ماتسوئو باشو | منِ اندوهگین را، دلتنگ‌تر کن، ای فاخته! |


در تاريخ ادبيات ژاپن چهار هايكوسرا بيش از ديگران نام برآورده‌اند: باشو، بوسون، ايسا، شيكي. اين چهار شاعر صاحب سبك، در خارج از ژاپن نيز چهره‌هايي شناخته شده‌اند و بعضي از پژوهشگران و شرق‌شناسان اختصاصاً در مورد هنر شاعري آنها تحقيق مي‌كنند.
ماتسوئو باشو (1644 ـ 1694 م) بزرگترين و نام‌آورترين شاعر هايكوسراي ژاپني محسوب مي‌شود. وي تا 41 سالگي بيشتر به سرودن اشعار هزل‌آميز گرايش داشت و در دهه آخر عمرش بود كه مكتب باشو را در هايكو بنيان نهاد و شاگردان متعددي تربيت كرد كه از ميان آنها ده شاعر كه به ده شاگرد باشو مشهور شدند در اشاعه ويژگيهاي شعري او كوشيدند. پيش از باشو كار هايكوسرايان بازي با كلمات بود و همين امر باشو را بر آن داشت كه در اعتلاي هايكو بكوشد. معروفترين شعر باشو هايكو ‫بركه كهن است كه سرآغاز حركت انقلابي او در فرم هايكو بود و در تفسير آن مقاله‌هاي متعددي منتشر شده است و بعضي معتقدند اين هايكو چكيده و لب لباب فلسفه ذن است:

معروفترین شعر باشو، هایکو برکه کهن است که سرآغاز حرکت انقلابی او در فرم هایکو بود:

| 古池 / 蛙飛び込む / 水の音 |

برکه کهن / جهیدن غوکی / آوای آب.
شاخی خشک
کلاغی بر آن نشسته، این شام گاهِ خزانی.

آبشاری زلال.
مخروط های کاج فرو می افتد در موج های کوچک.

سکوت!
ژیغ ژیغِ زنجره در سنگ ها نفوذ می کند

در طول راه کوهستان
قلبم را می رباید بنفشه ای وحشی.

پس از باشو شاعري كه در حد و اندازه‌هاي او باشد ظهور نكرد و هايكو براي مدتي در محاق افتاد و حتي بعضي از شاگردان باشو به گفتن سن ريو كه فرمي است شبيه هايكو و 17 هجا دارد توجه نشان دادند. در سن ريو از ژرفاي هايكو خبري نيست و شاعر بيشتر در كار طعن و ريشخند عواطف و محدوديتهاي انساني است. چند دهه بعد از مرگ باشو، يوسا بوسون (1716 ـ 1783 م)  وارد عرصه شعر ژاپن شد و سبك جديدي را در هايكو پايه گذاشت. بوسون نقاشي چيره‌دست بود و هايكوهايش داراي ظرافت نايابي است و عشق به طبيعت در او از باشو نيز نيرومندتر است. اين هايكو از اوست:
سنجاقكها
و رنگ ديوارها؛
زادگاهم چه عزيز است!

كوباياشي ايسا (1764 ـ 1827 م) شاعر تهيدست و نامرادي بود كه تا مدتها به سبك باشو و بوسون شعر مي‌گفت ولي در چهل سالگي به كمال شعري خود دست يافت. وي زبان محاوره و لهجه‌هاي مختلف را در هايكوهايش به‌كار گرفت. ايسا چيزهاي كوچك و بي ارزش را دوست مي‌داشت و آنها را عميقاً درك مي‌كرد و به چيزهايي كه احترامي بر نمي‌انگيختند عشق مي‌ورزيد. مي‌توان گفت كه بيشتر هايكوهاي ايسا درباره حلزونها و قورباغه‌ها و پروانه‌ها و كرمهاي شبتاب و پشه‌ها و مگسها و زنجره‌ها و سنجاقكهاست. از جمله اين هايكوي او:
از براي من
فاخته مي‌خواند، و كوه
به نوبت.

ماساوكا شيكي (1867 ـ 1902 م) كسي بود كه هايكو را در دوره جديد احيا كرد و اين فرم كهنسال را كه پس از بوسون و ايسا به سراشيبي افتاده بود نجات داد. شيكي هم هايكو مي‌سرود و هم تانكا و در سال 1899 مجله فاخته را بنيان نهاد كه از مجله‌هاي معتبر شعر ژاپن به‌شمار مي‌رود. وي منتقد خوبي بود و نقد معروفي بر هايكوي ”بركه كهن“ باشو نوشت. از اوست:
در تاريكي جنگل
دانه توتي فرو مي‌افتد:
صداي آب.

ترجمه هايكو كاري سهل و ممتنع است. سهل از اين جهت كه سادگي شعرها و به تعبير شاملو عرياني آنها در گام نخست هر مترجمي را به وسوسه مي‌اندازد كه دست به كار ترجمه شود و ممتنع از آن رو كه كمتر مترجمي است كه بتواند از عهده ايجاز هايكو برآيد و گرفتار درازگويي نشود. مانفرد هاوسمان مترجم آلمانيمعتقد است كه هيچ زباني غير از زبان ژاپني توانايي آن را ندارد كه در هفده هجا همان حرفي را بزند كه شاعر ژاپني در قالب هايكو بيان مي‌كند.

1) باشو

بر بركه كهن
غوكي ناگاه فرو مي‌جهد
صداي آب.
ترجمه پاشايي

درون بركه كهن
غوكي به ناگهان مي‌جهد
آواي آب.
ترجمه شاهق و سهيل

بركه‌يي كهن
آواي جهيدن غوكي در آب.
ترجمه پيرزاد

بركه‌اي باستاني
صدايي كوتاه
از پرش قورباغه‌اي.
ترجمه زرگرباشي

بركه كهن، آه!
جهيدن غوكي ـ
آواي آب.
ترجمه شاملو و پاشايي

آبگيري ديرينه‌سال
غوكي بدان جهيد
صداي آب.
ترجمه پاشايي و مائه دا

دیدگاهتان را بنویسید