پدیده‌ی «فاحشگی نو» | آرامش دوستدار

پدیده‌ی «فاحشگی نو» 
آرامش دوستدار

بغرنجها در جامعة‌ ما درست آنجا هستند که دیده نمی‌شوند. اگر بغرنجها به‌آسانـی دیده مـی‌شدند، مستقیماً سـر راه آدمهـا بودند، نمی‌شد آنها را بغرنج نامید. همـه‌چیـز در جامعـة ما چنان مسـخ شده و تغییر ماهیت داده که نه فقط شناختش به دشواری صورت می‌گیرد، بلکه بدتر از آن حتا بُرد و مکانیسم اجتماعی‌اش در تاریکی باقی می‌ماند. پدیدة «فاحشگی نو» یکـی از این بغرنجهای مخـرب است. به‌معنـای اجتماعاً عمومـی آن، فاحشگی امروزی، که بردن یا رفتن دختـران و زنان به کشورهای همجوار امارات و ترکیه، یکی از شاخه‌های آن باشد، شده‌است تن‌فروشی زنانه از همه‌جای جامعه در بازار آن به خریدار. برای شناختن کاربرد این نوع جدید از فاحشگی و ساختار اجتماعی آن، باید آن را در برابر فاحشگی مرسوم نهاد و در چنیـن تمایزی آن را در طیـف‌های گوناگونش بازشناخت. 

فحشای نوساز

فاحشه در نوع مـرسـومـش به فارسـی اصطلاحاً «هرجایی» خوانده می‌شود. در برابر آن می‌شود و چه‌بسا باید فاحشـة نـوع جدید را «همه‌جایـی» یا «همگانـی» نامید. «هرجایی» در تداول به زنی اطلاق می‌شود که برای تأمین معاش خود تنش را در ازای پول برای ارضای جنسی مـردان در اختیار آنان می‌گذارد. این پدیده که همچنان وجود دارد در وهلة اول حرفـه‌ای بـوده و هسـت متعلـق بـه پایین‌ترین لایة جامعه. محرومیت از حداقل دست‌آوردهای عادی فرهنگی‌ـ مثلاً خواندن و نوشتن‌ـ و از امتیازات اجتماعی را باید از شرایط اصلی فاحشه‌شدن به‌معنای مرسوم آن دانست. دختـران و زنان بـی‌سرپرست در جامعــة ما که فقط در حاشیـه‌اش عضـویت اجتماعـی آنان را به‌اکـراه می‌پذیرد و به آنان «حق حیات» می‌دهد، بیشتریـن قربانیان آن هستند. زن هرجایی تعریفاً آدمی‌ست «بی‌صاحب» که زندگـی‌اش را، چنانکه یاد شد، از طریق ارضای جنسـی مردان تأمین می‌کند. عملاً حقوق اجتماعی ندارد و نمی‌تواند آن را به‌دست آورد. با فروپاشـی سازمانها، مقررات، قواعد، موازین، قوانیـن مـدنـی و ارزشهـای اجتمـاعـی در جامعـة علنـاً و رسمـاً زن‌ستیــز اسلامـی‌شدة ما، زندگی زن هرجایی نمی‌توانسته به طرزی مهلک به خطر نیفتد. «هرجایی» برای جامعة اسلامی زنی نیست که فاحشه باشـد، بلکه زن و فاحشه باهـم اسـت. چـون ارزش زن در اسلام مطلقاً به اسافل اعضای اوست، در وهلة اول از نظر جنسـی، و سپـس تولید مثل. در جامعـة اسلامـی‌شدة ماست که کاستی ویدئویی از «جماع» موجود نری با زنی جوان،‌ فیلمی که حتا پورنوگرافی هم نیست، میلیونها فروش می‌رود و دست‌به‌دست می‌گردد. زن، در حدی که ارزش تولید مثل را از دست می‌دهد، کالایی‌ست ابزاری منحصراً برای تحریک و ارضای جنسی مرد در برابر پول. سابقاً در عمل فقط همین یک نوع فاحشه وجود داشت که در مساعدترین شرایط به‌هرسان از زیرین‌ترین لایة طبقة متوسط فراتر نمی‌رفت. در عوض خریداران و استفاده‌کنندگان این متاع در همة‌ لایه‌ها و قشرها پخش بودند: از قشر رفته‌گر و بنا و رانندة تاکسی و اتوبوس گرفته تا پزشک و مهندس و دبیـر و دانشجو و بیـکارة مفتخوار. به این ترتیب فروشنده و خریدار را که در برابر هـم بگذاریم به چنین مناسبتـی می‌رسیم: فروشندگان از یک لایة مشخص پایینی در جامعه بودند و خریداران متعلق به همة لایه‌ها و سطوح. 

روسپی‌پروری

با پدیدآمدن فاحشه نوع جدید که از دست‌آوردهای جامعه اسلامی ایران است، این مناسبت کاملاً به‌هم خورده، و آنهم در هردوسو میان فروشنده و خریــدار. فاحشگـی نـوع جدید مـرزهای لایه‌یی جامعه را درهم‌ شکسته. یعنـی دیگر از آنِ یک لایه نیست. بلکه از هر لایه و در هر لایه‌ای هست. به‌این معنا می‌توان فاحشـة ‌نوع تازه را «همگانـی» یا «همه‌جایـی» خواند. این نوع فاحشه برای امرار معاش به چنین حرفه‌ای تن‌ نمی‌‌دهد. بلکه آن را تنها راه بهتر زیستن مـی‌بیند. علت فاحشـه‌شـدن در صـورت نوپدیدش نه نیازمندیهای زیستی محض، بلکه محرومیت از حداقل رفاه و سامان در زندگی و بهره‌مندشدن از ملزومات آن است. در ساختار چنیـن شبکه‌ای از مناسبات جنسی در جامعه طبیعتاً این نیز هست که ثروتمندان می‌توانند زن «خانگی» و زن «خارج از خانه» داشته باشند،‌ یا با زنان جوان تن‌فروش مجالس افیون، و عیش و نوش برپا نمایند. اگر زمانی برخی جاهل‌ها فعالیت حرفه‌ای فاحشه‌ای را که دوست داشتند،‌ از طریق تأمین زندگی او در خارج از محیط فحشا متوقف می‌ساختند و استفادة جنسی از او را به‌انحصـار خود درمی‌آوردند‌ـ نام اصطلاحـی این اقـدام «نشانـدن» بود‌ـ اکنـون همین اقدام در سراسر لایه‌های اجتماعـی و از جانـب هر مـردی که بخواهد و امکان مالی‌اش را داشته باشد، تصـورپذیر است. در جامعـه‌ای چنین آلوده به همـه گونه فساد ممکن، هیچ دلیلی نمی‌توان یافت که «نشاندن» امری عادی نشده باشد، و هیچ ایرادی به زنان جوان قطعاً نمی‌توان گرفت که این تنها راه زیرزمینی را برای برآوردن خواستها و امیال خود بروند، خواستها و امیالی که برآوردنشان در جامعة پیشین جزو امکانات آن بود. در نشاندن جاهلانه، علاقة متقابل وجود داشت. زنی فاحشه به سبب این علاقه لااقل مدت زمانی از زیست فاحشگی می‌رهید. هیچ علت خارجی برای این پیشامد وجود نداشت. هر دو می‌توانستند چنیـن تصمیمی نگیرند. اما «نشاندن» زن موازی فقط به این علت صورت می‌گیرد که او نمی‌تواند جز از اینطریق از امنیت و رفاه برخوردار گردد.

معنای سرمایه‌گذاری و بازاریابی جنسی همگانی از جانب زنان فروشنده در برابر مـردان خریدار در جامعـة کنـونی ما این نیست که در جامعة ما نیز روسپـی وجود دارد، بلکه این است که جامعة ما به همان گونه که تروریست، معتاد، جانی، مختل‌المشاعر، دیوانة عاقل‌نما، بسیجی، مخبط، سفیه ایجاد می‌کند و با همین میزان و جدیت نیز اصلاح‌طلب، جامعه‌ای‌ست روسپی‌پرور و تولیدکنندة رسمی و فعال روسپیگری در تمام سطوح.