ژان نیکلا آرتور رَمبو (به فرانسوی: Jean Nicolas Arthur Rimbaud)، (زادهٔ ۲۰ اکتبر ۱۸۵۴ – درگذشتهٔ ۱۸۹۱) از شاعران فرانسوی است. او را بنیانگذار شعر مدرن برمیشمارند. او سرودن شعر را از دوران دبستان آغاز کرد. ذوق و نبوغ شعریِ او در سنین ۱۷ تا ۲۰ سالگی خیرهکننده است. بااینحال، او در ۲۱سالگی برای همیشه از شعر دوری گزید که همواره مایهٔ حیرت و ابهام بودهاست.
آرتور رَمبو در ۲۰ اکتبر ۱۸۵۴، برابر با ۲۸ مهر ۱۲۳۳ خورشیدی در شارلویل فرانسه به دنیا آمد. پدرش فردریک رمبو سرباز توپخانه بود و مادرش ماری کاترین ویتالی کوئیف از خانوادهٔ ملاکین بود و همیشه رفتار خشک و خشنی با او داشت. آرتور دومین فرزند خانواده بود و حدود دو سال پس از ازدواج پدر و مادرش به دنیا آمد. در ۱۸۶۸ نخستین شعرش را به لاتین سرود و سال بعد آموزگار او سه قطعه از اشعارش را منتشر کرد که یکی برندهٔ جایزه شد. در ژانویهٔ ۱۸۷۰ نخستین اشعار رمبو به فرانسوی منتشر شد. حدوداً چهارده ساله بود که از خانه گریخت تا به پاریس برود. در پاریس به دلیل آن که بدون بلیط سوار قطار شده بود چند روزی در زندان گذراند و به خانه بازگردانده شد. او در پانزده سالگی به توفیقهای درخشان تحصیلی دست مییابد. در یونانی، لاتین، بلاغت، تاریخ و جغرافی جوایزی میبرد. او با پل ورلن شاعر فرانسوی رابطهٔ دوستانهٔ عمیق و عجیبی داشت به نحوی که ورلن همسر و کودک تازه به دنیا آمدهاش را ترک کرد تا با آرتور به انگلستان برود. رابطهٔ آرتو و پل رابطهای توأم با عشق و نفرت بود به نحوی که در ۱۰ ژوئیه ۱۸۷۳ ورلن دو گلوله به سمت رمبو شلیک و او را مجروح میکند و به دلیل این عمل دستگیر میشود و دو سال به زندان میافتد. به هر حال بعد از مرگ رمبو، ورلن نقش به سزایی در انتشار آثار او و معرفیاش ایفا کرد.
مقبره رمبو در شارلویل. بر روی سنگ به فرانسوی نوشته شده : Priez pour lui، (“برای او دعا کنید”).
در ۱۸ مارس ۱۸۷۱ کمون پاریس شکل میگیرد و آرتور در ۲۳ آوریل به پاریس میرود و به کمونارها میپیوندد.
رمبو در دوران کوتاه زندگیاش به نقاط مختلف دنیا سفر کرد و در سیوهفت سالگی به دلیل وجود تومور سرطانی پای راستاش را قطع میکنند و چند ماه بعد در ۱۰ نوامبر ۱۸۹۱ مطابق با ۱۹ آبان ۱۲۷۰ ه.ش در کنار خواهرش ایزابل جان میسپارد.
آثار و مطالعات
یکی از اشعار وی به نام «ویلز» او را در زمره پایهگذاران جنبش نمادگرایی فرانسه بهشمار آورد و از اثر دیگر او، «دورهای در برزخ» (فصلی در دوزخ) به عنوان یکی از نخستین شعرهای آزاد نام برده میشود. (منبع دو) اشعار و زندگی رمبو الهام بخش بسیاری از نویسندگان، موسیقی دانان و هنرمندان بزرگ قرن بیستم بودهاست. پابلو پیکاسو، دیلن تامس، آنری کارتیه برسون، آلن گینزبرگ، جک کرواک، ولادیمیر ناباکوف، باب دیلن، پتی اسمیت، هنری میلر، جیم موریسون، و ریچی ادواردز از جملهٔ این هنرمندان هستند.
آثار
۱۸۷۱ زورق مست Le Bateau ivre
۱۸۷۳ فصلی در دوزخ Une Saison en enfer
۱۸۷۴ اشراقها les Illuminations
۱۸۸۳ گزارش سفر به نواحی ناشناختهٔ اوگادن در حراره
فیلمشناسی
سفر به سرزمین رمبو
این فیلم را داریوش مهرجویی فیلمساز ایرانی از زندگی آرتور رمبو در فرانسه ساخت.
ترجمه شده به فارسی
اشراقها، برگردان: بیژن الهی، فاریاب، ۱۳۶۲
زورق مست (گزیده اشعار)، گزینش و برگردان محمدرضا پارسایار، نشر نگاه معاصر، ۱۳۸۱
آرتور رمبو صدایی از آینده (زندگی و پارهای از شعرها، نامهها و عکس هایِ آرتور رمبو)، گردآوری و ترجمه محمد فلاح نیا، نشرِ نگیما، ۱۳۸۹
مجموعه آثار چهار جلدی آرتور رمبو ترجمه: کاوه میرعباسی، در دست انتشار
خوب کردی رفتی آرتور رمبو، زندگی و شعر آرتور رمبو، گردآوری و ترجمه: سمیرا رشیدپور، انتشارات روزبهان، ۱۳۹۳
(آرتور رمبو صدایی از آینده، گردآوری و ترجمه: محمد فلاح نیا)
ابدیت L’Eternite
بازیافتندش! چه را؟
- ابدیت را.
- همان دریاست.
- که آمیخته با خورشید.
- روح جاودان من،
- به خواهش تو نظر میکند،
- به رغم آنکه شب تنها ست
- و روز شعلهور.
- پس تو رها میشوی
- از آرای بشر،
- از شوق همگان
- و پرواز میکنی این سان…
- ستاره در قلبِ گوشهایت…
- ستاره در قلبِ گوشهایت سرخِ گُلی میگرید
- جاودانگی، سپیدی را از پشتِ گردن تا باریکیِ کمرگاهت میپیچد
- دریا بر نوکِ پستانهایت حنا میریزد
- و مرد تیرگی را بر اندامِ شاهوارت جاری میکند.
در ماه می 1871، همان ماه خونین کمون، آرتور رمبو دو شعر و دو نامه بلند و کوتاه دارد. ترجمه آزاد یکی از آن شعرها را در اینجا بیاورم که هنگام برگردانش سپیده قلیان همچون پرنده ای زیبا پیش چشمم بود.
آرتور رمبو | قلب به یغما رفته | برگردان: مهدی استعدادی شاد
در این حصار ، قلب مُکدرم خون بالا میآورد،
قلبی پوشیده از توتون و تنباکو:
در آنجایی که جماعت آش خود را دور میریزد،
در این حصار، قلب مُکدرم خون بالا میآورد:
در حالی که آنها از فرط خنده نعره میکشند
و هر حرف رکیکی به مذاقشان خوش میآید
در این حصار قلب مُکدرم خون بالا میآورد
قلبی پوشیده از توتون و تنباکو!
صف لشگریان خونریز همچون احلیلهای دراز مُلتهب
قلبها را از چرک و کثافت انبار میکنند
بر زین نشسته، مجذوب نقاشی دیوارها میشوند
صف لشگریان خونریز همچون احلیلهای دراز مُلتهب
ای فلوتهای سحر آمیز بشنوید میل و نیاز مرا
و بشوئید از قلبم چرک و کثافت را
صف لشگریان خونریز همچون احلیلهای دراز و مُلتهب
قلبم را از چرک و کثافت انبار کرده اند!
آیا سرانجام مجبورند که توتون و تنباکو را بخورند
تا قلبم به یغما نرود؟
مستانه و بی خیال همه چیز را هضم خواهند کرد
اگر که سرآخر مجبور به خوردن توتون و تنباکو شوند.
دستگاه گوارشم به درد و رنج خواهد بود
و قلبم تحقیر شده و پُر از زجر
بخوانید و ببینید:
زندگی و تصاویر آرتور رمبو -شاعر
نگاهی به زندگی و شعر آرتور رمبو به مناسبت صد و پنجاهمین سال تولد شاعر
کیمیای واژه، آرتور رمبو، برگردان: فرزاد معایی، گرونوبل
اوفلی، شعر آرتور رمبو، فارسی کیوان طهماسبیان
آرتور رمبو، صدایی از آینده، گردآوری و ترجمه: محمد فلاح نیا، نشر نگیما
آرتور رمبو، زورق مست، گزینش و برگردان: محمدرضا پارسایار، نشر نگاه معاصر
زندگی آرتور رمبو ترجمه: ساناز محدثی / کلاه استودیو
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.