اوراتسیو جنتیلسکی دنبالهرو دوست خود کاراوادجو بود، و تأثیر او بهلحاظ برخورد پرشورش در استفاده از سایهروشن، در معروفترین اثر جنتیلسکی با نام بشارت آشکار است. از ۱۶۲۶ در لندن اقامت گزید و بهخدمت شاه چارلز اول درآمد. در کودکی نزد برادرش اورلیو درس خواند؛ در جوانی به رُم رفت و برای چند پاپ خدمت کرد. سپس با کاراوادجو دوست شد و از شیوۀ کار او بسیار تأثیر گرفت. در میانسالی مدتی در جنووا و پاریس بهسر برد؛ در ۶۰سالگی به دعوت دوکِ باکینگام به انگلستان رفت و باقی عمر را در آنجا گذراند و از پاداشهای سخاوتمندانۀ چارلز اول برخوردار شد. دخترش آرتمیس جنتیلسکی ، نیز نقاش بود.
تَکَلُّفگرایی (یا شیوهگرایی یا مَنِریسم) (به ایتالیایی: Manierismo) سبکی است که از سده هفدهم در هنر و ادبیات اروپا رایج شد و به تدریج، به کاربستِ تصنعی، افراطی و تظاهرآمیز شگردهای هر سبک هنری گفته میشد.
شگردهای نقاشان تکلفگرا چون درازنمایی پیکرها، حرکتهای پر پیچوتاب، اختلاف تناسبها و مقیاسها، رنگهای ناملایم، شلوغی وعدم تقارن ترکیببندی با منطق زیباییشناسی رنسانس تعارض داشته و به همین سبب هنرمندان سده هفدهم به دستاوردهای تکلفگرایان با تحقیر نگریستند و آن را مردود دانستند. اما سده بیستم نه فقط این قضاوت را نپذیرفت بلکه دوران تکلفگرایی را سرآغاز آگاهی هنرمند غربی از شخصیت، قدرت، تخیل و مهارت فنی خویش دانست.
البته دلالت خاص تکلفگرایی، به نقاشی، پیکرسازی و معماری ایتالیایی در فاصله زمانی میان اوج دوره رنسانس و باروک محدود میشود. همچنین این اصطلاح را برای توصیف برخی گرایشهای مهم هنری اروپایی پس از مرگ رافائل (۱۵۲۰) تا پایان سده شانزدهم به کار میبرند.
نقاشی تکلفگرایی از آثار متأخر میکلآنژ سرچشمه گرفت. بسیاری از هنرمندان نسل بعد از او در ترکیب بندیِ نااستوار، کژنماییهای بیانگر و حالتهای عاطفی پیکرهای دیوارنگاره داوری واپسین، سرمشقی برای تفسیری جدید و شخصی از اصول طبیعتگرایی یافتند.
تینتورتو، ال گرکو، پارمیجانینو، رُسو فیورنتینو، پونتورمو، وازاری، برونتسینو، چلینی، بُلونیا، وُلترا و براداران تسوکاری از نقاشان وابسته به این جنبش هستند
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.