آیا محمدرضا شجریان به نرخ روز در مورد سیاست و جامعه ایران حرف می‌زد؟

همایون شجریان خطاب یه کسانی که به مناسبت مرگ پدر‌ش تجمع کرده اند و شعار مرگ بر دیکتاتور می‌دهند می‌گوید : دلم نمی‌خواهد اتفاقی که امروز رخ داد تبدیل به صحنه مسائل سیاسی بشود . جایگاه پدر از اینها بالاتر است. پدر نمیخواهد این اتفاق امروز تبدیل بشود به کارزار کشمکش‌های سیاسی. 
بهرنگ محمدی
همایون شجریان خطاب یه کسانی که به مناسبت مرگ پدر‌ش تجمع کرده اند و شعار مرگ بر دیکتاتور می‌دهند می‌گوید : دلم نمی‌خواهد اتفاقی که امروز رخ داد تبدیل به صحنه مسائل سیاسی بشود . جایگاه پدر از اینها بالاتر است. پدر نمیخواهد این اتفاق امروز تبدیل بشود به کارزار کشمکش‌های سیاسی. ایشان در کنسرت هایش هم اجازه نمی داد. به احترام پدر به این نکته توجه داشته باشیم که احترام هنر بالاتر از سیاست است.در همین جملات کوتاه چند نکته مهم نهفته است که در این یادداشت به آن پرداخته می شود. با این وجود قبل از پرداختن به هرگونه بحثی باید بگویم که شخصا از شیفتگان آواز شجریان بوده ام و حتی گاهی همایون را هم گوش داده ام و این نوشته به معنای نادیده گرفتن و انتقاد به موسیقی و هنر آوازخوانی نیست، کما اینکه سررشته ای هم در این زمینه ندارم. این یادداشت کوتاه بیشتر به دنبال کاوش در مورد ما به ازای مادی و اجتماعی فعالیت‌هایی است که هنرمند از خود به جا میگذارد ‌و از جانب دیدگاهی نوشته می‌شود که هدف اجتماعی جز بهبود زندگی عینی طبقات پایین ندارد.همه چیز برای به او به رفع فقر و سرکوب و تبعیض خلاصه می‌شود و هیچ احترامی برای شخص و یا جریانی که به این وضعیت غیر انسانی حقارت بار دامن میزند قایل نیست.
اول:
اگر به عکس زیر نگاه کنید می‌فهمید همایون شجریان اتفاقا به شدت هم سیاسی است. یعنی هر جا لازم بوده با سیاسی ترین مقامات جمهوری اسلامی نشست و برخاست داشته و یا به حمایت از آنها برخاسته است. بنابراین احتمالا تعبیر او از غیر سیاسی بودن با آنچه خیلی از ما فکر می کند تفاوت میکند. اگر سیاست را شیوه و ساز و کار تصمیم گیری اجتماعی و تَبَع آن نحوه توزیع قدرت در جامعه فهم کنیم، در این صورت وقتی همایون میگوید من سیاسی نیستم قاعدتا به این معنی نیست که او درگیر سیاست نیست، بلکه منظورش این است که اراده ای برای در افتادن با قدرت ندارد، نه تنها اراده ای در درگیری و مبارزه با قدرت ندارد بلکه تمام تلاشش را هم میکند تا با همراهی کانون هایی از همین قدرت از رانتهای مختلف حکومتی بهره بگیرد، در این معنا همایون شجریان نه تنها سیاسی است بلکه در دسته یاری رسانندگان به سیاسیون قرار می‌گیرد. به سخن ساده اینکه او با این ادبیات همراهی با سرکوبگر را مجاز میداند اما مبارزه و درگیری با آن را هرگز. پس بی دلیل نیست که دقیقا در زمانه ای که فریدون فروغی و فرهاد در فقر و سرکوب انزوا جان می‌دهند عربده های همایون از هر گوشه و کناری به گوش می رسد. البته این سیاسی بودن‌‌ هنر همایون شجریان در محتوای بسیاری از کارهایش هم نمود داشته است.محتوای ناسیونالیستی و ملی گرایانه بسیاری از کارهای او درست همان چیزی است که قدرتهای سیاسی به شدت به آن احتیاج دارند.
دوم :
البته که محمد رضا شجریان جایگاه بالایی در موسیقی و آواز ایران دارد اما این جایگاه منطقا در خلا و خارج از کانتکست و زمینه ی اجتماعی وجود ندارد .وقتی همایون می‌گوید جایگاه پدر بالاتر از این حرفهاست و یا اینکه جایگاه هنر بالاتر از سیاست است در واقع بدون تعارف جایگاه ممتاز طبقاتی و اجتماعی خود را به رخ میکشد. جایگاهی که لزوما با منافع و ضرورت های عینی زندگی مردم همپوشانی ندارد. هنر اصولت امری اجتماعی است و بی ارتباط دانستن آن با سیاست منطقاً بی ربط است. در واقع جایگاه هنرمندی مثل همایون بالاست به این خاطر که از ثروت شهرت، امنیت و حتی آزادی بیشتری برخوردار است. این آن جایگاهی است که با شعار مرگ بر دیکتاتور به خطر می افتد و گرنه جایگاه والای هنری نه تنها با مبارزه سیاسی در تضاد نیست بلکه کاملا با آن در هم تنیده است. شاملو،نیما،‌گلشیری،ساعدی،صمد،مختاری و‌صدها هنرمند برجسته کشور در جدال با دیکتاتورها زندانی، شکنجه، تبعید و یا کشته شدند. لورکا شاعر نامی در مبارزه با دیکتاتوری ژنرال فرانکو در اسپانیا کشته شد. ارنست همینگوی و جورج اورول هم در همان جنگ حضور فعال داشتند. کالوی نقاش مبارزی تمام عیار بود و ژان پل سارتر پیشاپیش دانشجویان در مبارزات خیابانی می ۶۸ فرانسه حضور داشت. سیاسی بودن جایگاه هنری را به خطر نمی اندازد بلکه بر عکس آن را ارتقا می‌دهد. کما اینکه فیلمی که محمدرضا شجریان -شاید اصلا در راه منزل- سرش را از ماشین در می آورد و می‌گوید مرگ بر دیکتاتور به عنوان سند آزادی خواهی او دست به دست میچرخد، همان شعاری که همایون دست در دست سربازان گمنام امام زمان سعی در سرکوب آن دارد.بنابراین جایگاهی که با شعر مرگ بر دیکتاتور به خطر می افتد بایستی چیزی متفاوت از شان صرف هنری باشد. همایون شجریان اراده کند سر از لندن در می آورد و یا دفتر ریاست جمهوری. جهان برای او مرفه، آرام و امن است. پس قابل درک است که او نخواهد این همه را بعلاوه باغ هشتگرد برای مبارزه با دیکتاتوری که به او حداقل آزار را میرساند به خطر بی اندازد.فشار چکمه های دیکتاتور را طبقه پایین تر بهتر از هر کسی می فهمند. طبقه ای که اصولا شجریان ها چندان دلی در گرو آن نداشتند.
سوم :
بین اینکه بگویی پدر متعلق همه مردم است و در عین حال به همان مردم بگویید که شعار سیاسی ندهند پارادوکس وجود دارد. مردمی که منزلت و حیثیت انسانی خود را از دست رفته می ببینند مرگ دیکتاتور اولین پیش شرط حتی نفس کشیدنشان است. پس این چه شکل تعلقی است؟
پیغام این است: من فقط تا جایی با تو هستم که تحسینم می‌کنی، نردبانم می‌شوی، برایم شهرت و ثروت می آوری، اما در مبارزه خودتان روی ما حساب نکنید. ما چیزی برای به دست آوردن نداریم!

همایون شجریان: نگرانی‌ها درباره بیماری پدرم همچنان باقی است

همایون شجریان، فرزند محمدرضا شجریان، استاد آواز ایران می‌گوید پدرش همچنان با سرطان دست و پنجه نرم می‌کند هرچند به گفته او وضعیت جسمانی پدرش نسبت به قبل بهتر شده است.




همایون شجریان، فرزند محمدرضا شجریان، استاد آواز ایران می‌گوید پدرش همچنان با سرطان دست و پنجه نرم می‌کند هرچند به گفته او وضعیت جسمانی پدرش نسبت به قبل بهتر شده است.
به گزارش خبرگزاری دولتی ایران (ایرنا) همایون شجریان گفته است: “با توجه به وضعیت پدرم اکنون امکان بازگشت او به صحنه موسیقی نیست و منتظریم مراحل درمانی به خوبی طی شود.”
همایون شجریان هر چند از بهتر شدن وضعیت پدرش نسبت به ماه‌های قبل خبر داده اما گفته دغدغه‌ها و نگرانی‌های بیماری سرطان همچنان باقی است. 
محمدرضا شجریان حدود یک سال پیش کنسرت خود را در ارمنستان لغو کرد و در توضیح آن گفت: “پزشک معالجم موردی را در ام‌آر‌آی اخیرم مشاهده کرد که قاطعانه از من خواست سفرم را لغو کرده تا برای ۶ تا ٨ هفته زیر نظر ایشان به معالجه و درمان مورد دیده شده بپردازیم”.
حدود یک ماه بعد و در نوروز ۱۳۹۵ او ویدیویی منتشر کرد که در آن موهایش را کوتاه کرده بود و تلویحا از بیماری “طولانی مدت” خود خبر می‌داد.
استاد آواز ایران در بخشی از این ویدیو گفته بود: “با مهمان پانزده ساله‌ای سال‌هاست آشنا هستم و با هم دوست شده‌ایم”. 
آقای شجریان در آن زمان گفته بود که در حال معالجه است و قول داد که پس از درمان به کار هنری خود برگردد.
پس از انتشار این ویدیو، فرزاد طالبی، مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد گفت: “تمام تلاش خود را برای برداشتن موانع فعالیت محمدرضا شجریان می‌کند تا آثار او به دست مخاطبانش برسد.”

کتایون شجریان، همسر محمدرضا شجریان حدود دو هفته پیش عکس جدیدی از او منتشر کرده است

حدود ۵ ماه پیش آقای شجریان بعد از یک دوره درمانی به ایران برگشت.
درآن زمان همایون شجریان، با انتشار پیامی در صفحه اینستاگرام خود گفت پزشکان به پدرش اجازه پرواز و سفر دادند تا “مراحل بعدی درمان” او آغاز شود.
محمدرضا شجریان از سال ۱۳۸۸ تا کنون کنسرتی در ایران برگزار نکرده است.
او از جمله هنرمندانی بود که در پی انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ پشتیبانی خود را از معترضان به نتیجه آن انتخابات اعلام کرد.
آخرین کنسرت شجریان در ایران به سال ۱۳۸۷ برمی‌گردد.

نامه اصغر فرهادی به شجریان

یکباره صدایی قدم‌هایم را آرام می‌کند. آوازی‌ست با صدای آقای شجریان نازنین. سر بلند می‌کنم. باید از یکی از خانه‌های اطراف باشد. چندقدمی می‌روم اما دلم نمی‌آید دور شوم، برمی‌گردم، به‌دنبال پنجره‌ای که این صدای دلنشین و آشنا را به کوچه می‌رساند نگاهم را روی ساختمان‌ها می‌چرخانم.



برای دریافت آخرین مطالب به کانال سه پنج در تلگرام بپیوندید

https://telegram.me/sepanjlitr


دلتنگتانیم…

مدتی‌ست برای تحقیق و نگارش فیلم‌نامه گذشته در پاریس هستم. روزها بیشتر به یادداشت‌نویسی می‌گذرد و غالبا پیش از غروب می‌روم پیاده‌روی. از کوچه‌های پیچ‌وواپیچ منطقه پنج پاریس می‌گذرم تا به پارکی برسم و یک ساعتی تا قبل از بستن درهای پارک راه بروم.

امروز از ظهر باران باریده و تازه چند دقیقه‌ایست که آسمان باز شده. کوچه‌ها خلوتند و هوا سرد. از کوچه‌ای به کوچه بعدی می‌روم. یکباره صدایی قدم‌هایم را آرام می‌کند. آوازی‌ست با صدای آقای شجریان نازنین. سر بلند می‌کنم. باید از یکی از خانه‌های اطراف باشد. چندقدمی می‌روم اما دلم نمی‌آید دور شوم، برمی‌گردم، به‌دنبال پنجره‌ای که این صدای دلنشین و آشنا را به کوچه می‌رساند نگاهم را روی ساختمان‌ها می‌چرخانم. حدس می‌زنم صدا از پنجره‌ای نیمه‌باز می‌آید در یکی از طبقات بالایی ساختمانی قدیمی. پنجره‌ای که شاید هم‌وطنی آن را گشوده و گوشه‌ای از اتاقش غرق در زمان و مکانی دیگر نشسته و خیره به این آسمان خاکستری خسته از بارش مانده.

«غم زمانه خورم یا فراق یار کشم»
این‌سوی کوچه ایستاده‌ام به شنیدن صدایی که از پنجره می‌آید. آواز تمام می‌شود و باز سکوت و من به راه می‌افتم اما تصویر هموطن غربت‌نشین در گوشه اتاقش تازه برایم آغازشده و رهایم نمی‌کند.
در حال پیاده‌روی احساس خوبی دارم که در «جدایی نادر از سیمین» نام نازنین آقای شجریان را در یکی از صحنه‌ها آورده‌ام.
یکی، دو سال بعدتر سوار ماشینی به سمت فرودگاه می‌روم تا به ایران بازگردم. راننده هموطن نیست اما صدای استاد در حال پخش است در همه مسیر. می‌پرسم «اهل کجایید؟» می‌گوید «مراکش» می‌پرسم «این موسیقی را که می‌شنوید می‌دانید از چه کشوری‌ست؟»، «ایران». یکی از همکارانش که در جمع راننده‌ها با او رفیق‌تر بوده چندی پیش این آلبوم را به او هدیه کرده. گفت معنای شعرها را نمی‌فهمد اما هربار می‌شنود آرام می‌گیرد. همه مسیر تا فرودگاه شاردوگل، شب، سکوت و کویر است. بعدتر این خاطره را برای خودشان هم تعریف می‌کنم. خاطره مرد مراکشی او را به یاد خاطره‌ای دیگر می‌اندازد که دوستانشان نقل کرده بودند. دوستان آقای شجریان رفته بودند به سفری در شمال. در مسیری میان جنگل، پیرمردی خسته، مانده در راه دست بلند کرده تا او را سر راه به روستایش برسانند و آنها هم سوارش می‌کنند. لختی بعد از پیرمرد اجازه می‌گیرند تا موسیقی پخش کنند و پیرمرد می‌گوید «اگر از آقای شجریان دارید، روشن کنید». آن هموطن غربت‌نشین در پاریس، آن راننده مراکشی و این پیرمرد خسته روستایی، سهیم و همراه‌شدن در خلوت دلتنگی آدم‌هایی در گوشه‌وکنار جهان چیزی‌ست بسیار بالاتر از شهرت و حتی بالاتر از محبوبیت. این را به خودشان گفتم. گفتند: «آقای فرهادی، شهرت مثل سرعت بالاست. با سرعت پایین از روی دست‌اندازها هم می‌توان گذشت اما در سرعت بالا عبور از روی یک سنگریزه هم می‌تواند حاصلش واژگونی باشد برای همیشه». و این جمله‌ایست پرمسئولیت که از او به یادگار دارم. این روزها دلتنگ او هستم. دلتنگ نگاه آرام و مهربانشان؛ خیلی‌ها دلتنگ اویند. یک سرزمین دلتنگ اویند. چشم‌به‌راه آمدنتانیم، تندرست و برقرار.
اصغر فرهادی، شهریورماه ٩٥

محمدرضا شجریان در بیمارستان بستری شد

محمدرضا شجریان، استاد آواز ایران به دلیل مشکلات ریوی در بیمارستان کسری در تهران بستری شده است. پزشک او اعلام کرده اطلاعات بیشتری را فعلا در اختیار رسانه‌ها قرار نمی‌دهد.


محمدرضا شجریان، استاد آواز ایران به دلیل مشکلات ریوی در بیمارستان کسری در تهران بستری شده است. پزشک او اعلام کرده اطلاعات بیشتری را فعلا در اختیار رسانه‌ها قرار نمی‌دهد.

خبرگزاری کار ایران (ایلنا) از بستری شدن محمدرضا شجریان،استاد آواز ایران از روز پنج شنبه (۵ شهریور، ۲۷ اوت) به دلیل مشکلات ریوی در بیمارستان کسری خبر داده است.
بر اساس این گزارش، پزشک معالج شجریان با تائید بستری شدن آقای شجریان اعلام کرده که فعلا هیچ اطلاعات جدیدتری از بیماری او در اختیار رسانه‌ها قرار نمی‌دهد.
سایت خبری کلمه هم در گزارشی به نقل از رادیو صدای امید از بیمارستان کسری تهران، از بستری شدن شجریان در بخش ریه این بیمارستان خبر داده است.
بر مبنای گزارش این سایت خبری، محمدرضا شجریان پیش از این و در سال ۱۳۸۶ یک بار تحت عمل جراحی ریه قرار گرفته بوده و پس از یک هفته از بیمارستان مرخص شده است.
پیش از این قرار بود شجریان کنسرتی در استانبول ترکیه داشته باشد که بنا به دلایلی نامعلوم و با اعلام در سایت رسمی او، این کنسرت لغو شد.
همزمان با اعلام لغو کنسرت شجریان اخباری مبنی بر بیمار بودن استاد آواز ایران منتشر شد که البته تائید و یا تکذیب نشد.

حسین علیزاده: «هیچ مسوولی در اندازه ای نیست که بخواهد برای کسانی مثل ما مجوز بدهد»

من هیچ‌گاه زانوی غم بغل نمی‌گیرم، از هیچ مسئولی خواهش نمی‌کنم به من مجوز بدهد. هیچ مسئولی در اندازه‌ای نیست که بخواهد برای کسانی مثل ما که نیم قرن در مملکت کار کرده مجوز بدهد. سی و سه پل نمی گوید اجازه بدهید من باشم؛ وقتی می گوئیم شجریان مثل این است که می‌گوئیم عالی قاپو یا سی و سه پل. با همه‌ اینها باید تلاش کرد تا در همین چهارچوب‌ها حرف‌های خودت را بیان کنی. باید فکر کرد چگونه می‌توان تداوم داشت

 «حسین علیزاده» – آهنگساز و نوازنده‌ی برجسته‌ای است؛ اما محدود‌کردنِ او به همین عنوان‌ها ناسپاسی در حقِ موسیقی‌دانی است که همواره تلاش کرده است تا در کنار تاثیراتِ شگفت‌انگیزی که بر موسیقی گذاشته، به عنوانِ یک مصلح اجتماعی هم ظاهر شود. «علیزاده» در کنار تمامِ انقلاباتی که با آثارش در زمینه‌ی موسیقی چند صدایی و معاصر کردن موسیقی سنتی ایران ایجاد کرده است؛ همواره به عنوانِ یک موزیسین روشنفکر، فعالیت کرده است. این مساله نه تنها در آثارش – به نینوا دقت کنید، ترکمن یا راز نو- متبلور است که در اظهارنظرهایش نیز به خوبی مشهود است.
او همواره اظهارنظرهایی صریح می‌کند؛ برای مثال از «حذف شدن نیمی از صدای جامعه» می‌گوید؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از همکارانش در تمامیِ این سال‌ها چشم و گوششان را روی این مساله بسته‌اند؛‌ با همه‌ی اینها خود اولین منتقد جامعه‌ی روشنفکری و انفعالِ آنان در برابر جامعه است و در کنارِ آن به سنتِ دیگر «مصلحان» در عینِ حال که تلاش می‌کند دیگران را متوجه‌ی «نابسامانی»‌ها کند، همواره از «امید» می‌گوید. از زیاد شدنِ تعداد هنرجویان موسیقی، از ظهورِ آهنگسازان جوان و مستعد، از مخاطبانی که موسیقی را می‌فهمند. او در این سال‌ها در بسیاری از اظهارِ نظرهایش «تنها» بوده؛ اما خودش را «تنها» نمی‌داند، کسانِ بسیاری را همراه می‌پندارد که چون او دغدغه‌ی موسیقی دارند.
حالا او مدتی است در خارج از ایران مشغول برگزاری تور کنسرت‌هایش است. در کنارش اما گاه «سخن‌» هم می‌‌گوید. در کانادا برای اولین بار دلایلش برای عدم دریافت نشان شوالیه را گفت و چند روز پیش هم در سالن «کی میک تیه‌تاتر» نوازندگی و در عین حال در سالن «سیلور هاربر سنتر» ونکوور برای مخاظبانش در مورد مسایلِ گوناگون از جمله قصه‌ی «راز نو» و استفاده از همخوانانِ زن صحبت کرد. او همچنین به شکلی مختصر و در عین حال جامع برخی جنبه‌های مهم اجتماعی موسیقی در ایران، از جمله هویت ایرانی موسیقی، چگونگی ترکیب آن با موسیقی کشورهای دیگر، چگونگی نگاه ما به دگرگونی‌های اجتماعی مناسب با زمانه و غیره را مطرح کرد.
او در بخشی از سخنرانی خود «روشنفکران» را مورد خطاب قرار داد و اینکه باید خود را با زمینه‌های فکری جامعه آشنا کنند و همواره به اصلاح جامعه کمک کنند: «باید تمام دنیا را در نظر بگیریم. در تاریخ بجوئیم. جامعه را مطالعه کنیم. ببینیم چقدر کار شد تا جوامعِ پیشرفته درست شد و بعد فکر کنیم نقش ما در این میان چه می‌تواند باشد و چگونه می‌توانیم عمل کنیم؟ جامعه روشنفکری نباید از اتفاقاتی که رخ می‌دهد، جا بخورد. ما هر روز باید نو شویم. وقتی شوکه می شویم که از زمینه‌های فکری جامعه آگاه نباشیم. مردم عادی خیلی بهتر می‌توانند مسائل را بینند، برای همین است که واقعی‌ترین مسائل را همواره از راننده تاکسی یا یک میوه‌فروش می‌شنویم. آنها به طور ملموس در آنجا زندگی می کنند و از آن مهم‌تر وطنشان را دوست دارند؛ اما موسیقی که یک هنر انتزاعی است، از این نظر عقب است. ممکن است یک موسیقی‌دان سال‌ها در گوشه‌ی اطاقش کارهای بی‌نظیر انجام ‌دهد، اما ما یک کلمه از او درباره‌ی تاریخ، اجتماع و هنرش نمی‌شنویم و این اتفاق خوبی نیست.»
او جامعه‌ی روشنفکری ایران را نقد و در این باره می‌گوید: «ما اما درک‌های غلطی داریم و خودمان هنوز این مساله را متوجه نشده‌ایم که برای «بودن» نیاز به مجوز نداریم. ما همیشه فکر می‌کنیم، محروم هستیم. اهل هنر و تفکر همیشه می‌نازیم که ما را درک نمی کنند. فکر می‌کنیم ما تافته‌ی جدا بافته هستیم، در حالی که شرایط همیشه به همین شکل بوده و حکومت‌ها همواره با تمام بی‌مهری‌هایشان به موسیقی وجود داشته‌اند؛ در چنین شرایطی ما به نیروی جمع احتیاج داریم که احساس غربت نکنیم. من در تمام سال‌های عمرم، احساس کردم جزئی از مردم هستم و این مساله را از عمق وجودم بیان می‌کنم. یک روز به لطفی گفتم ما خیلی زود داریم مصرف می شویم، باید بجنبیم.»
حسین علیزاده،‌ مثلِ همیشه تلاش کرد تا تصویری جامع ارایه دهد: «اگر در ایران موسیقی مهجور است فقط یک طرف را محاکمه نکنید. موسیقی همیشه شنونده‌ی آگاه می‌خواهد، نمی‌توان با ابتکارهای کاذب یا با خشونت این آگاهی را به وجود آورد. من همواره سعی می‌کنم با موسیقی‌ام دلِ مخاطب را به دست بیاورم و حتی دلِ دشمنی که می‌خواهد با من مبارزه کند. من و «لطفی» در حال اجرای برنامه بودیم که با اسحله مانع ما شدند؛ اما ما همچنان برای حفظ این موسیقی جنگیدیم. در حال حاضر هم همچنان فکر می‌کنم باید با مخالفت‌هایی که وجود دارد، این چنین عمل کرد و بیش از هر چیز تلاش کرد تا مخاطب، به عمق و اهمیت این موسیقی پی ببرد. درک موسیقی زحمت می‌خواهد؛‌ اما فراموش نکنید که عمیق‌ترین موسیقی ما در روستاها و میان مردم وجود دارد. به موسیقی خراسان دقت کنید یا آنچه عاشیق‌ها می‌نوازند. حالا اما این فاصله میان موسیقی و مردم ایجاد شده است که باید برای اصلاح آن عمل کرد.»
به گزارش سایت موسیقی ما، او با همان صراحتِ همیشگی‌اش اعتراض خود را به مشکلاتی که در حوزه‌ی موسیقی وجود دارد، بیان کرد؛ اما در عین حال از «امید» گفت: «با تمام مشکلاتی که ممکن است وجود داشته باشد، من هیچ‌گاه زانوی غم بغل نمی‌گیرم، از هیچ مسئولی خواهش نمی‌کنم به من مجوز بدهد. هیچ مسئولی در اندازه‌ای نیست که بخواهد برای کسانی مثل ما که نیم قرن در مملکت کار کرده مجوز بدهد. سی و سه پل نمی گوید اجازه بدهید من باشم؛ وقتی می گوئیم شجریان مثل این است که می‌گوئیم عالی قاپو یا سی و سه پل.  با همه‌ی اینها، باید تلاش کرد تا در همین چهارچوب‌ها، حرف‌های خودت را بیان کنی، باید فکر کرد چگونه می‌توان تداوم داشت؟ باید هنر زندگی کردن را بلد بود و به بهترین شکل از آن استفاده کرد.  باید به دقت نگاه کنیم و ببینیم چه کسی درست می گوید و چه کسی اشتباه می‌کند و در نهایت با هدف صلح و دوستی فکر چاره جویی باشیم.»
او درباره‌ی  «راز نو» نیز چنین توضیح داد: «وقتی این اثر (رازنو) می‌خواست اجرا شود، در آغاز دوران اصلاحات بود. به دو- سه نفر از مسئولین که می‌دانستم چندان مخالفتی با حضور زنان در روی صحنه ندارند،‌ گفتم بگذارید این اثر دو یا سه دقیقه اجرا بشود، بعد اگر مشکلی ایجاد شد جلوی آن را بگیرید. فکر کردم کسانی هستند که می‌شود با آنها «دیالوگ» کرد، در حالی که می‌توانستم قهر کنم؛ اما با خودم فکر کردم حتما راه بهتری هم وجود دارد. سرانجام «راز نو» اجرا شد. در تمرین ها احساس نیایش چندان نبود؛ اما در جمع این احساس به وجود آورد (یک حس روحانی خاص که نمی‌توانم آن را بر اساس هیچ دیدگاهی تعریف کنم). همیشه اولین شنونده، در خلق اثر نقش دارد و زمانِ اجرای این اثر کاملا سکوت شد. بالاخره اثر اجرا و مخالفتی نیز برای آن نشد. همخوانی زنان در این اثر، برای من احساس خوشی داشت، چیزی شبیه احساس مقاومت، مثل احساس همبستگی و همدلی.»
نوازنده‌ و آهنگساز کهنه‌کار البته ادامه داد: «در همه‌ی این سال‌ها این سوال برای من وجود داشته است که چرا یک موزیسین مرد،  در مورد این مساله که صدای زن حذف شد، اعتراض نکرد؟ برای همین سعی کردم خودم هیچ‌وقت خودسانسوری نکنم و به همین خاطر بدون تبلیغات دست به ابتکارهایی زدم ؛ البته بسیاری از حضورِ «زنان هنرمند» استفاده می‌کنند تا کار خودشان را بیشتر نشان دهند و به اصطلاح مشتری جذب کنند،  اما من در «راز نو» فکر کردم می‌شود با همین قوانین اثری خلق کرد که در آن هم زن باشد و هم مرد و به این ترتیب این اثر خلق شد.»
علیزاده که همواره تلاش می‌کند در کنار تمام نابسامانی‌ها از داشته‌ها بگوید و از «امید» همچنین به این مساله اشاره کرد که با  وجود محدودیت‌ها، ما در دنیا سرمان بلند است. ارتقای موسیقی به شنونده‌ها گره خورده و باید تلاش کرد تا به شمه‌ای از معرفت مولانا رسید. جامعه باید خود را تازه کند تا مسایلی از این دست را درک کند : «همیشه تغییرات به خاطر حفظ هویت بوده است. چرا وقتی می‌خواهیم یک موسیقی ترکیبی درست کنیم، باید به سراغ غربی‌ها برویم؟ مگر ما موسیقی نداریم؟ می ببینید «یهودی منوهین» در مقابل «راوی شانکار» زانو زد. هندی‌ها با موسیقی‌اشان غربی‌ها را به طرف خود می‌کشند.  ما نیز باید تحولات را به وجود بیاوریم؛ اما نه از زاویه‌ی خودکم‌بینی. نباید هویت خودمان را گم کنیم. از آن طرف یک نگاه دیگر نیز وجود دارد،‌ خیلی از ما تجربه نمی‌کنیم چون ترس داریم فرهنگمان از بین برود. غرب چون ترس از دست دادن فرهنگ خودش را ندارد، اجازه می دهد فرهنگ های دیگر وارد شوند و این در مقاطع تاریخی ادامه پیدا می کند و باعث تغییر در فرهنگشان می‌شود. 30 سال پیش در کانادا همه فقط مک دونالد می خوردند. الان انواع غذاهای متنوع وجود دارد و مردم لذت می برند. کشورهای غربی زمینه را باز کرده اند تا با فرهنگ های دیگر فرهنگ خودشان تقویت بشود. در دانشگاه غرب از فرهنگ های دیگر زندگی می کنند. ما باید تجربه کنیم و اگر جواب نداد از راه دیگری وارد شویم. »
او در این جلسه از کودکی خود هم گفت: «من در بازار بزرگ شدم. مرکز تهران «توپخونه» بود که هنوز بافت خود را دارد، هویت خود را. از پیچ شمران به آن طرف خارج شهر بود. به دبستان حافظ می‌رفتم و هر روز چهار بار از  بازار رد می شدم. موضوعات موسیقی من از موضوعاتی است که در عالم بچگی با آن بزرگ شدم. دوران بچگی من با بازار گره خورده است. بازار برای من تونل سحرآمیزی بود. پر از فانتزی. بازار پارچه فروش ها دنیای رنگ بود، بازار فرش فروش‌ها هم همین‌طور؛ نمی دانستم که در آینده به کار موسیقی مشغول می شوم. ولی تمام اینها دستمایه‌های من شد برای کار در آینده. دسته‌های روز تاسوعا عاشورا، نور، شمشیر، غذای مسجد. دسته تا تمام شود چهار ساعت طول می کشید. تجسم این همه با آن علم ها و سنج ها و برنامه ها همه درفرهنگ با ما عجین شده است. »
او همچنین در پاسخ به پرسشی درباره‌ی نقش سینما در ارایه‌ی موسیقی هم چنین پاسخ داد: «درصد زیادی از کارگردان های ما از موسیقی چیزی نمی دانند. برای مثال فیلمسازی چون «کیا رستمی» برای اشاعه‌ی فرهنگ ما بسیار تلاش می‌کند؛ اما از موسیقی ویوالدی استفاده می کند. برخی دیگر فیلمشان را در یک شهرِ کوچک ساخته‌اند؛ اما می‌خواهند «بتهوون» روی آن بنشیند. تعدادی دیگر نیز یک اثر را می‌دهند و می‌گویند چیزی شبیه به این را می‌خواهیم. من تمام این سفارش ها را رد می‌کنم، چون این نگاه توهین‌آمیز است. مگر ما خودمان نمی توانیم موسیقی خوب درست کنیم؟ در فیلم گبه مخملباف صدای سم اسب، صدای آواز و…. وجود دارد که در خود تصاویر است. من در این فیلم با تصاویر زیبایش خیلی چیزهای تازه در موسیقی یاد گرفتم. موسیقی تصویری، استفاده درست از تصویر و اصوات موجود در فیلم است، برای موسیقی. »
به گزارش سایت موسیقی ما، خالقِ نی‌نوا که سال‌ها مساله‌ی آموزش مهم‌ترین دغدغه‌اش بوده است، در این باره می‌گوید: « موسیقی ایران باید در دانشگاه‌های ایران شناخته شود. موسیقی ایران فقط متکی به ادبیات فارسی و فرهنگ فارسی زبان ها نیست. خواننده های محلی ما زندگی واقعی را ترسیم می کنند. اگر برنامه ریزی شود که موسیقی ایران شناخته شود، فرهنگ از طریق موسیقی شناخته می شود. موسیقی سنتی فقط موسیقی فارس زبان ها نیست. هر فرهنگ فرهنگ خود را دارد. «حاجی قربان قوچانی» که در جهان مشهور است هیچ سواد آکادمیک نداشت. از آن طرف آذری‌ها رابطه‌ی خوبی با موسیقی داشته‌اند و دارند و خواهند داشت. با استاد «سلیمی» آیریلیق را کارکردیم که «رشید بهبوداف» آن را خوانده بود. »
او سخنانش را این‌طور به پایان برد: « ما همیشه به واژه ی ” امید” ایمان داریم. در اوج ناامیدی به هم می‌گوییم:«امیدوار باش، دلمان روشن می شود.»

منبع:‌مصاحبه با وب‌سایت موسیقی ما، به نقل از وب‌سایت آفتاب

سرنوشت یاس، ‌یانی و شجریان؛‌ «در ارشاد ممنوع الکار نداریم»

مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد با بیان این‌که از نظر این وزارتخانه، هنرمند ممنوع‌الکار وجود ندارد،‌ اعلام کرد که برای صدور مجوز از مراجع ذیصلاح، استعلام انجام می‌شود.

مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد با بیان این‌که از نظر این وزارتخانه، هنرمند ممنوع‌الکار وجود ندارد،‌ اعلام کرد که برای صدور مجوز از مراجع ذیصلاح، استعلام انجام می‌شود.
پیروز ارجمند، مدیر دفتر موسیقی ارشاد،‌ روز شنبه ۵ اردیبهشت،‌ در گفت‌وگویی با خبرگزاری مهر در مورد ممنوعیت فعالیت برخی هنرمندان عرصه موسیقی، اعلام کرد‌: «از نگاه دفتر موسیقی هیچ هنرمندی ممنوع‌الکار نیست. همه هنرمندان فعالیت می‌کنند و هر هنرمندی می‌تواند اثر خود را به دفتر موسیقی ارائه دهد تا این اثر بررسی شود.»
آقای ارجمند درباره وجود برخی محدودیت‌ها برای فعالیت بعضی هنرمندان، گفت:‌ «آنچه که به محدودیت فعالیت برای هنرمندانی که پرونده قضایی، امنیتی و انتظامی دارند، بازمی‌گردد موضوعی است که در همه جای دنیا وجود دارد. یعنی اگر شما در هر شغلی بخواهید فعالیت مستمری داشته باشید، نهاد مرجع از شما به عنوان متقاضی شغل، سوءپیشینه و امثال این‌ها را می‌خواهد.»
مدیرکل دفتر موسیقی ارشاد، در ادامه با اشاره به این‌که در ارشاد واژه‌ای به نام «هنرمند ممنوع‌الکار» وجود ندارد، تاکید کرد که «در مورد افراد، از مراجع قضایی و انتظامی باید اطلاعاتی را دریافت کنیم.»
پیشتر حسین نوش‌آبادی، سخنگوی وزارت ارشاد در گفت‌وگویی با روزنامه مردم امروز، مشکلات سیاسی و امنیتی را اصلی‌ترین مسئله ممنوع‌الکاری برخی هنرمندان مانند محمدرضا شجریان در ایران دانسته و گفته بود: «ما نهادی نیستیم که این گونه شرایط را بررسی کنیم و برای مجوز دادن از نهادهای دیگری استعلام می‌کنیم.»
به گفته سخنگوی وزارت ارشاد، «‌اگر آقای شجریان خودش در جهت منع مشکلاتی که وجود دارد بکوشد، این وزارتخانه از حضور ایشان استقبال می‌کند.»
در همین رابطه مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد هم با اعلام این‌که برخی هنرمندان تا رفع موانع مورد نظر مراجع ذیصلاح، نمی‌توانند مجوز دریافت کنند، گفت: «مجوز نهایی برخی هنرمندان تا رفع ممنوعیت صادر نمی‌شود؛ من روی این موضوع تاکید زیادی دارم چرا که در بسیاری از رسانه ها تعبیر کرده‌اند که وزارت ارشاد به فلان هنرمند اجازه کار نداده است.»
آقای ارجمند در ادامه با اشاره به موضوع فعالیت محمدرضا شجریان، ‌اعلام کرد: «آیا استاد شجریان هم اکنون آلبوم تولید نمی‌کند؟ آیا ایشان در این سال‌ها کنسرت نداده‌اند؟ ما بارها اعلام کرده‌ایم که اگر ایشان بخواهد در ایران کنسرت بدهد و یا آلبومی را تولید کند ما تمام کارهایی را که مربوط به دفتر موسیقی است انجام می‌دهیم و به طور حتم اگر آن موانعی که اشاره کردم رفع شود، مجوز را صادر خواهیم کرد.»
با این‌که مسئولان وزارت ارشاد در گفت‌وگوهای متعددی،‌ از لزوم انجام استعلام از بعضی مراجع ذی‌صلاح، به منظور صدور مجوز برای برخی هنرمندان سخن گفته‌اند،‌ اما تاکنون اسمی از این مراجع برده نشده و کسی در مورد معیارهای این مراجع صحبتی نکرده است.
مجوز برای «یاس» و «یانی»
بخش دیگری از گفت‌وگوی مدیر دفتر موسیقی ارشاد،‌ به صدور مجوز برای بعضی خوانندگان فاقد مجوز مانند «یاس» و همچنین سرنوشت برگزاری کنسرت یانی در ایران، ‌اختصاص داشت.
آقای ارجمند درباره این مسئله که اعلام شده برخی خوانندگان مانند «یاس» باید تا سال ۹۶ صبر کنند تا مجوز رسمی بگیرند،‌ گفت:‌ «به هیچ عنوان اینطور نیست؛ از دید ما هر هنرمندی همین امروز اثر خود را به دفتر موسیقی ارائه دهد ما فردا آن را به شورا برای بررسی می‌بریم و هیچ محدودیتی در این زمینه نداریم.»
به گفته مدیر موسیقی ارشاد،‌ «اگر یاس هم کارش را به دفتر موسیقی وزارت ارشاد بیاورد، کار او هم در شورا بررسی خواهد شد.»
بخش پایانی صحبت‌های پیروز ارجمند به کنسرت یانی در ایران اختصاص داشت.
او در این باره اعلام کرد: ‌«مدیر برنامه‌های تکنیکی و فنی این هنرمند چندی پیش به ایران سفر کرد و از تمامی سالن‌هایی که می‌توانستند میزبان کنسرت یانی باشند دیدن کرد؛ قرار است نتیجه نهایی مذاکرات در آینده‌ای نزدیک اعلام شود که آیا طرفین به توافق می‌رسند یا نمی‌رسند.»
سال گذشته،‌ کیتارو، آهنگساز و نوازنده سرشناس ژاپنی، برای چند روز به ایران سفر کرد و به اجرای برنامه پرداخت. بعد از آن بود که احتمال اجرای کنسرت توسط یانی هم شکل جدی‌تری به خود گرفت به طوری‌که اعلام شد مدیر برنامه‌های او به ایران سفر کرده است.

وزارت ارشاد: کنسرت شجریان ممنوعیت قانونی دارد

سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران می‌گوید که برگزاری کنسرت محمدرضا شجریان، هنرمند سرشناس موسیقی اصیل ایرانی با «ممنوعیت قانونی» مواجه است.


حسین نوش‌آبادی، معاون پارلمانی و سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران می‌گوید که برگزاری کنسرت محمدرضا شجریان، هنرمند سرشناس موسیقی اصیل ایرانی با «ممنوعیت قانونی» مواجه است.

محمدرضا شجریان، هنرمند سرشناس موسیقی اصیل ایرانی با «ممنوعیت قانونی» مواجه است
محمدرضا شجریان، هنرمند سرشناس موسیقی اصیل ایرانی با «ممنوعیت قانونی» مواجه است
نوش‌آبادی در گفت‌وگو با روزنامه آرمان تأیید کرده که شجریان برای برگزاری کنسرت «محدودیت‌هایی» دارد که از سوی برخی نهادهای خارج از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برقرار شده است.
این مقام وزارت ارشاد نام نهادهایی که برگزاری کنسرت توسط محمدرضا شجریان را ممنوع کرده‌اند، فاش نکرده است.
نوش‌آبادی دی‌ماه سال گذشته گفته بود که محمدرضا شجریان برای برگزاری کنسرت موسیقی «باید به آرمان‌ها و برنامه‌های نظام نزدیک‌تر شود.»
اجرای کنسرت توسط محمدرضا شجریان در حالی ممنوع شده که حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران در زمان رقابت‌های انتخاباتی سال گذشته از صدای شجریان در کلیپ‌های تبلیغاتی‌اش استفاده کرد و گفت که از پخش ‌نشدن صدای او در صدای و سیمای جمهوری اسلامی، گله‌مند است.
محمدرضا شجریان در رویدادهای انتخابات بحث‌برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ از جنبش اعتراضی به نتایج این انتخابات پشتیبانی می‌کرد و به همین دلیل نیز بارها مورد حمله رسانه‌های طرفدار حکومت قرار گرفت.
ابراز امیدواری در مورد توقف روند لغو کنسرت‌ها
حسین نوش‌آبادی در بخش دیگری از این گفت‌وگو ابراز امیدواری کرده که در سال جاری روند لغو کنسرت‌های موسیقی متوقف شود.
سال گذشته دست‌کم ۲۰ کنسرت موسیقی با فشار تندروهای مذهبی و بسیجیان در شهرهای مختلف ایران لغو شد.
نوش‌آبادی گفته که «ما وقتی مجوزی صادر می‌کنیم همه ابعاد قانونی و شرعی را در نظر می‌گیریم بنابراین انتظار نداریم دیگران در برابر تصمیماتی که مبتنی بر قواعد حقوقی و ضوابط قانونی است، ایستادگی کنند.»
سخنگوی وزارت ارشاد از نهادهای انتظامی و امنیتی خواسته از کنسرت‌هایی که مجوز دارند، حمایت و امنیت آن‌ها را برقرار کنند.

معاون وزیر ارشاد: شجریان باید به آرمان‌های نظام نزدیک شود

حسین نوش‌آبادی، معاون پارلمانی وزیر فرهنگ ‌و ‌ارشاد اسلامی ایران می‌گوید محمدرضا شجریان، هنرمند سرشناس موسیقی اصیل ایرانی برای برگزاری کنسرت موسیقی در این کشور «باید به به آرمان‌ها و برنامه‌های نظام نزدیک‌تر شود.»




حسین نوش‌آبادی، معاون پارلمانی وزیر فرهنگ ‌و ‌ارشاد اسلامی ایران می‌گوید محمدرضا شجریان، هنرمند سرشناس موسیقی اصیل ایرانی برای برگزاری کنسرت موسیقی در این کشور «باید به به آرمان‌ها و برنامه‌های نظام نزدیک‌تر شود.»

shajarian


شجریان در نامه‌ای خطاب به ضرغامی از او خواسته بود تا از پخش آثار او در صداوسیما خودداری کند
نوش‌آبادی در مصاحبه‌ای با روزنامه شرق که یکشنبه ۱۴ دی چاپ شده، گفته که «آقای شجریان مشکل خاصی نداشته و ندارد و برای برگشت به صحنه موسیقی اصیل کشور می‌تواند یک‌مقدار خودش را نزدیک کند.»
پیش‌تر، در اظهار نظری دیگری این مقام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هفته گذشته گفته بود: «مسئول این فاصله گرفتن خود آقای شجریان است و راه بازگشت به عرصه هنر نیز برای وی و امثال وی باز است به شرطی که متعهدانه به هنر ایرانی‌ـ‌‌اسلامی خدمت کند و به چارچوب‌های نظام متعهد باشد.»
او از محمدرضا شجریان خواسته بود تا «تصمیم شجاعانه بگیرد، رفتارهای گذشته را جبران کند و به عرصه موسیقی بازگردد.» این سخنان هفته گذشته نوش‌آبادی با انتقاداتی روبرو شد. منتقدان از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستند تا به دلیل این اظهارات، از شجریان عذرخواهی کند.
معاون پارلمانی وزیر ارشاد در مصاحبه با شرق می‌گوید «هیچ‌کس در کشور مخالف بازگشت آقای شجریان به عرصه فرهنگ‌ و‌ هنر نیست» اما بلافاصله این بازگشت را مشروط اعلام ‌می‌کند.
به گفته نوش‌آبادی، محمدرضا شجریان «باید کمک کند تا مسائل و سوءتفاهم‌ها برطرف شود.»او توضیح داده که «به‌خاطر برخی موضوعات و حاشیه‌ها که در یکی، دو دهه اتفاق افتاده، برخی نگرانند. اگر ایشان کمی جلو بیایند و به ملت و آرمان‌های خود این کشور وفادار باشند، قضیه حل خواهد شد.»
نوش‌آبادی در حالی برای بازگشت محمدرضا شجریان، شروطی را اعلام کرده که حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران در زمان رقابت‌های انتخاباتی سال گذشته از صدای محمدرضا شجریان در کلیپ‌های تبلیغاتی‌اش استفاده کرد و گفت که از پخش‌نشدن صدای او در صدای و سیمای جمهوری اسلامی، گله‌مند است.
نوش‌آبادی در این باره گفته:‌ «همان شخصیتی که از ایشان در تبلیغات استفاده می‌کند، معلوم است که آقای شجریان را قبول دارد. دولت و شخص آقای رئیس‌جمهوری ایشان را دوست دارند. جناب‌آقای جنتی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) هم به ایشان علاقه‌مند هستند. از این‌ها گذشته، صدای آقای شجریان صدای ماندگار موسیقی ایران است؛ در این موضوع شکی نیست.»
محمدرضا شجریان در رویدادهای انتخابات بحث‌برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ از جنبش اعتراضی به نتایج این انتخابات پشتیبانی می‌کرد و به همین خاطر نیز بارها مورد حمله رسانه‌های طرفدار حکومت قرار گرفت.

اختلاف شجریان و صدا و سیما

صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در آستانه این انتخابات و پس از آن به‌ شکل گسترده‌ای از اجراهای محمدرضا شجریان، از جمله تصنیف «ایران، ای سرای امید» و سایر ترانه‌های وی با مضمون ملی استفاده می‌کرد.
اما شجریان در نامه‌ای خطاب به عزت‌الله ضرغامی از او خواسته بود تا از پخش کارهایش او در صداوسیما خودداری کند. شجریان گفت سازمان صداوسیما هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و این سازمان اجازه ندارد آن‌ها در هیچ‌یک از واحدهای رادیو و تلویزیون پخش کند.
در تابستان ۱۳۸۹ و هم‌زمان با آغاز ماه رمضان، سازمان صدا و سیما پخش دعای ربنا با صدای محمدرضا شجریان را به طور کامل در تمام شبکه‌ها ممنوع کرد و این ممنوعیت همچنان ادامه دارد.
«ربنا» یا «ربنای شجریان»، یکی از آثار محمدرضا شجریان و شامل چهار دعا از آیات قرآن است که همه با عبارت «ربنا» آغاز می‌شوند. این اثر در تیرماه سال ۱۳۵۸ ضبط شده و به مدت ۳۰ سال، جزو برنامه‌های اصلی رادیو و تلویزیون ایران در ماه رمضان بود.
محمدرضا شجریان یک بار نیز گفت: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدی‌نژاد، خس‌وخاشاک به حرکت در آمده‌اند، صدای من در صداوسیما جایی ندارد. صدای من صدای خس‌وخاشاک است و همیشه هم برای خس‌وخاشاک خواهد بود.»
اشاره شجریان به سخنان محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری پیشین ایران است که در روزهای نخست اعتراضات به نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، معترضان را «خس‌وخاشاک» نامیده بود.

محمدرضا شجریان نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه را دریافت کرد

او در مراسم اهدای این نشان که در اقامتگاه برونو فوشه، سفیر فرانسه در تهران برگزار شد، گفت: “من در تمام طول نیم قرن کوشیدم تا سنت کهنسال و ریشه‌دار خنیاگری ایرانی را با همه زوایا و گوشه‌ها، همه غنا و عظمت و تنوعش حفظ کنم، پاس بدارم و سپس آن را به آیندگان منتقل کنم.”
محمدرضا شجریان، استاد موسیقی و آواز ایرانی، نشان “شوالیه هنر و ادبیات” فرانسه را دریافت کرد.او در مراسم اهدای این نشان که در اقامتگاه برونو فوشه، سفیر فرانسه در تهران برگزار شد، گفت: “من در تمام طول نیم قرن کوشیدم تا سنت کهنسال و ریشه‌دار خنیاگری ایرانی را با همه زوایا و گوشه‌ها، همه غنا و عظمت و تنوعش حفظ کنم، پاس بدارم و سپس آن را به آیندگان منتقل کنم.”

آقای شجریان در این مراسم که عصر دوشنبه ۲۳ ژوئیه برگزار شد، گفت: “من کوشیدم که سنت خنیاگری را که ریشه در ژرفای این تمدن کهنسال دارد، از چنگ‌نوازان هخامنشی تا موسیقی‌دانان ساسانی و سپس قاریان کلام وحی پاسداری کنم و اگر می‌توانم چیزی بر آن بیفزایم و اگر همیشه کوشش کردم تا پاسدار دقیق این سنت باشم؛ تنها به این هدف بوده که در غیاب آن معماری باشکوه، شعر و ادب غنی، کتابت و خطاطی و مینیاتور و دیگر مایه‌های این تمدن، اکنون موسیقی ایرانی، تنها بازمانده، حافظ، پاسدار و نماینده تمدن کهنسال در حال نابودی یا دست کم در حال دگرگونی است.”
سفارت فرانسه نوشته که این نشان به خاطر خلاقیت هنری یا ادبی و یا به خاطر مشارکت در تلالوی هنر و ادب، در فرانسه و در جهان به هنرمندان اعطا می شود.
پیش از این، تعدادی از هنرمندان، پژوهشگران و فعالان دیگر ایرانی نیز موفق به دریافت این نشان شده اند، که از جمله می توان به شهرام ناظری (خواننده)، لیلا حاتمی (بازیگر)، رضا دقتی (عکاس)، شیرین عبادی (برنده جایزه صلح نوبل)، عباس کیارستمی (کارگردان سینما)، پری صابری (کارگردان تئاتر)، جلال ستاری (اسطوره شناس)، محمدعلی سپانلو (شاعر) و ایران تیمورتاش (دختر وزیر دربار رضا شاه پهلوی) اشاره کرد.
محمدرضا شجریان در بخش دیگری از سخنانش گفت: “من کوشیدم که موسیقی ایرانی را حفظ کنم، به تمام و کمال آن خدشه‌ای نزنم، حرمتش را بدارم، اگر می‌توانم- که نتوانستم و نشد- چیزکی به غنایش اضافه کنم، تا دیگرانی شاید آن را متحول کنند و از آن چیزی کامل‌تر و نوتر بسازند.”
بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در ایران که منجر به اعتراض مخالفان محمود احمدی نژاد شده بود، آقای شجریان جانب معترضان را گرفت. او از جمله در اعتراض به وقایع آن روزها از رادیو و تلویزیون دولتی ایران خواست تا آثار او را پخش نکنند به تبع این درخواست، صدا و سیما پخش دعای “ربنا” با صدای آقای شجریان را نیز متوقف کرد.
ببینید: 

کلیک

انتقاد کیهان از شجریان

اهدای نشان شوالیه هنر و ادبیات فرانسه به محمدرضا شجریان با واکنش رسانه های محافظه کار ایرانی مواجه شده است. از جمله روزنامه کیهان در مطلبی در ستون “اخبار ویژه” او را “محمد رضا.ش، “خواننده فتنه‌گر” خوانده و نوشته است: “دولت فرانسه در راستای جنگ نرم کشورهای غربی و با پوشش جایزه فرهنگی و هنری، هر از چند گاهی، نشان شوالیه را به فعالین ناتوی فرهنگی اعطا می‌کند. شوالیه‌های تمپلر یا معبد، کسانی بودند که در جنگ‌های صلیبی ده‌ها هزار مسلمان را تکه‌تکه کردند و از دست، پا، سر و بدنشان کوه‌هایی ساختند و در بیت‌المقدس سیلاب خون راه انداختند. افرادی که این نشان را می‌گیرند نیز با ایفای نقشی مشابه همان شوالیه‌ها تقدیر می‌شوند! البته در قلع و قمع کردن فرهنگ اسلامی ایرانی مردمان این سرزمین.”
در مراسم اهدای نشان شوالیه هنر و ادبیات به محمدرضا شجریان، چهره‌ های فرهنگی ایرانی از جمله داریوش شایگان، غلامحسین امیرخانی، آیدین آغداشلو، محمدرضا درویشی، حسین علیزاده، داریوش طلایی، فرهاد فخرالدینی، همایون شجریان، اصغر فرهادی، نصرا الله وحدت، پوری بنایی، پرویز کلانتری، محمود دولت‌آبادی، جواد مجابی، امید روحانی، لیلا حاتمی، علی مصفا، شاهرخ تویسرکانی، انوشیروان روحانی، لیلی گلستان و رضا کیانیان حضور داشتند.

استاد شجریان شوالیه ادب و هنر می‌شود

محمدرضا شجریان استاد آواز ایران عنوان شوالیه ادب و هنر را از کشور فرانسه برای سال ها خدمات خود به هنر و معرفی موسیقی سنتی خود به جهان دریافت می کند.



به گزارش ایرنا، این خبر را مجید سرسنگی مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در مراسم بزرگداشت زنده یاد استاد جلیل شهناز که دوشنبه شب در تهران برگزار شد، اعلام کرد. سرسنگی در این زمینه عنوان کرد: شجریان هفته آینده نشان شوالیه دریافت می کند. براین اساس شجریان پس از شهرام ناظری دومین خواننده ایرانی است که این نشان را از آن خود می کند. نشان ملی شوالیه ادب و هنر، در پاییز سال 1386 از سوی تئاتر شهر پاریس در مراسمی با حضور معاون رییس جمهور فرانسه به شهرام ناظری اعطا شد.