ناما جعفری | نویسنده
___________________
مارکی دو ساد (1740–1814)، نامی که با جنجال، طغیان و کاوش بیمهابا در اعماق روان انسانی گره خورده است، نه تنها یک نویسنده، بلکه یک فیلسوف و پیشگام فکری بود که مرزهای آزادی، اخلاق و تخیل را به چالش کشید. آثار او، بهویژه فلسفه در اتاق خواب (La Philosophie dans le Boudoir) و صد و بیست روز سدوم (The 120 Days of Sodom)، بهعنوان شاهکارهای ادبی و فلسفی، فراتر از شوک اولیهای که ایجاد میکنند، دعوتی هستند به تأمل در طبیعت انسانی، قدرت و محدودیتهای نظم اجتماعی. این مقاله در ستایش ساد و دو اثر برجستهاش است، آثاری که نه تنها محصول زمان خود بودند، بلکه همچنان پرسشهایی عمیق درباره آزادی و اخلاق در دنیای مدرن برمیانگیزند.

ساد: طغیانگر روشنگری
دوناتین آلفونس فرانسوا، مارکی دو ساد، در قلب قرن هجدهم فرانسه، عصری پر از تناقض میان عقلگرایی روشنگری و سرکوبهای رژیم قدیم، زیست. او اشرافی بود که علیه اشرافیت طغیان کرد، آزادیخواه رادیکالی که زندانهای متعدد را تجربه کرد، و متفکری که با قلمش به جنگ هنجارهای مذهبی، اخلاقی و سیاسی رفت. ساد، برخلاف بسیاری از معاصرانش که در چارچوبهای پذیرفتهشده روشنگری مینوشتند، ایدههای آزادی و خودمختاری را به افراطیترین شکل ممکن پیش برد. او معتقد بود که طبیعت، نه خدا یا اخلاق دستساز بشر، تنها قانون حاکم بر امیال انسانی است. این دیدگاه، که در آثارش بهویژه فلسفه در اتاق خواب و صد و بیست روز سدوم به اوج میرسد، او را به یکی از پیشروترین و در عین حال منزویترین صدای زمان خود تبدیل کرد.
زندگی ساد، پر از رسوایی و حبس، بازتابی از نبرد او با جامعهای بود که نمیتوانست ایدههایش را تحمل کند. از اتهامات در «ماجرای آرکوئی» تا سالهای طولانی زندان در باستیل و شارنتون، ساد هرگز از باورهایش عقبنشینی نکرد. او در زندان، جایی که آزادی جسمانیاش سلب شده بود، با قلمش جهانی از آزادی بیحدومرز خلق کرد. این پارادوکس—خلق آثار رهاییبخش در بند—خود گواهی بر قدرت تخیل و اراده ساد است.
فلسفه در اتاق خواب: درسگفتاری در آزادی
فلسفه در اتاق خواب (1795) یکی از جسورانهترین آثار ساد است، ترکیبی از دیالوگ فلسفی، طنز گزنده و روایتهای صریح جنسی که بهگونهای استادانه ساختارهای اخلاقی و سیاسی را به چالش میکشد. این کتاب به شکل یک نمایشنامه نوشته شده و داستان آموزش یک دختر جوان، اوژنی، را روایت میکند که تحت هدایت شخصیتهایی مانند مادام دو سنتآنج و دولمانس، از محدودیتهای اخلاقی و مذهبی آزاد میشود. اما این اثر فراتر از یک داستان اروتیک است؛ این یک رساله فلسفی است که ایدههای روشنگری را به نقد میکشد و آزادی مطلق را بهعنوان تنها مسیر رهایی انسان ترویج میکند.
ساد در این کتاب، از طریق دیالوگهای پرشور، به بررسی موضوعاتی چون طبیعت، اخلاق، قدرت و لذت میپردازد. او نهادهای مذهبی و سیاسی را به سخره میگیرد و استدلال میکند که قوانین اخلاقی، ساختههای خودسرانهای هستند که برای سرکوب امیال طبیعی انسان طراحی شدهاند. یکی از بخشهای برجسته کتاب، جزوهای خیالی به نام «فرانسویها، یک تلاش دیگر اگر میخواهید جمهوریخواه باشید» است که در آن ساد برای یک جامعه بدون خدا و بدون محدودیتهای اخلاقی استدلال میکند. این متن، که در اوج انقلاب فرانسه نوشته شد، نه تنها نقدی بر رژیم قدیم، بلکه هشداری به انقلابیون بود که در دام نظامهای جدید سرکوبگر نیفتند.
سبک نگارش فلسفه در اتاق خواب، با طنزی گزنده و گفتوگوهای فلسفی پیچیده، نشاندهنده توانایی ساد در ترکیب لذت ادبی با نقد اجتماعی است. این اثر، بهرغم محتوای جنجالیاش، یک شاهکار ادبی است که خواننده را وادار میکند تا درباره مرزهای آزادی، نقش اخلاق و ماهیت قدرت تأمل کند. ساد در این کتاب نه تنها یک داستانگو، بلکه یک معلم است که از ما میخواهد شجاعت زیر سؤال بردن هر آنچه مقدس پنداشته میشود را داشته باشیم.
صد و بیست روز سدوم: آینه تاریک بشریت
صد و بیست روز سدوم، نوشتهشده در سال 1785 در زندان باستیل و منتشرشده پس از مرگ ساد، اثری است که حتی امروز خوانندگان را شوکه میکند و به چالش میکشد. این رمان ناتمام، که ساد آن را در رولهای کاغذی مخفیانه نگاشت، داستان چهار اشرافی ثروتمند را روایت میکند که در قلعهای دورافتاده، به مدت چهار ماه در اعمالی فزاینده از فساد و خشونت غرق میشوند. این اثر، که بهظاهر کاتالوگی از اعمال غیرقابلتصور است، در واقع تأملی عمیق بر قدرت مطلق، تخیل انسانی و شکنندگی نظم اجتماعی است.
برخلاف تصور رایج، صد و بیست روز سدوم صرفاً اثری پورنوگرافیک نیست. ساد در این کتاب، با دقتی تقریباً علمی، طیف وسیعی از امیال و رفتارهای انسانی را فهرست میکند، اما این فهرستبندی بهمنزله هجویهای بر فساد نهادی و سوءاستفاده از قدرت عمل میکند. شخصیتهای اصلی—دوک، اسقف، قاضی و بانکدار—نمایندگان نهادهای سرکوبگر جامعهاند که در خلوت، نقاب اخلاق را کنار میگذارند و به تاریکترین امیال خود میدان میدهند. این رمان، بهنوعی، پیشبینی فروپاشی رژیم قدیم بود و همزمان نقدی بر هر شکلی از اقتدار مطلق، چه در سیاست، چه در مذهب.
قدرت صد و بیست روز سدوم در توانایی آن برای واداشتن خواننده به مواجهه با سایههای وجود خویش نهفته است. ساد، با بیرحمی، ما را به تماشای آینهای دعوت میکند که تاریکترین امکانات بشری را نشان میدهد. این اثر، هرچند ناتمام، به دلیل شدت و عمقش، الهامبخش هنرمندان و متفکرانی چون سورئالیستها، ژرژ باتای و پیر پائولو پازولینی شده است، که فیلم سالو یا 120 روز سدوم (1975) او اقتباسی آزاد از این کتاب است.
میراث ساد: آزادی یا خطر؟
مارکی دو ساد، بیش از دو قرن پس از مرگش، همچنان شخصیتی است که نمیتوان بهسادگی قضاوتش کرد. آثار او، بهویژه فلسفه در اتاق خواب و صد و بیست روز سدوم، به ما یادآوری میکنند که آزادی بدون پرسش و تأمل میتواند به هرجومرج یا ظلم منجر شود. او فیلسوفی بود که از ما خواست تا شجاعت مواجهه با حقیقتهای ناخوشایند را داشته باشیم—حقیقتهایی درباره میل، قدرت و شکنندگی تمدن. با این حال، ستایش ساد از خشونت و رد همدلی، او را به چهرهای مشکلساز تبدیل کرده است. آیا او پیشگویی بود که محدودیتهای اخلاقی را به چالش کشید، یا خطری که آزادی را به ورطه نابودی برد؟ شاید پاسخ در جایی میان این دو قطب نهفته باشد.
ساد تأثیر عمیقی بر ادبیات، فلسفه و هنر گذاشت. از نیچه و فروید تا سورئالیستها و پستمدرنیستها، ردپای او در کاوشهای مدرن درباره ناخودآگاه، قدرت و آزادی دیده میشود. در عصری که با مسائل رضایت، سانسور و پویایی قدرت دستوپنجه نرم میکنیم، ساد همچنان مرتبط است. او ما را به پرسیدن سؤالات دشوار دعوت میکند: آزادی تا کجا میتواند پیش رود؟ اخلاق چه نقشی در مهار امیال ما دارد؟ و چگونه میتوانیم جامعهای بسازیم که هم آزاد باشد و هم عادل؟
یک روح سرکش
مارکی دو ساد، با تمام جنجالهایش، یک روح سرکش بود که از تسلیم شدن به هنجارهای زمانهاش سر باز زد. فلسفه در اتاق خواب و صد و بیست روز سدوم، بهعنوان دو ستون میراث ادبی او، نه تنها آثار ادبی، بلکه دعوتنامههایی به تأمل در عمیقترین پرسشهای انسانی هستند. ساد ما را وادار میکند تا با شجاعت به تاریکی درون خود بنگریم، نه برای تسلیم شدن به آن، بلکه برای فهم آن و یافتن راهی به سوی آزادی مسئولانهتر. ستایش ساد، ستایش شجاعت او در زیر سؤال بردن مقدسات، تخیل بیحدش در خلق جهانی بدون مرز، و یادآوری این حقیقت است که حتی در تاریکترین گوشههای بشریت، پرسشهایی نهفته است که ارزش کاوش دارند.