دختران ما را مسموم میکنند، دختران ما را زندان میکنند، دختران ما را شکنجه میکنند، به دختران ما تجاوز میکنند، دختران ما را میکُشند. همه اینها را حکومت کثیف آخوندی اسلامی و رهبر الدنگش خامنهای جاکش انجام میدهد.
…………………………………………
نویسنده و کارگردان: ناما جعفری
گوینده متن: ریرا آزادی
صدای اول: توماج صالحی
اجرای ترانه اول: گروه رپری «باگز» | این دفعه فرق داره
صدا و متن دوم: پیام فتوحیهپور
میکس آهنگ پایانی: هنرمندان مبارز در انقلاب ۱۴۰۱
خطر مسمومیت! جمهوری اسلامی در مدارس مشغول کار است | پادکست
چشم برای آزادی، چشم برای ایران | پادکست
برای ما که یک فصل است خیابان را برای زندگی انتخاب کردهایم هر روز میتواند نقطهی عطف جنبش انقلابیمان باشد. جنبشی که با زن زندگی آزادی آغاز شد و حال نیاز به تزریق روح تازه دارد.
وقتی به چشمان مهسا، به چشمان نیکا، حدیث، آیدا، مجید، محمدمهدی، محسن و هزاران شهید دیگر در راه آزادی وطن نگاه میکنیم، از خودمان میپرسیم ما برای ایران چکار کردیم؟
…………………………………………
نویسنده و کارگردان: ناما جعفری
گوینده متن: ریرا آزادی
صدا و متن اول: حمید فرخنژاد | سقوط
خوانندهی ترانه اول و پایانی: مدگل | زن، زندگی، آزادی
صدا و متن دوم: پیام فتوحیهپور
اجرای ترانه دوم: کاری از “درخت گردو” | سرود “فاتحان خیابان
هرگز نامشان فراموش نخواهد شد | پادکست
جمهوری اعدام اسلامی محمدمهدی کرمی و محمد حسینی، دو تن از مبارزان راه آزادی ایران را در ۱۷ دی ۱۴۰۱ کُشت. رژیم کودککُش با این اعدامها مرگ خودش را جلوتر انداخت.
……………
نویسنده و کارگردان: ناما جعفری
گوینده متن: ریرا آزادی
صدای اول: پدر محمد مهدی کرمی | از کشتهشدگان راه آزادی در انقلاب ۱۴۰۱
اجرای ترانه اول: هنرمندان مبارز | به مامان چیزی نگو
اجرای ترانه دوم: هنرمندان مبارز | بازخوانی ترانه شبنورد
صدا و متن دوم: پیام فتوحیهپور
صدای سوم: هنرمندان ناشناس | فریاد اسم سید محمد حسینی از کشتهشدگان راه آزادی در انقلاب ۱۴۰۱
اجرای ترانه پایانی: زنان مستقل و هنرمند داخل ایران | خون بریخت ز چشم مادران
آتش این انقلاب روشن روشن است | پادکست
صد روز از جنگاوری ایرانیان دلیر برای آزادی از شر اهریمن میگذرد و ما بر این باوریم که: امسال سال خونه، حکومت کثیف آخوندی و رهبر الدنگش نابوده.
……………………..
نویسنده و کارگردان: ناما جعفری
گوینده متن: ریرا آزادی
صدای اول: مادر امید مویدی | از کشتهشدگان راه آزادی در انقلاب ۱۴۰۱
اجرای ترانه اول: مهدی یراحی | سرود زندگی
اجرای ترانه دوم: کوروش | ما
صدای دوم: عباس شریفی | ۲۶ آذر، زندان تیرکلای ساری
صدا و متن دوم: پیام فتوحیهپور
اجرای ترانه پایانی: کوروش، سامی، لو، رها | یه روزی
خون با هیچی پاک نمیشه | پادکست
این حکومت قاتل را به درک واصل خواهیم کرد. انتقام ما قهقهه فرزندانمان خواهد بود.
……………
نویسنده و کارگردان: ناما جعفری
گوینده متن: ریرا آزادی
صدای اول: پویا بختیاری | از کشتهشدگان راه آزادی در آبان ۹۸
اجرای ترانه اول: توج صالحی | میدون جنگ
اجرای ترانه دوم: هنرمندان ناشناس | سپیده در برقِ تارِ مویِ توست
صدا و متن دوم: پیام فتوحیهپور
اجرای ترانه پایانی: اجرای جمعی از دانشجویان موسیقی | بیا که کوچه میزند تو را صدا
طغیان میکنیم، پس هستیم | پادکست
ای کارگر از کار تو کاخ ستم به پا و خود گرسنهای
با حاصل رنجت بگو از بیش و کم در این جهان چه بردهای
برخیز و با دستان خود از ریشه تیشه زن به پیکر ستم
با اتحاد با انقلاب فردای سرنوشت خود زنی رقم
از خشم مادران و نالهی گرسنگان
از نعرههای بی امانمان ز قعر جان
از آتش خروش خشم پابرهنگان
زد شعلهها به خرمن سپاه دشمنان
آبان ما آبان ما آبان نان و کار و خون و آتش است
دستان ما از رنج کار خورشید داغ شعلههای سرکش است
شو کن خطر از جان گذر بر کن ز سر نماد خوف و ارتجاع
زن زندگی است آزادی است برپا که پرچم زنان به دست ما
…………………..
که خیابان سنگر ما، که جمعیت سلاح ما، و که اتحاد رمز پیروزی ماست!
…………………………………………
نویسنده و کارگردان: ناما جعفری
گوینده متن: ریرا آزادی
اجرای ترانه اول: هنرمندان مبارز | از خشم مادران و نالهی گرسنگان
اجرای ترانه دوم: هنرمندان ناشناس | بیا ببوسمت که بوسه اعتراض ماست
صدا و متن دوم: پیام فتوحیهپور
اجرای ترانه پایانی: صبا ضامنی | بیزارم از دین شما
پوستر: امیرحسین درفشه
این یک هشدار وضعیت قرمز است | پادکست
چشمهایم را که میبندم نیکا آواز میخوند، خدانور میرقصد… ما غم را به خشم و خشم را زنده نگه میداریم
…………………………..
نویسنده و کارگردان: ناما جعفری
گوینده متن: ریرا آزادی
صدا و متن اول: صدای مبارزین راه انقلاب۱۴۰۱
خواننده و ترانه اول: مینو رام | یه زن بود
صدا و متن دوم: پیام فتوحیهپور
اجرای ترانه دوم: ترانه سوگند(هرگز به تیغشان نمیرد فریاد جاودان ما)
دانشجویان موسیقی دانشگاه فرهنگ و هنر تهران
شعر و صدای: نورمند خنجری
اجرای ترانه پایانی: دانشجویان دانشگاه هنر تهران
و خونهایی که هیچوقت از ذهنمان پاک نمیشوند | پادکست
سلام بر آیندگان؛
و خونهایی که هیچوقت از ذهنمان پاک نمیشوند
……………………………………………..
نویسنده و کارگردان: ناما جعفری
گوینده متن: ریرا آزادی
خواننده و ترانه اول: مهدی یراحی | سرود زن
اجرای دوم: سرود گروهی برابری، برای زنان
صدا و متن دوم: پیام فتوحیهپور
خواننده و ترانه پایانی: رقص آزادی | دریا دادور
خشم ما از قدرت شما بزرگتر است | این یک انقلاب است | پادکست
برای محمد مختاری که در روز پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۷۷ پیش از غروب برای خرید از منزلش خارج شد و پسرش ۶ روز بعد جسد پدر ش را در پزشکی قانونی تشخیص داد.
برای محمدجعفر پوینده که در ۱۸ آذر ۱۳۷۷ از منزل خارج شد و ده روز بعد جسد وی در روستای بادامک در شهرستان شهریار پیدا شد.
برای احمد میرعلائی که در صبح روز دوم آبان ماه ۱۳۷۴ هنگامی که از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش در حرکت بود ناپدید و جسم بیجان او در حدود ساعت ۱۰ شب در کوچههای خیابان میر اصفهان پیدا شد.
برای غفار حسینی که که در بیستم آبان ۱۳۷۵ در منزل مسکونی خود در تهران به قتل رسید.
برای سعید سلطانپور که در ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ و در شب عروسیاش به وسیلهٔ پاسداران دستگیر شد و پس از ۶۶ روز شکنجه در سحرگاه اول تیر ۱۳۶۰ تیرباران شد،،
این برنامه برای تمام آنها که پیش و پس از انسانهای بیگناه به خون نشستند.
……………………………………..
نویسنده و کارگردان: ناما جعفری
گوینده متن: ریرا آزادی
خواننده: نهال لادنى، بازخوانى شعرِ “براى”
صدا و متن: پیام فتوحیهپور
خواننده و ترانه: شروین حاجیپور
شروین حاجیپور، پسری ۲۵ساله با دست خالی، با ابتکاری بینظیر ترانه “براى” را سرود، خودش نواخت، خودش خواند!
صدای ترانه «برای…» از کوچههای اصفهان، سعادتآباد و تهرانپارس و تمام ایران به گوش میرسد.
شروین حاجیپور، هم اکنون در بازداشتگاه اداره اطلاعات است.
پس از اين هر نور لطيفی که مرا لمس کند تو خواهی بود | سیروس آتابای
سیروس آتابای (زادهٔ ۱۵ شهریور ۱۳۰۸ خورشیدی در تهران – درگذشتهٔ ۶ بهمن ۱۳۷۴ خورشیدی در مونیخ) شاعر ایرانی-آلمانی بود. پدرشهادی آتابای، پزشک و مادرش فاطمه پهلوی ملقب به همدمالسلطنه پهلوی، بزرگترین فرزند رضاشاه بود.
زندگی
در سال ۱۹۳۷ م بهمراه برادرش امیررضا آتابای برای تحصیل روانهٔ برلین شد؛ جایی که پدرش پزشکی خوانده بود. اما با شروع جنگ جهانی دومقرار بر آن شد که دو برادر برای ادامهٔ تحصیل به سوئیس فرستاده شوند؛ اما به گفتهٔ آتابای از آنجا که سرپرست آنها در انجام این امر قصور کرد، سیروس نوجوان در آلمان ماندگار شد.
پس از پایان جنگ به ایران بازگشت؛ ولی چون خواندن و نوشتن زبان فارسی را نیاموخته بود، نتوانست در یکی از مدارس تهران و در کلاس متناسب با تحصیلات خودش ثبتنام کند. به پیشنهاد خود راهی سوئیس شد و دورهٔ دبیرستان را در آنجا به پایان برد. اولین سرودههای آتابای به سال ۱۹۵۰ در روزنامهٔ «کردار» چاپ زوریخ که ماکس رایشنر شاعر و نویسندهٔ نامدار آلمانیزبان سوئیسی دبیری صفحهٔ ادبی آن را بر عهده داشت، منتشر شدند.
در سال ۱۹۵۲ به قصد تحصیل در رشتهٔ زبان و ادبیات آلمانی در دانشگاه مونیخ ثبتنام کرد؛ ولی به شهادت دوستانش بهندرت در کلاسهای درس شرکت میکرد و باور داشت مطالعات شخصی او برایش بسیار پربارترند. سیروس از همان زمان چنان شیفته و مجذوب شعر و شاعری و مستحیل در جهان واژهها بود که هیچیک از دوستانش جامهای جز ردای شاعری را برازندهٔ تن او نمییافتند.
از میان شاعران و نویسندگان آلمانی به کلمنس برنتانو، ادوارد موریکه، گوتفرید بن و برتولت برشت ارادتی خاص داشت و با اریش فرید شاعر اتریشی و الیاس کانتی شاعر و نویسندهٔ بلغاریتبار دوستی نزدیک داشت. به رمانتیسیستها به دلیل کلام معجزهآسایشان عشق میورزید و مدرنیستها را به سبب دوریجستن از خودفریبی میستود. او در میان شاعران زمانهاش کاملاً شناخته شده بود، چنانکه گرهاردباخ لایتر مینویسد: زبان ادبی آتابای در کتاب «سر برآوردن در جایی دیگر» و به خصوص اشعار تقدیمیاش، شوق مرا برانگیخت تا در ۲۳ ژوئیه شعر «برای آ. س» را بنویسم.
ماکس رایشنر در کتاب “شعر زمانه ما” (مجموعه اشعار شاعران جوان آلمانی) مینویسد: به رغم ویژگیهایی که آتابای خواهی نخواهی از فرهنگ شرقی ـ ایرانی با خود به همراه آورده است، میتوان او را در ردیف شاعران جوان آلمانی قرار داد. ریشارد اکسنر مینویسد:”دربارهاش گفتهاند که زندگیاش را وقف حرفهٔ شاعری کرد؛ تقدیر چنین بود. او انسانی صمیمی، نسبتاً ساکت و دیرجوش بود. او استعداد این را داشت که اگر از شخص مورد علاقهاش دعوت میکرد که به ملاقاتش بیاید، در طول این دیدار دربست در خدمت او باشد.
آن دوست یا میهمان میرفت و میدانست که این ساعاتی فراموشنشدنی از زندگی او بوده است؛ مهم نبود که این دیدار تکرار میشود یا نه. در هر حال گفتن به امید دیدار “از گفتن بدرود” بهتر است. چنین انسانهایی تا مدتها پس از مرگشان، هنوز در زندگی تو حضور دارند. از زمانی که او را شناختم (بیش از چهل سال) میدانستم که او همواره در زندگی من حضور خواهد داشت، حتی اگر مدتها او را نبینم و با او صحبت نکنم. هر دو همواره دستکم میدانستیم که آن دیگری به چه کار مشغول است؛ اما ملاقات واقعی و برای مدتی در کنار هم نشستن، رخدادی بود که به هدیهٔ عالم غیب میمانست و ارزش این را داشت که این روز را به خاطر بسپاری؛ حتی بدون دفتر خاطرات.
آتابای سالهای دههٔ شصت میلادی (چهل شمسی) را به تناوب در تهران و لندن گذراند. اواخر همین دهه برای مدتی به گروه ادبی طرفه متشکل از گروهی از شاعران جوان آن زمان پیوست. حاصل این همکاری انتشار منتخبی از سرودههایش به زبان فارسی بود که برگردان آنها با نظارت خود او صورت پذیرفت. در سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۳ را در لندن به سر برد و پس از آن تا زمان مرگش (آخر ژانویهٔ ۱۹۹۶) در مونیخ سکونت داشت.
این شاعر توانا و پرکار در طول چهار دهه فعالیت شعری، شانزده مجموعه شعر به دست چاپ سپرد که چند جایزهٔ ادبی از جمله جایزهٔ «هوگو یاکوبی» و جایزهٔ «آدلبرت فون کامیسو» را برایش به ارمغان آوردند. این کتاب با وجود اینکه بخشهاییاش به زندگی آتابای و نقل خاطرات دوستان و همکاران او اختصاص دارد؛ اما شامل شعرهای این شاعر نیز میشود. شعرهایی که بخشی از آن را بیژن الهی و بخش دیگر را مهرداد صمدی ترجمه کردهاست. در این میان ترجمه صمدی پیشتر در سال ۱۳۴۴ با عنوان «وادی شاپرکها» چاپ شده بود.
جوایز
۱۹۵۷: جایزهٔ هوگو یاکوبی پرایس
۱۹۸۳: عضو آکادمی Bayerische der Schönen Künste (آکادمی هنرهای زیبای باواریا)
۱۹۹۰: جایزهٔ آدلبرت فون شامیسو
۱۹۹۳: عضویت در Deutsche Akademie für Sprache und Dichtung (آکادمی زبان و ادبیات آلمانی)
آثار
- ۱۹۵۶: Einige Schatten. Gedichte (partiell vertont von Peter Mieg: Mit Nacht und Nacht, 1962)
- ۱۹۵۸: An- und Abflüge. Gedichte
- ۱۹۶۰: Meditation am Webstuhl. Neue Gedichte
- ۱۹۶۴: Gegenüber der Sonne. Gedichte und kleine Prosa
- ۱۹۶۸: Gesänge von morgen
- ۱۹۶۹: Doppelte Wahrheit. Gedichte und Prosa
- ۱۹۷۱: Die Worte der Ameisen. Persische Weisheiten
- ۱۹۷۴: An diesem Tage lasen wir keine Zeile mehr. Gedichte
- ۱۹۷۷: Das Auftauchen an einem anderen Ort. Gedichte
- ۱۹۸۱: Die Leidenschaft der Neugierde. Neue Gedichte
- ۱۹۸۳: Stadtplan von Samarkand. Porträts, Skizzen, Gedichte
- ۱۹۸۳: Salut den Tieren. Ein Bestiarium
- ۱۹۸۵: Prosperos Tagebuch. Gedichte
- ۱۹۸۶: Die Linien des Lebens. Gedichte
- ۱۹۹۰: Puschkiniana. Gedichte
- ۱۹۹۱: Gedichte
- ۱۹۹۲: Leise Revolten. Kleine Prosa aus drei Jahrzehnten
- ۱۹۹۴: Die Wege des Leichtsinns. Zerstreutes äolisches Material. Gedichte