به آرامی مرا بکش، یک فیلم هیجان انگیز وابسته به عشق شهوانی محصول 2002 به کارگردانی چن کایگ و با بازی هدر گراهام و جوزف فاینس است. بر اساس رمانی به همین نام در سال 1999 توسط نیکی فرنچ، چندین تغییر اساسی در داستان ایجاد می کند و به شدت بر رابطه جنسی شدید بین دو شخصیت اصلی تمرکز دارد. این تنها فیلم انگلیسی زبان چن تا به امروز است.

دانلود با لینک مستقیم از تورنت

دانلود با لینک مستقیم از تورنت

دانلود زیرنویس فارسی فیلم Killing Me Softly 

لیس یک زن جوان آمریکایی است که در لندن زندگی می کند و معتقد است که از شغل امن و رابطه با دوست پسرش خوشحال است. پس از یک برخورد تصادفی با یک غریبه مرموز، او به دنبال او می رود، با تاکسی به خانه اش می رود و رابطه جنسی پرشور دارد. او به خانه نزد دوست پسرش برمی‌گردد و تلاش ناموفقی می‌کند تا همان احساساتی را که بین آن‌ها با مرد غریبه داشت، نشان دهد.

روز بعد او دوباره به دنبال غریبه می رود و متوجه می شود که نام او آدام است – یک کوهنورد که پس از نجات شش نفر در یک رویداد غم انگیز که باعث کشته شدن چندین نفر دیگر از جمله زنی که دوستش داشت، قهرمان محسوب می شود. آلیس دوست پسرش را ترک می‌کند و با آدام رابطه برقرار می‌کند، اگرچه دوستش نسبت به این که آلیس در چنین رابطه ناگهانی قرار گرفته است، محبت می‌کند. وقتی آلیس در خیابان دزدیده می شود، آدام دزد را به طرز وحشتناکی کتک می زند و سپس از آلیس می خواهد که با او ازدواج کند، پیشنهادی که او با خوشحالی می پذیرد. برای ماه عسل، او را به یک کلبه خلوت می برد.

تازه ازدواج کرده‌ها وارد زندگی جدیدشان می‌شوند، اما آلیس با یک سری نامه‌ها و تماس‌های تلفنی مرموز ناراحت می‌شود و شروع به تعجب درباره گذشته مرموز شوهرش می‌کند. خبرنگاری که در مورد آدم داستانی می‌نویسد، کپی نامه‌ای از زنی برای او می‌فرستد که ادعا می‌کند آدم به او تجاوز کرده است. آلیس با او مصاحبه می کند و به عنوان یک روزنامه نگار ظاهر می شود. او که از این واقعیت که به سختی شوهر جدیدش را می شناسد، ناراحت می شود، شروع به گذر از آپارتمان آنها می کند و وقتی در کمد لباس قفل شده را جستجو می کند و جعبه ای از نامه های قدیمی را از یک معشوقه سابق به نام ادل می یابد که اصرار دارد او و آدام به رابطه خود پایان دهند. آدام شروع به سوال بیشتر از آلیس در مورد فعالیت هایش می کند، از جمله اینکه او گردنبندی را که از خواهرش، دبورا دریافت کرده بود، از کجا گرفت.

اندکی بعد، آلیس یک هشدار دیگر دریافت می کند. با دنبال کردن این ردیابی، او متوجه می شود که ادل برای هشت ماه گم شده است. او همچنین تصویری از ادل را در همان کابینی که او و آدام در آن به ماه عسل رفته بودند، پیدا می کند. او متوجه می شود که با او احساس امنیت نمی کند و به سمت پلیس می دود. او داستان خود را تعریف می کند و اصرار می کند که پرونده افراد گمشده ادل را دوباره باز کنند، اما آنها بدون هیچ مدرکی نمی توانند کاری انجام دهند و به او می گویند که فقط می توانند او را برای چند ساعت نگه دارند. آلیس از دبورا کمک می خواهد و به او می گوید که معتقد است آدام ادل را به خاطر ترک او کشته و او را در کابین دفن کرده است. در راه رسیدن به کابین، دبورا اعتراف می‌کند که او پیام‌ها را برای آلیس فرستاد، زیرا می‌خواست او را از خشم‌های خشونت‌آمیز آدام نجات دهد. وقتی آدام از اداره پلیس به خانه برمی گردد، متوجه می شود که آلیس آنجا بوده و دو عکس را رها کرده است و متوجه می شود که او باید به قبرستان رفته باشد.

در گورستان، آلیس جسدی را پیدا می کند که در خاک دفن شده است، همان گردنبندی را که دبورا به او داده بود. دبورا به او می گوید که ادل مجبور نیست بمیرد، اگر فقط به او گفته بود که به شوهرش برمی گردد. دبورا فاش کرد که وقتی آدام 15 ساله بود با آدام رابطه جنسی داشت و در نتیجه وسواس بعدی او نسبت به برادرش داشت و باید زندگی او را از شر هر زن دیگری خلاص کند. او سعی می کند آلیس را بکشد، اما آدام به موقع ظاهر می شود و او را نجات می دهد. دبورا خشمگین سعی می کند او را بکشد اما آلیس با تپانچه آتش به او شلیک می کند.

آدام به آلیس می گوید که او و خواهرش با هم به کابین می آمدند، اما فکر می کرد که اگر آلیس فقط به او اعتماد کند، همه چیز درست می شود. آدام در آن روز صبح توسط پلیس هدایت می شود.

دو سال بعد، آلیس و آدام دوباره همدیگر را در دو طرف پله برقی می بینند – او پایین می رود و او سوار می شود. هر دو بدون اینکه چیزی بگویند، همدیگر را تماشا می کنند. آدام در بالا می ایستد و قبل از دور شدن برمی گردد تا به آلیس خیره شود. فیلم با صدای آلیس به پایان می رسد که اتفاقات بعدی را به یاد می آورد و متعجب می شود که اگر سرنوشت یک روز صبح او را به آدام نمی رساند چه اتفاقی می افتاد. او از خود می‌پرسد که آیا شور و اشتیاق بین آن‌ها می‌توانست همیشه دوام بیاورد، و آیا یک “همواره” مانند او می‌توانست در چنین ارتفاعی بماند.