بشخصه؟» واترز ۳:۱۶ ۲. «یخ نازک» گیلمور، واترز ۲:۲۷ ۳. «خشتی دیگر در دیوار (بخش ۱)» واترز ۳:۲۱ ۴. «شادترین روزهای زندگیهای ما» واترز ۱:۴۶ ۵. «خشتی دیگر در دیوار (بخش ۲)» واترز، گیلمور ۳:۵۹ ۶. «مادر» واترز، گیلمور ۵:۳۲ طرف دوم شماره نام نویسنده(ها) خواننده(ها) مدت ۱. «بدرود آسمان آبی» گیلمور ۲:۴۵ ۲. «فضاهای خالی» واترز ۲:۱۰ ۳. «شهوت تازه» واترز، گیلمور گیلمور ۳:۲۵ ۴. «یکی از نوبتهای من» واترز ۳:۴۱ ۵. «اکنون مرا ترک مکن» واترز ۴:۰۸ ۶. «خشتی دیگر در دیوار (بخش ۳)» واترز ۱:۴۸ ۷. «بدرود دنیای ظالم» واترز ۰:۴۸ طرف سوم شماره نام نویسنده(ها) خواننده(ها) مدت ۱. «آهای تو» گیلمور، واترز ۴:۴۰ ۲. «کسی هست؟» واترز ۲:۴۴ ۳. «کسی در خانه نیست» واترز ۳:۲۶ ۴. «ویرا» واترز ۱:۳۵ ۵. «بچهها را به خانه بازگردانید» واترز ۱:۲۱ ۶. «خلسه دلپذیر» گیلمور، واترز گیلمور، واترز ۶:۲۳ طرف چهارم شماره نام نویسنده(ها) خواننده(ها) مدت ۱. «نمایش باید ادامه یابد» گیلمور ۱:۳۶ ۲. «بشخصه» واترز ۴:۱۵ ۳. «بدو بزن به چاک» گیلمور، واترز واترز ۴:۲۰ ۴. «در انتظار کرمها» واترز، گیلمور ۴:۰۴ ۵. «بس است» واترز ۰:۳۹ ۶. «محاکمه» واترز، ازرین واترز ۵:۱۳ ۷. «بیرون دیوار»
راجر جرج واترز (به انگلیسی: George Roger Waters) (زادهٔ ۶ سپتامبر ۱۹۴۳) خواننده، ترانهسرا، نوازنده گیتار بیس و آهنگساز انگلیسی است. در سال ۱۹۶۵ او در کنار نیک میسن و ریچارد رایت و سید برت گروه پینک فلوید را بنیان نهادند. خلاقیت واترز در پدیدآوردن سبک خاصی از موسیقی سایکدلیک راک موج جدیدی را در جامعه موسیقی دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی به راه انداخت. از واترز به عنوان یکی از خلاقترین آهنگسازان، ترانه سرایان و تهیهکنندگان تمام تاریخ موسیقی راک یاد میکنند.
واترز با نام اصلی جورج راجر واترز در کمبریج بزرگ شد. پدرش اریک فلچر واترز یک کمونیست و صلح طلب تند و تیز بود و در جنگ جهانی دوم جنگید و در نبردی در آنزیو در سال ۱۹۴۴، وقتی که راجر تنها ۵ ماه داشت، کشته شد. راجر به این فقدان در برخی از آثار خود، به خصوص برش نهایی که سال ۱۹۸۳ عرضه شد (که آن را به پدرش تقدیم کرد) و ترانهای به نام وقتی ببرها آزاد شدند و در فیلم دیوار اشاره کردهاست. هرچند وی دربارهٔ شخصیت مادر در این فیلم، گفت که شباهتی به مادر خودش ندارد. بدگمانی به پادشاه و دولت، نظام آموزشی و سازمانهای لشکری، در اکثر نوشتههای واترز مشهود است. این موضوع بهطور واضح در وقتی ببرها آزاد شدند، نشان بر این داشت که واترز به چه میاندیشد و چه کسی را مسئول قربانی شدن پدرش در آنزیو میداند:
“و شاه جورج پیر و مهربان، برای مادرم پیام فرستاد، وقتی که خبر مرگ پدرم را شنید. یادم میاد که اون شکل یه طومار بود و طلا کوب شده بود، فقط همین؛ و من یه روز توی کشوی عکسهای قدیمی پیداش کردم، پنهان شده بود؛ و هنوز هم هروقت یادم میاد چشمام خیس میشند، اعلیحضرت اون رو با مهر لاستیکی مخصوصش مهر زده بود.
همه جا تاریک بود و زمین یخ بسته بود وقتی که ببرها آزاد شدند؛ و هیچکس از هنگ ارتش سلطنتی انگلستان زنده نموند. آنها پشت سر جا مانده بودند، بیشتر مرده بودند و بقیه هم جان میکندند؛ و چنین بود که فرماندهی کل پدرم رو ازم گرفت.”
او بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۵ به عنوان عضوی از گروه پینک فلوید و در پوشش نوازندهٔ گیتار بیس و خواننده فعالیت میکرد. پس از جدایی سید برت، وی به عنوان ترانهسرا و مفهوم دهنده اصلی آلبومهای پینک فلوید نقش عمدهای ایفا کرد و توانست در دههٔ ۷۰ میلادی همراه با پینک فلوید، با عرضه آلبومهای مفهومی نیمهٔ تاریک ماه، کاش اینجا بودی، جانوران و دیوار موفقیتهای بینالملی چشمگیری به دست آورد؛ بهطوریکه تا سال ۲۰۱۳، این آلبومها بیش از ۲۵۰ میلیون نسخه در سرتاسر جهان فروختهاند که از این تعداد تنها ۷۴٫۵ میلیون نسخه مختص ایالات متحده بودهاست. واترز در سال ۱۹۸۵ قصد انحلال پینک فلوید را داشت اما به دلیل اختلافات ایجاد شده بین اعضا پیرامون این مبحث، کار به دادگاه کشیده شد که در نهایت اعضا باقیمانده توانستند در سال ۱۹۸۷ حق استفاده از نام پینک فلوید را بدست آورند. حدود هجده سال تمام اعضا هیچ اجرایی با حضور هر چهار عضو پینک فلوید نداشتند.
در سال ۱۹۸۰ واترز با ساخت یکی از آهنگهای کارتون انیمالیمپیکها در ساخت موسیقی فیلم هم همکاری کرد.
(۱۹۸۴-اکنون) فعالیت انفرادی واترز پس از ترک گروه، پروژه شخصی خود را شروع کرد و به ساخت آلبومهای استودیویی مزایا و معایب اتواستاپ زدن، رادیو کیاس و تفریح تا سرحد مرگ و اجرای کنسرت به صورت انفرادی روی آورد. او یکی از بزرگترین کنسرتهای تاریخ به نام دیوار برلین را در سال ۱۹۹۰ (میلادی) برگزار کرد که حدود ۲۰۰٬۰۰۰ شنونده آن را از نزدیک به تماشا نشستند. او در سال ۱۹۹۶ وارد تالار مشاهیر راک اند رول ایالات متحده شد و در سال ۲۰۰۵ به تالار مشاهیر راک اند رول انگلستان راه پیدا کرد. در سال ۲۰۰۵، وی اُپرایی به نام سا ایرا را نوشت که از موضوع انقلاب کبیر فرانسه الهام گرفته شدهاست. اواخر همان سال، ۲ ژوئیه در لندن، واترز در کنسرت لایو ۸ شرکت کرد و پس از ۲۴ سال، اجرایی را در کنار سه عضو دیگر پینک فلوید انجام داد. واترز از سال ۱۹۹۹ چندین تور به صورت شخصی برگزار کرده و در تور ۲۰۰۶–۲۰۰۸ به صورت کامل آلبوم پینک فلوید، نیمه تاریک ماه، را زنده اجرا کرد. او تور دیوار خود را در سال ۲۰۱۰ آغاز کرد و در سال ۲۰۱۱ گیلمور و میسن برای اجرای آلبوم در لندن به او پیوستند. این تور او در سال ۲۰۱۳ به پرسودترین تور برگزار شده توسط یک هنرمند تکنفره تبدیل شد.
وی ترانههایی نیز برای فیلمهای «وقتی که باد میوزد» – ۱۹۸۶، ساخته جیمی تی موراکامی، «رفتار مضطربانه» – ۱۹۹۸ ساخته دیوید ناتر، «قدرت ذهن» – ۱۹۹۸ ساخته رابرت رودریگز، «افسانه ۱۹۰۰» – ۱۹۹۸ ساخته جوزپه تورناتوره، «شغل ایتالیایی» – ۲۰۰۳ ساخته گَری گرِی، «روز، شب بخیر» – ۲۰۰۳ ساخته مارکو بلوچیو، «قلاب و والها» – ۲۰۰۵ ساخته نوح بامبچ، «د. ی. و. ا. ن. ه.» – ۲۰۰۵ ساخته ژان مارک واله، «اربابان شهر سگی» – ۲۰۰۵ ساخته کاترین هاردویک، «رفتگان» – ۲۰۰۶ ساخته مارتین اسکورسیزی و «آخرین میمزی» – ۲۰۰۷ ساخته رابرت شای نیز اجرا کردهاست.
تور آلبوم دیوار در سیامین سالگرد انتشار آلبوم دیوار راجر واترز قصد دارد به مناسبت این سالگرد، پاییز امسال توری را برگزار کند و آلبوم «دیوار» را مانند یک داستان بر روی صحنه ببرد تا نسل جدید نیز با این آلبوم کمنظیر آشنا شوند. تور دیوار از ۱۵ سپتامبر امسال در شهر تورنتوی کانادا آغاز میشود و سپس در تاریخ ۱۵ دسامبر در آمریکا ادامه پیدا میکند و در نهایت به اروپا میرود.
زندگی شخصی واترز تاکنون چهار بار ازدواج کردهاست: بار نخست در سال ۱۹۶۹ با دوست دوران کودکی خود «جودی تریم» ازدواج کرد که از این پیوند هیچ فرزندی ندارد و آنها در سال ۱۹۷۵ از او جدا شد. یک سال بعد و در ۱۹۷۶، او با «کارولین کریستی» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج اولین فرزند او، هری واترز، است که تبدیل به یک نوزانده کیبورد شد و از سال ۲۰۰۶ راجر را در تورهایش همراهی میکند. همچنین از این ازدواج آنها صاحب دختری به نام ایندیا واترز شدند که به عنوان یک مدل حرفهای کار میکند. راجر و کارولین در سال ۱۹۹۲ از یکدیگر جدا شدند. او در سال ۱۹۹۳ با «پریسکیلا فیلیپس» ازدواج کرد که آنها پیش از طلاق در سال ۲۰۰۱، از این پیوند صاحب فرزندی به نام جک فلتچر شدند. واترز در سال ۲۰۱۲ با بازیگر و فیلمسازی به نام «لوری درنینگ» ازدواج کرد آنها در سال ۲۰۱۵ از هم جدا شدند.
فعالیتها و دیدگاهها واترز در سال ۲۰۰۶ میلادی، به درخواست فلسطینیها، کنسرتش را از شهر تلآویو در اسرائیل، به دهکده عربنشین نوه شالوم منتقل کرد.
آلبومها
مزایا و معایب مفتسواری (۱۹۸۴) رادیو کیاس (۱۹۸۷) تفریح تا سرحد مرگ (۱۹۹۲) سا ایرا (اپرا) (۲۰۰۵) این زندگی است که ما واقعاً میخواهیم؟ (۲۰۱۷)
نیروانا (به انگلیسی: Nirvana) یک گروه راک آمریکایی بود که در سال ۱۹۸۷ توسط کرت کوبین (گیتاریست و خواننده) و کریست ناواسلیک (گیتار بیس) در ابردین، واشینگتن بنیان نهاده شد. نیروانا چند نوازندهٔ درامز مختلف را به خود دید که هر کدام مدت کوتاهی در گروه عضویت داشتند، اما بالاخره دیو گرول که در سال ۱۹۹۰ وارد گروه شد، جای خود را در گروه محکم کرد. با وجود اینکه گروه نیروانا تنها سه آلبوم استودیویی در طول هفت سال فعالیت خود منتشر کرد، اما از این گروه به عنوان یکی از تأثیرگذارترین و مهمترین گروههای موسیقی راک در عصر مدرن یاد میشود.
در اواخر دههٔ ۱۹۸۰، نیروانا که به جنبش گرانج در سیاتل، واشینگتن پیوسته بود، نخستین آلبوم خود تحت عنوان ضدعفونی را در سال ۱۹۸۹ از طریق یک ناشر مستقل به نام ساب پاپ منتشر کرد. نیروانا سرانجام به موسیقیای روی آورد که از تقابلی دائماً در حال تغییر برخوردار بود و موسیقی آنها بر بندهایی ساکت و آرام و در عوض بر ترجیعبندیهایی گوشخراش و سنگین متکی بود. پس از اینکه نیروانا قراردادی با یک ناشر عمده به نام دیجیسی رکوردز امضا کرد، موفقیت غیرمنتظرانهای با اولین تکآهنگ از دومین آلبوم خود، بیخیال، ترانهٔ بوی روح نوجوانی میدهد بدست آورد. موفقیت ناگهانی نیروانا باعث شد سبک موسیقی آلترنیتیو راک بهطور گستردهای به محبوبیت برسد و خوانندهٔ گروه، کرت کوبین، دریافت که رسانهها از او به عنوان «سخنگوی نسل» نام میبرند و نیروانا هم «گل سرسبد گروهها» در نسل اکس در نظر گرفته میشود. سومین آلبوم استودیویی نیروانا، در رحم که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد، صدایی خشن داشت که آن روزها کمتر مد بود و طرفداران خود را به چالش کشید. این آلبوم به اندازه آلبوم بیخیال از نظر تجاری موفق نبود، اما همچنان یک موفقیت تجاری بزرگ محسوب میشد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
دوره فعالیت کوتاه نیروانا پس از مرگ کرت کوبین در سال ۱۹۹۴ به پایان رسید. اما از آن پس تا کنون، چند اثر مختلف از گروه تحت نظارت ناواسلیک، گرول و همسر کوبین، کورتنی لاو منتشر شدهاست. از زمان آغاز به کار این گروه، تنها در ایالات متحده ۲۵ میلیون نسخه از آثار این گروه به فروش رفتهاست. کل فروش جهانی نیروانا ۷۵ میلیون نسخه است. نیروانا در سال ۲۰۱۴ و در همان اولین سالی که واجد شرایط حضور در تالار مشاهیر راک اند رول شد، به این تالار راه یافت.
تشکیل و سالهای اولیه کوبین و ناواسلیک همدیگر را در دبیرستان ابردین ملاقات کردند، هرچند که بر طبق گفته کوبین، آنها هیچوقت با هم در ارتباط نبودند. هر دوی آنها بهطور مکرر به محل تمرین گروه مولینز میرفتند و همین زمینه دوستی آنها را فراهم کرد. کوبین قصد داشت تا یک گروه موسیقی به همراه ناواسلیک افتتاح کند، اما ناواسلیک به درخواستهای کوبین که حتی به او یک نوار دمو از گروه فکال متر هم داده بود، پاسخ نمیداد. سه سال پس از اینکه آن دو برای اولین بار با هم ملاقات کردند، ناواسلیک به کوبین خبر داد که او بالاخره به نوار دمو فیکال متر که کوبین به او داده بود، گوش کرده و پیشنهاد داد که یک گروه موسیقی ایجاد کنند. آن دو Bob McFadden را به عنوان نوازندهٔ درامز به خدمت گرفتند، اما پس از تنها یک ماه پروژه از هم پاشید. در اواخر سال ۱۹۸۷، کوبین و ناواسلیک Aaron Burckhard را به عنوان درامر به خدمت گرفتند. آن سه آهنگ از نوار دموی فکال متر را با هم تمرین میکردند، اما کمی پس از تشکیل شدن گروه، شروع به نوشتن آثار جدید کردند.
گروه در ماههای اولیه، اسامی مختلف و گوناگونی را بر روی خود میگذاشت که اولین آنها Skid Row بود و از جمله دیگر نامهایی که گروه برای خود انتخاب کرده بود، میتوان به Pen Cap Chew, Bliss, و Ted Ed Fred اشاره کرد. گروه در نهایت نام نیروانا را برای خود برگزید که کوبین دربارهٔ دلیل انتخاب این نام گفته است که «من نامی میخواستم که تا حدی زیبا یا خوب و قشنگ باشد تا یک نام پانکی خبیثانه و وقیحانه همچون Angry Samoans. ناواسلیک و کوبین که به ترتیب به شهرهای Tacoma و Olympia, Washington مهاجرت کرده بودند، بهطور موقت رابطهشان با Burckhard قطع شد. آن دو در عوض با دیل کراور از گروه مایونز به تمرین پرداختند و نیروانا در ژانویه ۱۹۸۸ نخستین دموی خود را ضبط کرد. در اوایل ۱۹۸۸، کراور به سان فرانسیسکو مهاجرت کرد، اما دیو فاستر را به عنوان جانشین خودش در نقش نوازنده درامز، به گروه پیشنهاد کرد. دوران حضور فوستر در نیروانا تنها چند ماه به طول انجامید. فوستر که به خاطر حمله به پسر شهردار Cosmopolis, Washington به زندان رفته بود، جای خود را مجدداً به Burckhard داد. همکاری خود Burckhard هم پس از اینکه یک روز به کوبین گفت برای تمرین خیلی خمار است، خیلی دوام نیاورد. کوبین و ناواسلیک در نشریه The Rocket سیاتل یک آگهی برای به خدمت گرفت یک درامر منتشر کردند که نتایج خشنودکنندهای در برنداشت. در همین اوقات، دوستی آنها را به چاد چنینگ معرفی کرد و خیلی زود آن سه توافق بر همکاری کردند. چنینگ به همکاری با کوبین و ناواسلیک ادامه داد، هرچند که او گفت، «آنها هیچوقت نگفتند، خیلی خوب، تو عضو گروهی». چنینگ اولین اجرای خود با گروه را در ماه مه آن سال تجربه کرد.
نخستین آثار نیروانا اولین تکآهنگ خود تحت عنوان وزوز عشق را در نوامبر ۱۹۸۸ از طریق یک ناشر مستقل سیاتلی به نام ساب پاپ منتشر کرد. ماه بعد، گروه با تهیهکنندگی جک اندینو، شروع به ضبط کردن نخستین آلبوم خود، یعنی ضدعفونی، کرد. ضدعفونی بهطور عمدهای از موسیقی سنگین و عزادارانهٔ ملوینز و مادهانی، گروههای پانک راک دهه ۱۹۸۰ و همینطور گروه سبک بلک متال بلک سبث تأثیر گرفته بود. ناواسلیک در سال ۲۰۰۱ در مصاحبهای با رولینگ استون گفت که گروه در حین تور نواری را در ونشان پخش کرد که در یک طرف آلبومی از The Smithereens و در طرف دیگر هم آلبومی از گروه بلک متال Celtic Frost قرار داشت و خاطر نشان ترک که احتمالاً ترکیب این دو هم بیتأثیر نبوده است. هزینهٔ تهیهکردن آلبوم ضدعفونی ۶۰۶٫۱۷ دلار شد که توسط جیسون اورمن پرداخت شد. خود اورمن متعاقباً به عنوان یک گیتاریست دوم عضو گروه شد. هرچند که اورمن عملاً نواختن ترانههای آلبوم مشارکتی نکرده بود، اما نام او به عنوان یکی از نوازندگان بر روی آلبوم ضدعفونی نقش بست. بر طبق گفتٔ ناواسلیک، «میخواستیم او احساس کند گروه مثل خانه خودش است». دست قبل از انتشار آلبوم، نیروانا خواستار آن بود که قراردادش با ساب پاپ را تمدید کند که این اولین باری بود که گروهی این کار را انجام میداد.
بهدنبال انتشار آلبوم ضدعفونی در ژوئن ۱۹۸۹، نیروانا عازم اولین تور خود شد و خودِ آلبوم هم در بین ایستگاههای رادیوییِ دانشگاهی پرطرفدار شد. به خاطر افزایش نارضایتی با اورمن در جریان برگزاری تور، نیروانا آخرین قرارهای خود را لغو کرد و به واشنگتن برگشت. هیچکس در آن موقع به اورمن نگفت که او اخراج شده است، اورمن بعدها گفت که او آن موقع عملاً گروه را ترک کرد. هرچند که ساب پاپ آلبوم ضدعفونی را به اندازه دیگر آثار انتشار خود تبلیغ نکرد، این آلبوم فروش مداومی داشت و فروش اولیه آن ۴۰٫۰۰۰ نسخه بود. با این حال، کوبین به خاطر عدم تبلیغ از طرف ناشر، دلخور بود. در اواخر ۱۹۸۹، گروه یک EP به نام Blew به تهیهکنندگی Steve Fisk ضبط کردند.
کوبین در مصاحبهای در اواخر ۱۹۸۹، اظهار داشت که گروه از نظر موسیقایی در حال تغییر است. او گفت که «ترانههایِ ابتدایی بسیار پرخاشگرانه بودند … اما همانطور که زمان میگذرد ترانهها هم عامهپسندتر و عامهپسندتر میشوند و من هم خوشحال و خوشحالتر میشوم. هماکنون ترانهها رایج به اختلافات در رابطهها، مسائل احساسی با دیگر آدم ها است». در آوریل ۱۹۹۰، گروه در Smart Studios در Madison, Wisconsin با تهیهکننده بوچ ویگ شروع به کار بر روی اثر بعدی کرد. در حین این جلسات، کوبین و ناواسلیک از نحوه نواختن درامز توسط چنینگ ناراحت بودند و چنینگ از اینکه در نوشتن ترانهها همکاری نداشت ابزار ناخشنودی میکرد. همانطور که نوارهای دموی ضبظشده با بوچ ویگ بهطور قاچاقی در محافل موسیقی دست به دست میشد و توجه ناشرهای عمده را به سمت نیروانا جلب میکرد، چنینگ گروه را ترک کرد. در ژوئیه آن سال، گروه یک تکآهنگ به نام Sliver را با درامر گروه Mudhoney, Dan Peters ضبط کرد. نیروانا برای پر کردن جای خالی نوازنده درامز، از Dale Crover دعوت کرد تا در توری در سواحل غربی آمریکا که به همراه گروه Sonic Youth در آگوست همان سال برگزار میشد، با گروه همکاری کند.
موفقیت ناگهانی نیروانا که از ساب پاپ سرخورده شده بود و جلسات ضبط Smart Studios هم علاقهای در دل آنها ایجاد نکرده بود، تصمیم گرفت بهدنبال امضای قرارداد با یک ناشر عمده باشد، چرا که هیچ ناشر مستقلی این توانایی را نداشت تا نیروانا را ورای قراردادش با ساب پاپ بخرد. بهدنبال توصیههای پیاپیِ کیم گوردون از گروه سانیک یوث، نیروانا در سال ۱۹۹۰ با دیجیسی رکوردز قرارداد امضا کرد. گروه متعاقباً مشغول ضبط کردن نخستین آلبومش با یک ناشر عمده شد که بیخیال نام داشت. چند تهیهکننده به گروه پیشنهاد شدند که گروه در نهایت همچنان خواستار بوچ ویگ بود. به جای اینکه مثل دفعه قبل در سال ۱۹۹۰ ترانهها در استودیو Madison ویگ ضبط شود، تهیه آلبوم به Sound City Studios در Van Nuys, Los Angeles, California منتقل شد. برای دو ماه، گروه بر روی یکسری آهنگ گوناگون کار کرد. آهنگهایی از جمله در شکوفایی و پرورش سالها در اندوزهٔ گروه قرار داشتند و برخی دیگر از جمله “On a Plain” و “Stay Away” حتی تا میانههای فرایند ضبط هم هنوز اشعار ناقصی داشتند و تکمیل نشده بودند. پس از اینکه جلسات ضبط به اتمام رسید، ویگ و گروه شروع به میکس کردن آلبوم کردند. با این حال، وقت کافی برای جلسات ضبط وجود نداشت و نتیجه میکسها هم از نظر گروه خوب از آب درنیامده بود. Andy Wallace، میکسر گروه Slayer دعوت شد تا میکس نهایی را انجام دهد. پس از انتشار آلبوم، اعضای گروه از صدای تیزی که میکسر به آلبوم داده بود، ابراز ناخشنودی کردند.
دیجیسی رکوردز در ابتدا امیدوار بود که ۲۵۰ هزار نسخه از آلبوم به فروش برسد که میزان فروش آلبوم Goo اثر Sonic Youth هم همین قدر بود. با این حال، اولین تکآهنگ آلبوم، بوی روح نوجوانی میدهد، خیلی سریع محبوب شد که بخشی از آن را مدیون پخش شدن موزیک ویدیوی آهنگ از MTV است. گروه که در اواخر ۱۹۹۱ در حال برگزاری تور در اروپا بود، دریافت که نمایشهای آنها به شکل غیرمنتظرانهای در حال فروش بیش از حد است، خدمهٔ تلویزیون تبدیل به پای ثابت کنسرتها شده بودند و آهنگ بوی روح نوجوانی میدهد هم در همه جا از رادیو و تلویزیون پخش میشد. در کریسمس ۱۹۹۱، بیخیال هفتهای ۴۰۰٫۰۰۰ نسخه هر هر هفته در آمریکا میفروخت. در ژانویه ۱۹۹۲، آلبوم بیخیال به صدر جدول آلبومهای برتر بیلبورد راه پیدا کرد و آلبوم خطرناک مایکل جکسون را به زیر کشید و علاوه بر آن، در بسیاری دیگر از جدولهای بقیه کشورها هم به صدر جدول راه پیدا کرد. ماهی که آلبوم بیخیال به صدر جدول بیلبورد رفت، به تمجید از نیروانا پرداخت و اظهار داشت «نیروانا از جمله گروههای نادری است که همه چیز دارد، تحسین منتقدان، احترام در صنعت موسیقی، جذابیت در رادیو، بنیان دانشگاهی/آلترناتیو استوار».
نیروانا با بهانه قرار دادن خستگی، تصمیم گرفت که یک تور دیگر در آمریکا برای تبلیغ آلبوم بیخیال برگزار نکند و در عوض ترجیح داد تا بعداً در همان سال، تنها تعدادی کنسرت بسنده کند. در مارس ۱۹۹۲، کوبین که ترانهنویس اصلی گروه بود، دنبال این بود که حق تألیف ترانههای گروه را دوباره سازماندهی کند (که تا این لحظه این حق تألیف بین کل اعضا بهطور مساوی تقسیم شده بود) تا این حقیقت که که بیشتر آهنگها توسط کوبین نوشته شدهاند، نمود بیشتری پیدا کند. گرول و ناواسلیک مخالفتی با درخواست کوبین نکردند، اما وقتی که کوبین درخواست کرد که حق تألیف آهنگهای آلبوم بیخیال هم به نام او ثبت شود، تنش بین دو طرف آن قدر بالا گرفت که تا مرز منحل شدن گروه پیش رفت. پس از یک هفته تنش، کوبین در نهایت ۷۵ درصد حق تالیف آهنگهای قدیمی را به نام خودش زد و این جور نارضایتیها و احساسات بد همچنان پس از این واقعه بین اعضای گروه باقی ماند.
دیجیسی امیدوار بود که در اواخر ۱۹۹۲ آلبوم جدیدی توسط نیروانا آماده شود، از آنجا که کار بر روی انی آلبوم به آهستگی پیش میرفت، این شرکت انتشاراتی در عوض آلبوم Incesticide را در دسامبر ۱۹۹۲ منتشر کرد. آلبوم Incesticide با همکاری مشترک ساب پاپ و دیجیسی از تعدادی از آثار نایاب نیروانا تشکیل شده بود و قرار بود با انتشار این آلبوم، برخی از ترانههای نایاب نیروانا که پیش از آن تنها به صورت قاچاقی در دسترس بودند، با قیمت و کیفیتی بهتر در دسترس علاقهمندان قرار گیرند. از آنجا بیخیال که ۱۵ ماه پیش عرضه شده بود و در ان موقع چهارمین تکآهنگ، در شکوفایی هم از آن منتشر شده بود، باعث شد تا دیجیسی/گفن آلبوم Incesticide را خیلی تبلیغ نکند. این آلبوم در فوریه سال بعد گواهی طلا از طرف Recording Industry Association of America دریافت کرد.
در رحم، ماههای پایانی و مرگ کوبین در فوریه ۱۹۹۳، نیروانا تکآهنگ Puss”/”Oh, the Guilt را به همراه گروه The Jesus Lizard از طریق یک ناشر مستقل به نام Touch & Go منتشر کرد. در همین اوقات، گروه استیو آلبینی، که در محفل موسیقی مستقل آمریکایی به شخصی پایبند به اصول و یکدنده مشهور بود، را استخدام کرد تا سومین آلبوم خود را ضبط کند. هرچند که گمانهزنیهایی وجود دارد که گروه به این خاطر آلبینی را به خاطر اعتبار زیرزمینیاش استخدام کرد، کوبین تأکید داشت که صدایی که از تهیهکنندگی آلبینی حاصل میشود همان صدایی است که او دوست داشته نیروانا همیشه آن را داشته باشد: یک اثر «طبیعی» بدون وجود حقههای استودیویی. نیروانا در فوریه آن سال به Pachyderm Studio در Cannon Falls, Minnesota رفت تا آلبوم را ضبط کند. جلسات ضبط با آلبینی پربار و سریع بودند و آلبوم در مدت دو هفته با هزینهای برابر با $۲۵٬۰۰۰ ضبط و میکس شد.
چند هفته پس از تمام شدن جلسات ضبط، در نشریات Chicago Tribune و Newsweek خبرهایی منتشر شد که دیجیسی گفته است این آلبوم «غیرقابل انتشار» است. در نتیجه، طرفداران گروه اینطور پنداشتند که دیدگاه خلاقانه گروه ممکن است توسط ناشر به خطر افتاده باشد و ناشر در آثار گروه دخالت کرده باشد. در حالی که خبرهای مربوط به اینکه دیجیسی آلبوم را پس زده حقیقت نداشتند، گروه از برخی جهات از میکس آلبینی ناراضی بودند، خصوصاً آنها فکر میکردند که سطوح بیس خیلی پایین است و کوبین احساس میکرد که Heart-Shaped Box و All Apologies «بینظیر» از آب درنیامدهاند. Scott Litt که مدت زیادی تهیهکننده گروه R.E.M. بود، فراخوانده شد تا در کار رمیکس کردن آن دو ترانه کمک کند و کوبین هم کمی آهنگ و آواز بیشتر به آنها اضافه کرد.
آلبوم در رحم در سپتامبر ۱۹۹۳ در جدول بیلبورد ۲۰۰ به جایگاه اول دست یافت. Christopher John Farley از Time در نقد و بررسی این آلبوم نوشت که «با وجود ترسهایی که طرفداران موسیقی آلترناتیو داشتند، نیروانا هنوز از گروههای باب روز موسیقی محسوب میشود، چه بسا که این آلبوم جدید ممکن است یک بار دیگر کاری کند که دیگر هنرمندان هم راه نیروانا را بروند» در رحم ۳٫۵ میلیون نسخه تنها در ایالات متحده فروخت. در ماه اکتبر، توری را در ایالات متحده آغاز کرد. برای این تور، نیروانا پت اسْمیر ار گروه پانک راک Germs را به عنوان یک گیتاریست دوم استخدام کرد. در نوامبر ۱۹۹۳، نیروانا یک اجرای زنده برای برنامه تلویزیونی MTV Unplugged ضبط کرد. در این اجرا که علاوه بر اجزای ثابت گروه، اسْمیر به عنوان گیتاریست دوم و Lori Goldston به عنوان نوازندهٔ ویولن سل حضور داشتند، گروه به جای نواختن ترانههای محبوب خود، ترانههای کمتر شناختهشده خود را اجرا کرد و همچنین ترانههایی از دیگر هنرمندان را هم بازخوانی کرد. گروه که سه آهنگ از گروه Meat Puppets را بازخوانی کرد، همچنین از Cris و Curt Kirkwood از اعضای همین گروه دعوت به عمل آورد تا به گروه پیوسته و در اجرای این سه ترانه همکاری کنند.
در اوایل سال ۱۹۹۴، گروه یک تور اروپایی را آغاز کرد. آخرین کنسرت نیروانا در ۱ مارس در مونیخ آلمان صورت پذیرفت. در صبح روز ۴ مارس در رم، همسر کوبین، کورتنی لاو، کوبین را در اتاق هتلشان به صورت بیهوش پیدا کرد که با شتاب به بیمارستان رسانده شد. یک دکتر از همان بیمارستان در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که کوبین تحت تأثیر ترکیبی از Rohypnol طبی و الکل قرار داشتهاست. مابقی آن تور کنسل شد. در هفتههای متعاقب، کوبین مجدداً به هروئین اعتیاد پیدا کرد. مداخلهای انجام شد و کوبین قانع شد که برای بازپروری مواد اعتیادش به مواد مخدر بستری شود. کوبین که هنوز یک هفته نشده بود که در مرکز بازپروری بود، از دیوار ساختمان بالا رفت و با هواپیما به سیاتل برگشت. یک هفته بعد از آن، در روز جمعه ۸ آوریل ۱۹۹۴، کوبین در خانهاش به صورت مرده یافت شد. به نظر میرسید که کوبین با استفاده از یک شاتگان به سر خود شلیک کرده و خودکشی کرده باشد.
اتفاقات بعدی و انتشارهای پس از انحلال در اوت ۱۹۹۴، دیجیسی اعلام کرد که یک آلبوم دو دیسکه با نام Verse Chorus Verse که حاوی آثار زنده مربوط به سرتاسر فعالیت گروه است، بر روی یک CD و در یک CD دیگر هم اجرای MTV Unplugged گروه، در ماه نوامبر همان سال منتشر میشود. با این حال، ناواسلیک و گرول بر این عقیده بودند که هنوز چیزی از مرگ کوبین نگذشته و مونتاژ کردن آثار زنده خیلی زود است. با به تعویق افتادن انتشار آثار زنده که مربوط به کل دوران فعالیت گروه میشدند، MTV Unplugged in New York در ۱ نوامبر ۱۹۹۴ منتشر شد و به محض انتظار در جایگاه اول جداول بیلبورد ایستاد. چند هفته بعد اولین ویدیو تمام مدت خود گروه به نام Live! Tonight! Sold Out!! منتشر شد. سال بعد، MTV Unplugged in New York یک جایزه گرمی با عنوان «بهترین آلبوم آلترناتیو» برای نیروانا به ارمغان آورد. در سال ۱۹۹۶، دیجیسی بالاخره یک آلبوم زنده از نیروانا به نام From the Muddy Banks of the Wishkah را منتشر کرد که این آلبوم، تبدیل به سومین آلبوم نیروانا شد که پشت سر هم در صدر جدول بیلبورد قرار میگرفت.
در سال ۱۹۹۷، گرول، ناواسلیک و کورتنی لاو شرکت با مسئولیت محدود Nirvana LLC را تشکیل دادند تا بر روی تمام پروژههای مرتبط با نیروانا نظارت کنند. یک مجموعه جعبهای ۴۵-آهنگه از آثار نایاب نیروانا هم برای انتشار در اکتبر ۲۰۰۱ برنامهریزی شد. با این حال، کمی پیش از تاریخ انتشار، لاو یک دادخواست برای منحل کردن Nirvana LLC پر کرد و یک دستور کتبی از طرف دادگاه اعلام شد که انتشار هر گونه آثار جدید از نیروانا را تا وقتی که وضعیت پرونده مشخص نشده، قدغن میکرد. لاو معتقد بود که کل گروه، کوبین بود و گرول و ناواسلیک نقش حاشیهای داشتند و همچین معتقد بود که او موافقتنامه شراکت را از همان ابتدا بر اساس توصیه بد امضا کردهاست. گرول و ناواسلیک در تلاش برای دفاع از خود، از دادگاه خواستند تا لاو را از مشارکت خارج کند و او با یک وکیل دیگر از طرف کوبین جایگزین شود.
در اکتبر ۲۰۰۲، روز قبل از آنکه پرونده به دادگاه برود، لاو، ناواسلیک و گروه اعلام کردهاند که به توافق رسیدهاند. این توافق راه را برای انتشار آلبوم گردآوریشدهای به نام Nirvana همراه میکرد که حاوی ترانهای بود که قبلاً هرگز منتشر نشده بود و You Know You’re Right نام داشت. این ترانه آخرین ترانهای بود که گروه نیروانا پیش از مرگ کوبین ضبط کرده بود. آلبوم نیروانا بعدها در همان ماه عرضه شد و در جدول آلبومهای بیلبورد به رتبه سوم دست یافت. آلبوم گردآوریشده With the Lights Out هم در نهایت در نوامبر ۲۰۰۴ عرضه شد. این آلبوم حاوی مجموعه وسیعی از دموهای اولیه کوبین، ترانههای تمرینی ناتمام و اجراهای زندهای بود که در کل دوران فعالیت گروه ضبط شده بودند. آلبوم دیگری به نام Sliver: The Best of the Box هم در اواخر سال ۲۰۰۵ منتشر شد که این آلبوم، گلچینی از ۱۹ ترانه از آلبوم With the Lights Out به علاوه سه ترانهای بود که قبلاً هرگز منتشر نشده بودند.
در آوریل ۲۰۰۶، لاو اعلام کرد که او ترتیبی داده تا ۲۵ درصد از سهمش در ترانههای نیروانا را در معاملهای با قیمت تقریبی ۵۰ میلیون دلار بفروشد. سهم انتشار نیروانا توسط Primary Wave Music خریده شد که این شرکت توسط Larry Mestel بنیان نهاده شده بود و سابقاً مدیر عامل Virgin Records بود. لاو در بیانیهای به طرفداران نیروانا اطمینان داد که ترانهها تنها به بالاترین پیشنهاد فروخته نخواهند شد، او اظهار داشت که «ما میخواهیم بسیار خوشذوق و به ذات نیروانا وفادار بمانیم و ترانهها را جایی ببریم که قبلاً هرگز در آنجا نبودهاند. از آن موقع تاکنون آثار دیگری هم از گروه منتشر شدهاست. از جمله این آثار میتوان به یک دیویدی به نام Live! Tonight! Sold Out!! در سال ۲۰۰۶، نسخه کامل و بدون سانسور MTV Unplugged in New York در سال ۲۰۰۷ اشاره کرد. در ماه نوامبر ۲۰۰۹، اجرای گروه در فستیوال Reading در سال ۱۹۹۲ هم بر روی سیدی و هم بر روی DVD تحت عنوان Live at Reading منتشر شد. همان ماه، ساب پاپ یک نسخه «به مناسبت بیستمین سالگرد» از آلبوم ضد عفونی را منتشر کرد و دیجیسی هم یکسری بسته «به مناسبت بیستمین سالگرد» از آلبومهای بیخیال (سپتامبر ۲۰۱۱) و در رحم (سپتامبر ۲۰۱۳) را منتشر کرد.
در سال ۲۰۱۲، گرول، ناواسلیک و اسْمیر کنسرتی به نام 12-12-12: The Concert for Sandy Relief را به همراه پل مککارتنی منتشر کردند. این کنسرت حاوی یک ترانه جدید بود که توسط چهار موسیقیدان نوشته شده بود و Cut Me Some Slack نام داشت. یک نسخه ضبط شده در استودیو از این اجرا توسط دیو گرول در صدای زمینه Sound City منتشر شد. در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۳، آنها یک بار دیگر با McCartney در کنسرت Safeco Field “Out There” در سیاتل به اجرا پرداختند، این کنسرت اولین کنسرت نیروانا در زادگاهشان پس از ۱۵ سال بود.
در سال ۲۰۱۴، نیروانا به تالار مشاهیر راک اند رول وارد شد، اعضایی که به این تالار وارد شدند، کوبین، ناواسلیک و گرول بودند. در مراسم وارد شدن گروه به تالار، ناواسلیک و گرول و اسْمیر چهار ترانه به همراه خوانندگان مهمان Joan Jett, Kim Gordon, St. Vincent, و Lorde اجرا کردند. ناواسلیک و گرول سپس به همراه Jett, Gordon, St. Vincent, J Mascis, و John McCauley کنسرت کاملی را در Brooklyn’s St. Vitus Bar اجرا کردند.
جوایز و افتخارات از زمان منحل شدن نیروانا تا کنون، این گروه جوایز و افتخارات بسیاری کسب کرده و مکرراً از این گروه به عنوان یکی از بزرگترین هنرمندان موسیقی در همهٔ زمانها یاد میشود. در سال ۲۰۰۳، نیروانا به Mojo Hall of Fame 100 وارد شد. گروه همچنین در سال ۲۰۰۴ نامزد ورود به UK Music Hall of Fame به عنوان «برترین هنرمند دهه ۱۹۹۰» بود. نشریه رولینگ استون در سال ۲۰۰۴ نیروانا را در فهرست «۱۰۰ هنرمند برتر همه دورانها» در جایگاه ۲۷ قرار داد و بعدها در سال ۲۰۱۱ که لیست را بروز کرد، نیروانا را در جایگاه ۳۰ قرار داد. در سال ۲۰۰۳، نویسنده این نشریه، David Fricke، کرت کوبین را در جایگاه ۱۲ برترین نوازندگان گیتار همهٔ دورانها قرار داد. رولینگ استون بعدها در سال ۲۰۰۸، کوبین را ۴۵امین خواننده بزرگ و بعد در سال ۲۰۱۱، او را ۷۳ومین گیتاریست همه دورانها نام نهاد. VH1 در سال ۱۹۹۸، نیروانا را ۴۲ومین هنرمند برتر راک اند رول معرفی کرد و سپس در سال ۲۰۰۰، این گروه را هفتمین هنرمند هارد راک و در نهایت در سال ۲۰۱۰، این گروه را چهاردهمین هنرمند برتر همه دورانها نام نهاد.
همچنین نیروانا به عنوان یک گروه تأثیرگذار در عرصه موسیقی هم شناخته میشود. از آلبوم بیخیال و آهنگ بوی روح نوجوانی میدهد مکرراً به عنوان یکی برترین آلبومها و برترین ترانههای همه دورانها یاد میشود. تالار مشاهیر راک اند رول هم دو تا از آثار نیروانا، بوی روح نوجوانی میدهد و سراسر عذرخواهی را در فهرست «ترانههایی که راک اند رول را شکل دادند» قرار داده است. این موزه همچنین در سال ۲۰۰۷، آلبوم بیخیال ر در جایگاه دهم در فهرست «۲۰۰ آلبوم سرنوشتساز همهٔ دورانها» قرار داده است. در سال ۲۰۰۵، Library of Congress آلبوم بیخیال را به National Recording Registry اضافه کرد که این مجموعه، حاوی «آثاری از قرن بیستم است که از نظر فرهنگی، تاریخی و زیباییشناسی» با اهمیت هستند. در سال ۲۰۱۱، چهار تا از ترانههای نیروانا در فهرست ۵۰۰ ترانه برتر همهٔ دورانها قرار گرفتند که ترانهٔ بوی روح نوجوانی میدهد جایگاه نهم را به خود اختصاص داده بود. سه تا از آلبومهای گروه در فهرستی که توسط همین نشریه در سال ۲۰۱۲ تحت عنوان «۵۰۰ آلبوم برتر همه دورانها» منتشر شده بود، قرار داشتند که آلبوم بیخیال جایگاه ۱۷ را به خود اختصاص داده بود. همان سه آلبوم در سال ۲۰۱۱ در فهرستی توسط همین نشریه رولینگ استون تحت عنوان «۱۰۰ آلبوم برتر دههٔ ۱۹۹۰» قرار داشتند که آلبوم بیخیال جایگاه ۱ را به خود اختصاص داده بود و به عنوان برترین آلبوم دههٔ ۹۰ برگزیده شده بود. نشریه Time هم در سال ۲۰۰۶ آلبوم Nevermind را در فهرست «The All-TIME 100 Albums» قرار داده بود و ان را بهترین آلبوم دههٔ ۱۹۹۰ خوانده بود. در سال ۲۰۱۱، همین نشریه ترانهٔ بوی روح نوجوانی میدهد را در فهرست The All-TIME 100 Songs قرار داد و ترانهٔ جعبه قلبی شکل را هم در فهرست The 30 All-TIME Best Music Videos قرار داده بود.
نیروانا یکی از پرفروشترین گروههای موسیقی همهٔ دورانها است و تاکنون ۷۵ میلیون نسخه از آثار این گروه در سرتاسر دنیا به فروش رفتهاست. بیش از ۲۵ میلیون نسخه از این آثار از RIAA گواهی دریافت کردهاند. این گروه، هشتادمین هنرمند موسیقی پرفروش در ایالات متحده است. دو تا از آلبومهای استودیویی گروه و دو تا از آلبومهای زنده گروه به جایگاه اول در جدول بیلبورد ۲۰۰ دست یافتهاند. آلبومهای نیروانا تاکنون یک گواهی الماس، سه گواهی چند پلاتینی، هفت گواهی پلاتین و یک گواهی طلا از طرف RIAA دریافت کردهاند. همچنین از طرف BPI در بریتانیا هم، چهار گواهی چند پلاتینی، چهار گواهی پلاتین، دو گواهی طلا و یک گواهی نقره دریافت کردهاست. آلبوم بیخیال موفقترین آلبوم گروه بود که بیش از ۳۰ میلیون نسخه از آن در سرتاسر دنیا به فروش رسید و یکی از پرفروشترین آلبومهای موسیقی است که تاکنون عرضه شدهاست. موفقترین ترانهٔ آنها، بوی روح نوجوانی میدهد، در بین پرفروشترین تکآهنگهای همه دورانها قرار دارد و ۸ میلیون نسخه از ان تاکنون به فروش رفتهاست.
آلبومها ضدعفونی (۱۹۸۹) بیخیال (۱۹۹۱) در رَحِم (۱۹۹۳) جوایز ۱۹۹۴ – برندهٔ جایزهٔ بهترین ویدیوی آلترنتیو سال از جوایز موسیقی امتیوی برای آهنگ «جعبه قلبی شکل» ۱۹۹۵ – برنده جایزه بهترین اجرای آلترنیتیو از جوایز موسیقی گرمی برای آلبوم آنپلاگد امتیوی در
آلبومهای استودیویی ضدعفونی بیخیال در رحم آلبومهای زنده اجرای آکوستیک امتیوی در نیویورک از کنارههای گلآلود ویشکا اجرای زنده در ریدینگ آلبومهای گردآوریشده اینسستیساید نیروانا (آلبوم) قاش: بهترینهای جعبهای آیکون مجموعههای جعبهای تکآهنگها با خاموش بودن لامپها بیخیال: تکآهنگها آلبومهای چندآهنگه وزیدن هورمونینگ تکآهنگها “وزوز عشق” “قاچ” “بوی روح نوجوانی میده” “همانطور که هستی بیا” “لیتیم” “در شکوفایی” “جعبه قلبی شکل” “سراسر عذرخواهی”/”به من تجاوز کن” “چای پونه” “درباره یک دختر” “میدانی حق با توست” تکآهنگهای تبلیغاتی “بر فراز یک دشت” سراسر عذرخواهی “مردی که دنیا را فروخت (ترانه)” “دیشب کجا خوابیدی” “دریاچه آتش” آنیوریسم تخلیه شدنت آلبومهای چندخوانندهای “آبنبات/لبهای مالی” “نیروانا” “طناز/آه، تقصیرکار” دیگر ترانهها “احمق” “از خودم متنفرم و میخوام بمیرم” “گل همیشه بهار” “خیزش منفی” “دوران قدیم” “پالی” “شنگول” “مانعی بین راه” ویدئوها زنده! امشب! بلیط تمام شد!! اجرای آکوستیک امتیوی در نیویورک اجرای زنده در ریدینگ اجرای زنده در پارامونت اجرای زنده و با صدای بلند مرتبط مقالات آلبومشناسی (قاچاقی) جواز و نامزدیها آهنگها فرنسیس بین کوبین مرگ کرت کوبین ۱۲-۱۲-۱۲: کنسرت سندی ریلیف گروهها برین دمیج آیز دریفت فیکال متر فلیپر فو فایترز ملوینز د نو وتو کومبو اسکریم سوئیت ۷۵ دم کروکد والتورز کوئینز آو د استون ایج کتابها همانطور که هستی بیا: داستان نیروانا قویتر از خدا خاطرات نامههایی برای کرت آلبومها بیخیال این یک مصاحبه است بوی ضدعفونی میدهد: ادای احترامی پانکی به نیروانا بیخیال: ادای احترامی پانکی به نیروانا در رحم, در قدردانی, در تمامیت مستندات ۱۹۹۱: سالی که پانک ورشکست شد کرت و کورتنی آلبومهای کلاسیک: نیروانا – بیخیال نیروانا – بررسی یک آلبوم کلاسیکnbsp;– در رحم کرت کوبین: درباره یک پسر بد جور بزنش
کرت دانلد کوبین (به انگلیسی: Kurt Donald Cobain) (۲۰ فوریهٔ ۱۹۶۷ – ۵ آوریل ۱۹۹۴) موسیقیدان راک اهل آمریکا بود که بیشتر بهعنوان خواننده، نوازندهٔ گیتار، ترانهسرای اصلی و بنیانگذار گروه گرانج نیروانا شناخته شدهاست. از کرت کوبین بهعنوان «صدای نسلاش» یاد میکنند.
او در سال ۱۹۸۵ به همراه کریست ناواسلیک گروه نیروانا را بنیان گذاشتند. اولین آلبوم نیروانا با نام بلیچ در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. آنها پس از انتشار دومین آلبومشان با عنوان مهم نیست (۱۹۹۱) تبدیل به یک گروه پُرفروش و نامدار در سطح بینالمللی شدند. مهم نیست با تکآهنگ موفق «بوی روح نوجوانی میده» اولین آلبوم با سبکی مشتق از پانک بود که محبوبیت عام پیدا کرد و مورد توجه عمدهٔ مخاطبان موسیقی قرار گرفت.
در سال ۱۹۹۲ کوبین با کورتنی لاو خواننده و رهبر گروه هول ازدواج کرد. آنها مدتی بعد صاحب یک فرزند دختر شدند که فرنسیس بین نام گرفت. کوبین از موفقیت تجاری نیروانا، جنجالی که همواره در حاشیه نیروانا در جریان بود و سرک کشیدن رسانهها به زندگی خصوصیاش ناراضی بود. او سالهای پایانی زندگیاش را با مشکلاتی همچون اعتیاد به مواد مخدر، افسردگی و نابسامانیهای زندگی زناشویی سپری کرد. در سال ۱۹۹۳ سومین و آخرین آلبوم استودیویی نیروانا با عنوان در رحِم روانهٔ بازار شد که در واقع بیان اعتراض او به شرایط موجود بود.
در ۸ آوریل ۱۹۹۴ جسد کرت کوبین با مغز متلاشی شده و یک شات گان در کنارش در خانهاش یافت شد و در مدارک رسمی پلیس علت مرگ، خودکشی اعلام شد.
کرت کوبین در ۲۰ فوریه ۱۹۶۷ در بیمارستان گریز هاربر ابردین به دنیا آمد در زمان تولد او خانوادهاش در هُوْکواِم، شهر کوچکی در ۱۴۰ کیلومتری جنوب غربی سیاتل، واشینگتن در ایالت واشینگتن ساکن بودند.پدر کرت از هُوْکواِم به عنوان شهری غمزده و تکافتاده در سواحل غربی آمریکا یاد کردهاست. مادرش وندی اکانر، پیشخدمت و پدرش دانلد کوبین، مکانیک بود. زمانی که کرت ششماهه بود خانوادهاش به ابردین نقل مکان کردند. او در دوران کودکی از برونشیت رنج میبرد.
او که تا سه سالگی مورد توجهی خاص از سوی پدر و مادرش در خانواده بود، پس از تولد خواهرش کمتر مورد توجه قرار گرفت.در سال ۱۹۷۵ مدتی پس از تولد خواهرش کیم و زمانی که کرت هشت سال بیشتر نداشت پدر و مادرش از هم جدا شدند. این ماجرا اثرات نامطلوبی بر رشد روانی کوبین در نوجوانی گذاشت، تا حدی که بعدها طلاق پدر و مادرش را به «زخمی در زندگی» اش تشبیه کرد. پس از آن کوبین بههمراه پدرش به مونتسانو نقل مکان کردند و برای ادامهٔ تحصیل وارد «مدرسهٔ ابتدایی بیکِن» شد. پس از مدتی دانلد کوبین دوباره ازدواج کرد و کرت هیچگاه نتوانست با نامادری جدیدش رابطه عاطفی برقرار کند. او پس از جدایی والدینش مدتی در منزل خویشاوندان سرگردان بود و دچار ضربه روانی عمیقی شد که آثارش در رفتارهای ضد اجتماعی دوران نوجوانیاش بارز بود و بعدها تأثیرش را در موسیقی نیروانا نشان داد.کرت در این دوره به مصرف داروهای آرامبخشی مانند ریتالین که از سوی مدرسهٔ محل تحصیلاش برایش توصیه شده بود روی آورد.
ترانهٔ «قاچ»از آلبوم بلیچ منعکسکننده بخشی از زندگی او در دوران جدایی والدینش است. ترانهٔ «چیزی مانع در راه» از آلبوم مهم نیست در واقع اشاره به دوران آوارگی اوست. بعدها که دربارهٔ زندگیاش صحبت میکرد گفت: آن زمان یادم میآید بابت پدر و مادرم شرمنده بودم و از دوستانم در مدرسه خجالت میکشیدم.
کرت در ابتدا به موسیقی گروههایی همچون بیتلز و مانکیز علاقه داشت ولی پس از مدتی به کیس، سکس پیستولز، بلک سبت و کلَش علاقهمند شد. در سن ۱۲ سالگی تصویری از گروه سکس پیستولز در مجلهٔ موسیقی کریم نظرش را جلب کرد و بعداً در مصاحبهای گفت بعد از دیدن آن عکس دوست داشته در یک گروه پانک عضو باشد. در روز تولد ۱۴ سالگیاش اولین گیتارش را هدیه گرفت و پس از آنکه فقط یک جلسه نزد شخصی برای آموزش رفت، به شیوه خودش و بدون آموزگار شروع به نواختن کرد. در همانسال یک فیلم سوپر ۸ با نام «خودکشی خونبار کرت» از خودش درست کرد که طی آن با لبهٔ یک بطری نوشابهٔ شکسته بهصورت نمایشی رگ مُچ دستاش را میبرید و در میان خون تقلبی که در صحنه ریخته بود بهخود میپیچید. پس از مدتی به موسیقی گروههای راک سیاتلی علاقهمند شد و مدتی هم به عنوان نیروی کمکی پشت صحنه، گروه محلی ملواینز را همراهی میکرد.
زمانی که وارد دبیرستان شد بهخاطر دوستی با یکی از دانشآموزان که همجنسگرا بود مورد آزار و طعنهٔ دیگران قرار میگرفت. این اتفاق باعث شد بعدها در آثارش به انتقاد همجنسگراهراسی و تبعیض جنسی بپردازد. در بخشی از فیلم دربارهٔ یک پسر که در سال ۲۰۰۸ به کارگردانی AJ Schnack منتشر شد گفتگویی در این مورد وجود دارد که کوبین آنجا گفتهاست: «من شروع به افتخار کردن به همجنسگرا بودن در برابر آنها کردم. گرچه واقعاً نبودم.» او یکبار هم بهخاطر نوشتن جملهٔ «خدا گِی است» با اسپری بر در و دیوار شهر، توسط پلیس ابردین بازداشت شد. وی در آثارش به همجنسگراها هم پرداخته و نقلقولی از او هست که در دفاع از آنها گفتهاست: من گِی نیستم، گرچهای کاش بودم فقط برای اینکه حال هوموفوبیاها را بگیرم.
زمانیکه متوجه شد که نمرههایاش برای دریافت مدرک کافی نیستند دو هفته قبل از آنکه از دبیرستان فارغالتحصیل شود ترک تحصیل کرد.
در سال ۱۹۸۵ از طریق دوستاش رابرت ناواسلیک-برادر کریست ناواسلیک- با ناواسلیک آشنا شد که مانند خودش طرفدار موسیقی پانک بود. در همان زمان کوبین در گروه فیکال مَتِر عضو بود که اولین گروه او محسوب میشد. مدتی بعد و پس از آنکه کوبین چندبار ایدهٔ تشکیل یک گروه موسیقی را مطرح کرد، ناواسلیک با پیشنهاد او موافقت کرد.
نیروانا
در سال ۱۹۸۵ کرت و کریست در ابتدا گروهی با نام «د استیف وودیز» تشکیل دادند که کوبین در آن نوازندهٔ درامز بود، ناواسلیک باس میزد و افراد مختلفی هم بهعنوان خواننده و گیتاریست با آنها همکاری میکردند. آنها با همان سرعتی که خواننده و گیتاریست عوض میکردند نامشان را هم عوض میکردند و این قبل از آن بود که کوبین خواننده و گیتاریست اصلی گروه شود. زمانیکه نامشان را به «اسکید راو» تغییر دادند ترکیب ۳نفرهشان ثابت شده بود و آرِن بارکهارد به عنوان درامر به کرت و کریست پیوستهبود. در سال ۱۹۸۶ بارکهارت جایاش را به چد چنینگ داد و در سال ۱۹۸۷ «نیروانا» بهعنوان نام ثابت گروه انتخاب شد.
در سال ۱۹۸۷ نیروانا ۱۰ دمو را به تهیهکنندگی جَک اِندینو ضبط کردند و پس از آنکه اِندینو دموها را به جاناتان پانِمَن-از بنیانگذاران شرکت نشر سیاتلیِ ساب پاپ- ارائه کرد پانِمَن موافقت کرد با آنها قرارداد امضا کند.در دسامبر ۱۹۸۸ اولین تکآهنگ نیروانا با نام «وزوز عشق» که در اصل متعلق به گروه پاپ هلندی شاکینگ بلو بود با برچسب ساب پاپ منتشر شد.
نیروانا اولین آلبوم استودیوییاش با نام بلیچ را در ژوئن ۱۹۸۹ روانهٔ بازار کرد. پس از انتشار بلیچ یک تور در سطح ایالات متحده و اولین اجرای خارج از آمریکایشان را در نیوکاسل انگلستان برگزار کردند. گروه با درامرهای مختلف کار کرد تا اینکه دیو گرول به نیروانا پیوست. در سپتامبر ۱۹۹۱ گروه آلبوم مهم نیست را به بازار عرضه کرد. این آلبوم برای نیروانا به موفقیتی بزرگ تبدیل شد، فقط در آمریکا بیش از ۱۰٬۰۰۰٬۰۰۰ و در سطح بینالمللی ۲۶٬۰۰۰٬۰۰۰ نسخه از آن بهفروش رسید. مهم نیست دنیای موسیقی راک را متحول کرد و گرانج و پانک راک را به جریان اصلی موسیقی راک تبدیل کرد.
زندگی شخصی در فوریهٔ ۱۹۹۲ کرت با کورتنی لاو که در آن زمان حامله بود ازدواج کرد و شش ماه بعد صاحب دختری به نام فرنسیس بین شدند. کوبین نام فرنسیس را بهخاطر علاقهاش به فرنسیس مککی، خوانندهٔ گروه اسکاتلندی وَزلینز برای دخترش انتخاب کرد. مایکل استایپ پدرخواندهٔ فرنسیس بین است. کرت و کورتنی هردو در آن زمان معتاد به هروئین بودند. گرچه لاو بعداً ادعا کرد زمانی که متوجه شده باردار است اعتیادش را کنار گذاشتهاست.
نشریهٔ آبزرور در سال ۲۰۰۴ در مقالهای که در آستانهٔ ۱۰امین سالگرد مرگ کرت کوبین منتشر کرد، با اشاره به وجود بعضی شباهتها در زندگی و خصوصیات فردی او با سید ویشس و الگوگیری کوبین از کاراکتر ویشس، نوشتهاست که کوبین اولین باری که با کورتنی لاو ملاقات کرد او را خیلی شبیه به دوستدختر ویشس نانسی اسپانگن-که سید ویشس بهخاطر احساس گناه در مورد مرگ او خودکشی کرد- تصور کرد و ملاقات با لاو باعث شد نوعی حس انتقامجویی در کوبین زنده شود.
کوبین شخصیت درونگرا و پیچیدهای داشت. از خودش، موفقیت بینظیری که بهعنوان یک ستاره موسیقی بدست آورده بود و هیاهوی بزرگی که همواره در حاشیه نیروانا و زندگی خصوصیاش در جریان بود گریزان بود. طبق ادعای خودش بهخاطر بیماری زخم معده-که واقعاً به آن مبتلا بود- و برای تسکین درد به هروئین پناه برد، اما بهنظر میآید آنچه که او واقعاً در جستجویاش بود رسیدن به آرامش روانی بود.
مایکل آزارد نویسندهٔ کتاب «همانطور که هستی بیا: داستان نیروانا» در مورد کوبین گفتهاست: او بسیار باهوش، دوستداشتنی، سخاوتمند و حساس بهخود بود و شاید برای تجارتی که وارد آن شدهبود کمی بیش از حد نازنین و حساس.
به نظر دَنیل هاوس یکی از دوستان کوبین که موزیسین و مالک یک شرکت نشر موسیقی در سیاتل است، اگر کوبین مشهور نمیشد، هیچ اتفاقی برایاش نمیافتاد. او دراینباره گفتهاست: زمانیکه نیروانا به محبوبیت رسید کرت دچار نوعی سردرگُمی شد. موسیقی او بسیار شخصی بود و ازدحام هواداران برای شنیدن آثار نیروانا برایاش شگفتانگیز بود.
یکسال قبل از آنکه کوبین و خانوادهاش به خانهای که او در آنجا خودکشی کرد بروند، روزنامهنگاری که برای گفتگو به آپارتمان اجارهای آنها رفتهبود گفتهبود که کوبین جملهٔ «هیچکدام از شما هرگز درونیات من را نخواهد فهمید» را روی یکی از دیوارهای آپارتمانشان دیوارنویسی کردهبود.
در چند مورد درگیر پروندههای قضایی و اعتیاد به مواد مخدر شد. در سال ۱۹۹۲ و در پی چاپ مطلبی در مجلهٔ ونیتی فیر که در آن از قول کورتنی لاو گفتهشده بود او در زمان بارداری مخدر مصرف میکرده، دادگاه رای به عدم صلاحیت والدین برای نگهداری کودکشان داد. آنها پس از چند ماه کشمکشهای قانونی موفق شدند نظر مساعد مسئولان را برای سرپرستی فرزندشان جلب کنند.
در ژوئیه سال ۱۹۹۳ پلیس بعد از آنکه در جریان یک دعوای خانوادگی قرار گرفت کوبین را بازداشت کرد. لاو به پلیس گفتهبود که لیوانی را به سمت صورت کوبین پرتاب کرده و کوبین او را هُل داده، روی زمین انداخته و میخواسته خفهاش کند. آنها پس از انتقال او به زندان کینگ کانتری واشینگتن، بهدلیل فقدان شواهد و مدارک کافی و با پرداخت وثیقهٔ ۹۵۰ دلاری آزادش کردند.
در سال ۱۹۹۲ و در پی ماجرایی که طی آن ۲ نفر در حالی که دختری را مورد تجاوز جنسی قرار داده بودند ترانه «پالی» را خوانده بودند، کوبین متنی را در کتابچهٔ همراه آلبوم بعدی نیروانا با نام زنا منتشر کرد که آن اتفاق را محکوم کردهبود و گفتهبود پس از آنکه متوجه شده چنین افرادی در میان هوادارانشان وجود دارند دوران سختی را گذراندهاست. کوبین نمیتوانست خودش را با چنین شهرتی که بدست آورده بود مطابقت دهد و از ابراز احساسات مخاطبان گریزان بود. او یکبار گفتهبود «مشهور» آخرین چیزیست که میخواهم باشم. او در ۱۳ مارس ۱۹۹۴ ساعت ۸:۴۵ صبح، در اعتراض به شهرت و ثروتی که دچارش شده بود در حالتی روان پریشانه تمام اثاثیه لوکس خانهاش را در هم کوبید و از بین برد.
مرگ کرت کوبین همزمان با تور موسیقی که گروه نیروانا در سال ۱۹۹۴ در اروپا برگزار کرد کوبین فرصت آن را مییافت تا زمان استراحتاش را همراه با خانوادهاش در شهرهای مختلف کشورهای اروپایی سپری کند. در ۳ مارس ۱۹۹۴ کوبین در سوئیت شمارهٔ ۵۴۱ هتلی در رم ایتالیا بر اثر استفاده همزمان الکل و دارو به کُما رفت. حدود ساعت ۵:۳۰ بامداد روز بعد زمانیکه کورتنی لاو از خواب بیدار شد کوبین را بیهوش در کف اتاق یافت. لاو او را به بیمارستان رساند و بهاینترتیب کوبین از مرگ نجات پیدا کرد.
پس از بازگشت به ایالات متحده کوبین گوشهگیر شد و بیشتر وقتاش را در تنهایی میگذراند. در ۱۸ مارس لاو طی تماس تلفنی با پلیس سیاتل از آنها در مورد «خطر احتمال خودکشی همسرش» درخواست کمک کرد. طبق گزارش پلیس، کوبین خودش را داخل کُمُدی حبس کردهبود که تعدادی جنگافزار و مقادیری دارو در آنجا وجود داشت. کوبین پس از خاتمهٔ ماجرا گفت که او قصد نداشته خودش را بکُشد و لاو بهخاطر قفل بودن در کُمُد چنین تصوری داشتهاست. در پی آن اتفاق مأموران پلیس برای اطمینان بیشتر اسلحه و داروها را با خود بردند. در میان ۴ اسلحهای که آنها از کوبین ضبط کردند یک قبضه پیستول نیمهخودکار اِی-آر ۱۵ هم وجود داشت.
پس از آن کورتنی لاو جمعی از دوستانشان را در خانهشان گردهم آورد تا کوبین را متقاعد کنند که اعتیادش را ترک کند. حتی مدیر برنامههای نیروانا کوبین را تهدید کرد که اگر خودش را پاک نکند، او و گروهاش را از لیست برنامهٔ کاریاش حذف خواهد کرد. بهاین شکل بود که کوبین راضی شد تحت درمان قرار بگیرد و در تاریخ ۳۰ مارس او را در مرکز ترک اعتیادی در لسآنجلس بستری کردند.اما کوبین پس از ۴۸ ساعت از آنجا گریخت و در پی زنجیرهای از اتفاقهای مرموز به سیاتل، واشینگتن برگشت و در ۵ آوریل ۱۹۹۴ اقدام به خودکشی با تفنگ ساچمهزنی کرد.
اسلحهای که کوبین با آن خودکشی کرد یک تفنگِ ساچمهزنی رمینگتون بود که آن را یکی از دوستاناش به نام دیلن کارلسون به او داده بود. کارلسون آن اسلحه را در ۳۰ مارس همانسال خریدهبود و کوبین اسلحه را تحت عنوان محافظت از منزلاش از کارلسون گرفتهبود. او به کارلسون گفته بود اسلحهای میخواهد که صدا و قدرت انفجاری زیادی نداشته باشد تا در موقعی که استفادهاش لازم شد باعث آشفتگی اهالی خانه نشود.
کوبین از ۱ آوریل که از مرکز درمانی گریختهبود بهمدت یکهفته ناپدید شده بود. در تاریخ ۴ آوریل مادرش با مراجعه به پلیس سیاتل گزارش مفقود شدن او را دادهبود و کورتنی لاو برای یافتن او کارآگاه خصوصی استخدام کردهبود. یکی از دستاندرکاران کمپانی برادران وارنر گفتهاست پس از آنکه کوبین از مرکز ترک اعتیاد گریخت یکی از اعضای گروه فیث نو مور کوبین را در یکی از خیابانهای لسآنجلس میبیند و سعی میکند او را سوار ماشیناش کند و به بیمارستان برگرداند. زمانیکه ماشین حامل آنها در بزرگراه در مسیر بازگشت بوده کوبین تلاش میکرده از ماشین بیرون بپرد.
در بعدازظهر یکشنبه ۴ آوریل کوبین بههمراه ۲ شخص ناشناس در رستوران کاکتوس حوالی مدیسون پارک سیاتل دیدهشده بود. بانویی که در آنجا حضور داشته بعداً گفتهبود که کوبین را در حالی که داشته ته بشقاباش را لیس میزده دیدهاست. صاحب رستوران هم گفته زمانی که کوبین خواست پول غذایاش را پرداخت کند متوجه شد که کارت اعتباریاش مسدود شدهاست.
جسد کوبین حدود ساعت ۸:۴۰ بامداد جمعه ۸ آوریل ۱۹۹۴ (سه روز پس از مرگش) در گُلخانهٔ بالای گاراژ خانهاش در مجاورت دریاچهٔ واشینگتن، توسط برقکاری به نام «گَری اسمیت» که برای نصب تجهیزات ایمنی به منزل کوبین رفتهبود یافت شد. زمانی که اسمیت به خانهٔ کوبین مراجعه کرد و کسی در را برویاش نگشود به گشتزنی در اطراف منزل و سرک کشیدن بهداخل، از میان پنجرهها مشغول شد. او ابتدا فکر کرد جسد کوبین چیزی شبیهبه مجسمهٔ یک مانکن است که روی زمین افتاده ولی پس از دیدن خونی که از گوش جنازه روی زمین ریختهبود متوجه ماجرا شد و با پلیس تماس گرفت. طبق اظهارات اسمیت، تفنگِ ساچمهزنی روی قفسهٔ سینه و لولهاش به سمت چانهٔ جسد قرار داشتهاست. بهخاطر اینکه صورت جسد متلاشی شدهبود پلیس سیاتل پس از انگشتنگاری از آن اعلام کرد که جنازه متعلق به کرت کوبین است.
قبل از آنکه گزارش سمشناسی جسد در مطبوعات منتشر شود، کورتنی لاو اعلام کرد که کوبین پیش از آنکه ماشه را بکشد مخدر مصرف کرده بودهاست.
همانطور که میخواست جسدش را سوزاندند و مقداری از خاکسترش را بههمراه تعدادی از وسایل مورد علاقهاش داخل یک استوپای چوبی قرار دادند و به یکی از زیارتگاههای بودائیان در نیویورک سپردند و بقیهاش را در رودخانهٔ ویشکا در ایالت واشینگتن پراکندند. در ژوئن سال ۲۰۰۸ کورتنی لاو ادعا کرد مقداری از خاکستر همسرش که او آن را در محلی مخفی در خانهاش در هالیوود نگهداری میکرده از او دزدیده شدهاست.
در بالای وصیتنامهای که به کوبین نسبت داده میشود و در کنار جسدش یافت شد، کلمهٔ بزرگ بودا جلب توجه میکند. بودا نام دوست خیالی کوبین در دوران کودکیاش بود.
پس از مرگ خودکشی (مشکوک) وی موجی از شوک روانی در میان میلیونها تن از هواداران موسیقی راک بَرپا کرد. شبکهٔ اِمتیوی پخش برنامههای معمولاش را قطع کرد و بینندگاناش بهناگاه تصویر کرت لادر را روی صفحهٔ تلویزیونشان مشاهدهکردند که با حالتی محزون خبر مربوط به مرگ کوبین را اعلام کرد. در سیاتل، واشینگتن هزاران نفر از هوادارانش گرد هم آمدند و با روشن کردن شمع و آوازخوانی یاد او را گرامی داشتند. هواداران طی تماسهای مکرر با ایستگاههای رادیویی محلی از آنها خواستهبودند که در مورد مراسم شبانهٔ دعا و شمعافروختن شنبهشب اطلاعرسانی کنند. بخشی از جمعیت آشفته با سردادن سرودهای اعتراضی و آتش زدن پیراهنهایشان با نیروهای پلیس درگیر شدند.آنها همچنین نوار کاستی را که در آن کورتنی لاو متن خودکشی منتسب به کوبین را قرائت کردهبود گوش میکردند. لاو که ظاهراً متأثر شدهبود و جملههایاش را با هقهق ادا میکرد پس از پایان متن با عصبانیت کوبین را asshole خطاب میکرد و از حضار میخواست که آن عبارت را بعد از او با صدای بلند تکرار کنند.
در آمریکا، استرالیا، ژاپن و چندین کشور اروپایی نوجوانان و جوانان دست به خودکشی زدند و تا هفتهها بعد تصاویر کرت کوبین در تلویزیونهای آمریکا و ترانههایش در رادیوهای این کشور مرتباً پخش میشد.
تابیتا سورن خبرنگار اِنبیسی که قبل از آنکه جسد کوبین را از گلخانهٔ محل مرگاش خارج کنند در آنجا حضور یافتهبود مواردی مانند تجمع هواداران در محل و بهت و حیرتشان، کورتنی لاو که متن نامهٔ خودکشی را با صدای بلند برای آنها میخواند و بیرون کشیدن جنازه کوبین را در گفتگویاش با اِمتیوی بهخاطر میآورد.
مدت کوتاهی پس از مرگ کرت کوبین، سایر اعضای گروه یک ترانه ناتمام را منتشر کردند و چند آلبوم برگزیدهآثار و قطعات منتشرنشده تحت نام نیروانا منتشر شد. آلبوم آنپلاگد نیروانا که ۷ ماه پس از مرگ کوبین منتشر شد فقط در آمریکا بیش از ۵ میلیون نسخه فروش کرد، در ۷ کشور به صدر جدول پرفروشترینها راه یافت و جایزهٔ گرمی بهترین آلبوم آلترنتیو سال را از آن خود کرد.
زندگی کرت کوبین موضوع فیلم مستندی به نام کرت و کورتنی بود که در سال ۱۹۹۸ توسط نیک بومفایلد ساخته شد و قرار بود در جشنوارهٔ فیلم ساندنس نمایش دادهشود اما با تهدید برگزارکنندگان جشنواره توسط کورتنی لاو مبنی بر شکایت قانونی در صورت نمایش فیلم، آنها از اکران فیلم صرفنظر کردند.«کرت و کورتنی» شامل مصاحبههایی است که با آشنایان کوبین انجام شده و برخی از آنها مانند بخش گفتگو با کورتنی لاو و پدرش هَنک هَریسن تا حدودی جنجالبرانگیز هستند. در یکی از بخشهای فیلم راز رِزابک (موزیسین و دوستپسر قبلی لاو) ادعا میکند که لاو به او پیشنهاد داده بوده تا در ازای دریافت ۵۰٬۰۰۰ دلار کرت کوبین را مورد ضرب و شتم قرار دهد.
گاس ون سنت نیز فیلمی با عنوان آخرین روزها دربارهٔ وی ساختهاست. دربارهٔ کرت و گروه نیروانا کتابهای بسیاری نوشته شده که از میان آنها میتوان به «سنگینتر از بهشت» (۱۹۹۱) نوشتهٔ چارلز آر. کراس اشارهکرد. کراس این کتاب را پس از چهار سال تحقیق و براساس ۴۰۰ مصاحبهای که انجام داده نگاشتهاست.
مجلهٔ رولینگ استون در سال ۲۰۰۳ و در ردهبندی ۱۰۰ گیتاریست برتر تمامی دوران، کرت کوبین را در رتبه ۱۲ قرار داد. رولینگ استون همچنین در ردهبندی «۱۰۰ خوانندهٔ برتر تمامی دوران»، جایگاه ۴۵ام را به کوبین اختصاص دادهاست.
در سال ۲۰۰۵ تابلوی خوشامدگویی در یکی از ورودیهای شهر ابردین زادگاه کوبین نصب شد که روی آن عبارت «به اَبردین خوشآمدید» و در پاییناش جملهٔ «همانطور که هستی بیا» برگرفته از نام یکی از ترانههای مشهور نیروانا درج شده بود. در مراسم نصب تابلو علاوه بر لِلَند کوبین. پدربزرگ کرت- تعدادی از هواداران حتی از ایالت کلرادو و کشور اسپانیا در محل حضور داشتند.مراحل پیشنهاد و نصب این تابلو از طرف «کمیتهٔ یادبود کوبین» که در سال ۲۰۰۴ تشکیل شدهاست، انجام شد. در سال ۲۰۰۹ این کمیته تصمیم گرفت یک پارک یادبود و یک مجموعهٔ فرهنگی برای پرورش استعدادهای موسیقی جوانان ابردین ایجاد کند.
در سال ۲۰۰۶ کوبین با فروش ۵۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دلاری آثارش بهعنوان «پردرآمدترین ستارهٔ مُردهٔ دنیا» معرفی شد. این عنوان از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ در اختیار الویس پریسلی بود.
در سال ۲۰۰۷ کورتنی لاو تصمیم گرفت بخشی از وسایل کرت کوبین را در حراج کریستی بفروشد. او در اینباره گفتهبود: خانهٔ من شبیه یک آرامگاه شده و دختر من نیازی به یک کیسهٔ بزرگ پر از وسایلی مانند انواع تیشرت، ژاکت، یک گیتار و دستنوشتهٔ آهنگ «بوی روح نوجوونی میده» ندارد. اینها چیزهایی هستند که فرنسیس، آن خواهد شد و من فقط میخواهم همهٔ آن وسایل لعنتی را ردشان کنم.
در سال ۲۰۰۸ یک گیتار فندر ماستنگ که کوبین در پایان یکی از اجراهای نیروانا آن را شکستهبود توسط یک کلکسیونر ناشناس به قیمت ۱۰۰٬۰۰۰ دلار خریداری شد. روی بدنهٔ این گیتار امضای او وجود دارد.
در آوریل ۲۰۱۱، همزمان با ۱۷اُمین سالمرگ کرت کوبین، تندیس یادبودی با طرح یک گیتار فندر جَگ-استَنگ در یکی از پارکهای شهر ابردین نصب شد. بخشی از این تندیس، به شکل یک روبان فولادی است که روی آن قسمتی از متن ترانهٔ «بر فراز یک دشت» نیروانا حک شدهاست. این اثر توسط ۲ هنرمند محلی بهنام کیم و لورا مالاکوف طراحی شدهاست.
در می ۲۰۱۹ ژاکتی که کرت کوبین در آخرین مراسم عکاسی با گروه نیروانا پوشیده بود در حراجی جولین به قیمت ۷۵ هزار دلار فروخته شد.