دسته: تئاتر
-
ریسمان تو پاره میشود. تو معلق میشوی: تو، معلق، میروی. | عباس نعلبندیان |
بوی دلپذیر سکوت ابدی می آید.من تو را انتظار می کشم..ای فرجام خوب
-
به خاطر همین ترس بیمعنی است که ما داریم هلاک میشیم | ماکسیم گورکی
حیف که نمی توانم به درون خود بروم و ببینم چه چیز من کم است. مدام عذاب می کشم بی آنکه بدانم دردم چیست. من فکر می کنم ما آدم هایی هستیم غیر از همه ی مردم. عده مان خیلی زیاد نیست و در هیچ طبقه ای جا نمی گیریم.سخت است که متعلق به هیچ…
-
عزیزم، عمرم، شکنجه جانم
رابطه ی بین ولادیمیر مایاکوفسکی و لی لی بریک یکی از درام های بزرگ عاشقانه ی ادبیات جهانی به شمار می رود.برای عده ای این رابطه نمونهی برجسته ای رابطه سکسی بورژوازی است و عده ای دیگر از آن به عنوان تجربه ی جدیدی از هم زیستی یاد می کنند، سکس یک زن با دو…
-
سونات اشباح | آوگوست استریندبری
وقتی ساختمانی فرسوده شود، ویران میشود اما وقتی آدمها زمان زیادی را در کنار هم روزگار بگذرانند، دیوانه میشوند و همدیگر را آزار میدهند. | سونات اشباح | آوگوست استریندبری | یوهان آوگوست استریندبری (اوگاست استریندبری) (به سوئدی: Johan August Strindberg) (زادهٔ ۲۲ ژانویهٔ ۱۸۴۹ در استکهلم – درگذشتهٔ ۱۴ مهٔ ۱۹۱۲ در استکهلم) نویسندهٔ…
-
آنکه حقیقت را نمیداند، نادان است اما آنکه حقیقت را میداند و آن را انکار میکند تبهکار است. | برتولت برشت
بدترین بیسواد، بیسواد سیاسیست. وی کور و کر است، درک سیاسی ندارد و نمیداند که هزینههای زندگی از قبیل قیمت نان، مسکن، دارو و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند. او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو میاندازد و میگوید: “از سیاست بیزار است!” چنین آدم سبکمغزی، نمیفهمد که بیتوجهی به…
-
تكليف ما كاملاً روشنه، ما همه بلاتكليفيم.
غروب، در کنار راهی در خارج شهر با درخت بدون برگ. دو انسان به ظاهر ولگرد و فقیر به نامهای استراگون (گوگو) و ولادیمیر (دیدی) با کسی به نام گودو که نمیدانند کیست، قرار ملاقات دارند، و چشمبهراه نشستهاند. انتظار آنها امیدی برای زیستن است.
-
هیچ چیز افتضاح تر، توهین کننده تر، و افسرده کننده تر از ابتذال وجود ندارد
آنتون پاولوویچ چِخوف (به روسی: Анто́н Па́влович Че́хов) (زادهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۱۸۶۰ در تاگانروگ – درگذشتهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۱۹۰۴) پزشک، داستاننویس، طنزنویس و نمایشنامهنویس برجستهٔ روس است. هر چند چخوف زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. او را مهمترین داستان کوتاهنویس برمیشمارند و…
-
ماجرای آلما یا آفتابپرست چوپان
به ناگهان اعتراض میکند: «انسانیت تموم شده، همتون یه مشت احساساتی مسخره هستین». در پایان همه به جز برنژه، دودار و دیزی به کرگدن تبدیل شدهاند. دودارد تبدیل را بیاهمیت میداند و به کرگدن تغییر شکل میدهد. برنژه و دیزی توافق میکنند که تبدیل نشوند، ازدواج کنند و نسل بشر را حفظ کنند. اما خیلی…
-
هارولد پینتر | درد خفیف
چقدر عجیبه، ما باهم خیلی صمیمی بودیم، مگه نه؟… من و رابرت … حتی اگه ماههاست همدیگه رو ندیدیم… ولی توی تمام این سالها، با وجود همهٔ این گیلاس هائی که با هم زدیم، همه این ناهار هائی که با هم خوردیم … من هیچ وقت متوجه نشدم… حتی هیچ وقت احتمال ندادم … که…
-
اسلاومیر مروژک | استریپ تیز
مروژک در اوت ۱۹۶۸ از پاریس به حمله نیروهای پیمان ورشو به چکسلواکی اعتراض کرد و در ستون خود در روزنامهٔ کولتورا یادداشتی نوشت. پس از آن برای پناهندگی سیاسی در فرانسه درخواست داد