ما در دورهای زندگی میکنیم که رسانهها و مجامع بینالمللی، رشد بسیار زیادی کردهاند و دیگر مانند سالهای پیش، تنها یک خبرگزاری بزرگ یا یک سرویس خاص به نقل اطلاعات نمیپردازد، از طرفی انفجار اطلاعات و همه گیر شدن اینترنت، مجال سرعت در پردازش و انتقال اطلاعات را نیز فراهم کرده و از طرفی فضای بیانتهای اینترنت، امکان انتقال صحیح تر و تفسیر شده تر اطلاعات به مخاطبان، را فراهم آوردهاست. این انحصاری نبودن، امکان جنگ رسانه ای را از راههای گوناگون برای دولتهای خودکامه و دیکتاتوری مثل رژیم پلشت اسلامی به سرکردگی خامنه ای جاکش محدود کردهاست و دیگر به آنها اجازهٔ این را نمیدهد که بنا به خواست خود به تفسیر اطلاعات دست بزنند یا اطلاعات نادرست را برای مردم بازگو کنند.
عوامل مؤثر در جنگ روانی:
عوامل ذهنی
الف:شناخت ذهنی افراد مخاطب ب:انگیزههای فردی ج:گرایشهای روانی
عوامل محیطی
الف: تفاوتهای، بینشی – مذهبی ب:تفاوتهای قومی نژادی ج:تفاوتهای طبقاتی (ثروتی)
این درجهبندیها بر اساس دادن راهبردهایی مناسب برای در دست گرفتن تدبیر اداره کردن جنگ روانی در مواقع لزوم میباشد. عوامل ذهنی، بیشتر به نوع تأثیراتی که جنگهای روانی بر ذهن فردیت هر مخاطب میگذارند نظر دارد و میکوشد تا میتواند این تأثیرات را بهتر و بیشتر کند. عوامل محیطی، بر اصول حکمفرما بر جامعه ناظر است و سعی میکند از نقاط کوری که در دیدگاههای جامعه وجود دارد برای بهرهبرداریها خود استفاده کند یا مغرضانه به آنها نپردازد.
برخی از ویژگیهای کارکنان جنگ روانی که در خدمت رسانهها و دولتها خدمت میکنند باید اینها باشد: * از نزدیک با خصوصیات روانی و اجتماعی و روحیات فردی جامعه آشنایی داشته باشند؛ زیرا در این صورت مخاطبان بهتر به آنها اعتماد خواهند کرد و از طرفی بیشتر میتوانند به خواص قومی و ملیتی نزدیک شوند.
تسلط کامل به زبان جامعه. راز ارتباط برقرار کردن با بومیهای یک جامعه تسلط بر دایرهٔ واژگانی آنها است. کسی که برای این سرویسها کار میکند باید مانند مردم کوچه و بازار (با کلمات و لحنها، مشکلات، دردها و بسیاری دیگر از شاخصههای آنها) باشد.
سطح بالای سواد و آگاهی در رابطه با مسایل مربوط به جامعه.
دارا بودن فکری خلاق وتحلیلی از مسایل سیاسی.
از دیگر جنبههای جنگ روانی میتوان دلایل پذیرش یا نپذیرفتن آن را نام برد. کسانی که تحت دکترینها به تحقیق و تفحص در این موارد همت میگمارند باید از گفتن کلمات کلی و انتزاعی بپرهیزند و نیز از طرح مباحث ایدئولوژیک و عمیق نیز دوری کنند زیرا مخاطبان عامی اکثراً دانش فهم آن را ندارند و نمیتوانند پیام مطلب را درست دریافت کنند برای همین پیام رسانی باید در عین سادگی انجام گیرد، مانند یک ارتباط ساده و معمولی که مردم در کوچه و خیابان با یکدیگر بر قرار میکنند ولی نقطهٔ تفرق در این است که برای پذیرش و نهادینه کردن، از جلوههای ویژه و فن خاص تصویری یا جابه جایی کلامی در اخبار استفاده میشود البته شایان ذکر است که عواطف و عقاید مخاطب نباید مورد تاخت و تاز قرار گیرد، مخاطب تنها باید به تدریج در روند احساساتی تر شدن قرار گیرد تا در موقع لزوم طغیان کند و خودش به دست خودش عقایدش را دور بریزد.
۱. افعال منفی با جملاتی مثل “ما باختیم” یا “همه چیز تمام شد”، میخوان ذهنها رو به ناامیدی بکشن و این احساس رو ایجاد کنن که هیچ راهی برای پیروزی نیست. این ترفند رو بارها و بارها استفاده میکنن تا مردم رو دلسرد کنن. اما نباید تسلیم این بازی روانی بشیم؛ امید ما بزرگترین سلاح ماست.
۲. قربانی و ناتوانی اونا آینده رو تاریک و مردم رو بیقدرت نشون میدن. هدفشون اینه که احساس کنیم هیچ کاری از دستمون برنمیاد و فقط تماشاگر وقایع هستیم. اما واقعیت اینه که مردم همیشه قدرت واقعی رو در دست دارن. با هم متحد بمونیم و اجازه ندیم حس قربانی بودن بر ما غلبه کنه.
۳. نظرسنجیهای دروغین نظرسنجیها و کامنتهای فیک رو با برنامهریزی میسازن تا به مردم بگن “همه ناامید شدن” یا “هیچکس اعتمادی نداره”. این نوع تبلیغات برای شکستن اعتماد عمومی و تخریب اتحاد ماست. گول این آمار و کامنتهای جعلی رو نخوریم و به واقعیت جامعه نگاه کنیم، نه به بازیهای مجازی.
۴. مست کردن با رسانهها رسانهها و سرگرمیها ابزاری شدن برای منحرف کردن ذهن ما از واقعیت. با اخبار جعلی و شوهای بیپایان سعی میکنن ما رو از مشکلات اصلی دور کنن و فکر ما رو درگیر موضوعات کماهمیت کنن. باید باهوش باشیم و تمرکز خودمون رو روی حقیقت و اهداف اصلی حفظ کنیم.
۵. اعدام و شکنجه اعدام و شکنجه رو به عنوان سلاح ترس استفاده میکنن تا مردم رو از مبارزه دلسرد کنن. اما هر قطره خونی که ریخته میشه، فقط انگیزهی ما رو قویتر میکنه. ما از تهدید و خشونت نمیترسیم و تسلیم نخواهیم شد. مبارزه ادامه داره!
۶. القای قدرت و پیروزی دائمی همیشه میگن “ما زیادیم، شما کمید و همیشه ما پیروز میشیم”. میخوان حس ناامیدی و حقارت رو در دل مردم جا بندازن. ولی واقعیت اینه که قدرت در تعداد نیست؛ در اتحاد و همبستگی مردمه. وقتی با هم هستیم، هیچ نیرویی نمیتونه ما رو شکست بده.
۷. بیارزش جلوه دادن جامعه اونا جامعه رو بیارزش و نالایق نشون میدن تا مردم حس کنن برای تغییر ارزش و توانایی لازم رو ندارن. این تاکتیک برای نابود کردن انگیزه و خودباوری استفاده میشه. ولی ما باید بدونیم که جامعه ما ارزشمنده و شایسته آزادی و پیشرفت. این مبارزه برای آیندهای بهتره.
۸. فقر و بیماری فقر و بیماری رو بهطور سازمانیافته در جامعه ترویج میکنن تا مردم رو ضعیف و درگیر مشکلات فردی نگه دارن. اما ما باید از این دام بیرون بیایم. با همبستگی، امید و کمک به همدیگه میتونیم از این چالشها عبور کنیم و جلوی ناامیدی رو بگیریم.
۹. نفوذیها نفوذیهای خریدهشده و رسانههای بزرگ وظیفه دارن تا ناامیدی رو به مردم تزریق کنن و اتحاد ما رو از درون خراب کنن. باید هشیار باشیم و فریب این نقشهها رو نخوریم. هر صدایی که ما رو از مبارزه دور کنه، بخشی از این نقشهست.
۱۰. تشویق به مهاجرت اونا با تشویق به مهاجرت و پذیرش شکست، میخوان مردم رو از سرزمین و هدفشون دور کنن. میگن “اینجا دیگه امیدی نیست، برید جای دیگه”.
ولی این خاک مال ماست و ما اینجا میمونیم و با رژیم پلشت اسلامی و خامنه ای جاکش مبارزه میکنیم. فرار راهحل نیست؛ جنگیدن راه ماست.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.