شیر و خورشید

شیر و خورشید از نمادهای ملی ایران است که تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ به‌صورت رسمی مورد استفاده بود. این نشان آمیزه‌ای از فرهنگ‌های کهن بین‌النهرین، ایران، عرب، ترک، یهودی، شیعی و مغول است. نشان شیر و خورشید ریشه در ستاره‌بینی دارد؛ به بیان دقیق‌تر، نمایانگر جایگاه خورشید در صورت فلکی شیر است.

در هنگام زمامداری دودمان‌های ترک و نزدیک سده ششم هجری، نشان شیر و خورشید از ستاره‌بینی به کارهای هنری در قلمرو اسلامی از مصر تا آسیای میانه وارد شد. از دوران سلجوقیان روم سکه‌هایی با نقش شیر و خورشید را می‌توان یافت و سپس این نشان از سده نهم هجری (پانزدهم میلادی) به‌طور ناپیوسته بر روی پرچم‌های ایران نقش بسته است.

ریشه‌های نشان شیر و خورشید

بخش بزرگی از شواهد و متون ادبی و باستان‌شناسی، که احمد کسروی، مجتبی مینوی و سعید نفیسی گردآوری و بررسی کرده‌اند، نشان می‌دهد که نشان ستاره‌بینی خورشید در صورت فلکیِ اسد در منطقةالبروج از قرن ششم هجری نقشی نمادین و رایج شد. همین پژوهش‌ها نشان می‌دهد که این نشان از ستاره‌بینی و اخترشناسی وارد فرهنگ عام، نشان‌ها و نقوش هنری شده است و از آنجا به‌تدریج و در حدود سده پانزدهم میلادی (نهم هجری) به نقش‌های روی پرچم‌ها وارد می‌شود.

به گفتهٔ شاپور شهبازی در ایرانیکا این نماد «تلفیقی از سنن کهن ایران و عرب و ترک و مغول بود». افسانه نجم‌آبادی، استاد دانشگاه هاروارد، بیان می‌کند که نشان شیر و خورشید موفقیت بی نظیری در میان نشان‌های موجود در ایران برای نشان دادن هویت امروزی ایرانی داشته است. این نشان از تمام فرهنگ‌های مطرح در تاریخ ایران تأثیر گرفته است، به‌طوری‌که نشان‌ها و تعبیرهای زرتشتی، شیعه، ترکی، یهودی را یکجا جمع نموده است. تحول این نشان را می‌توان به اختصار چنین تشریح کرد:

ریشه در ستاره‌بینی


ستاره‌شناسان باستان به وجود ارتباطی بین موقعیت ستارگان و پدیده‌های زمینی باور داشتند. آن‌ها دوازده برج آسمانی را میان هفت جسم گردان آسمانی از جمله خورشید تقسیم می‌کردند و هر یک یا دو برج را ویژهٔ یکی از جرم‌ها و خانهٔ آن جرم آسمانی می‌پنداشتند. آن‌ها برج اسد را خانهٔ خورشید می‌دانستند. خواجه نصیرالدین طوسی در منظومه خود در ستاره‌شناسی می‌نویسد:

اولین از بروج با هشتم نام آن بره و دگر کژدم
هر دو مریخ را شدند بیوت همچو برجیس را کمان با حوت
زهره را خانه ثور و هم میزان شمس را شیر و ماه را سرطان
تیر را خانه و شه و جوزا مر زحل راست جدی و دلوعطا

در شعرهای شاعران ایران نیز چنین باوری را می‌توان یافت. قطران تبریزی دربارهٔ رفتن پادشاه آذربایجان به دیدن شاه گنجه چنین گفته است:

اگر به خانه شیر آمده است شید رواست بدان‌که خانه شیداست شیر بر گردون
ریشه در سنت‌های سامی
الکساندر کرَپ طی مطالعاتی که بر روی تمدن‌های باستانی میان رودان، مصر و آناتولی انجام داده است به ارتباط نزدیک بین خورشید و شیر در باورها، اساطیر و خدایان در این تمدن‌ها اشاره می‌نماید. او ردپای ارتباط شیر و خورشید را، از سنت‌های خاور نزدیک به ستاره‌بینی در میان رودان و از ستاره‌بینی تا نشان شیر و خورشید مرسوم در ایران ردیابی می‌کند. از نمونه‌های پیوستگی نزدیک شیر و خورشیدِ کرَپ به شَمَش، خدای خورشید بابلیان اشاره می‌کند که به‌صورت شیر نمایش داده می‌شده است. یا آهی بزرگ فرعون مصر «شیر فرزند خدای خورشید» نامیده می‌شده است. در فلسطین، سامسون پهلوان کشندهٔ شیر، خود در اصل شیری بوده است که فرزند بَعل شَمَش، خدای خورشید بوده است.

به نوشته کیندرمن در دانشنامه اسلام، نشان شیر و خورشید در ایران بعد اسلام بیش‌تر برگرفته از نشان ستاره‌بینی، خورشید در برج اسد است. روشن است که هنر اسلامی بسیاری از سنت‌ها را بدون تغییر آشکاری از تمدن‌های قبل به قرض گرفته بود. ممکن نیست که سرآغاز چنین باوری را پیدا کرد. در دوران باستان از اشکال ستارگان برداشت‌ها و تفسیرهای گوناگونی می‌کرده‌اند. بابلیان طالع سلاطین را در صورت فلکی شیر می‌دیدند. آن‌ها شیر را به‌عنوان سلطان حیوانات، در برجی که انقلاب تابستانی در آن بوقوع می‌پیوندد قرار دادند و این به‌عنوان نشانه غلبه خورشید بود. از همین رو است که عیسی، شیر یهودا (به‌عنوان غلبه‌کننده بر مرگ) نام دارند.

در سنت‌های ایرانی
در ایران پیش از اسلام، خورشید نشان میترا بوده و ریشه در باورهای ایرانیان باستان داشته است. در اوستا و گات‌ها از خورشید بارها یاد شده است. خورشید (Xwaršēd در فارسی میانه) ایزدی است که در یشت ششم اوستا در مورد او آمده که جهان را از آلودگی دور می‌دارد. خورشید (به‌صورت یک مرد) همیشه سلطنت را در ایران تداعی می‌کرده است؛ «تصویر بلورین خورشید» سراپرده سلطنتی داریوش سوم را متمایز می‌نموده است. درفش اشکانیان با تصویر خورشید تزیین می‌شده است. بر بالای تاج شاهنشاهان ساسانی گویی قرار داشته که نماد خورشید بوده است. یوحنا مالالاس، تاریخ‌نویس یونانی به نامه‌ای اشاره می‌کند که در آن شاه ایران را «خورشید شرق» و قیصر روم را «ماه غرب» نامیده‌اند.

شیر همواره به‌صورت برجسته، تندیس‌ها، سردیس‌ها، کاسه‌ها، جام‌های زرین و سیمین، در دوره‌های هخامنشی، اشکانی و ساسانی دیده شده است. شیر پیوند نزدیکی با شاهنشاهی در ایران داشته است؛ ردیف‌هایی از شیران زینت بخش تخت و ردای شاهان هخامنشی بوده است. تاج آنتیوخوس یکم، شاه پارسی‌تبار کوماژن (حک: ۳۴–۶۹ پیش از میلاد) با تصویر شیر تزیین شده بود. در نقش برجسته مراسم اعطای مقام در نقش رستم، اردشیر یکم زرهی با تصویر شیر به تن داشته است. شیر، نقش تزیینی مشابهی برای عضدالدوله دیلمی داشته است. در برخی از گویشهای شرق ایران، واژه شاه، شیر خوانده می‌شود.

تأثیر سنت‌های اسلامی، ترکی و مغولی
به گفتهٔ شاپور شهبازی در دانشنامهٔ ایرانیکا سنت‌های عربی-اسلامی، ترکی و مغولی همیشه بر پیوند نمادین شیر و پادشاهی تأکید و جاذبهٔ جادویی خورشید را نیز تأیید می‌کرده‌اند، و مغول‌ها احترام به خورشید، به‌ویژه در هنگام طلوع را دوباره در ایران گسترش دادند.

در بین عرب‌های شبه جزیره عربستان، به مانند سایر نقاط آسیا و اروپا که شیر در آن وجود نداشت، شیر به مانند جانوری شبه افسانه‌ای تصور می‌شد که شاه حیوانات بود و تعجبی نداشت که نماد قدرت پادشاهی باشد. به گفتهٔ کیندرمن در دانشنامه اسلام این جانور در فرهنگ عرب‌ها نشان دلیری، شجاعت و جوانمردی بود. در هنر دورهٔ اسلامی نقش شیر از حیوانات دیگر پررنگ‌تر بود. به جز معنای ستاره‌بینی که در نشان «شیر و خورشید» وجود داشت، در سایر کاربردها تنها جنبه‌ای تزئینی و بدون اهمیت و معنای ویژه‌ای بوده است. از انواع رایج می‌توان به‌صورت گرد در فواره‌های الحمرا یا سرامیکهای ایرانی قرن ۱۲ تا ۱۴ میلادی (بیش‌تر برای ریختن مایعات یا عود دان)، به‌صورت تنها در حال حمله یا حمله به جانوری دیگر (برگرفته از سنت‌های ایرانی قبل از اسلام) اشاره نمود. یکی از کاربردهای شیر، استفاده به‌صورت نشان حکومتی بوده است، مانند آنچه که مملوکان مصر یا شاید سلجوقیان روم (به‌همراه خورشید) استفاده می‌کردند (که برگرفته از نشان‌های روی سکه که خود بیش‌تر برگرفته از نشان‌های طالع‌بینی و ستاره‌بینی و صور فلکی بوده است).

دیدگاهتان را بنویسید