مونیکابلوچی سالها نماد جذابیت جنسی بود و سکشوالایز شد. سکانس تجاوز در Irreversible سکانس بسیار مهمیه چون مجبورت میکنه واقعیت رو ببینی: «این همون کاریه که میکنی» سکانس کشدار، خشونت بیپرده و دوربین ثابت باعث میشه یه جا از خودت بپرسی چرا به دیدن این صحنه ادامه میدم؟ سوال خوبیه، چون تصویر قبلی رو میشکنه و موجب حس گناه/همدردی میشه. این واقعیت اغلب نشون داده نمیشه، چون اذیتکنندهست، درحالیکه زنها همواره حسش میکنن؛ این صحنه هولناک نتیجهی جنسیسازی بدن، شیانگاری و نهایتن انسانیتزدایی از اونه که باعث انواع ریزودرشت خشونت میشه.
برگشتناپذیر (به فرانسوی: Irréversible) فیلمی تجربی به کارگردانی گاسپار نوئه در سبک دلهرهآور روانشناختی محصول سال ۲۰۰۲ میباشد. در هنگام اکران این فیلم در جشنوارهٔ کن و سنسباستین اظهارات متناقضی در رابطه با آن بیان میشد. عدهای شیفتهٔ روایت بدیع و منحصربهفرد فیلم شده بودند اما در مقابل تعداد زیادی از تماشاگران فیلم نیز از وجود بسیار تصاویر خشن و جنسی در آن ناراضی بودند. اکران این فیلم در سراسر دنیا با درجهبندیهای محدودکننده همراه بود.
بسیاری از بینندگان فیلم در میانه فیلم سالن سینما را ترک کردند، زیرا حالت تهوع به آنها دست داده بود. این حالت را کارگردان آگاهانه در فیلم گنجانده بود؛ در ۳۰ دقیقه اول نویزی به بسامد ۲۸ هرتز وجود دارد (مانند صدای زلزله).
در این فیلم به زبانهای فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی و انگلیسی صحبت میشود.
داستان
داستان فیلم در یک روز میگذرد. آلکس و مارکوس با دوست خود پیر به یک مهمانی میروند در مهمانی آلکس حالش بد میشود و از مارکوس و پیر جدا میشود تا به خانه برود در راه مترو و در یک زیرگذر خلوت، یک منحرف جنسی ابتدا با توسل به زور به او تجاوز میکند و سپس او را مورد ضرب و شتم شدید قرار میدهد که باعث میشود آلکس(مونیکا بلوچی) به کما برود.هنگامی که مارکوس متوجه ماجرا می شود،دیوانه وار به دنبال متجاوز آلکس میگردد تا این که به همراه پیِر به یک کلوب همجنسگرایان به نام راه مییابند…
روایت
تمام داستان این فیلم برعکس به نمایش میآید؛ یعنی ابتدا سکانس آخر داستان و بعد سکانس یکی مانده به آخر نمایش مییابد و در پایان فیلم سکانس اولی که میتوان برای داستان در نظر گرفت، به نمایش در میآید.
انتقادات و حواشی
در سال ۲۰۰۲ بود که مونیکا بلوچی با فیلم برگذشتناپذیر در جشنواره سینمایی کن حضور یافت؛ فیلمی که یکی از نامزدهای نخل طلایی بود. به ویژه صحنهای ۹ دقیقهای از این فیلم که بلوچی در آن در یک تونل با خشونت مورد تجاوز قرار میگیرد و به اغما میرود، سروصدای زیادی به پا کرد. این فیلم در کشورهای مختلف دنیا نیز با درجهبندیهای محدودکننده به نمایش درآمد.
راجر ایبرت، منتقد آمریکایی سینما، این اثر سینمایی را «چنان خشونتآمیز و بیرحمانه خواند که بیشتر مردم آن را غیرقابل تماشا میدانند».
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.