من مال خودم هستم | جرج هریسون


جرج هریسون (به انگلیسی: George Harrison) (زاده ۲۵ فوریه ۱۹۴۳ -مرگ ۲۹ نوامبر ۲۰۰۱) موسیقیدان، ترانه‌سرا تهیه‌کننده انگلیسی و عضو گروه بیتلز بود که بیشتر محبوبیتش را در مقام گیتاریست اصلی گروه راک بیتلز در دهه شصت میلادی کسب کرد.


هریسون در ۲۵ فوریه ۱۹۴۳، در شهر لیورپول انگلستان به دنیا آمد. پدر او راننده تاکسی و مادرش خانه‌دار بود. او ابتدا با پتی بوید ازدواج کرد اما پس از مدتی از یکدیگر جدا شدند. سپس با اولیویا آویاس ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. هریسون علاقه شدیدی به عرفان هندی داشت. او در ۱۹۶۵ به توری در آمریکا رفت و بااریک کلاپتون نیز دوستی نزدیکی برقرار نمود و یکی از ترانه‌هایش را نیز با همکاری او نگاشت.

فعالیتهای هنری
اولین آشنایی او برای تأسیس گروه بیتلز با پل مک‌کارتنی که در مؤسسه لیورپول بود انجام گرفت که همین امر سبب به وجود آمدن گروه شد.
هریسون اولین آلبوم انفرادی اش را همزمان با فعالیت با گروه بیتلز و در سال ۱۹۶۸ با نام Wonderwall Music منتشر کرد. این آلبوم موسیقی متن فیلم Wonderwall بود. این اولین آلبوم انفرادی یکی از اعضای گروه بیتلز بود. ∗

فعالیت‌های برجسته
عضو گروه کواری من (نوازنده گیتار)- ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۹
عضو گروه بیتلز (تغییر نام کواری من) – ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰
عضو اَبَرگروه ترَولینگ ویلبریز – ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۰
نوازندگی سیتار
اجرای یک کنسرت خیریه
او چند سال قبل مرگش کتاب «من مال خودم هستم» را به چاپ رساند و سپس به جمع‌آوری برگزیدهٔ ترانه‌های بیتلز مشغول شد.
مجله رولینگ استون در سال ۲۰۰۳ و در رده‌بندی ۱۰۰ گیتاریست برتر تمامی دوران، جورج هریسون را در رتبه ۲۱ قرار داد.

مرگ
او در سال ۲۰۰۱ در شهر لس آنجلس بر اثر بیماری سرطان درگذشت.

آرامگاه خاکستر کردن | جان لنون


جان وینستون لنون (به انگلیسی: John Winston Lennon) (متولد ۹ اکتبر ۱۹۴۰ – درگذشته ۸ دسامبر ۱۹۸۰)، خواننده، ترانه‌سرا، موسیقیدان، آهنگساز و شاعر، از معروف‌ترین، شناخته‌ترین و برجسته‌ترین چهره‌های دنیای موسیقی راک، در انگلستان، به دنیا آمد. او به‌عنوان یکی از اعضای مؤسس گروه بیتلز و یکی از مؤثرترین افراد در افزایش بافت تاریخی موسیقی عامه‌پسند، در سراسر جهان شناخته شد. وی به‌همراه پل مک‌کارتنی یکی از موفق‌ترین مشارکت‌ها را در نوشتن ترانه در قرن بیستم انجام دادند. در ۱۹۷۰ که گروه آن‌ها از هم پاشید، وی به صورت انفرادی حرفه‌اش را ادامه داد، اما باعت انتقاد و حتی تحسین‌آمیز شدن آلبوم موسیقی او شد.

خیابان منلوو، پلاک ۲۵۱، خانه‌ای جورج و میمی اسمیت، جایی که لنون بیشتر دوران کودکی و نوجوانی‌اش را در آن سپری کرد
لنون در ۹ اکتبر ۱۹۴۰ در بیمارستان ماترنیتی در شهر لیورپول انگلیس، در خانواده‌ای از طبقه کارگر درحالی به‌دنیا آمد که پدرش حضور نداشت. وی همواره می‌خواست مانند پدرش سرباز نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا شود، اما پس از گوش‌سپردن به آهنگ‌های الویس پریسلی به موسیقی روی آورد.

آغاز خوانندگی و شهرت
شهرت لنون با آوازه‌خوانی در گروه موسیقی بیتلز شروع شد، گروهی که وی بنیان‌گذار و در واقع مغز متفکر آن به‌شمار می‌رفت و با عضو دیگر گروه (پل مک کارتنی) ایجاد کرده بود. این گروه ۱۲ آلبوم منتشر کرد که اولین آن‌ها «Please, Please me» در مارس ۱۹۶۳ به بازار آمد. پس از آن‌که آهنگ اصلی آلبوم در صدر فروش در بریتانیا و آمریکا قرار گرفت، دیگر شهرت لنون فراگیر شده بود.

در سال ۲۰۱۰، فروش آلبوم انفرادی لنون در ایالات متحده بیش از ۱۴ میلیون نسخه بود. تعداد ۲۵ تک‌آهنگ او در ۱۰۰ اثر برتر بیلبورد ایالات متحده نیز نمودار بودند. لنون ماهیت سرکش و شوخ‌طبعی در موسیقی خود داشت. نوشته‌ها، نقاشی‌ها و فیلم‌های او بر پایه مصاحبه‌های وی، او را فعال سیاسی صلح‌طلب و بحث‌برانگیز نشان می‌داد. وی در سال ۱۹۷۱ به شهر نیویورک نقل‌مکان کرد، جایی که منتقد جنگ ویتنام و دولت ریچارد نیکسون بود که به اخراج یا تبعید وی از خاک آمریکا منجر شد. در حالی که آهنگ‌ها و ترانه‌های خود را بر پایه سرود «جنبش ضد جنگ» به تصویب رساند.

او به‌جز موسیقی در زمینه‌های سیاست، صلح، نویسندگی و هنرپیشگی نیز فعالیت کرده بود. لنون به عنوان یکی از بهترین‌های موسیقی دان‌های قرن بیستم در سراسر دنیا شناخته می‌شود. چنان‌که در نظرسنجی بی‌بی‌سی از مردم انگلستان، در سال ۲۰۰۲، مقام هشتم و از دید مجله رولینگ استون مقام پنجم را کسب، و او را در بین صد شخصیت برتر بریتانیایی در طول تاریخ نشان داد.

لنون صاحب دو فرزند، از دو همسر خود بود. جولیان لنون از همسر اولش سینتیا لنون و شان تارو اونو لنون از همسر دومش یوکو اونو که هر دو پا در راه موسیقی گذاشته‌اند.

وی در موسیقی سبک راک اند رول، در دهه شصت میلادی، تأثیر به‌سزایی داشت. به‌طوری‌که برخی از ترانه‌های خوب بیتلز از کارهای او هستند و ترانه‌های وی از ترانه‌های پل مک کارتنی نیز درون‌گرایانه‌تر می‌باشند «دشت‌های توت فرنگی برای همیشه» (۱۹۶۷) و «من گراز دریایی هستم» (۱۹۶۷) از تک‌آهنگ‌های به‌یادماندنی او می‌باشد.

یکی از اظهار نظرهای جنجال‌برانگیز جان لنون در سال ۱۹۶۶ و در دورهٔ اوج شهرت بیتل‌ها بود. لنون طی مصاحبه‌ای که در ۴ مارس ۱۹۶۶، با روزنامهٔ انگلیسی ایونینگ استاندارد انجام داده بود، گفت که بیتل‌ها از مسیح هم محبوب‌ترند. پیامد سخنان لنون برانگیخته‌شدن خشم مقامات واتیکان، تحریم محصولات بیتل‌ها، لغو کنسرت‌های‌شان و سوزانده‌شدن صفحه‌ها و عکس‌های‌شان به‌خصوص در ایالات متحده بود. مقامات واتیکان در سال ۲۰۰۸ و پس از گذشت ۲۸ سال از مرگ لنون اعلام کردند او را به‌خاطر سخنان نسنجیده‌اش بخشیده‌اند. در ۷۰ سالگرد تولدش گوگل نماد خود را برای احترام به او تغییر و آهنگ متن تصور کن را در کنار لوگو قرار داد. جان لنون آهنگ‌هایی با مضمون صلح دارد، ازجمله مشهورترین آهنگش آهنگ «تصور کن» یا «به صلح شانسی بده» و «زنده باد مردم» و «قهرمان طبقهٔ کارگر» یا «تمامی نیاز تو عشق است». او در سال ۱۹۶۹ لقب شوالیهٔ خود را در اعتراض به دست داشتن بریتانیا در ناآرامی‌های نیجریه و حمایت بریتانیا از آمریکا در جنگ ویتنام قبول نکرد. آهنگ «تصور کن» در لیست پانصد آهنگ برتر تمام تاریخ مجلهٔ رولینگ استون رتبهٔ سوم را به خود اختصاص داد. از این آهنگ به عنوان امضای جان لنون یاد می‌کنند.

مرگ جان لنون
در روز هشتم دسامبر سال ۱۹۸۰، وی در حالیکه همراه با همسرش یوکو اونو به آپارتمان خود در ساختمان داکوتا در شهر نیویورک بازمی‌گشت به دست یکی از طرفداران سابقش به نام مارک دیوید چپمن به ضرب چهار گلوله کشته شد. جان در آن زمان تازه به سن 40 سالگی رسیده بود. مارک دیوید چپمنمارک دیوید چپمن از آن زمان تا به‌حال در زندان به‌سر می‌برد.

چپمن خواندن کتاب ناطور دشت اثر سلینجر را منشأ الهام به قتل رساندن لنون بیان کرده‌است.

در سال‌های دهه شصت وقتی خبرنگاری از جان لنون پرسیده بود که مرگش را چگونه تصور می‌کند گفته بود: «احتمالاً یه دیوونه ترتیبم رو می‌ده».

فروش میلیونی گیتار
در نوامبر ۲۰۱۵ گیتاری متعلق به وی در یک حراجی در کالیفرنیا دو میلیون و چهارصد هزار دلار فروخته شد و رکورد گرانترین گیتاری که توسط یکی از اعضای بیتلز نواخته شده‌است را شکست. لنون حدود یک سال این گیتار را داشت. اما در سال ۱۹۶۳ این گیتار ناپدید شد و بیش از نیم قرن کسی نمی‌دانست مالک آن کیست؛ تا اینکه در سال ۲۰۱۴ مردی به نام جان مک‌کا با دیدن خبری دربارهٔ جورج هریسون و عکس او با گیتاری که در دست دارد، متوجه شباهت بین گیتار هریسون و گیتار خودش شد. وی این گیتار را در دهه ۱۹۶۰ به قیمت ۲۷۵ دلار خریده بود. اصالت گیتار را اندی بابیوک کارشناس سازهای گروه بیتلز با مقایسه عکس‌ها و کنسرت‌ها تأیید کرد.


تکنیکی در آهنگ‌سازی موسیقی مدرنیستی


آرنولد شونبرگ (به آلمانی: Arnold Schönberg) آهنگ‌ساز و نظریه‌پرداز اتریشی در ۱۳ سپتامبر ۱۸۷۴ در وین به دنیا آمد و در ۱۳ ژوئیه ۱۹۵۱ در لس‌آنجلس در گذشت.

آرنولد شونبرگ آهنگ‌ساز، موسیقی‌دان و نظریه‌پرداز خود آموخته، بنیان‌گذار مکتب دوم موسیقی وین به همراه دو تن از شاگردانش آنتون وبرن و آلبان برگ می‌باشد. او در سراسر زندگی خود به آموزش موسیقی پرداخت. از دیگر شاگردان او جان کیج، اتو کلمپرر، لئوپولد استوکوفسکی و… بودند.


با وجود این‌که مادرش نوازنده پیانو بود ولی به‌جز چند درسی که در زمینه کنترپوان از شوهرخواهر خود فرا گرفت موسیقی‌دانی خود آموخته بود. در سال‌های ۲۰ زندگی‌اش، با سازبندی اپرت‌ها هزینه زندگی خود را فراهم می‌کرد و هم‌زمان به آفرینش آثار هنری دست می‌زد، آثاری که در آن‌ها شیفتگی خود را به ریچارد واگنر و ریچارد اشتراوس نشان می‌داد از آن جمله «شب دگرگون» برای شش ساز زهی در سال ۱۸۹۹ و کانتات غیرمذهبی در دو قسمت و چهارنوازی برای سازهای زهی شماره ۱ در ۱۹۰۵؛ پس از این دوره در پی دگرگونی‌های ژرفی که در بینش او به موسیقی به‌وجود آمد او با آفرینش آثار جدیدی، موسیقی تونال را کنار گذاشت و به گسترش نظریه‌ای که در آن آواز و سخن گفتن بسیار به هم نزدیک می‌شوند پرداخت. برای نمونه به‌ویژه باید از قطعه «پیروی ماه گون» برای هشت ساز و سوپرانو در سال ۱۹۱۲ نام برد با این اثر شونبرگ خود را به عنوان رهبر جنبش آتونال به جامعه می‌شناساند. داریوش میو این قطعه را در پاریس اجراء می‌کند و پس از آن بحث و جدل‌های بسیاری در اروپا بین هواداران و مخالفان آتونالیته در می‌گیرد. ایگور استراوینسکی در «سه شعر ژاپنی» و موریس راول در «سه شعر از مالارمه» زیر نفوذ این قطعه قرار دارند.

از آن‌جا که شونبرگ بسیار میهن‌پرست بود و با وجود سن بالایی که داشت در نخستین جنگ جهانی به عنوان داوطلب وارد جنگ شد و در پشت جبهه خدمت کرد امری که دشمنی آهنگ‌ساز میهن‌پرست دیگری به نام کلود دبوسی را در جبهه روبرو در پی‌داشت.

شونبرگ همواره در پی به وجود آوردن روش جدیدی در آهنگ‌سازی بود و بسیار به مطالعه آثار آهنگ‌سازان پیش از خود به‌ویژه باخ، موتسارت و برامس می‌پرداخت و سرانجام این پژوهش‌ها به آفرینش روشی جدید در آهنگ‌سازی به نام «سری» (موسیقی سریال) انجامید؛ که او را به عنوان موسیقی‌دانی پیشرو[۳] شناساند؛ از جمله آثاری که با این روش نوشته شده‌اند می‌توان به سوئیت برای پیانو در ۱۹۲۳، چهارنوازی برای سازهای زهی شماره ۳ در ۱۹۲۷ و واریاسیون برای ارکستر اشاره کرد.

حزب نازی در آلمان او را آهنگ‌سازی یهودی و فاسد می‌خواند بنابراین شونبرگ در سال ۱۹۳۳ به آمریکا کوچ کرد و در آن‌جا نظریه موسیقایی خود را به نام روش (گام) دوازده‌نتی با نوشتن آثاری چون کنسرتو برای ویلن در ۱۹۳۶، «در ستایش ناپلئون» برای صدای باریتون، ۲ ویلن، آلتو، ویلنسل و پیانو در ۱۹۴۲، کنسرتو برای پیانو و سه‌نوازی برای سازهای زهی در ۱۹۴۶، «یک بازمانده از ورشو» در ۱۹۴۷، گسترش داد. با این‌که منزل شونبرگ و استراوینسکی بسیار نزدیک هم بود ولی او که استراوینسکی را همیشه مورد نقد قرار می‌داد، هرگز حاضر نشد به دیدار او برود و با او گفتگو کند. هرچند که در این زمینه استراوینسکی هم بهتر از او نبود اما پس از مرگِ شونبرگ، از انتقاد کردن او دست برداشت و از نظریه‌های او به نیکی سخن گفت.

موسیقی شونبرگ
شونبرگ در آغاز زندگی هنری‌اش بسیار رمانتیک و کارهایش در ادامه سنت‌های ژرمنی (آلمانی) بود، او از ستایش‌گران بی چون و چرای آهنگ‌سازان پیش از خود چون باخ، موتسارت، بتهوون، برامس و واگنر بود و سرانجام موفق شد دو دیدگاه متضاد موسیقی واگنر و برامس را با یکدیگر آشتی دهد کاری که در آن دوره ناممکن انگاشته می‌شد، او پس از یک سری تجزیه و تحلیل‌های بسیار شخصی که از موسیقی رمانتیک و روند دگرگونی‌ها در هارمونی در تاریخ موسیقی و به‌ویژه پایان دوره روماتیک انجام داد به روش جدیدی دست یافت که آن را روش «دوازده نتی» (dodécaphonisme) نامید (او از کاربرد عنوان موسیقی آتونال برای آثارش پرهیز داشت). شونبرگ می‌انگاشت که در این دوره تغییرات تونالیته (modulation) بیش از پیش و با فاصله‌های زمانی کمتری صورت می‌گیرد، و بکارگیری روزافزون نت‌های بیگانه همچون آپوجیاتورها، برودری‌ها … باعث شده‌است تا گوش شنوندگان به شنیدن صداهای نامطبوع هر چه بیشتر خو بگیرد بنابراین به تدریج آثاری نوشت که هر چه بیشتر از روش تونال فاصله می‌گرفت و یافتن روشی که جایگزین روش تونال شود تمام اندیشه او را به خود مشغول کرده بود (او از وجود اثری از فرانتس لیست به نام «باگاتل بدون تونالیته» بی‌خبر بود).

بدون تونالیته تمام موسیقی اروپای شرقی که بر این روش بنا نهاده شده‌است از هم فرو می‌پاشید با این روش درجه‌ها، نمایان، زیر نمایان … و کاربرد نتها در آکورد از بین می‌روند؛ بنابراین شونبرگ بر آن شد تا دستور استفاده‌ای برای موسیقی دوازده نتی خود بیافریند که آن را آهنگ‌سازی سریال نامید تا از خطر بی‌نظمی که در نتیجه ناپدید شدن تنالیته به‌وجود می‌آمد جلوگیری کند؛ بنابراین استفاده از روش سریال و دوازده نتی توسط خود او قانونمند گردید. نخستین اثری که او با رعایت دقیق این قوانین آفرید «والس» اپوس ۲۳ می‌باشد با این سری دوازده نت : دو دیز، لا، سی، سل، لا بمل، سل بمل، سی بمل، ر، می، می بمل، دو، فا

شونبرگ
همزمان با شونبرگ یکی از آهنگ‌سازان هم‌دوره او به نام یوزف ماتیاس هاور Josef Matthias Hauer نیز به نوعی روش دوازده نتی دست یافته بود که البته شباهت زیادی به روش شونبرگ ندارد و بدون دخالت شونبرگ تکمیل شده‌است. شونبرگ همچنین به نویسندگی نیز می‌پرداخت، به‌جز کتاب‌ها و گفتارهایی که دربارهٔ یهودیت نگاشت (او یکبار به مسیحیت گرایید ولی بعد دوباره یهودی شد) چندین نمایشنامه، دفتر شعر، و آثاری در زمینه موسیقی نوشت، از جمله نامدارترین آن‌ها «رساله هارمونی».

او همچنین نقاشی می‌کرد و در اینکار آنقدر مهارت داشت که آثارش در کنار آثار واسیلی کاندینسکی و فرانتس مارک معرفی می‌شد. او به ویژه تصویرهایی را از چهره خودش کشید که یکی از آن‌ها از پشت است. همچنین او یک بازیکن تنیس بود و گاهی به دیدن همسایه‌اش جرج گرشوین می‌رفت تا او را به مبارزه بخواند.

برخی از آثار
۴ اپرا
سمفونی مجلسی
سونات ویولن
سرناد برای هفت نوازنده
آثار زیادی برای پیانو
کنسرتو برای ویولن و ارکستر
کنسرتو برای پیانو و ارکستر
کنسرتو برای ویولنسل و ارکستر
چندین چهارنوازی برای سازهای زهی

سازها کلارینت، ساکسوفون، ویولن



میلتون بابیت (انگلیسی: Milton Babbitt؛ ۱۰ مهٔ ۱۹۱۶ – ۲۹ ژانویه ۲۰۱۱) یک ریاضی‌دان، نظریه‌پرداز موسیقی، موسیقی‌دان، آهنگساز و استاد دانشگاه اهل ایالات متحده آمریکا بود.

او دانش‌آموختهٔ دانشگاه نیویورک و شهرتش به‌واسطهٔ فعالیت‌هایش در زمینهٔ سریالیسم و موسیقی الکترونیک بود. وی در آغاز به تحصیل در ریاضیات در «دانشگاه پنسیلوانیا» پرداخت، اما آنرا نیمه‌تمام رها کرد و به تحصیلات آکادمیک در رشتهٔ موسیقی روی آورد و بعدها استاد همین رشته در «دانشگاه پرینستون» و «مدرسه جولیارد» شد. با این‌حال، میلتون بابیت از ریاضیات دست نکشید و در دوران جنگ جهانی دوم مشغول انجام تحقیقات ریاضی در واشنگتن دی‌سی بود.

میلتون بابیت از اعضای فرهنگستان هنر و علوم آمریکا، از برندگان کمک‌هزینه گوگنهایم و همچنین عضو افتخاری «آکادمی سلطنتی موسیقی» بود.

موسیقی، مبتنی بر طیف گسترده

جرج انتایل (انگلیسی: George Antheil؛ ‎/ˈæntaɪl/‎) یک آهنگساز آوانگارد، نوازنده پیانو، نویسنده و مخترع اهل ایالات متحده آمریکا بود.

او در موسیقیِ نوگرای خود به دنبال خلق اصوات جدید (موسیقی، صنعتی، مکانیکی) بود.

اَنتایل که در خانواده‌ای از مهاجران آلمانی به دنیا آمده بود، بیشترِ دههٔ ۲۰ میلادی را در اروپا گذراند و از دههٔ ۳۰ میلادی بود که به آمریکا بازگشت. او فراگیری موسیقی را از سن ۶ سالگی آغاز کرده بود، اما هرگز به‌طور رسمی از هیچ مدرسه یا دانشکده‌ای فارغ‌التحصیل نشد. از سال ۱۹۱۶ میلادی به فیلادلفیا رفت تا آهنگسازی را از «کنستانتین فون اشتنبرگ» (از شاگردان فرانتس لیست) بیاموزد و در همان‌جا بود که با مکتب دادائیسم آشنا شد. سپس در سال ۱۹۱۹ میلادی به نیویورک رفت تا یادگیری را با ارنست بلوک ادامه دهد. اقامتش در نیویورک باعث شد تا با تعدادی از هنرمندان مُدرنیست همچون «لو اورنشتاین»، «پُل لئوپولد روزنفِلد»، «جان مارین»، «آلفرد اشتایگلیتس»، «مارگارت آندرسون»، «ژرژت لوبلان» و «موریس مترلینک» آشنا شود و این افراد، بعدها در آثار او تأثیرگذار بودند.

جرج اَنتایل در سال ۱۹۴۱ با همکاری «هدی لامار» روشی را ابداع کرد تا با استفاده از «پرش فرکانسی مبتنی بر طیف گسترده» بتوان با یک گیرنده و فرستنده، از احتمال وجود یک «اژدر» اطلاع حاصل کرد. این روش ابداعی او، امروزه «مخابرات طیف گسترده» نامیده می‌شود و به‌طور گسترده‌ای در علم مخابرات و ارتباطات کاربرد دارد. به همین سبب، نام وی در سال ۲۰۱۴ میلادی در «تالار ملی مشاهیر مخترعان» ثبت شد. وی همچنین یکی از برندگان کمک‌هزینه گوگنهایم بود.

گزیدهٔ آثار سینمایی
ژانگوله (۱۹۵۳)
تک‌تیرانداز (۱۹۵۲)
سیروکو (۱۹۵۱)
در مکانی پرت (۱۹۵۰)
خانه کنار رودخانه (۱۹۵۰)
مبارز اهل کنتاکی (۱۹۴۹)
بوکانیر (۱۹۳۸)
راهی به فردا ساختن (۱۹۳۷)

شب دگرگون

شب دگرگون (به آلمانی: Verklärte Nacht) اُپوس ۴، یک شش‌نوازی زهی در یک موومان اثر آرنولد شونبرگ است که آن را در ۱۸۹۹ تصنیف کرده‌است. شونبرگ این اثر را تنها در مدت سه هفته نوشته و متقدم‌ترین اثرِ بااهمیتِ او محسوب می‌شود. او این قطعه را با الهام از شعری به همین نام اثر ریشارد دِمِل و احساسات قوی خود به خواهرِ استادش الکساندر فن تسملینسکی، کسی که بعدها با او ازدواج کرد، ساخته‌است. این موومان را می‌توان به پنج بخشِ مجزا تقسیم کرد که این به پنج‌بخشیِ بودن شعرِ دِمِل برمی‌گردد. بااین‌همه، هیچ معیار خاص دیگری برای تقسیم‌بندی این موومان وجود ندارد. این اثر یکی از آثار الهام‌بخش جنبش نوگرایی در سدهٔ بیستم بوده‌است.

تک‌چهرهٔ آرنولد شونبرگ، اثر اگون شیله، ۱۹۱۷